رادیو زمانه > خارج از سیاست > پرسه در متن > ریشههای تاریخیِِ زنآزاری در ایران | ||
ریشههای تاریخیِِ زنآزاری در ایرانلیلا موری
شکوفه تقی در ایران در رشتهی علوم قضایی تحصیل کرده و پس از آن در خارج از ایران، تحصیلات خود را در رشتههای روانشناسی، مردمشناسی و ایرانشناسی ادامه داده است و فوق دکترای خودش را در رشتهی مذهبشناسی از دانشگاه ییل گرفته و پس از آن در دانشگاههای سوئد به عنوان محقق و استاد دانشگاه شروع به کار کرده و تاکنون هم بیست کتاب کودکان و تعدادی رمان و داستانهای کوتاه از او منتشر شده است. کتاب زنآزاری در قصهها و تاریخ که یک اثر پژوهشی است، به قلم او به تازگی توسط نشر باران در سوئد به چاپ رسیده است. این کتاب به سابقهی زن آزاری در متون مذهبی، قصههای عامیانه و آداب و رسوم میپردازد و علل آن را بررسی میکند. درباره این کتاب با او گفت و گو کردهام. چه انگیزهای باعث شد که شما چنین موضوعی را اصلاً برای تحقیقتان انتخاب کنید؟ به اضافه اینکه خب من اولین بار به عنوان نویسندهی کودکان به مخاطبین فارسی زبان معرفی شدم. اما به فرهنگ عامه هم علاقه داشتم و این باعث شد که من همواره، هرجایی که قصهای شنیدم، این قصه من را جذب کرده و در طی همهی این سالها من دیدم که نگاهی که به زن در قصه وجود دارد، هم خشونت آمیز است و هم در بسیاری موارد تحقیر آمیز و در عین حال میبینم که نقل کنندهی قصهها هم خود زنها هستند و در عینحال دیدم که در قصهها خیلی موضوعات پنهان وجود دارد که به صراحت در مورد آنها صحبت نمیشود.
ولی وقتی که ما به تاریخ مراجعه میکنیم میبینیم که اینها در تاریخ اتفاق افتاده است و همین باعث شد که من بگردم و این مجازاتهایی را که در قصهها است پیدا کنم. مثلاً موی زن را به دم اسب میبندند و به خاطر خطایی که کرده، او را در بیابان رها میکنند یا اینکه مثلاً نقل میشود زنی به شاه عباس قول میدهد که برای او یک پسر کاکلزری و یک دختر دندانمرواری بیاورد و بعد خواهرهای ناتنی او دسیسه میکنند و به جای آن دوتا سنگ میگذارند یا دوتا توله سگ میگذارند و بعد میبینیم که زن را نصف شب در بیابان رها میکنند یا در یک پوست حیوان، او را میدوزند و تا روزی که آن بچهها بزرگ نشدند، به خصوص پسر، این زن در آن شرایط باقی میماند. یا مثلاً دختر از خانه فرار میکند و در پوست یک حیوان فرو میرود و تا زمانی که همسر مناسب پیدا نکرده، از آن شرایط بیرون نمیآید. این یک هایکوییست ساخت که بطور قطع یا نزدیک به یقین، این در جامعه اتفاق میافتاده است. منتها یک بخشی از آن را تاریخ حذف کرده ولی باید یک بخشی از آن باقی مانده باشد. باتوجه به صحبتهایی که شما الان فرمودید، پس بیشتر متونی را که استفاده کردید، متون ایرانی بوده، درست است؟ در بخش معرفی کتاب شما آمده بود که در این کتاب نوشته شده که پشت هر خشونتی که ابراز میشود، ترس درونی و پشت هر تحقیر، خود کمبینی وجود دارد. و این عوامل باعث میشود که زنها از سوی مردان مورد خشونت قرار بگیرند. چرا فکر میکنید مردها از زنها میترسند؟ چه دلیلی برای این ترس وجود دارد؟ وقتی ما به شرایط جسمانی و شرایط کِمیکال مرد نگاه میکنیم، میبینیم کاملاً نیازمند به زن است برای اینکه بتواند چنین چیزی را در اختیار خودش داشته باشد. درواقع اگر زن این هوشیاری را داشته باشد یا این اختیار را داشته باشد که بتواند مستقل از مرد زندگی بکند، مسلماً مرد نمیتواند آنقدر در مورد زن، قدرتمند عمل بکند. در نتیجه هرگاه که بخواهد دسترسی به بقا و تداوم داشته باشد با مشکل روبرو میشود. به خصوص که ما میبینیم در این رابطه، مردها به زنها محتاجتر هستند تا زنها به مردها. یعنی به نوعی زنها، مادامی که در کنار فرزندانشان هستند، این اقتدار را دارند و اگر فرزند را از زن بگیریم، زن خیلی ناتوان میشود. اینجا ترس زن است و شما میبینید که در بسیاری از جوامع درواقع با این حربه، زن شدیداً ترسانده میشود. آنچه قدرت مرد را به خطر میاندازد این است که آن باروری، به معنای تداوم نسل به خطر بیفتد و باروری مرد یا توانایی باروری او به نوعی با زن هست. بنابراین دسترسی داشتن، زیر کنترل داشتن و همواره او را در اختیار داشتن، یک عامل تعیین کننده است در کتاب بطور مثال، کتاب سمک عیار آورده شده یا از داستانهای هزارو یکشب آورده شده که خود مردهای داستان اعتراف به این نکته میکنند. چیزی که از حرفهای شما متوجه شدم این است که قدرت زنها، به قدرتباروری است که دارند. یعنی مردها از باروری زنها میترسند. یعنی اگر از زنها این قدرتباروری گرفته بشود، به نظر شما چیزی نیست که زنها قدرت خود را از آن بگیرند؟ یعنی اگر که زن از کودکی وارد نوجوانی میشود و به اصطلاح وارد مرحلهای میشود که درواقع زن بودنش و باروری او آغاز میشود، این یک اتفاق مقدس تلقی میشود یا دوران بارداری زن، دوران مقدسی است. فرزند آوری زن، نام مادر و تمام اینها جنبهی تقدس دارد که گوشههایی از این را ما در داستان آفرینش تورات میبینیم که این در کتاب هم بحث شده که چگونه این کتاب از داستان ایزد بانوان بینالنهرین، الهام گرفته است. شما در کتاب از صفتهای دیوانگار و خداانگار استفاده کردید. اشاره کردید که صفت مردها در رابطه با تسلط بر قوهی جنسی زنان صاحب خداانگاری آنها و دیوانگاری زنها میشود. ممکن این دو صفت را بیشتر توضیح بدهید؟ به همین دلیل آنچه را که مربوط به باروری مرد است، ما در فرهنگ عوام حتی در فرهنگ متون فقهی و در جامعه میبینیم که خداگونه تلقی شده و آنچه مربوط به زنان است، شیطانی است. هر تمایل جنسی، هر رفتاری که تداعی رفتار جنسی در زن بکند، در فرهنگ عامه، حتی در متون فقهی چنان دیوگونه و شیطانی تلقی میشود که میبایست آن را به شدیدترین شکل پاسخ داد. در کلیهی قصهها میبینیم، در تاریخ میبینیم، در متون فقهی مذاهب میبینیم و در فرهنگ جامعه هم میبینیم که این نیرو باید شدیداً در زن سرکوب بشود. شما زنآزاری را تا آنجا که من متوجه شدم یک صفت شایعی دانستید. و در بخشی گفتید که آن یک بیماری است، یعنی زنآزاری را یک بیماری قلمداد کردید. میخواستم بدانم چطور یک چنین صفت شایعی که خیلیها انجام میدادند، یک بیماری قلمداد میشود؟ شما در بخشی اشاره کردید به تواناییهایی که زنها در طول تاریخ داشتند و به آنها اهمیت داده نمیشده است. ممکن است چند مثال از این تواناییها را بیان کنید؟ دیگر زنان روحانی هستند. بعد از اسلام، ما زنان متصوف زیادی را میشناسیم. گذشته از آنها زنانی هستند که در قصهها به آنها اشاره شده. علاوه بر آنها، زنان نیمه روحانی هستند که جادوگران مقدس هستند. باز هم در قصهها به آنها اشاره شده، در متون تاریخی هم هستند و زنان جادوگر هستند که به اصطلاح به بلک مجیک متوسل میشدند و آنها هم دارای قدرتهای فراوانی بودند که بیشترین موضوع ترس جامعهی قرون وسطی بودند. غیر از اینها زنان سپاهی هستند که اینها هم عیار بودند ولی در لباس مردانه میجنگیدند. ما هم در داستان سمکعیار و هم در بسیار بسیار مطالب تاریخی دیگر به اینها برمیخوریم. حتی در قبل از اسلام، ارتش ساسانیان هم، این زنان سپاهی بودند. شما به شاهنامه مراجعه کنید به گردیه یا کردیه برخورد میکنید که خواهر بهرام چوبین بوده و در زمان خسرو پرویز، زنبسیار بسیار دلاور و مقتدری بوده است. در شاهنامه ما گردآفرید را داریم و از این دست فراوان هستند. حتی در قرون وسطای اروپا هم زنانی بودند که تواناتر از بسیاری از این سلحشوران میجنگیدند. و بعد دستهی دیگر، زنانِ فعال در عرصه هنر هستند، زنان دبیر، زنان نویسنده، زنان شاعر. اگر ما راه دور نرویم، در همین تاریخ ایران فراوان بودند؛ در دربار غزنویان، در دربار سلجوقیان، از آن شمار مهستی گنجهای هست و بسیاری زنان دیگر. همینطور که جلوتر میآییم، زنان صنعتگر را میبینیم که تواناییهای بسیار داشتند در بافندگی، در موسیقی، در آواز خواندن که شما در آثار نظامی با آنها برخورد میکنید، در شاهنامه با آنها برخورد میکنید و در بسیاری متون تاریخی، در مروجالذهب مرتب به آنها اشاره شده جلوتر که میآییم، هنوز زنان را در عرصهی کشاورزی میبینیم. نکته این است که هرجایی که به زن مجال داده شده، با همان توانایی و اقتداری که مردها به کاری پرداختند، زنها هم به آن کار پرداختند. ولی همانطور که به همهی مردها اجازه داده شده، به زنها اجازه داده نشده است. و ترجیحاً زنها مثل پای دندانهای چینی که قالب گرفته میشدند، تواناییهای فکری و علمی آنها هم، تحت این عنوان که باید در کنترل شدید باشند، ناقصالعقل هستند یا از نظر جنسی، زود فریب میخورند؛ تحت کنترل شدید قرار گرفته است. |
نظرهای خوانندگان
jalb va baraye man tazeh bood. delam mikhad ba nevisandeh bishtar ashna shavam.
-- zahra ، Feb 23, 2008 در ساعت 03:49 PMخیلی جالبه. بنظرم اومد که نصف تاریخ رو ما هنوز نخوندیم! هر چی تا حالا خوندیم مردونه بوده. امیدوارم ایشون کتابهاشون توی ایران چاپ بشه و همه با این نیمه ی گمشده آشنا بشن.
-- آرش ، Feb 23, 2008 در ساعت 03:49 PMخانم ليلا موري عزيز
-- hassan ، Feb 24, 2008 در ساعت 03:49 PMبا سلام .اجازه ميدهيدكه امكان نشر كتاب شما همانند نوشته هاي ديگران در سايت راديو زمانه بصورت بخش به بخش و يا فصل به فصل منتشر شود؟
با آرزوي سلامتي براي شما و گردانندگان راديو زمانه.
خدا كند كه بااين انقلاب اسلامي ما هم دوره رنسانس را طي كنيم با فاصله كمي ! حدود 400 سال از اروپا (البته اگر از خواب غفلت بيدار شده باشيم)
tardidi nist ke tarikh ghabl az dooran modern pedar salar bode.
-- Reza ، Feb 24, 2008 در ساعت 03:49 PMIn dast nevisande ha ro ba onvan gender feminist mishnasan. pardakhtan onha ham be on "nime penhan tarikh" bishtar por kardan tarikh hast ba por rang kardan gheyr vagheyi naghshe zanan.
be nazar man in gone pardakhtan be tarikh arzesh faaliyat zanha ro dar doran modern kamrang mikone. choon be in tavahoom daman mizane ke azanan da toole tarikh naghshi barabar ba mardan dashtan dar sorati ke in tasviri kamelan makhdoosh shodast.
goftan in matlab ke zanan dar tool tarikh ba hamoon eghtedar mardan be har kari padakhteand besyar gheyre elmist.
aya nevisande mitone shaere irani ghabl az doran shere noo morafi kone ke pa be paye mardha be kare sher pardakhte bashe?
nokte badi shenasayi jame az roye adabiyate shafhi on jameast. omidvaram kasi ke 1000 sal bad az ma ba khondan harry potter be hamoon darke amighi ke nevisande ba khondan shanname az jamee
beynonahrain reside berese.
با درود سرکاربانو لیلا موری عزیز
-- اناهيتا ، Feb 24, 2008 در ساعت 03:49 PMبسیار مطلب جالبی بود ممنون از شما و زحماتتان خوشحال خواهم شد اگر امکان تهیه کتابتان را اعلام فرمایید.
موفق باشید.منتظر مطالب بیشتر از جانب شما هستم.
با سلام و عرض تبريك به خانم شكوفه تقي
-- نگار ، Feb 24, 2008 در ساعت 03:49 PMآيا امكان دسترسي به اين كتاب در نت هست؟ (البته براي مردم داخل كشور!)
مرسی از نظراتتون. فقط میخواستم یک نکته رو
-- لیلا موری ، Feb 24, 2008 در ساعت 03:49 PMبیان کنم و اون هم اینکه من نویسنده کتاب نیستم بلکه فقط در زمینه این کتاب با نویسنده اش که خانوم شکوفه تقی هستند در سوئد مصاحبه کردم.
خانوم آناهیتا،
شما اگر به سایت انتشارات باران مراجعه کنید، میتونید شرایط خرید کتاب رو ببینید.