گفتگو با اورهان پاموک، برنده سال ۲۰۰۶ جايزه نوبل ادبی
«نمیتوانیم از ترکیهی سکولار اما بدون دموکراسی و حقوق بشر دفاع کنیم»
برگردان به فارسی: ناصر غیاثی
اورهان پاموک که از چهارشنبهی گذشته برنامههای کتابخوانیاش را در آلمان و از هامبورگ شروع کرده، در گفتگویی با روزنامهی فرانکفورتا آلگماینه تسایتونگ از کتاب تازهاش «استانبول» و دلایل لغو سفرش در فوریهی امسال به آلمان و نیز از اوضاع ِ سیاسی ِ ترکیه گفته است.
اورهان پاموک
از امشب کتابخوانی ِ شما در آلمان و از هامبورگ شروع میشود که طی آن بخشهایی از تازهترین کتابتان «استانبول» را خواهید خواند. آیا با این حرف ِ من موافقید که این کتاب یک داستان ِ عاشقانهی بلند است؟
مایل نیستم رابطهام با استابول را ملودراماتیکتر یا جنجالیتر از آنچه که هست، بنمایانم. اما فکرمیکنم، در کتابم روشن کردهام که استانبول مرا خلق کرده است. وقتی میگویم، عاشق استانبول هستم، همانقدر بدیهی است که بگویم عاشق تنم هستم. آنقدر زیاد بخشی از این شهر هستم، که استعارهی رابطهی عاشقانه، که البته غلط هم نیست، مسئله را کاملن روشن نمیکند.
این کتاب تحت چه شرایطی نوشته شد؟
تحت شرایطی غیرعادی. هیچ کتاب دیگرم را با این سرعت ننوشتهام. نوشتناش فقط چهارده ماه طول کشید، آنهم در فوران ِ درست و حسابی ِ خلاقیت. چه بسا همین باعث شده که بسیاری از خوانندگان، «استانبول» را شخصیترین کتاب من بدانند.
بازتاب کتاب در خود ِ استانبول چطور بود؟
بازتاباش، مثل همهی کتابهای دیگرم در ترکیه، بسیار خوب بود. اما اینبار بیشترین استقبال را بین خوانندگان ِ همنسل خودم یافتم. استانبول نسل جدید، دیگر مثل استانبول ِ دوران جوانی ِ من مالیخولیایی، اندوهگین و سیاه وسفید نیست. استانبول ِ امروز خیلی رنگینتر، آفتابیتر و شادتر است. کتابم در سال 1974 تمام میشود. در این سی وسه سالی که از آن زمان گذشته، شهر رونق پیداکرده است، ثروتمندتر شده و تازه امروز توریستهای بیشتری به استانبول میآیند. اما راستاش را بخواهید، تناقضات ِ درونی استانبول، شکاف بین فقیر و دارا، درگیریهای فرهنگی، همهی اینها بیشتر از آن وقتهاست.
امروز به آن سفری پا میگذارید که پس از به قتل رسیدن ِ دوستتان هرانت دینک بطور ناگهان لغو کرده بودید. چرا نمیخواستید در فوریه به آلمان بیایید؟
میدانید؟ وقتی آدم در آن بخشی از جهان زندگی میکند که من زندگی میکنم، نباید تهدید به قتل را بیش از اندازه مهم تلقی کند. این تهدیدات کم و بیش بطور منظم اعلام میشوند. اما من ناچار بودم بپذیرم که چنین تهدیداتی پس از جایزهی نوبل و قتل ِ هرانت دینک به گونهای دیگر تلقی میشوند. توجهی رسانهها کاملا جلب شده بود. من به هیچ وجه نگران امنیتم در آلمان نبودم. اما مطمئن بودم که آن موقع فقط دربارهی این تهدیدات از من سئوال خواهند کرد. و این باعث میشد به مسئله اهمیتی بیشتر از آنچه که حقاش بود، داده شود.
به استانبول برمیگردید؟
معلوم است. من که در تبعید نیستم. همین تازگیها استانبول بودم و به زودی بازهم میروم. به هیچ وجه نمیخواهم وضعیتم را بدتر از آنچه که هست نشان بدهم. در آمریکا تدریس کردهام؛ به خصوص بعد از جایزهی نوبل، به سراسر جهان سفرمیکنم، و کلی هم برنامههای کتابخوانی دارم. از رویدادها، از تشنجات ِ سیاسی در ترکیه خیلی دور بودم.
میتوانید در طول سفرهایتان کارکنید؟
بله، بلاوقفه کار میکنم. امروز صبح آخرین صفحات ِ رمان جدیدم «موزهی معصومیت» را نوشتهام. احتمالا پاییز در ترکیه منتشر میشود.
این روزهای آخر تظاهرات ِ بزرگی در وطن شما انجام گرفت. آنطور که میگویند بخشی هم از طرف زنان سازماندهی شده بود. توجه کردید که به گونهای غیرعادی زنان بسیار زیادی، آنهم بدون روسری بین تظاهرکنندگان بودند؟
من خیلی خوشحالم که طرفداران ِ ترکیهی سکولار به این گیرایی دستشان را بلند میکنند و حرفشان را میزنند و بیشتر از آن از این بابت خوشحالم که میبینم این همه زن از لائیسم و سکورالایسم حمایت میکنند و از این حقشان دفاع میکنند که لباسشان را خودشان تعیین کنند و هرجور که دوست دارند و هر لباسی را بخواهند، بپوشند. این نشانهی خوبی است: سکولاریستهای ترک کاملن به این واقفاند که حق دارند در جامعهای سکولار زندگی کنند.
ارتش به روشنی علامت داده که میخواهد از این حق حمایت کند. آیا کودتایی ترکیه را تهدید میکند؟
برای دفاع از سکولاریسم در ترکیه نیازی به کمک ارتش نیست. تمام آنهایی که خودشان را میان این تظاهرات ِ بزرگ و موثر قاطی کردند تا مداخلهی ارتش را تبلیغ و ترویج کنند، به اندیشهی سکولاریسم ضرر میرسانند. اندیشهی سکولاریسم سخت وابسته به دمکراسی و حقوق بشر است. نمیتوانیم از ترکیهی سکولار اما بدون دمکراسی و حقوق بشر دفاع کنیم. اشتباه خواهد بود که در این اوضاع از ارتش انتظار حمایت از سکولاریسم داشته باشیم. بزرگترین حامی ِ سکولاریسم نه ارتش است و نه نهادی دیگر. این حمایت در درون ِ دمکراسی، در درون حق ِ آزادی، در درون حقوق بشر و حقوق شهروندی قرار میگیرد.
-----------------------------------
اصل مقاله: Orhan Pamuk im Gespräch
در همینباره: معصومیت از دست رفته جایزه نوبل جامعه ترکيه و اعطای نوبل ادبی به اورهان پاموک لغو سفر اورهان پاموک به آلمان و بلژیک
|
نظرهای خوانندگان
آرزوي موفقيت براي مردم تركيه و زنان رشيد شان و آرزوي گسترش سكولاريسم در ايران
-- مصطفی ، May 6, 2007 در ساعت 08:13 PMMarhaba orhana ! onun musahibesi jiddan iyi idi .
-- سلمان ، May 10, 2007 در ساعت 08:13 PMبا دیدن مصاحبه ایشان که بسیار دور از تعصبات و خالی از دشمنی تعصب آمیز نسبت به میهنش و مردمش و حکومتش بود، احساس تاسف بنده نسبت به نویسندگان، و فعلین حقوق بشری در ایران، دو چندان شد، نویسندگان و فعالینی که دنیا برایشان همیشه سياه و سفید بوده، و از قرار معلوم خواهد ماند.
-- بدون نام ، Jun 20, 2007 در ساعت 08:13 PMحسين