رادیو زمانه > خارج از سیاست > ادبیات جهان > افزایش ترجمهی رمانهای عربی | ||
افزایش ترجمهی رمانهای عربیبرگردان؛ ونداد زمانیv.zamaani@gmail.comشکی نیست که وقتی مسئلهی حادی در خاورمیانه و کشورهای عربی به وقوع بپیوندد بلافاصله رسانههای خبری، اطلاعات لازم را برای آمریکاییهای مسئول، گردآوری خواهند کرد. اما ما آمریکاییها در بارهی شیوهی زندگی مردمی که در قاهره، بیروت و ریاض زندگی میکنند، چه میدانیم؟ آیا دانستن این مسائل اثری بر روی زندگی ما خواهد داشت؟ البته شبکههای تلویزیونی نیز هر از چند گاهی، گزارش مستندی در بارهی کشف اشیائ تاریخی و باستانی و یا حتی در بارهی جنگهای داخلی خاورمیانه ارائه خواهند داد ولی آیا هیچ اشارهای به زندگی معمولی مردم کشورهای عربی میشود؟ جدا از اطلاعات عمومی و تاریخی، ما آمریکاییها چه چیزهایی دیگری باید بدانیم؟ آیا برای ما جالب است بفهمیم مردم سرزمینهای عربی چگونه عاشق میشوند؟ به چه می اندیشند؟ از چه رنج میبرند؟ یا حتی چهطور برای خود دشمن میتراشند؟ امروزه آمریکاییها نه تنها میتوانند برای همهی سئوالات فوق، در ترجمههای وسیعی که از رمانهای عربی این اواخر به چاپ رسیده است، پاسخهای جذاب و کامل استخراج کنند بلکه قادر خواهند بود برای سئوالاتی که حتی به ذهنشان نمیرسید نیز جوابی بیابند.
چه بر سر مشتریان قدیمی مشروبفروشیهای فرسوده و کهنه قاهره آمده است؟ (رمان «مجتمع مسکونی یعقوبی» اثر علا ال اسوانی)، یا اینکه بازماندگان کشتار کمپ پناهندگان شتیلا چه احساسی دارند؟ (رمان « پنجرهی خورشید» نوشتهی الیاس خوری) و یا اینکه بهترین تدبیری که یک دختر متمول و مدرن عربستان سعودی میتواند به کار گیرد تا به دام ازدواج اجباری نیفتد چیست؟ درس دندانسازی خواندن یا دکتر شدن؟(رمان «دختران ریاض» اثر رجاع آلثانی). هرچند که تاریخ داستاننویسی مدرن، قدمتی طولانی در ادبیات عرب ندارد و عمر آن به بیش از یک قرن هم نمیرسد، ولی تاریخ طولانی بیتفاوتی در بارهی داستانهای عربی، ما آمریکاییها را محدود کرده است به داستانهای کلیشهای و قدیمی عربی، داستانهایی از نوع ماجرای علاالدین و چراغ جادو. داستاننویسی معاصر مدل غربی، در طی حمله و اشغال ناپلئون وارد مصر شد. هر چند طول اقامت ارتش فرانسه در مصر به بیشتر از سه سال نرسید و این ارتش ناچار به ترک سرزمین اشغالی شد ولی رمانهای فرانسوی بالزاک و زولا هرگز مصر را ترک نکردند. در نیمهی اول قرن بیستم در مجموع کمتر از پنج رمان عربی امکان ترجمهی انگلیسی یافته بود. وقتی که در سال ١٩٨٨، «نجیب محفوظ» جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد، رمانهای عربی از استقبال بیشتری برخوردار شدند.
همهی تلاشهای اواخر قرن بیستم برای ایجاد بازار انتشارات و فروش ادبیات ترجمهشدهی عربی در آمریکا، بر دوش مترجمینی بود که از روی عشق و علاقهی شخصی با همکاری موسسات دلسوز انتشارات فرهنگی صورت میپذیرفت. رمانهای عربی در داخل سرزمینهای عربزبان نیز به دلیل پایین بودن قدرت خرید مردم رونق چندانی نداشت و نویسندگان ادبیات جدی قادر به امرار معاش از طریق نویسندگی نبودند. به همین دلیل بود که نجیب محفوظ، برنده جایزهی نوبل، ناچار شد که شغل اداریاش را تا ٦٠ سالگی حفظ کند. در دههی اول قرن جدید، موقعیت ادبیات مدرن عربی وخیمتر از همیشه شده و مدتهای مدیدی است که طنز تلخ « قاهره مینویسد، بیروت چاپ میکند و بغداد میخواند» بر سر زبانها است. وضعیت غمگینانهای که برای ادبیات عربی در بین هیاهوی سراسیمهی بمبها و بنیادگرایان ایجاد شده بود، میرفت تا حضور فعال ادبیات معاصر عربی را به یک رویای بازنیافتنی تبدیل سازد. اخیرا به کمک نیروهای روشنفکری و فرهنگی داخلی و خارجی، تلاش همه جانبهای صورت گرفته است تا ادبیات جدید و امروزی کشورهای عربی را در معرض دید جهانی قرار دهد. از مهمترین این تلاشها، پایهگذاری و بنیان نهادن جایزهی ادبی سالانهای است که از سال ٢٠٠٧ در ابوذبی، با پرستیژ تمام به راه افتاده است.
هدف اصلی کارگزاران جایزهی ادبی فوق این است که بتوانند با حمایت گستردهی رسانهای، در کنار نشر عربی آثار تقدیر شده، امکان و ضمانت عملی و مالی برای چاپ آنها به زبان انگلیسی نیز فراهم گردد. موسسهی انتشاراتی « فرانکلین» از دههی ٥٠ میلادی تا دههی ٧٠ به شکل گستردهای به چاپ متون ادبی، آموزشی و سرگرمکننده در کشورهای عربی اقدام ورزیده بود ولی متاسفانه اکثر آثار چاپ شده، برگردان آثار انگلیسی به زبان عربی بوده است و موسسه فرانکلین تلاش چندانی برای ترجمه آثار عربی به انگلیسی از خود نشان نداده بود. این مطلب ترجمهای است از: By Claudia Roth Pierpont , Found in Translation, The contemporary Arabic novel The New Yorker, Jan.10 |
نظرهای خوانندگان
هم طرفدر عربها یی و هم ازسراییلی های ضدجنگ می نویسی تکلیف ما رو روشن کن لطفا.
-- خشایار ، Jan 13, 2010 در ساعت 07:00 PMدر صورت امکان اسم انگلیسی نوول های عربی را بگذارید.
-- az chicago ، Jan 13, 2010 در ساعت 07:00 PMمقاله خوبی است
thanks
باز هم ترجمه ای ناشیانه، تحت اللفظی و نارسا. چرا این سایت زمانه دو تا ویراستار خوب استخدام نمی کند؟ آیا بهتر نیست حجم تولید را کم کنید و به جای آن کیفیت مطالب را بالا ببرید؟ من در سراسر این مطلب یک جمله ی روان و شیوا پیدا نکردم. با این همه موفق باشید
-- بدون نام ، Jan 13, 2010 در ساعت 07:00 PMونداد عزیز درمیان هر ١٠ مقاله اکثرا سیاسی شبیه به هم که هر روز در زمانه می گذارند کار شما برجسته تراز اکثر آنها است. ژورنالیسم شما هر روز توسط بسیاری از وبلاگها و وبسایتها لینک داده می شود. شاید خوانندگان قدیمی سایت زمانه با نوجویی وتنوع کارهای شما راحت نیستند . شما فقط در سایت دنباله بیش از ٢٠ خواننده ثابت دارید. خواهش من از بدون نام این است که فقطبه ٧ مقاله مثلا سیاسی دیگر که امروز به چاپ رسیده نظری سطحی بیاندازد و زبان ومنطق ساده «این بد است ٠ آن خوب است» انرا دربراب مقالات متنوع و همیشه خالی از نظر و بحث بگذارند. مقاله هم تم اصلی داشت و هم به راحتی تمام نوشته شده بود.
تنوع راز تحول است
از خوانندگان همیشگی مقالات شما
-- از خوانندگان همیشگی مقالات شم ، Jan 13, 2010 در ساعت 07:00 PMاز حمله وحشیانه بنیاد گرا ها به نجیب محفوظ هم بگویید که در سن ٨٠ سالگی هم به او رحم نکردند.
-- م-ت ، Jan 13, 2010 در ساعت 07:00 PMاین هم فقط یکی از جمله های روان و شیوای مقاله زمانی که بدون نام ! شاید نخواسته است ببیند:
-- طلوع از سیدنی ، Jan 13, 2010 در ساعت 07:00 PMاخیرا به کمک نیروهای روشنفکری و فرهنگی داخلی و خارجی، تلاش همه جانبهای صورت گرفته است تا ادبیات جدید و امروزی کشورهای عربی را در معرض دید جهانی قرار دهد. از مهمترین این تلاشها، پایهگذاری و بنیان نهادن جایزهی ادبی سالانهای است که از سال ٢٠٠٧ در ابوذبی، با پرستیژ تمام به راه افتاده است.
ما هم در ایران انتشارات فرانکلین داشتیم و اگر ا اشتباه نکنم آنها درایران هم فعالیت شان را به ترجمه انگلیسی به ایرانی معطوف کرده بودند. درست می گویم؟؟
-- بدون نام ، Jan 13, 2010 در ساعت 07:00 PMچهار میلیون ایرانی خارج کشور نتوانست یک سازمان موفق و معتبر انتشاراتی بر قرارکند تا کمکی رسا برای ادبیات ایران باشد. حتی دریغ از هماهنگی آزاد برای راه اندازی جوایز ادبی.
-- سامان ، Jan 14, 2010 در ساعت 07:00 PM