رادیو زمانه > خارج از سیاست > پرسه در متن > هنر گرسنگی | ||
هنر گرسنگیماکان انصاریMakan.ansari@gmail.com«گرسنه» نام دومین اثر «کنوت هامسون» نویسنده سرشناس نروژی است. نویسندهای که بیش از هر چیز دیگری مقهور عقاید سیاسیاش شد و با وجود خلاقیتهای ادبی منحصر به فرد و درخشانش، اقبال خوانندگان عامه ادبیات را از دست داد. تصویر روی جلد کتاب "گرسنه" گرسنه شرح حال نویسنده بیچیزی است که تنها از راه نوشتن برای روزنامه گذران زندگی میکند. در حقیقت در تمام طول رمان، راوی در تلاش نوشتن مقالهای است تا از طریق آن بتواند چند کرونی به جیب بزند و چند روزی بیشتر زنده بماند. در این بین چیزی که بیشتر از هر مسئله دیگری توجه یک خواننده امروزی را به خود جلب میکند نوع روایتی است که هامسون برای نگارش رمانش برگزیده است. روایتی که با معیارهای امروزین رمان نویسی کاملا مدرن محسوب میشود و فاصله بسیار زیادی با مولفههای آشنای ادبیات کلاسیک دارد. مولفههایی نظیر طرح، اوج، فرود و یا کشمکش داستانی در این اثر به شیوهای کاملا بدیع و نو رخ نمایی میکنند. شنلی برای «کنوت هامسون» «کنوت هامسون» نویسندهای است که تاثیرات بسیار زیادی بر روی نویسندگان مختلف در طی یکصد سال گذشته داشته است. «ایزاک باشویس سینگر» در باره او میگوید: «کل مکتب ادبیات مدرن در قرن بیستم از هامسون نشات گرفته است. درست همانند تاثیری که ادبیات روسیه بر ادبیات قرن نوزدهم داشت. هامسون را میتوان با گوگول مقایسه کرد و به همان جمله معروف داستایفسکی اشاره کرد که میگفت: همه ما از زیر شنل گوگول بیرون آمدهایم.» سینگر بارها اعتراف میکند که نوشتههای هامسون محسور کننده و شگفت انگیزند. «هرمان هسه» هامسون را نویسنده محبوبش میداند، همینگوی رمانهای او را برای خواندن به اسکات فیتز جرالد پیشنهاد میکند و آندره ژید نیز او را همردیف داستایفسکی قرار میدهد و حتی یک گام نیز به پیش میرود و هامسون را دقیقتر و ریز بینتر از داستایفسکی میداند. لیست این اسامی را همین طور میتوان گسترش داد تا به نویسندگانِ مدرنِ معاصر رسید. نویسندگانی نظیر «پل آستر» که از هامسون به عنوان یکی از تاثیر گذارترین نویسندگان زندگیشان نام میبرند. درحقیقت آستر کتاب غیر داستانی «هنر گرسنگی» را با الهام از رمان «گرسنه» هامسون به رشته تحریر درآورده است. شاید بتوان گفت که در کشورهای اسکاندیناوی در یک دوره زمانی حدودا صد ساله، نویسندگان بزرگ بسیاری به دنیای ادبیات معرفی شدند. نویسندگانی نظیر «هانس کریستین آندرسن»، «سورن کیرکگارد»، «جنز پیتر جاکوبسن»، «آگوست استریندبرگ» و «هنریک ایبسن». اما شاید هیچ کدام از این نویسندگان بزرگ، تاثیری همپایه تاثیر هامسون بر ادبیات بعد از خودشان نداشتهاند. نویسندهای که در طی نود و سه سالی که زندگی کرد تنها دوازده رمان، شش نمایشنامه، دو مجموعه شعر و سه مجموعه داستان نوشت و موفق شد در سال 1920 جایزه نوبل را از آن خود کند. ظهور گرسنه البته این رمان همانند بسیاری از آثار هنری آوانگارد که در دل یک بستر زمانی به خوبی درک نمیشوند، با مخالفتهایی جدی از طرف جامعه ادبی آن زمان نروژ روبهرو شد. بسیاری از منتقدین بر این باور بودند که گرسنه را اصلا نمیتوان یک رمان به حساب آورد. فقدان عناصر آشنای رمانهای کلاسیک در این اثر آنها را به چنان گیجیای مبتلا کرده بود که تا مدتها از درک شگفتیهای بسیاری که در این رمان نهفته است ناتوان بودند. حتی بعضی از منتقدین برجسته آن دوران نیز اثر هامسون را رمانی یکنواخت و کسالتبار خواندند. قضاوتی که برای کنوت هامسون جوان آن دوران، بسیار دردناک و اندوهبار بود. او درباره رمان گرسنه و نظرات منتقدانش نوشت: رمان گرسنه سرشار از درون مایههایی است که بعدها در تاریخ ادبیات جهان، به عنوان مولفههای مدرنیستی و پست مدرنیستی شناخته شدند. مولفههایی که برشمردن هرکدامشان نوشتاری جداگانه و مفصل میطلبد، اما در این متن به اختصار به دو مورد آنها اشاره میکنیم. جریان سیال ذهن چنین جریان بدیع و زیبایی از حرکت خاطرات و ایدهها در ذهن راوی، درست بیست و سه سال قبل از نگارش رمانِ «طرف خانه سوان» نوشته مارسل پروست خلق شده است. هرچند که در کار عظیم پروست، این حرکت سیال ذهن، ایده اصلی کل رمان و مرکز ثقل روایت را تشکیل میدهد اما در اثر متقدم کنوت هامسون، این شیوه روایت بیانگر تحلیلی است که نویسنده در جهت خلق و نمایش ذهن روبه زوال شخصیت اصلی رمانش ارائه میکند. خلق بازیهای آگاهانه زبانی این نوع برخورد با زبان را باید در آثار نویسنگان امروزین جهان جستجو کرد. نویسندگانی که از فلسفههای ادبی معاصر تغذیه میکنند. از طرفی دیگر طنز موجود در چنین ساختاری، رمان گرسنه را حتی در مرتبهای بالاتر از نمونههای معاصرش قرار میدهد. طنزی که حتی به ساحت ساخت زبان نیز وارد میشود و کارکردهای آن را به بازی میگیرد. طنزی که در نهایت موجب رهایی راوی داستان از اقتدار بیچون و چرای زبان میشود. هامسون و فاشیسم او مدتی بعد از ملاقات با گوبلز به دیدار خود هیتلر نیز رفت. ملاقاتی که اثرات احساسی مهمی بر روی هر دونفر آنها گذاشت. در حقیقت حتی بعد از گذشت نیم قرن از مرگ این نویسنده بزرگ، عقاید سیاسی او هنوز محل مناقشه است و میتوان گفت که تعداد مقالاتی که درباره رابطه او با فاشیسم به نگارش درآمدهاند از تعداد مقالاتی که در چگونگی و نقد آثارش به رشته تحریر درآمدهاند بیشتر است. گرسنه در ایران |
نظرهای خوانندگان
salam man tarjomeh bsyaar khube Romaane gorosneh raa khaandeam amma hodude dah saali az aan migozarad, va chandsaalist saakene aalmaan hastam agar khaastid mitavanaam dar telefone be menzalemaan baraayetaan beporsam,faghat midaanam motarjmash aadame besyaar jaalebi budeh ast va ketaabhaaye khubi raa tarjomeh kardeh ast,
-- Alireza. ، Jan 7, 2007 در ساعت 05:01 PMketaabhaaye digarash raa ke bade enghelaab chaap shodand niz jaaleb budand,
movafagh bashid
Avalin tarjome az in ketab agar eshtebah nakonam motealegh ast be "Gholamali Sayyar" ke agar baz ham eshtebah nakonam dar avakher-e daheye 50 be vasileye "Bongah-e Tarjome va Nashr-e Ketab" montasher shod. va tarjomeye khubi ham bud.
-- Hamid ، Jan 8, 2007 در ساعت 05:01 PMدوست من، بنده مترجم هستم در نروژ. عنوان ترجمه نشده ی کتاب SULT است: "گرسنگی"، و نه SULTEN : " گرسنه". عنوان انگلیسی آن Hunger است و چنانچه عنوان ترجمه ی آقای گلشیری "گرسنه" باشد، دقیق به نظر نمی آید.
-- SULT ، Jan 9, 2007 در ساعت 05:01 PMنظر شما کاملا درست است دوست مترجم من. خود آقای گلشیری در ابتدای کتاب اشاره می کند که عنوان درست کتاب گرسنگی است اما مترجم نام گرسنه را برای ترجمه فارسی آن برگزیده است.
-- ماکان انصاری ، Jan 10, 2007 در ساعت 05:01 PMبه نظر من داستان اسرار هامسون که برنده جایزه نوبل شد از تمامی آثارش برتر است
-- سعید ، Jul 11, 2007 در ساعت 05:01 PM