رادیو زمانه > خارج از سیاست > باشگاه کتاب > فریبا وفی در جستوجوی زمان از دست رفته | ||
فریبا وفی در جستوجوی زمان از دست رفتهبرنامهای از مجتبا پورمحسنشاید هیچ نویسندهای در سالهای اخیر به اندازهی فریبا وفی موفق نبوده است. او با رمان «پرندهی من» جایزهی ادبی یلدا و جایزهی ادبی گلشیری را دریافت کرد. این رمان از سوی جوایز ادبی مهرگان ادب و اصفهان هم مورد تقدیر قرار گرفت. از او تا به حال رمان «رؤیای تبت» و مجموعه داستانهای «در عمق صحنه» و «حتی وقتی میخندید» منتشر شده است. وفی متولد سال ۱۳۴۱ است. نویسندهای آرام و کمحرف که داستانهایش بیشتر شخصیت محور هستند تا ماجرامحور. او در یکی از معدود مصاحبههایش، از نویسندگی به عنوان رؤیا یاد کرده و گفته بود: «نویسنده شدن شغل نبود، آرزو بود. شاید هم بیشتر از آن؛ رؤیا بود. یک رؤیای ناممکن و دست نایافتنی ولی بسیار شیرین». حالا بدنیست بدانیم چه کتابهایی بر زندگی این نویسنده تأثیر گذاشته که به رؤیای ناممکنش دست پیدا کرده است. گفتوگو با فریبا وفی را از اینجا بشنوید یا در زیر بخوانید:
«من «در جستجوی زمان از دست رفته» را دو بار خواندم و خیلی دوستش داشتم. فکر میکنم کتابیست که بیش از هر اثر دیگری میپسندم. علاقهام به «در جستجوی زمان از دست رفته» به این دلیل بود که فکر میکنم کتابیست که خیلی توانسته به ذهن آدمها راه پیدا کند. قلمی این چنین خلاقانه را خیلی کم دیدهام. بد نیست بدانید که این کتاب به ذهن من هم خیلی نزدیک است. دوست داشتم یک زمانی بتوانم حداقل به اندازهی یکهزارم این کتاب از درون آدمها بنویسم. این درونگرایی و رفتن به سمت پیچیدگیهای ذهن و توضیح آنها به نظرم خیلی جالب بود. خوشبختانه از زمان اوایل انقلاب، خانوادهی ما طوری بود که کتابهای روسی زیاد میخواندیم. مثلا من آن موقع «آنا کارنینا» را خیلی دوست داشتم. به همهی کارهای چخوف خیلی علاقه داشتم و روی زندگی من تأثیر زیادی گذاشت. سالها بعد «در جستجوی زمان از دست رفته»ی پروست را پیدا کردم. ولی آن موقع که من با کتاب آشنا شدم بازار پر از کتابهای روسی بود». مرتبط: ـ پيرمرد و دريا زندگی سپانلو را عوض کرد |