رادیو زمانه > خارج از سیاست > شعر > صدای شب | ||
صدای شبداریوش آزادمنشصدای شب، داریوش آزادمنش، غزل، فایل پی دی اف غزلیاتی که زیر نام «صدای شب» میخوانید، سرودهی داریوش آزادمنش، یکی از خوانندگان رادیو زمانه و از علاقمندان به ادب کهن و از غزلسرایان پارسی زبان است که در یکی از شهرهای استان خوزستان زندگی میکند و علاوه بر فارسی بر زبان عربی هم تسلط دارد. اگر در ایران آزادی بیان وجود داشت و شاعران و نویسندگان ایرانی میتوانستند در نشریههای ادبی آثارشان را منتشر کنند، قطعاً رادیو زمانه به عنوان یک سایت چند رسانهای جای مناسبی برای انتشار مجموعه اشعار و مجموعه داستانها و رمانهای نویسندگان نبود. از قدیم در ایران، چه در شهرستانها و چه در تهران محافل ادبی و شعری وجود داشته. بسیاری از شاعران بزرگ ما از دل این محافل بیرون آمدهاند. تا همین اواخر پیش میآمد که گاه محفلی اقدام به انتشار گاهنامه یا فصلنامهای ادبی در شمارگان محدود میکرد و آثار شاعران بااستعداد و شیرین سخن را در برابر دیدگان علاقمندان به شعر و ادب فارسی قرار میداد. خراسانیها، آذربایجانیها، کرمانشاهیها و اصفهانیها و همچنین گیلانیها و خوزستانیها در اینگونه امور همواره پیشقدم بودهاند. متأسفانه در روزگار ما حتی گاهنامهها و فصلنامههای ادبی با مخاطبان نه چندان گسترده نیز میبایست به چارچوبهای تعیین شده از سوی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و به سیاستهای سلبی تن دهند. همین چندی پیش بود که در مراسم معارفهی بهمن دری اخوی، معاون جدید وزارت ارشاد، رئیس این وزارتخانه معاونش را «سنگربان» و «دیده بان» فرهنگ در جنگ نرم خواند. اینگونه واژههای نظامی که معمولاً در نبرد به کار میروند، امروزه به فرهنگ و سیاستهای فرهنگی کلان کشور راه یافتهاند. در همین مراسم برای نخستین بار قائم مقام وزیر در حوزهی شعر و ادب تعیین شد. از سوی دیگر مدتی است که در محافل ادبی بحث «غزل» و موضوعیت آن و حد معاصر بودن آن از نو درگرفته است. عدهای مانند آقای آزادمنش، سرایندهی دفتر حاضر همچنان در قالبهای تجربه شده شعر میگویند، برخی غزل موسوم به «پست مدرن» را باب کردهاند و عدهای از طرفداران انواع شعر نو از «مرگ غزل» سخن میرانند. ما در رادیو زمانه نمیخواهیم و نمیتوانیم مانند یک نشریهی معیار ادبی صرفاً به زیباشناسی خاصی بپردازیم و به ادبیات از یک زاویهی مشخص بنگریم. رادیو زمانه در صفحات متعدد ادبیاش میخواهد همهی زیباشناسیها و سلیقهها را بر محور آزادی بیحد و حصر بیان که از بدو پیدایش کانون نویسندگان تا امروز مهمترین خواستهی نویسندگان ایرانی بوده به سهم خود و در توان خود و در چارچوب روزنامهنگاری متعارف ادبی بازتاب دهد. بدیهی است که امکانات نه چندان گستردهی ما پاسخگو نیازهای جامعه نیست و ما نمیتوانیم هر روز یا حتی هر چند روز یک بار مجموعه شعر منتشر کنیم. نگفته پیداست که به دلایل یاد شده انتشار نوعی خاص از شعر یا انتشار یک عنوان رمان به معنای تأیید آن از سوی تحریریهی فرهنگ در رادیو زمانه نیست. مجموعهی حاضر چهار ماه پیش به دست ما رسید، اما پس از ماهها، سرانجام امروز توانستیم آن را به شکل فایل پی دی اف در اختیار خوانندگان قرار دهیم. (فایل پی دی اف به این دلیل که صفحات زمانه امکان انتشار مصراعهای مقابل هم و ردیفها در غزل فارسی را در اختیار ما نمیگذارد و برای این کار مناسب نیست) شاعر در نامهای به سردبیر رادیو زمانه مینویسد: «باور کنید این فکر که مرگ سر رسد و آثارم منتشر نشده بمانند و از بین بروند، اندیشهای دردناک است. میدانم که در حال حاضر بسیاری از شاعران ایرانی از این اندیشه مضطرب اند.» پس از این مقدمه توجه خوانندگان را به مجموعهای از غزلیات داریوش آزادمنش، زیر عنوان «صدای شب» جلب میکنیم: صدای شب، داریوش آزادمنش، غزل، فایل پی دی اف |
نظرهای خوانندگان
با عرض پوزش فقط 1/4این هذیان را توانستم بخوانم. طبعا نظرها متفاوتند، و بنظر اینجانب این خودپرستی سرگردان ربطی به عشق ندارد.
یک خواننده
-- بدون نام ، Jul 4, 2010 در ساعت 11:53 PM