رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۸ آبان ۱۳۸۸
بررسی داستان کوتاه «زیارت‌گاه روح مقدس»، نوشته فلانری اکانر

فلانری اکانر و داستان‌های مرموزش

ونداد زمانی

یکی از اصلی‌ترین واکنش‌های‌ ناشی‌ از خواندن داستان‌های کوتاه خانم اوکانر، نویسنده‌ی برجسته اواسط قرن بیستم آمریکا، مرموز بودن آن‌ها است. به نظر می‌رسد وقتی‌ خوانندگان به خود اجازه می‌‌دهند تا وارد دنیای خیالی داستان‌های این نویسنده شوند از طرفی‌ قدم به درون فضای غیرمترقبه‌ای می‌‌گذارند که منعکس‌کننده‌ی زندگی‌ شخصی‌ نویسنده است و از طرف دیگر این احساس را تداعی می‌‌کند که بازگوکننده زندگی‌ جمعی همه‌ی خوانندگان قصه‌های اوست؛ گویی به یک‌باره سد مملو از آرزوهای سرکوب‌شده فوران می‌کند و به همراه این بروز آزاد عقده‌ها، فضای مرموزی شکل می‌گیرد که تا زیر پوست خواننده ها رخنه می‌کند.

بررسی داستان کوتاه «زیارت‌گاه روح مقدس»1، نه فقط نیات مذهبی (کاتولیکی) نویسنده معتبر آمریکا را بروز می‌دهد، بلکه به تکراری اشاره می‌کند که در بافت مفهومی قصه وجود دارد. گناه، خوار شدن و آمرزش، سه نکته کلیدی هستد که هم در داستان فوق تکرار می‌گردد و هم در زندگی شخصی نویسنده. قابلیت خودنمایی نوشته‌های فوق، ترفندی است که تازگی‌ها، بعد از نزدیک به نیم قرن پس از مرگ زودرس نویسنده ،به سلیقه‌ی مهم ادبی معاصر بدل گشته است.


قهرمان اصلی «زیارت‌گاه روح مقدس»، دختر نوجوان چاق، زشت اما باهوشی است که «آن‌قدر احمق نیست که عضو کلیسا باشد» (صفحه ٢٣٦، مجموعه کامل قصه‌ها2). قهرمان بی‌نام قصه، دختر منزوی شده‌ی پرخاش‌جویی است که در تب و تاب بلوغ جنسی وجودش آکنده است از احساس گناهی که خودش از منبع اصلی آن خبری ندارد.


فلانری اکانر

دختر پررویی که پدر روحانی را مسخره می‌کند و با اصرار تمام از دخترعمو های جلف و خنگ‌اش می‌خواهد موجود دوجنسی‌ای که در معرض تماشای مردم گذشته شده را توصیف کنند. آدم دوجنسی درون سیرک چنان توجه دختر را په خودجلب می‌کند که در باره آن شخص شروع به خیال‌پردازی می‌کند و در حالت نیمه‌بیدار تجسم می‌کند که موجود عجیب و غریب مشغول موعظه در صحن کلیسا است و مرتپ تکرار می‌کند «خدا من را این جوری خلق کرده و من سپاس‌گزار او هستم» (ص ٢٤٩ ).

دختر با این بازیگر سیرک احساس مشابهت می‌کند، و از آن به‌ بعد رفتار خود و احساسات مملو از گناه خود را می‌پذیرد؛ همان‌طور که آدم غیرعادی سیرک می‌پذیرد ولی این احساس آرامش کوتاه‌مدت است؛ دوباره گناهکار بودنش را در رفتار و افکار مغشوش خود می‌بیند و «افکار زشت‌اش را نگه می‌دارد.» (ص ٢٤٧).

نویسنده، اول گناه را با قدرت تمام در عمق شخصیت اصلی داستانش می‌کارد و در مرحله بعدی با خلق یک موقعیت و فضایی که بیش از هر چیز مذهبی و آخرالزمان‌ای است، قهرمان بیچاره را وا می‌دارد که درفضای مخوف ولی مذهبی فوق چنان زبون شود که بی‌اختیار آماده بخشش الهی گردد «در آسمان، خورشید گوی بزرگ قرمزی بود شبیه روح تعالی‌یافته که غرق در خون شده است و وقتی از دسترس نگاه خارج می‌شود، فقط از خود خطی باقی می‌گذارد شبیه جاده سرخ و خشک که آویزان شده بر روی درخت‌ها.» (ص ٢٤٨)

▪ ▪ ▪

پانویس‌ها:

١- “A Temple of the Holy Ghost"
٢ -
Flannery O’Connor, The Complete Stories, Farrar, Straus and Giroux, New York

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سلام،

دستت درد نکنه عالی بود ولی دوباره کوتاه بود

-- بدون نام ، Oct 29, 2009 در ساعت 03:09 PM

ایا خبر دارید که ترجمه فارسی از داستانهای کوتاه این خانم نویسنده صورت گرفته؟

-- پرویز ازایران ، Oct 29, 2009 در ساعت 03:09 PM

مرسی از متن،
من بیشتر داستانهای اکانر رو خوندم و هماطورکه به اختصار اشاره کردید مذهب نقش بزرگی در نوشته هایش دارد ولی اینجا و انجا زمزمه هایی است دال بر اینکه که علاقه پنهان او به فروید و بخصوص تاکید فروید در باره نحوه شکل گیری و مراحل رشد جنسی و تاثیر همیشگی آنها در ایجاد شخصیت در زیر مذهبی نمایی نویسنده پنهان بوده است.

-- غرق در کتاب ، Oct 30, 2009 در ساعت 03:09 PM