رادیو زمانه > خارج از سیاست > ادبیات ایران > نسل پنجم، شب داستاننویسان امروز ایران | ||
نسل پنجم، شب داستاننویسان امروز ایرانمجلهی بخارا بههمراه انتشارات «ققنوس» و «خجسته» نخستین گردهمایی نویسندگان «نسل پنجم» را برگزار کردند. در این مراسم که در روز نهم اسفند ماه و در تالار بتهوون خانهی هنرمندان ایران برگزار شد، محمد محمدعلی و کامران محمدی، از نویسندگان معاصر به سخنرانی پرداختند. علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا در ابتدای مراسم، علی دهباشی، سردبیر مجلهی بخارا، با اشاره به سابقهی نویسندگی در ایران گفت: «برای ما همهچيز بهنوعی از تفكر آزاديخواهی و مشروطهطلبی آغاز شد، نخستين حركتهای اجتماعي كه بر اساس تفكر ضد استبدادي شكل گرفت و در تمامي زمينههای زندگی تحولی عميق را بههمراه داشت. از اينرو، ما وارد دوران جديدی از حيات اجتماعی شديم كه هنوز ادامه دارد. تأثيرات اجتماعی در ادبيات ما بهويژه در شكلهای شناخته شده آن كه نثر و شعر باشد اثراتی جدی بهجای گذاشت و آثاری متفاوت از لحاظ فرم و محتوا پديد آورد كه اين همه، بهدنبال آن تحولات اجتماعي بود.» دهباشی افزود: «امشب از آن جهت حائز اهميت است كه بهنحوی اولين گردهمآيی گسترده داستاننويسان جوان در دورهی اخير است و اگر حرف و سخني مطرح می شود، سندی است برای بررسیها و پژوهشهای بعدی و در نهايت مباحث امشب در تاريخ داستاننويسی ايران ضبط و ثبت خواهد شد.»
در بخش بعدی مراسم، محمد محمدعلی، نویسنده و مسئول بخش داستان ویژهنامههای مجلهی توقیفشدهی «آدینه» سخنرانی کرد. وی در ارتباط با تفاوت نسلهای ادبیاتی گفت: آقای محمدعلی سپس به مراسم «نسل پنجم» اشاره کرد و افزود: «همینکه گروهی بهپا میخیزند، چنین پوستری طراحی میکنند و نام آن را «نسل پنجم» میگذارند و چنین جلساتی را تشکیل میدهند، حرکت بسیار شجاعانهای را انجام میدهند.»
سخنران بعدی این مراسم، کامران محمدی از نویسندگان معاصر بود. وی با اشاره به عنوان «نسل پنجم» گفت که نام نسل پنجم از توجه بهیک مسألهی کاملاً مغفول در ادبیات داستانی ایران بهدست آمده و آن موضوع نسلبندی داستاننویسان از آغاز تا امروز است. محمدی در ارتباط با معیار نسلبندی ادبیات ایران افزود: «نوع نسلبندی که منجر به قرارگیری نویسندگانی چون محمدعلی در نسل سوم می شود، با همان معیاری صورت میگیرد که آقای در سخنان خود بهآن اشاره کردند؛ یعنی اینکه آغاز ادبیات داستانی ایران را سال ۱۳۰۰ خورشیدی و انتشار «یکی بود یکی نبود» جمالزاده بدانیم، و این همان اشتباه تاریخی است که مدام تکرار میشود. واقعیت این است که جمالزاده تنها پدر داستان کوتاه فارسی است و نه پدر داستان فارسی. پیش از جمالزاده نیز ما داستان به معنای کاملا امروزی داشتیم و در واقع آغاز نسلبندی در ادبیات داستانی ایران را باید کمی عقبتر آغاز کنیم. در اینباره حسن میرعابدینی در تنها کتاب مرجع تاریخ ادبیات داستانی ایران یعنی «صد سال داستان نویسی ایران» می نویسد: «در جست و جوی نخستین طلیعه های رمان ایرانی باید به نخستین سال های ۱۲۵۰ شمسی بازگردیم...» میرعابدینی صفحه بعد ادامه میدهد: «اما تا شرایط برای آفرینش این طرز جدید ادبی در محیط ایران فراهم آید، باید سال ها بگذرد. رمان سیاحتنامه ابراهیم بیک یا بلای تعصب او در سال ۱۲۷۴ شمسی به چاپ می رسد.» و درواقع آن طور که میرعابدینی می گوید برای آغاز نسل بندی در ادبیات داستانی ایران، باید یک نسل عقب برویم و از همان جایی آغاز کنیم که میرعابدینی آغاز کرد. یعنی سال انتشار کتاب زینالعابدین مراغهای که همراه با طالبوف و دیگران نسل اول داستان ایرانی را تشکیل میدهند و بهاین ترتیب، جمالزاده، هدایت، علوی و گلستان نسل دوم ادبیات داستانی ایران هستند، نه اول.»
محمدی در ادامه گفت: «این از اعتبار و اهمیت جمالزاده و دیگر چهرههای ماندگار نسل دوم کم نمیکند. چرا که اهمیت نسل دوم و به ویژه جمالزاده به آغاز داستان کوتاه در ادبیات ایران است و نه آغاز به طور کلی و به گمان من خود مرحوم جمالزاده نیز به این امر واقف بود. میرعابدینی از در صفحه ۴۴ کتاب خود می نویسد: «جمالزاده از میان رمان های آن دوره تنها شمس و طغرا را دارای داستانی پرکشش می داند و می گوید: این کتاب در ادبیات نثر قرون اخیر ما به کلی بی نظیر و بی مانند است و بدون شک تنها کتابی است که به عنوان نمونه ادبیات جدید فارسی شایسته است که به زبان های خارجی ترجمه گردد.» در پایان مراسم، چند داستاننویس جوان، داستانهای کوتاه خود را قرائت کردند. ------------------------- |