رادیو زمانه > خارج از سیاست > ادبیات ایران > «جای خالی سلوچ» به زبان هلندی | ||
«جای خالی سلوچ» به زبان هلندیبه مناسبت انتشار ترجمه هلندی رمان «جای خالی سلوچ» مراسمی از سوی سفیر هلند، آقای رادنیک و همسرش، بانو بئاتریس فان فولن هوفن برگزار شد. در این مراسم که از ساعت هفت الی ۱۰ شب یکشنبه، شانزدهم فروردینماه طول کشید علاوه بر محمود دولتآبادی و اعضای خانوادهاش شخصیتهایی همچون: عزتالله فولادوند، داریوش شایگان، ضیاء موحد، جواد مجابی، دکتر حسن عشایری، محمدعلی سپانلو، علی دهباشی، ترانه مسکوب، بهمن فرمانآرا، محمود حسینیزاد، مدیا کاشیگر، مهدی شفقتی، شیوا دولتآبادی، سفیر بلژیک و سابین اولمان و دو ناشر آثار محمود دولتآبادی، حسن کیائیان (مدیر نشر چشمه) و داود موسایی (مدیر فرهنگ معاصر) حضور داشتند. ابتدا مهدی شفقتی از سوی سفیر هلند به حضار خیر مقدم گفت و ضمن برشمردن وجوه فرهنگی ادبیات در میان انسانها، آن را پیوندی جهانی نامید. سپس از علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا خواسته شد تا به عنوان نخستین سخنران جلسه را آغاز کند. سردبیر مجله بخارا ضمن اظهار خوشوقتی از ترجمه رمان دولتآبادی به هلندی گفت: «محمود دولتآبادی مهمترین نویسنده حوزه فارسی زبانان جهان است. ایشان با خلق آثار درخشانی همچون "جای خالی سلوچ"، "کلیدر" و دهها داستان و نمایشنامه برگهای زرینی به گنجینه ادبیات فراسی افزودهاند.» سردبیر مجله بخارا در بخشی دیگر از سخنرانی خود گفت: «قریب به دو دهه است که در جهان ادبیات برای شناخت ادبیات معاصر ایران و شناخت روحیات، مسایل و ویژگیهایی زندگی مردم ایران به ترجمه آثار این نویسنده ایرانی روی آوردهاند. زیرا کمتر نویسندهای در ایران همچون دولتآبادی موفق شده است که به عمق لایههای زندگی مردم ایران وارد شود و با قدرت قلم خود آن را به تصویر بکشد.» سخنران بعدی، محمدعلی سپانلو بود که از اهمیت رمانهای دولتآبادی سخن گفت: «ما امروز اینجاییم تا به مناسبت ترجمه رمان "جای خالی سلوچ" اثر ممتاز دولتآبادی به زبان هلندی، هنر خلاق او را گرامی بداریم. دولتآبادی در عرصه داستاننویسی ایران بیش از همه با دو رمان "کلیدر" و "جای خالی سلوچ" نام آور شده است. رمان ده جلدی "کلیدر" که هم اکنون در کتابخانه پارسی چون اثری کلاسیک جای همیشگی یافته حداقل ۲۰ بار به چاپ رسیده است و این تعداد با نگاه سراسری به آثار معاصران تحسینبرانگیز است. قهرمانان کلیدر هم اکنون در حافظه مردم ایران زندگی میکنند.»
محمد علی سپانلو در بخشی دیگر از صحبتهایش از مراسم رونمایی ترجمه هلندی «جای خالی سلوچ» به عنوان «فصلی از تاریخ روابط فرهنگی میان هلند و ایران» نام برد. سپس نوبت به نویسنده رمان، محمود دولتآبادی رسید که ضمن تشکر از سفیر هلند و مهمانان گفت: «مترجمان را زبان خاموش تفاهم میدانم و همچنین باور دارم که اگر مترجمان ـ فرض محال نمیبودند این حداقل شناخت و فهم متقابل هم نمیبود و دنیا از این که هست به سوء تفاهمهای بیشتری دچار میماند. پس بار دیگر قدرشناسی خود را نسبت به همه این زبانهای خاموش تفاهم بیان میدارم. برخی آثار من ابتدا به زبان آلمانی برگردانده و معرفی شد، به همت بانو زیگرید لطفی و همدلی همسر او ـ زندهیاد محمد حسن لطفی بود.» دولتآبادی در بخشی دیگر از سخنرانی خود گفت: «در خلوت درون و در ساعاتی از شبانه روز که فقط خدا بیدار و بیناست، فرسودگی تن و شکفتگی روح. ریاضت. آری... کار برای من همواره در مقام ریاضت و عبادت بوده است. به این سبب عادت من شده است که سر فرو بیندازم و به خاک کف کوچه راه نگاه کنم و به خود مجال ندادهام تا از بیرون به جلوت خود نظر کنم. زیرا خطر از خود راضی شدن و توقع را میشناختهام و دریافتهام نیز که مراقبت از کار و خود، بخش مهمی از رنجی است که در کار میگذارم.» دولتآبادی افزود: «من دهقان زادهام و با گردش فصول آشنا هستم. میکاری و میپروری و محصولت را به بار و برکت میرسانی، همین. با پایان کار تو، کار دیگران آغاز میشود و آن هم آهنگ خود را دارد و حوصله مناسب خود را میطلبد. مثل خاک، مثل خاک باید بود. پر از تحمل و بردباری. پس من به استثنای کودکی و شتاب نوجوانیام که جز با تماشای ستارگان شب کویر آرام نمیگرفتم دیگر همه عمر سرخویش را فرو فکنده نگه داشتم. و فقط به زمین و به خاک راه نگریستم.» و در خاتمه سخنرانی خود دولتآبادی گفت: «تقدیر من همین بود و مجال بیان توانایی همین، و چنین. و آسمان هست و باور دارم که فصلها به نوبت از راه میرسند!» سرانجام سفیر هلند، آقای رادنیک طی سخنانی ضمن تشکر از محمود دولتآبادی و حضار گفت: «خوشحال است که با چاپ ترجمه هلندی "جای خالی سلوچ" مردم کشورش فرصت جدیدی را مییابند که تمدن غنی سرزمین شگفتانگیزی به نام ایران را بهتر و عمیقتر بشناسند.» سفیر هلند در بخشی دیگر از سخنرانی خود اظهار داشت: «از دیدگاه من فرهنگی برجای میماند و شکوفا میشود که به استقبال سایر فرهنگها برود. جامعه هلند از قرن شانزدهم به این سو آفاق تمدنی سرزمینهای دوردست را فرصتی پنهان برای بهره جستن از سایر فرهنگها جهت غنیتر ساختن خوی به حساب آورده است.» سفیر هلند در بخشی دیگر گفت: «در ادبیات داستانی هلند چهار مضمون بیش از همه رایج است: نخست مسأله استعمار است. از آنجا که از قرن ۱۷ تا اوایل قرن ۲۰ هلند سلطه استعمارگرانه بر چند کشور دنیا داشته یکی از مضامین بازشناسی عمیق جریان استعماری است. دوم مسأله جنگ است. تبعات روحی و اجتماعی ناشی از جنگ جهانی دوم مضمون بخشی دیگر از ادبیات داستانی ما هلندیهاست. سومین نکته ظهور افقهای جدید در مضامین داستانی است که به علت حضور ملیتها و اقوام گوناگون از سرزمینهای دوردست در هلند است که هر کدام با گرایشات مذهبی خاص خود در هلند زندگی میکنند. و این مهاجران از مراکشی، ترکها و آفریقاییها ظهور مؤثری در رمانها و داستانهای نویسندگان هلندی یافتهاند.» سفیر هلند در پایان افزود: «من با محمود دولتآبادی موافق هستم که مترجمان را عامل تلاقی افکار و در نهایت آشنایی و تعامل فرهنگها میداند.» |
نظرهای خوانندگان
من به محمود دولت آبادي تبريك ميگويم. نه به اين خاطر كه اثر ماندگارش به زباني ديگر برگردانده شده ( كه البته جاي اين را هم دارد ) بل ،از اين نظر كه در زمانه بارش و انتساب ناسزا ترين صفات به ايراني،او قامت بر مي افرازد و به جهان از عشق به انسان ها ميگويد و ميگويد كه ايراني انبان نفرت به ديگر انسانها نيست. عشق به خون و مرگ و كينه ندارد كه شيفته و بيتاب زيبائي است.
-- شهاب شهيدي ، Apr 7, 2009 در ساعت 05:00 PMمحمود دولت آبادي به عنوان مهمترين نويسنده عصر خود اگر در هر جاي ديگر جهان به دنيا ميامد اكنون خيابان يا كتابخانه اي را با منت به نامش كرده بودند و چه و چه ها كه در پاس داشتش نمي گفتند، آن وقت ما...
سلام
-- فتانه ، Apr 7, 2009 در ساعت 05:00 PMفکر نمی کنید بهتر بود اگر اسمی هم از مترجم مادرمرده می بردید که زحمت اصلی را کشیده؟
خودتان فکر نکردید یک جای این متن می لنگد؟