رادیو زمانه > خارج از سیاست > ادبیات ایران > تجزیهطلبی و نظامی گنجوی | ||
تجزیهطلبی و نظامی گنجویبهرام حسینزادهbahramhosseinzadeh@hotmail.comاز زمانی که اردوگاه سوسیالیستی فرو ریخت، افراد فراوانی که سابقاً هوادار آن تئوری و اردوگاه بودند، از آن راهِ پیشین دست شسته و راه ناسیونالیسم افراطی را در پیش گرفتند. به یکباره موضوعی بنام "ستم ملیِ فارس" آفریده شد و جاعلین فراوانی برای مقاصد خویش به دست بردن و تقلب در ادبیات و تاریخ ایران پرداختند. موضوع این سخن افرادیاند که در آذربایجان برای اغراض سیاسی خود به دستکاری در وقایع تاریخی گذشته میپردازند. اين گروه در آغاز از دو آذربایجانِ جدا افتاده در طول تاریخ صحبت میکنند و گویی به هیچوجه نمیخواهند باور کنند که "آذربایجان" در طول تاریخ همیشه به زیر رود ارس گفته میشده است و آذربایجان بالایی، از سال 1917 و طی کنگرۀ حزب مساوات بود که به این نام مزین شد و نام پیشین آن "خانات قفقاز" بوده است و بطور مثال در دو قراداد گلستان و ترکمنچای یعنی قرارداد واگذاری این اراضی به دولت روس بهیچوجه نامی از آذربایجان برده نمیشود، زیرا این مناطق که بالای رودِ ارس بودهاند جزو آذربایجان به حساب نمیآمدهاند. مشکل دیگر این افراد، ترکزبان قلمداد کردنِ این مناطق است. اینان مدعیهستند که در همیشۀ تاریخ، زبان این نواحی ترکی بوده و زبان "آذری" بعنوان زبانی از خانوادۀ زبانهای ایرانی، دروغی بیش نیست. و دروغی دیگر برای تهییج خودشان نیز مبنی بر آریایی نژاد بودن ایران میسازند و خلاصه تا آنجا پیش میروند که شاعرانی مانند "نظامی گنجوی" را ترک اعلام میکنند. بطور مثال در مقدمۀ "دیوان لفات الترک" به ترجمۀ "حسین محمدزاده صدیق" مترجم از قول نظامی اين بیت را نقل میکند: پدر بر پدر مر مرا ترک بود که آدرس و نام اثری که این بیت از آن برداشته شده را نمیدهد. پس از جستجوی فراوان در آثار نظامی و نیافتن این بیت در میان آثار منتشر شدۀ او؛ دوستی که تماسی با مترجم مزبور داشت از وی در بارۀ آدرس این بیت سوال کرد که ایشان در پاسخ فرمودند: «این بیت را خانمی در یکی از نسخ خطیِ کتابخانهای از کتابخانههای ترکیه دیده است.» و بهمین دلیل در آثار چاپشده نمیتوان آن را یافت. چه راهِ دیگری برای دریافتِ صحت و سقمِ انتساب این بیت به نظامی باقی میماند بجز رجوع به خود این بیت: 1-که مثلا باید جستجو کرد و دید آیا در جای دیگری از آثار نظامی نیز به این موضوع ترک بودن پدرش اشاره کرده است؟ نتیجۀ جستجو منفیست. در هیج جای دیگری از آثار نظامی به این موضوع که پدر و پدرانش ترک بودهاند اشارهای نشده است. 2- آیا مثلاً از ترکیبات "پدر بر پدر" یا "مر مرا" در آثار نظامی استفاده شده است؟ باز هم پاسخ کاملاً منفیست. هیچکدام ازین دو ترکیب را در آثار نظامی نمیتوان یافت. اما ترکیب "مر مرا" در آثار فرخی سیستانی، فردوسی،عطار، انوری، سنایی، امیرخسرو دهلوی، ناصر خسرو و مولوی به کرات بکار برده شده است اما دریغ از یکبار کار برد آن در آثار نظامی. حتی واژۀ "مر" که در ادبیات کلاسیک ما کاربرد فراوانی دارد در آثار نظامی تنها در یک مورد بکار رفته است در کتاب خسرو و شیرین؛ بخشِ "طلب کردن طغرل شاه، حکیم نظامی را": فرو خواندم مر آن فرمان به فرهنگ و ترکیب "پدر بر پدر" نیز اگر چه در اثری مانند شاهنامه پر کاربرد است: پدر بر پدر شاه ایران تویی اما در نزد نظامی کاربردی نداشته است. 3- تحسینِ پدران، با اطلاق عنوان "فرزانگی" امری کاملاً بجاست. اما تشبیه فرزانه و گرگ به هم؟ یعنی گرگ را فرزانه دانستن، عمل بیهودهایست. حکیم نظامی در تمام مواردی که از کلمۀ "گرگ" استفاده کرده است ازین حیوان به بدی نام برده است. مثلا او را نه تنها فرزانه نمیداند بلکه کم خرد فرض میکند: از آن بر گرگ روبه راست شاهی آری اینهاست شمهای از صفات گرگ از نظر حکیم نظامی. حالا آیا منطقی به نظر میرسد که کسی پدرانش را به چنین موجودی تشبیه کند؟ نظامی و ترکان روزگار او نظامی در سرزمینی میزید که در زیر سیطرۀ ترکان است، ترکانی مانند شیروانشاه که فردی فرزانه و ادبدوست است و از قضای روزگار دلبستۀ زبان فارسی. نظامی در ابتدای "لیلی و مجنون" در توضیح چگونگی سرایش این اثر می گوید که این کار بنا به تقاضای "شیروانشاه" صورت گرفته است: خاصه ملکی چو شاهشروان نظامی که شدیداً تحت تأثیر فردوسیست، خود را وارث او میشمارد در شرفنامه میآورد: سخنگوی پیشینه دانای طوس يعنی که: ناگفتههایی را فردوسی نگفت تا نطامی که وارث اوست آن ناگفتهها را بر زبان بیاورد. خطاب به شاه میگوید که مبادا آنچنان که سلطان محمودِ ترک در حق فردوسی ناسزاوار رفتار کرد تو هم با من چنین کنی (اقبال نامه): ز کاس نظامی یکی طاس می و این داستان سلطان محمود و فردوسی آنچنان در نظر شروانشاه زننده میآمد که در هنگام سفارش به سرودن "لیلی و مجنون" به نظامی اطمینان میدهد که او کسی از قبیل سلطان محمود نیست و رفتاری همانند او نخواهد داشت: ترکی صفت وفای ما نیست نظامی سرزمینهای ترکان را در آثار خویش به روشنی بیان میکند. هنگامیکه خاقان چین به جنگ بهرام گور میآید و سپس شکست خورده و تا مرزهای دو کشور عقب مینشیند: لشگر ترک را ز دشنۀ تیز و اسکندر (که قهرمان بزرگ مورد ستایش نظامیست) هنگامی که به نبرد با روسها میپردازد از نیروی ترکهای شکست داده استفاده میکند (شرفنامه): اگر چه نشد ترک با روم خویش نظامی و ایران و زبان فارسی همه عالم تن است و ایران دل او به سرودههای خود به زبان فارسی مغرور است و آنها را چون نوری میداند که تنگچشمی را از ترکانِ غالب برگرفته است و ایشان را به رفتاری بزرگمنشانه کشانده است (خسرو و شیرین): ز بس کاوردهام در چشمها نور او زبان فارسی را "دّر دری" مینامد (خسرو و شیرین): او نهتنها شیفتۀ زبان فارسی و ایران معاصرش است که حتی به ایران باستان و زبان پهلوی نیز دلبستگی دارد، عموم داستانهایش در فضای ایران پیش از اسلام رقم میخورد. اسکندر با تمام بزرگیاش، ادامه دهندۀ شاهان کیانیست (شرفنامه): در ستایش از همین ایران کهن (خسرو و شیرین): نظامی در ستایش آیین کهن چنان تند میرفت که حتی مورد اعتراض دوستان نزدیکش واقع میشد که تو که مسلمانی چرا چیزی در بارۀ توحید نمیسرایی و اینهمه به آیین مغها چسبیدهای (خسرو و شیرین) : این پژوهش صرفاً سر آن داشت که "نظامی" را آنگونه که در آثارش متبلور شده نشان بدهد و نه آنگونه که اغراض سیاسی مایلند. تاریخ و ادبیات را از دعواهای سیاسی بیرون بگذارید. بدون "نظامی" هم آموزش به زبان مادری ترکی در آذربایجانِ ما حقوق حقۀ مردمان این خطه است. مهم نیست که این مردمان از چه نژاد و تباری هستند و این زبانِ ترکی از چه زمانی به این سرزمین آمده است. آنچه که مهم است این است که در حال حاضر مردمانی با این زبان در سرزمینی زندگی میکنند و حق دارند به این زبان بگویند و بنویسند و آموزش ببینند. برای این حق و سایر حقوق انسانی، نیز نیازی به دستکاری تاریخ نیست. |
نظرهای خوانندگان
اگر کسی منکر ستم ملی در ایران است. یا ایران را نمیشناسد و یا مغرض است.این واقعیتی انکارناپذیر است که فرهنگ ایرانی (شما بخوانید فارسی)فرهنگی است نژاد پرستانه که هر ایرانی باید از این خجالت بکشد و در اصلاح ان بکوشد.
-- umud ، Jan 24, 2007 در ساعت 12:46 AM----------------------
ممکن است ستمی رفته باشد ولی فکر نمی کنيد تعميم آن به ايران و فرهنگ ايرانی نيز خود ستم است؟ فرهنگی که مردم و سلسله های ترک زبان ايران نيز در تحول آن نقش مهم داشته اند. - زمانه
حرف اصلی آقای حسين زاده دستکاری در تاريخ و تغيير چهره شاعر بزرگی مانند نظامی است. اگر آنها که در اين زمينه جاعلانه رفتار کنند چرا بايد فکر کرد در ديگر ادعاهاشان صادق اند؟
-- محمود ، Jan 25, 2007 در ساعت 12:46 AMیعنی چه که میگویید ممکن است ستمی رفته باشد
-- فرزاد ، Mar 4, 2010 در ساعت 12:46 AM؟ایا شما منکر ستم ملی هستید؟ در بین کشورهای منطقه تنها ایران است که بدترین وضعیت را از لحاظ پایمال کردن حقوقی ملی ملیتهای خود دارد و آنهم با همین فرهنگ فارسی و به قول شما ایرانی. واقعا برایتان متاسفم که چشم بر روی واقعیت ها بسته کورکورانه از شوونیسم جمایت میکنید