رادیو زمانه
>
خارج از سیاست
>
راوی حکایت باقی
>
بزم شاه در حرمسرا و رزم سربازان در قفقاز
|
بزم شاه در حرمسرا و رزم سربازان در قفقاز
زمانی که نقشهی تجزیهی ایران به دست دولتهای خارجی کشیده میشد، در درون قصر شاه قاجار نیز نقشهی مسابقهی بزرگ «نرمتنان» و مقدمات به اجرا درآمدن آن فراهم میآمد که کمتر از مسابقهی دختر شایستهی جهان در این دوران، هیجانانگیز نبود و مخارج بسیاری را بر گُردهی مردم فقیر و تهیدست ایران تحمیل میکرد.
آن سال سومین زمستان از سالهای سلطنت «فتحعلیشاه» بود. زمستانی سخت که مرگ و میر فراوان بهدنبال داشت. در اثر ریزش بسیار برف، راهها بسته شده بود و هیزم و آذوقهی کافی در اختیار مردم نبود. علاوه بر سرما و گرسنگی، مردم دچار نوعی بیماری شده بودند که بعدها نام « آنفلوآنزا» به خود گرفت. همه روزه بسیاری از مردم فقیر در گوشه و کنار پایتخت براثر گرسنگی و سرما جان خود را از دست میدادند. بیماری وبا، تیفوس و طاعون هر چند سال، به جان مردم شبیخون میزد. مردم با قحطی و گرسنگی دست به گریبان بودند و بیگانگان نیز با دسیسههای گوناگون در پی تجزیهی کشور کمین کرده بودند.
شاه هوسران قاجار فارغ از غم گرسنگی مردم و مرگ و میر آنها، در میان زنان حرمسرای خود میلولید و اشتهای سیریناپذیرش به دنبال زنان تازه و تجربههای تازه در زمینههای جنسی بود. او دور از همهی مرگ و میرها که بیشترشامل حال کودکان و سالمندان میشد، خود را برای لذتبخشترین مسابقهی نرمتنان که سوگلیهایش آن را ترتیب داده بودند، آماده میکرد.
قرار بر این بود که از نقاط گوناگون کشور در این مسابقه شرکت کنند. همهی برندگان، افتخار صیغه شدن شاهانه را به خود اختصاص میدادند. تصمیم گرفته شد که بسیاری از دختران درباری و شخصیتهای مهم را به حرمخانه دعوت کنند که پس از صرف ناهار در غروب یک روز جمعه، مسابقه اجرا شود.
در آن روز، رفت و آمد نوکرها و فراشها و ورود بسیاری از زنان و دختران با چادر و روبنده و سوار بر قاطر، خبر از واقعهای تازه میداد. یکی از تالارهای بزرگ اندرون در قصر«گلستان» به محل برگزاری مسابقه اختصاص داده شده بود. تخت زرین مخصوص جلوس سلطان در قسمت شمالی تالار گذاشته شده بود و روی کفپوش عریض و طویلی که قسمت اعظم تالار را پوشانده بود، هزاران تکه از پارچههای ریز و درشت ابریشمی به چشم میخورد.
در خلال روز از میهمانان که بخشی از آنها را مادران و خواهران افراد شرکت کننده تشکیل میدادند، با شربت گلاب، آلبالو، بهار نارنج، عرق بیدمشک و میوههای فصل و غذاهای شاهانه پذیرایی میشد. شاه، تنها فرد مذکر این مجلس بود که به مناسبت مقام خود، محرم همه به حساب میآمد.. مجمعههای غذاهای شاهانه به فراوانی در سراسر سفره چیده شده بود. نوازندگان نابینا به فرمان شاه با چنگ و رباب و کمانچه و سنتور، بزم شاه را هیجانانگیزتر میساختندد و کنیزان سیاهپوست که از زنگبار و سواحل ماداگاسکار و سودان به ایران آورده شده بودند، قلیان و قهوه به حاضران تعارف میکردند.
در چنین زمانی، در منطقهی قفقاز، سربازان ایرانی در آن زمستان سرد و مردافکن که فاقد لباس گرم بودند از سرما به خود میپیچیدند و یکی پس از دیگری بر اثر بیماری جان خود را از دست میدادند. از سوی دیگر، در چنین جشنی است که شاه قاجار، شیفتهی دختری میشود که در چند متری اونشسته است.
پس از برگزاری مسابقه زمانی میرسد که شاه باید جوایز را به برنده یا برندگان بدهد. اما او خشمگین میشود و از دادن جوایز به دختران خودداری کرده و با قهر به اندرون میرود. در این میان، تنها یکی از سوگلیهای او میفهمد که دلیل رنجش شاه، برنده نشدن همان دختری بوده که بیش از دیگران نظر او را به خود جلب کرده است.
آن شب دختران و زنانی که از راه دور آمده بودند شب را در حرمخانهی گرم و روشن دربار«فتحعلیشاه» ماندند. زنان حرم درصدد رفع کدورت شاهانه برآمدند و به همین دلیل، دختر مورد نظر او را که «جمیله» نام داشت برای پذیرایی و ورود به حرم شاه آماده کردند.
در ادامهی برنامه به جایگاه زن در تاریخ میپردازیم. در این بررسیها اگر جایی برای زن منظور میشود، جایگاه زنان استثنایی است که گذارشان از گذار تاریخ بودهاست. البته که همین نوع بررسیها هم خالی از حب و بغض نیست.
برنامه هفتم «در سایه روشن کلام» را از [اینجا] بشنوید!
بخش ششم تاریخ حرمسرا را هم در [اینجا] بشنوید!
|
نظرهای خوانندگان
خوب است
-- بدون نام ، Jan 26, 2009 در ساعت 09:00 PM