شاعری از جنس صلح و زندگیملیحه محمدینام کتاب: «مرگ را با تو سخنی نيست» اولین بار با نام «خسرو ناقد» در سال 1372 آشنا شدم. در ماهنامه کِلک به سردبیری علی دهباشی. او 16 شعر از «اریش فرید» را ترجمه کرده بود. اریش فرید را هم همان جا شناختم؛ با شعرهایی که به نظرم بسیار متفاوت میرسیدند. شعر را، وقتی ترجمه شده میخوانی و تو را تکان میدهد، حس سپاسگزاریات میان شاعر و مترجم قسمت میشود؛ چون میدانی، حتی به عنوان یک خواننده شعر، که شعر، خالصترین پیام جان است و در زبانی دیگر آن را نیوشیدن و هنوز لذت بردن، یعنی نشان دادن معجزه جان به اعجاز زبان، و این توانایی مترجم را میطلبد. گفتوگو با خسرو ناقد را از اینجا بشنوید.
ارتباط میان جنایت و نادانی را، من تا آن زمان ندیده یا نشنیده بودم که به این سادگی و کوتاهی برملا شده باشد: پسربچهها یا پیوند باشکوه عشق و مرگ و زندگانی را! این چنانی! که شاعر دست آدمی را بگیرد و راهبر شود به عشقی که اندیشهناک است. اندیشهای که اندوه میزاید. به همدردی میکشاند و افسوس که به نومیدی؛ از مرداب نومیدی را برمیخیزاندت تا به پرسشت وا دارد! پرسشی از آن دست که پاسخش به نافرمانی است و فرجامش مرگ! لیک باز به سادگی باشکوهی برایت میخواند که: .... این 16 شعر، مرا نه تنها به شاعر، که به مترجم و لزوماً به او وابسته کرد و وادار ساخت تا هر جای دیگر دنبالشان بگردم. سال 72 هنوز من به اینترنت مجهز نبودم تا نام شاعر یا مترجم را به جستجو بگذارم. در همان سال و ماهها هم بود که مهاجرت پیش آمد و از پس ادبار بیشمارش، برخی توفیقها هم روی داد که آشنایی ِ بیشتر با خسرو ناقد و کارهایش از زمره آنها بود. آشنایی با دنیای گزیدههای او از نوشتهها و ترجمهها که زیبا و انسانی بودند. همواره روی به صلح و عشق و آرامش داشتند و در گریز از جنگ وخشم؛ بی آن که بر ستم و بیعدالتی و سلطه خشونتبار قدرتمندان بر جهان چشم پوشیده باشد. ادبیات و فرهنگ ایران در آشنایی و آمیزشش به اروپای آلمانیزبان، از جمله به خسرو ناقد مدیون است. او همچنین ترانههای خیام را به آلمانی ترجمه و با اصل فارسی منتشر کرد. و نیز سال گذشته اشعار گارسیا لورکا را به فارسی برگردانده و همراه با شرحی بر زندگانی او در کتاب «در سايه ماه و مرگ» انتشار داد . مقالات سیاسی او را هم که میخواندم همه ترویج جهانی بود که اریش فرید برایش کوشیده بود؛ که لورکا برایش رزمیده بود و خیام آن را سروده بود و همه تلاشهایی برای ترویج صلح و دوستی و اَمان، میان مردم با مردم، دولت با مردم و ایضاً مردم با دولت تا آنجا که بشود؛ تا آنجا که بفهمند و اگر نه، جنگ نیز تلاشی است برای صلح! اینها را او نه تنها در شعرها و زندگانی اریش فرید و لورکا و خیام، بلکه با ترجمه نامههای رد و بدل شده میان اینشتین و فروید، و در مقالات «گفتگوی تمدنها» از نشستهای یونسکو، و در بیشمار تلاشهای فرهنگی و ادبیاش نشان کرده و نشان داده است. جان و جهان او اما، در میان همه آنان بیگمان بیش از همه به اریش فرید نزدیک و شبیه است که ناقد سعی تمامی برای واگویی شعر و زندگی او کرده است. اول بار در دهه هفتاد شمسی که برخی اشعارش را ترجمه و در نشریات فارسی منتشر کرد؛ و سپس 1379 که کتابی را در باره شعر و زندگی او با نام «تیغه لبخند» به دست انتشار سپرد: «همواره رفتن اریش فرید یک یهودی آسیبدیده و آواره از سلطه فاشیسم بود که با خشونت فاشیستها، همان گونه در ستیز بود که با ظلم و تجاوز دولت اسرائیل به مردم فلسطین. «ناقد» در این باره میگوید:
اینک کتاب «مرگ را با تو سخنی نیست» جستار و درنگی دیگر است بر شعر و سرگذشت «فرید» که تلاشی دیگر است در حلقه کوشندگانی که علم و هنر و ادبیات را همواره به خدمت انسان و آرمانهای پاکش گرفتهاند. به خدمت تلاش برای مقاومت در برابر ستم و تلاش برای ایجاد جهانی بهتر، انسانیتر. نثر «خسرو ناقد» هر جا که لازم بوده است، به غنا و ظرافت شعر نشسته است. در متنی «به جای پیشگفتار» در توصیفی از سرزمین اتریش، میهن شاعر، که در سالهای آغازین مهاجرت میزبان نویسنده بوده است، مینویسد: دهه هفتاد میلادی! دورانی که ایران اسیر استبداد سلطنتی است و داغ شکست سنگین و بدخیمِ مصدق را بر دل دارد، ناقد جوان، در آن حال و هوا درغربت نشسته است. این است که اشعاری را بر میگزیند و ازشاعری میگوید که: اشعار عاشقانه فرید، زیبا و لطیفند؛ اما نه خالی از بیم و امیدهای جان. و اشعار سیاسی او مروج خشونت و کین و انتقام نیستد. «ناقد» در این باره میگوید: او از جمله به ما نشان میدهد که سلوک «اریش فرید» با دنیای خشنی که خواهان تغییرش است، چقدر از روشهای دیگری که تا کنون شناختهایم، متفاوت است! میگوید: از وقتی باغبان شاخههای درختان را هرس كرده است در گورستانِ يهوديان زمينها را حفر كردهاند داستان زندگانی «اريش فريد» شاعر آلمانیزبان ِ يهودی و اتريشیتبار، و چشمانداز جهانی که او در آن زیست، و جهانی که دوست داشت بیافریند؛ دراین کتاب خواندنی و به خاطر سپردنی است. |
نظرهای خوانندگان
بسیار زیبا و لطیف است.
-- بدون نام ، Aug 24, 2007 در ساعت 02:06 AMخانم محمدی مرسی از معرفی اين کتاب. همين امروز تهيه کردم و دارم ميخونم و باهاش حال ميکنم. عاشقانه هاش عاليه!
-- ليلا ، Aug 25, 2007 در ساعت 02:06 AMخوب بود با آقای ناقد هم مصاحبه ای می کردید او در اروپا زندگی می کند.
-- حمید ، Aug 26, 2007 در ساعت 02:06 AMسلام. خسته نبوده باشيد. ميخواهم بگويم که اشعار اريش فريد به عربی هم ترجمه شده. همين کتاب بشنو اسرائيل او بعنوان "أشعار ضد اسرائيل" و کتاب "ويتنام" ترجمه يسری خميس در مصر نشر شده. من عربی زبان مادر است و فارسی هم ميدانم. در ترجمه عربی اشعار خيلی ضد يهود و ضد امريکا هست. لطيف نيست. بايد بگويم ترجمه خسرو ناقد خيلی خوبتر از عربی هست.
-- صادق حسن ، Aug 27, 2007 در ساعت 02:06 AMآیا اریش فرید زنده هست؟
-- بدون نام ، Aug 29, 2007 در ساعت 02:06 AMخب حتما ننوشتن که اريش فريد زنده ست يا مرده تا ملت برن کتاب رو مثل من بخرن و بخونن! از شوخی گذشته تو کتاب اومده بنده خدا شاعر سال 1988 درگذشته.
-- ليلا ، Aug 30, 2007 در ساعت 02:06 AMمرسی که گفتار زیبای آقای ناقد را هم گذاشتید.
-- بدون نام ، Aug 30, 2007 در ساعت 02:06 AMخانم محمدی با سلامی گرم و خسته نباشید به شما. در زمانی که خشونت زبان گفتگو ی جاری شده و در دنیایی که با زدن دگمه هر رسانه و یا سایت اینترنتی با اخبار جنگ ،بمباران، گروگان گیری و یا خشونت های اجتماعی بمباران می شویم ، جای تقدیر دارد که شما ما را با شاعر و مترجمی آشنا کردید که هر دو دردآشنایند و در تمام نوشته ها و گفته هایشان انسانیت و صلح خواهی موج می زند. ارزش قایل شدن به کرامت انسانی در نقد شما هم موج می زندو مایه شادمانی است که هنوز روشنفکران جامعه ما چنین دغدغه هایی دارند. امیدوارم که باز هم بیشتر ما را از اینگونه کارها بهره مند کنید
-- parwane ، Aug 30, 2007 در ساعت 02:06 AMپروانه
لطفا اگه براتون امکان داره متن اون شعری رو که آقای ناقد آخر صحبتشون خوندن برای من همين زير بنويسيد. راستش خودم يادداشت کردم اما نميدونم سطربنديش درسته يا نه. مرسی از زحمتتون.
-- Sara M ، Aug 30, 2007 در ساعت 02:06 AMسارا
سلام . این کتاب هنوز امروز 30 اگوست در نیامده در ایران .چطور لیلا خانم در بالا 27 اگو ست خوندنش!!! چرا خلاف واقع می نویسی.
-- بدون نام ، Aug 30, 2007 در ساعت 02:06 AMبالاخره کی راست می گه؟ کتاب دراومده یا در نیومده؟
-- پروین ، Sep 3, 2007 در ساعت 02:06 AMوالله من خودم همين چند ساعت پيش از کتابفروشی نشر چشمه گرفتم. شايد هنوز شهرستان نرسيده اما تو تهرون ساده ميشه گير آورد.
-- سارا ، Sep 3, 2007 در ساعت 02:06 AM