رادیو زمانه > خارج از سیاست > نويسندگان > مجوز «شاخ» پس گرفته شد | ||
مجوز «شاخ» پس گرفته شدنادر افراسیابیدومین مجموعه داستان پیوستهی پیمان هوشمندزاده، نویسنده و عکاس ایرانی که نخستین بار در زمستان ۸۸ زیر عنوان «شاخ» منتشر شد و در تابستان ۸۹ به چاپ دوم رسید، به دستور ادارهی کتاب در وزارت ارشاد سلب مجوز شد. «شاخ» نوشتهی پیمان هوشمند زاده در سال ۸۸، نامزد دریافت بهترین مجموعه داستان جایزهی روزی روزگاری شده بود و داستان «ها کردن» از مجموعهای به همین نام جایزهی قلم زرین رادیو زمانه در سال ۱۳۸۶ را از آن خود کرده بود.
نشر چشمه، ناشر این مجموعه در سایت رسمی خود اعلام کرد که ادارهی کتاب در نامهای به این انتشاراتی معتبر، مجوز مجموعه داستان پیوستهی «شاخ» نوشته ی پیمان هوشمندزاده را لغو کرده است. نشر چشمه توضیح نداد که ادارهی کتاب به چه دلیل از کتابی که تاکنون دو بار منتشر شده و مورد توجه نهادهای ادبی و منتقدان قرار گرفته، سلب مجوز کرده است. پیمان هوشمندزاده عکاس و از داستاننویسانی است که نخستین داستانهای خود را در حلقهی نویسندگان نزدیک به هوشنگ گلشیری نوشت. نخستین داستانی که از او در خارج از ایران منتشر شد، «سه نقطه» نام داشت و به موضوع جنگ میپرداخت. مجموعه داستان پیوستهی «شاخ» هم به زندگی روزانهی دو سرباز در مرز ایران، بعد از پایان یافتن جنگ میپردازد. این دو سرباز که زندگی را به بطالت میگذرانند، کاری ندارند جز آنکه با یک جفت مرغ و خروس خود را سرگرم کنند. علاوه بر این در زندگی این دو سرباز یک ستوان و یک دختر بیسیمچی عرب حضور دارد. داستانها در یک منطقهی مرزی نامعلوم اتفاق میافتد و سراسر داستانهای این مجموعه به گفت و گوهای ملالانگیز این دو سرباز با زبانی پر از کنایه و طنزآمیز میگذرد. از هر دری حرفی به میان میآید، فقط با این قصد که زمان به هر جهت بگذرد. این دو سرباز با دختر بیسیمچی و با مرغها و خروس نوعی رابطهی عاطفی برقرار میکنند که آن هم خالی از طنزی گزنده نیست. معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در فروردین ماه سال جاری با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود که نویسندگان باید به موضوعاتی مثل دفاع مقدس و انقلاب اسلامی ایران بپردازند. دری نجفی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد همچنین اعلام کرده بود که ۲۵۰ عنوان کتاب در ادارهی کتاب بلاتکلیفاند و قول داده بود که به روند اخذ مجوز انتشار کتاب سرعت ببخشد. بااین حال تاکنون نه تکلیف آن ۲۵۰ عنوان کتاب مشخص شده و نه از دستاندازها و پیچیدگیهای صدور مجوز کتاب کاسته شده است. معاونت فرهنگی ارشاد دلیل مشخصی برای سلب مجوز مجموعه داستان «شاخ» ارائه نکرده. اما با توجه به گفتههای دری نجفی و سیاستگذاریهای تازه در حوزهی نشر کتاب، احتمال میرود بهدلیل طنز تلخ و گزندهای که از مهمترین ویژگیهای آثار پیمان هوشمندزاده و تأکید او بر زندگی سربازان در زمان جنگ و پس از آن است، از این کتاب سلب مجوز شده باشد. تصویری که نویسنده از زندگی روزانهی سربازان در مجموعه داستان «شاخ» ارائه میدهد، به هیچوجه با ادبیات موسوم به «دفاع مقدس» همخوان نیست. در این نوع ادبیات که همواره مورد نظر حاکمیت بوده، مسائلی مانند آرمانخواهی و شهادتطلبی تبلیغ میشود و نویسنده ناتوانی خود را در توانایی خدا میجوید و از شناخت خداست که به خودشناسی میرسد. مجموعه داستان پیوستهی «شاخ» نوشتهی پیمان هوشمندزاده «فقط» زندگی واقعی و روزانهی دو سرباز را نشان میدهد. سینا حشمدار، منتقد، دربارهی مجموعه داستان پیوستهی «شاخ» نوشتهی پیمان هوشمندزاده مینویسد: «ها کردن» و «شاخ» هر دو امضای پیمان هوشمندزاده را بدون تکرار مکررات یدک میکشند و این موفقیت بزرگی برای یک نویسنده است. نویسندهای که برای خودش بستری دارد، دست به فضا سازیهای خاص خودش میزند و برای خودش نمادها و نشانههایی دارد و شخصیتهایش تمامی تیک مخصوص به خودشان را دارند.» او در ادامهی این نقد به توانایی نویسنده در دیالوگنویسی اشاره میکند و مینویسد: « دیالوگنویسیها در «شاخ» بدون نقص و روان هستند و با وجود اینکه در پشت هر دیالوگ اسم راویاش نیامده، آنقدر لحن هر شخصیت جا افتاده و آنقدر شخصیتها معرفی شده و آشنا هستند که بدون هیچ سردرگمی میشود متن را خواند و لذت برد.» و به این نتیجه میرسد که: «با مرور آثار هوشمندزاده، وارد دنیایی میشوید که پیش از این جایش در ادبیات خالی بوده وبا ادبیاتی آشنا میشوید که در حالی که کاملاً جدیست اما خوب بلد است که مخاطب را تا انتها همراه خودش بکشد.» منتقد دیگری به نام حمید رضا امیدی سرور در نقد مجموعه داستان پیوستهی «شاخ» به توانایی نویسنده در طنز اشاره میکند و مینویسد: «داستانهای «شاخ» نیز همچون دیگر داستان های هوشمندزاده آثاری خوشخوان و روان محسوب میشوند که فینفسه مخاطب از مطالعهی آنها احساس خستگی نمیکند، مگر اینکه با حال و هوای این داستانها، شخصیتها و یا مضمونشان ارتباط برقرار نکند. البته پارههایی از داستانهای کتاب در مرز بدل شدن به قصههایی ملال آور قرار دارند. شخصیتهایی اندک، فضاهایی محدود، عدم فراز و فرود داستانی، روابطی که رفته رفته کیفیتی تکراری به خود میگیرند، دیالوگهایی پینگ پنگی و طولانی و … باعث میشوند از نیمهی کتاب به بعد، لطف و جذابیت «شاخ» تا اندازهای رنگ ببازد و در این میان آنچه باعث میشود، ارتباط مخاطب با این داستانها قطع نشود، طنزیست که نویسنده به کار گرفته، مؤلفهای که در دیگر آثار او نیز دیده میشود، اما در این جا شکل پر رنگتری دارد و از آن جا که از کیفیتی مستقیم برخوردار است و در قالب دیالوگها با چاشنی شوخیهای اندکی جنسی و آمیخته به الفاظ رکیک ارائه شده به مذاق مخاطب مقبول میافتد.» فرزاد حسینی که ظاهراً در جبهه هم حضور داشته، دربارهی باورپذیری کنش شخصیتهای مجموعه داستان «شاخ»، با اشاره به یکی از داستانهای این کتاب مینویسد: « در داستان روی خط لب که راوی و سیا در حال دوختن کوبلن راجع به تصویر کوبلن و نوع دوختن آن توصیف میکند فضا کاملاً قابل باور است . خیلی از کسانی را که در جبهه بودند، میشناختم که در ایام بیکاری در سنگر کوبلن میدوختند و اتفاقاً اغلب تصاویر دختران و زنان را میدوختند تا به دست خود در بیابان و منظقه جنگی معشوقی خیالی بسازند.» حمید نورشمسی، در نقدی که در روزنامهی تهران امروز، چاپ تهران منتشر کرده است، بر توانایی نویسنده در تصویرپردازی و توجه او به فرم تأکید میکند و مینویسد: «باید اذعان داشت كه داستانهای هوشمندزاده بار تصویری بالایی دارند. داستان او(اگر بتوان نام داستان را بر آن گذاشت) در بهترین حالت مجموعهای از فریمهایی هستند كه به واسطه دیالوگهای داستانی كوتاه، از قاب دیده شدن محض به قاب گفتار نشستهاند و با خواننده حرف میزنند. داستانهای او در بهترین شكل وجودی چیزی جز نگاه بصری نویسنده(كه در جای خود بسیار قابلاعتناست) نیست كه با اصراری عجیب در ساختارشكنی داستان، عدم خلق خط روایتی معلوم ویا حتی سیال همراه شده است. سادهتر كه بخواهیم بگوییم داستانهای شاخ همانند یك گالری از تصاویر هستند كه به جای اینكه به مخاطب خود بخواهند اجازه دیدن و فكر كردن بدهند، به خودنمایی و خودگویی میپردازند و این بازی فرمی و ساختاری را نمیتوان به راحتی تحت عنوان داستان هضم كرد.» زمستان۱۳۸۶ داستان «ها کردن» از پیمان هوشمندزاده، به عنوان بهترین داستان، جایزهی قلم زمانه را از آن خود کرد. در آن زمان جایزهی اول قلم زرین زمانه شامل تندیس قلم زرین زمانه، لوح تقدیر، یک دوره فرهنگ سخن و مبلغ پانصد یورو به پیمان هوشمندزاده اهدا شد. عباس معروفی، دبیر مسابقهی قلم زرین زمانه در آن زمان نوشته بود: «حالا که سياستگزاری فرهنگی بر اين منوال میچرخد تا ادبيات خلاقه را در محاق نگه دارد، يک رسانه برونمرزی کنار فرزندان وطن میايستد تا نشان دهد که در عصر اينترنت و ارتباط ديجيتال چراغهای رابطه خاموش نمیماند. فضای مطبوعاتی و نشر ايران برای توليدکنندگان آثار خلاقه هر روز دشوارتر میشود، حالی که کار داستاننويسان در نهايت چيزی جز فرهنگسازی و شهادت روزگار رفته نبوده و نيست.» سلب مجوز از مجموعه داستان «شاخ» نوشتهی پیمان هوشمندزاده، از این واقعیت نشان دارد که متأسفانه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و ادارهی کتاب همچنان تلاش میکنند ادبیات خلاقه را در محاق نگه دارند و از آن زمان تاکنون این وضع بدتر شده که بهتر نشده است. |