رادیو زمانه > خارج از سیاست > ادبیات ایران > از صد و یک شب تا هزار و یک شب | ||
از صد و یک شب تا هزار و یک شبناصر غیاثیکلاودیا اوت متولد ۱۹۶۸ شرقشناس، مترجم و معاون علمی در دانشگاه ارلانگن – نورنبرگ آلمان است. تنها ترجمهی آلمانی ِ »هزار و یک شب» بر اساس قدیمیترین دستنوشتهی عربی از آن اوست. وی ادامهی ترجمهی «هزار و یک شب» را در دست دارد. تارنمای قنطره گفت وگویی با او ترتیب داده است که ترجمهی آن را میخوانید. شما چند روز پیش توانستهاید احتمالا قدیمیترین دستنوشتهی «صد و یک شب» را شناسایی کنید. چگونه به این کشف دست یافتید؟ من بخت آن را داشتم که مارس امسال در افتتاحیهی نمایشگاه ِ«گنجینهی موزهی آقاخان» در موزهی گروپیوسباوی برلین به عنوان نوازنده همکاری کنم. وقتی نخستین هجوم تماشاگران کمی فرونشست و توانستم در آرامش از نمایشگاه بازدید کنم، دستخطی نظرم را جلب کرد که کمی جدا از بقیه (گنجینهای از دستخطهای فوقالعاده عالی مثل «قرآن آبی» که یکی از صفحات قرآن با طلا روی سنگ لاجوردی نوشته شده) در ویترنی با اجسام هنری ِ اندلس قرار داشت. عنواناش را که با جوهر قرمز و به خط بسیار کهن مغربی نوشته شده بود، خواندم: «کتاب ِ داستانهای صد و یک شب». بلافاصله هیجانی به من دست داد. خوشبختانه به خاطر شغلم به عنوان نوازنده با برگزارکنندهی نمایشگاه بنوئیت جنود آشنا شده بودم و توانستم با او قرار بگذارم که اجازه بدهد موقع جمع کردن نمایشگاه نگاهی به شناسنامهی کتاب یعنی خط پایانی و امضای کاتب و برخی دیگر از جزییات ِ دستنوشته بیندازم. چه چیز این کشف شما فوقالعاده است؟ دستنوشته شناسنامهای دارد به تاریخ سال اسلامی ۶۳۲ که مطابق است با ۱۲۳۴ یا ۱۲۳۵ گاهشمار ما. اما و این آن چیزی است که مسئله را غامض و خیلی هیجانانگیز میکند – شناسنامه بهطور مستقیم به «صد و یک شب» متعلق نیست بلکه متعلق به یک کتاب جغرافی است که درست پیش از «صد و یک شب» در همان کتاب آمده و احتمالاً همان کاتب آن را نوشته است. پایان ِ خود ِ »هزار و یک شب» نیست. در متن فقط تا شب ِ هشتاد و پنجم موجود است. به همین خاطر این دستخط باقیمانده شناسنامهی خاص خودش را ندارد. حالا Aga Khan Turst of Culture اعلام کرده است که تحقیقات علمی در مورد کاغذ و صحافی را آغاز کرده است. اگر معلوم بشود که یک کاتب از روی هر دو کتاب رونویسی کرده است، این دستخط ِ «صد و یک شب» پانصد سال قدیمیتر از قدیمیترین سند دستنوشتهای است که تاکنون شناخته شده. از سبک خط برمیآید که مال مغرب باشد، یعنی متعلق به شمال آفریقا یا اندلس. این دستخط میتواند دقیقاً همان کلیدی باشد که دانشمندان مدتها در جستجویش بودند. حالا تکلیف ِ این دستخط پس از این که اهمیتاش معلوم شده است، چه میشود؟ تا امروز چندین و چند دانشمند ِ مهم ِ بینالمللی مشغول ِ این دستخط و تاریخ آن هستند. خود من هم فوراً برای مشاوره با همکارانم تماس گرفتم. چون هنوز چیزهای زیادی نامشکوف مانده، باید با همدیگر در مورد چنین کشف مهمی بحث کرد. و البته به عنوان مترجم میتوانم به شما بگویم که داستانهای «صد و یک شب» واقعاً چیز خاصی هستند. من هیچ کاری دیگری نمیتوانستم بکنم مگر شروع کردن ِ ترجمهی آن در همان روز یا بهتر است بگوییم در همان شب. شما پس از سالها کار ترجمهای از «هزار و یک شب» ارایه دادید که از روی متنی انجام شده که به کوشش محسن مهدی منتشر شده بود و قدیمیترین دستنوشتهی موجود از «هزار و یک شب» است. این دستنوشته حدود ۱۴۵۰ به وجود آمده و به خط خوش نوشته شده است. «هزار و یک شب» و «صد و یک شب» چه ربطی به هم دارند؟ هر دو اثر داستانهایی را تعریف میکنند در یک سنت طولانی که از روی موتیوهای ادبی هندی و از طریق ترجمهی فارسی به ادبیات عرب راه یافت. در هر دو مجموعه شهرزاد ِ قصهگو به عنوان دختر وزیر حضور دارد که با داستانهایش زندگی خودش و بسیاری از زنان را نجات میدهد، گرچه داستانهای جانبی با همدیگر بسیار تفاوت دارند. حتا تک و توک داستانهایی منفردی وجود دارد که در هر دو مجموعه موجوداند. مثل داستان اسب آبنوس یا پسرشاه و هفت وزیر. در مورد ربط این دو کتاب به هم البته نظرات گوناگونی وجود دارد. الان یک چاپ نسخهی تصحیح شده از «صد و یک شب» بر اساس دستنوشتهای از اواخر قرن هجدهم و اوایل نوزدهم در دست داریم. محمود تارشونا که که این نسخه به اهتمام او انتشار یافته براین نظر است که «صد و یک شب» متنی به مراتب قدیمیتر و اصیلتر است. استدلال او این است که موتیوهای داستانهای جانبی در «صد و یک شب» به متنهای سانسکریت و پالی در منابع ادبی هند قدیم نزدیکتر به «هزار و یک شب» است. البته برای «هزار و یک شب» منابع بسیار قدیمی هم در دست است. ۱۹۴۹ در شیکاگو میان یک بسته پاپریوس که در مصر به دست آمده بود دو ورق کاغذ کشف شد که عنوان ِ «هزار شب» را نشان میدهد و هم چنین آغاز یک شب را. این دو ورق به عنوان چندنگاشته (Palimpsest) تاریخ ۸۷۹ را دارد. بیتردید این ورق مال مصر نیست چون آن زمان در مصر هنوز بیشتر از پاپیروس استفاده میکردند تا کاغذ، و مال سوریه است. این کاغذ را باید در سال ۸۷۸ به عنوان غنیمت جنگی از آنتیجوین به قاهره برده باشند. اگر سالهایی را که کتاب باید گوشهای افتاده بود باشد، قبل از این که کاغذش به عنوان کاغذ یادداشت استفاده بشود، حساب کنیم، به حدود سال ۸۰۰ میلادی میرسیم. این قدیمیترین دستنوشتهی «هزار و یک شب» است که تا امروز پیدا شده است. این با اخبار منابع عربی نیز مطابقت دارد. بنابراین باید در قرن نهم یک روایت کامل از «هزار شب» موجود بوده باشد. این از گزارشهای کتابفروشیهای معاصر آن دوران معلوم میشود. از آن زمان تاکنون در طول قرنها مرتب دستنوشتههایی از کتاب را پیدا میشود که احتمالاً هر بار شکل و قیافهی دیگری داشتند. «هزار و یک شب» در اوایل قرن دوازدهم به آنها اضافه شد. در یک دفتر یادداشت که در گنزیای قاهره بطور اتفاقی پیدا شده، نوشته شده دور و بر ۱۱۵۰ برای نخستین بار یادداشتی مبنی بر قرض دادن با عنوان کامل اثر «هزار و یک شب» نوشته شده است. به همین خاطر نظر من این است که در مورد «صد و یک شب» و «هزار و یک شب» میتوانیم فرض را براین بگذاریم که این دو روایت به موازات هم بودهاند. «صد و یک شب» و «هزار و یک شب» در کنار همدیگر هستی داشتند، احتمالا یکی بیشتر در غرب جهان عرب و دیگری بیشتر در شرق ِ آن. اما همهی اینها باید از نظر علمی مورد بررسی قرار بگیرد. هم اکنون فصل بلندی در تاریخ ادبیات عرب باز شده است. |