رادیو زمانه > خارج از سیاست > ادبیات جهان > سرچشمههای ادبیات وحشت | ||
سرچشمههای ادبیات وحشتماکان انصاریترس از مرگ و ناشناختهها و وحشت از نیروهای خارج از کنترل انسان، ریشههای مشترکِ هراسهای بیپایان انسان به حساب میآیند. یکی از کارکردهای مذاهب و اسطورههای قدیمی، توضیح و تفسیر حوادث خشونت باری است که بلهوسانه، زندگی انسانها را تحث تاثیر خود قرار میدهند و به آن شکل تازهای میبخشند. در چنین نگاهی، جهانی موازی جهان حقیقی خلق میشود. جهانی مملو از خدایان و هیولاها. جهانی که در فراسوی واقعیت شناخته شده انسان قرار دارد و درزیر آسمانش، خوبی و بدی برای همیشه در جنگند؛ و انسانها برای به دست آوردن حق حیاتشان مبارزه میکنند. ادگار آلن پو داستانهای وحشت، با نیروهای عظیم تر از توانایی انسان رابطه برقرار میکنند. در این داستانها عموما به نجات دهندگان کهنی اشاره میشود که در مذاهب به آنها اشاره شده است. افسانه گیل گمش و اودیسه هومر سرشار از داستانهایی هستند که بین انسان و شیاطین دیو سیرت شکل میگیرد. در کتابهای آسمانی نظیر قرآن و انجیل نیز ما با مجموعهای از عذابها و شیاطین روبهرو میشویم. به عنوان مثال در سوره واقعه به تفصیل از عذابهایی سخن گفته میشود که بر بندگان گنهکار فرو فرستاده میشود: و اصحاب شمال، چه حال دارند اصحاب شمال. در میان آتشباد و آب جوشند. و سایهای از دوده که نه خنک است و نه خوش (سوره واقعه آیه ۴۱ تا ۴۴) در آیات قرآن، به کرات به حضور شیطان به عنوان عاملی برای گمراهی انسانها اشاره شده است. در مذهب مسیحیت نیز، شیطان (Satan)موجودی است که در مسیر تجسم بخشی به ابلیس خلق شد و در مکاشفات آخرالزمانی سنت جان در کنار سایر موجودات دهشت بار، رخ نمایی کرد. برداشتهایی از روز رستاخیز فاوست، جادوگری برای تمام دوران ادبیات وحشت به عنوان یک گونه هنری کتابی که والپول نوشت نقطه آغازی شد بر یک گونه ادبی، که به ادبیات گوتیک موسوم گشت. از دیگر نویسندگان موفق آن زمان به «آن رادکلیف» میتوان اشاره کرد. رادکلیف با الهام از والپول، عناصری از ادبیات گوتیک و رمانتیک را در مشهورترین اثرش به نام «اسرار ادولفو (۱۷۹۴)» به کار گرفت. کتابی سرشار از دژهای فروپاشیده و ویران، تصاویری مبهم و تار، جنایاتی هیولاوار و رخدادهایی فراواقعی. در رمانهای رادکلیف معمولا زنی زیبارو و پرهیزکار به عنوان قهرمان اثر حضور دارد و مردی مستبد و خودکامه نیز در آرزوی سلطه بر اوست. در سال ۱۷۹۵ احساساتیترین کتاب قرن هجدهم در اینگونه ادبی به رشته تحریر درآمد. کتابی به نام راهب نوشته «ام جی لوئیس». راهب درباره مردی است پارسا با شخصیتی جذاب و کاریزماتیک، که به آرامی برده شهوات خویش میشود. رمان لوئیس در دوران اسپانیای کاتولیکی میگذرد و با تغییر موقعیت، از رمانهای ایتالیا محور والپول و رادکلیف فاصله میگیرد. در این رمان تمدن و وحشیگری، تنها به وسیله خط بسیار باریکی از یکدیگر مجزا شدهاند. یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای آثار لوئیس، تاکید بسیاری است که بر روی درگیریهای روانی شخصیتها وجود دارد. ادبیات وحشت در قرن نوزدهم مری شرلی و پولیدوری بخشی از جنبش رمانتیکی بودند که با تکیه بر ذهن باوری، با عقیده شناخت و تفسیر جهان از طریق مفاهیم مشخص منطقی به مخالفت برخاستند. از طرفی دیگر این جریان را میشود به عنوان واکنش ادبیات اروپایی نسبت به جنگهای پردامنه ناپلئونی نیز ارزیابی کرد. جنگهایی که اروپای اوائل قرن نوزدهم را به آتش کشید. در آلمان، «هنریش فون کلیست» به نگارش داستانهایی روی آورد که درآنها دیدی عمیقا بدبینانه نسبت به انسان و زندگی موج میزد. در داستانهای این نویسنده خشونتی بلهوسانه بر زندگی انسان چنگ میاندازد و آن را دچار تغییر میکند. چنین دیدگاهی نسبت به انسان و زندگی، در آثار ای.تی.ای هافمن به شکل بسیار شگفتی به تصویر کشیده شده است. ریتر کلاک اولین داستان این نویسنده است که در سال ۱۸۰۹ نوشته شده است. داستان درباره موسیقیدانی است که فکر میکند آهنگسازی برجسته به نام کلاک است. مسئله هویت و تغییر آن یکی از درون مایههای اصلی این داستان به حساب میآید. اما شاید مشهورترین اثر هافمن، رمان مرد شنی است که در سال ۱۸۱۶ به رشته تحریر درآمد. داستان مردی که نمیتوانست خاطره کودکی غیر معمول و دردناکش را به فراموشی بسپارد. زیگموند فروید این داستان را مرکز یکی از مهمترین مقالاتش درباره تاثیر دوران کودکی بر جهتدهی ایجاد خشونت و وحشت در انسان قرار داد و با چنین برداشتی، به نوعی آغازگر تفاسیر روانشناسانه از داستانهای ادبی بود. به نظر فروید چنین وحشتی، از چیزهای بیگانه و ناشناخته سرچشمه نمیگیرد بلکه این وحشت ناشی از موضوعاتی است که که به شکل غریبی برای ما آشنا به نظر میآیند. چیزهایی که تلاشهای ما را برای جدایی از این وحشت به شکست میکشانند. اوائل قرن نوزدهم از طرفی شاهد ظهور ادبیاتی بود که از باورهای مردمان بومی و داستانهای فولکلور تغذیه میکرد. آثار نویسندگانی نظیر برادران گریم که نظر خوانندگانشان را به سمت داستانهای بومی و افسانههای پریان جلب کردند. نویسندگانی تحت تاثیر هافمن ارزان قیمتهای هراسآور اما از طرفی دیگر، رشد و صنعتی شدن جوامع در این دوران به تدریج چهره شهرها را دگرگون کرد و نوعی پیچیدگی و چندلایهگی را بر روابط اجتماعی شهری حاکم ساخت. این پیچیدگی باعث شد که توجه نویسندگان به امکانات مختلف ایجاد جرم در دل جامعه شهری جلب شود. «توماس پرسکت پرست» اولین نویسندهای بود که با الهام از سوینی تاد، قاتل فرانسوی قرن چهاردهم، کتابی با همین عنوان را به رشته تحریر درآورد. بعد از کتاب پرست، کتابهای بسیار زیادی با مضامین جنایی نوشته شدند. کتابهایی که منبع الهامشان، داستانهای وحشت آور صفحه حوادث روزنامههای آن زمان بود. در این بین نویسندگان مشهوری نظیر چارلز دیکنز نیز به این جریان روی خوش نشان دادند. شاید بتوان گفت که اولین کاراگاه در ادبیات انگلیسی به وسیله چارلز دیکنز خلق شد. کاراگاه باکت در رمان خانه قانون زده (۱۸۵۳). البته قبل از نگارش این رمان، دیکنز جوان با نوشتن داستانهایی نظیر سرود کریسمس (۱۸۴۳) علاقه خودش را به مضامینی از این دست نشان داده بود. ویکی کالینز یکی دیگر از نویسندگان موفق این گونه ادبی به شمار میآید. کالینز که با چارلز دیکنز دوستی بسیار نزدیکی داشت، یکی از پیشروان سبک گوتیک احساسات گرا محسوب میشود. هنری جیمز در تفسیر داستانهای کالینز مینویسد: در همان دوران، جی شریدان ایرلندی نیز با چاپ مجموعه ای از داستانهای راز آلود و وحشتزا، تاثیری مهم وغیرقابل انکار برجریان ادبیات وحشت برجای گذاشت. رمان عموسیلاس(۱۸۶۴) و کارمیلا (۱۸۷۱) از مهمترین رمانهای کلاسیک این گونه ادبی به حساب میآیند. رمانهایی که در عالم سینما نیز بسیار مشهور شدند و تاکنون بارها مورد اقتباس سینمایی قرار گرفتهاند. اواخر قرن نوزدهم، اوج شکوفایی ادبیات وحشت هیوزمن نویسندهای است که تاثیر بسیار زیادی بر شکل گیری کتاب «تصویر دوریان گری»، نوشته اسکار وایلد داشته است (۱۸۹۰). کتابی که تصویری مدرن از پیمان دکتر فاستوس را به نمایش میگذارد. چهار سال پیش از انتشار این کتاب، «رابرت لوئیز استیونسن» نیز مشهورترین اثرش را با نام «وضعیت عجیب دکتر جیکل و آقای هاید» به چاپ میرساند. داستانی که نگاهی خیره کننده به چند لایهگی شخصیت انسان دارد. دراکولای برام استوکر نیز یکی از مهمترین آثاری است که در اواخر قرن نوزدهم و در سال ۱۸۹۷ به چاپ میرسد. شرلوک هلمز، کاراگاه نابغه آرتور کونان دویل هم در همان سالها خلق میشود. شخصیتی که تواناییهای عجیب و شگفت انگیزی در حل معماهای جنایی پیچیده و غریب داشت. نکته جالب اینجاست که در فاصله بین آگوست سال ۱۸۸۸ تا جولای سال ۱۸۸۹ پدیدهای در انگلستان پا به عرصه عالم جنایت گذاشت که به جک سلاخ ((Jack the Ripper معروف شد. قاتل زنجیرهای خیابانهای لندن که تا به امروز هم ناشناخته مانده است. جک قاتل را باید معمای حل نشده کاراگاهانی نظیر شرلوک هلمز دانست. معمایی که حتی هلمز نابغه نیز قادر به شناختنش نبود. در مورد زندگی احتمالی این قاتل زنجیرهای ناشناخته، رمانهای بسیاری تا کنون نوشته شده است. اما شاید بهترین آنها رمان «داستان مستاجر» نوشته Belloc Lowndes باشد. رمانی که در سال ۱۹۲۶ به وسیله آلفرد هیچکاک به فیلم تبدیل شد. داستان وحشت ایرانی: «اين كوشك ويران را مردم ده گجسته دژ میناميدند و آنرا بدشگون میدانستند . اما كسی نمیدانست بوسيله چه افسونی بجای آن همه شكوه پيشين، يك مرد لاغر پير دارای چشمهای درخشان، در باروي چپ اين قصر منزل گزيده بود . اين مرد را خشتون می ناميدند و از برج خارج نمیشد مگر غروب آفتاب . وقتيكه دهكده پائين قصر غرق در تاريكی میشد، آنوقت خشتون خودش را در لباده سياهی میپيچيد . از باوری چپ قصر بيرون میآمد و روی تپهای كه مشرف به قصر بود آهسته گردش میكرد و يا چوب خشك جمع مینمود.» البته باید توجه داشت که داستان گجسته دژ در اوائل دهه ۱۹۳۰ میلادی به چاپ رسیده است. یعنی حدود سی سال پس از سپری شدن دوره اوج این گونه داستانی در ادبیات اروپا. به عبارت دیگر ورود این گونه ادبی به جریان داستان نویسی ایران با تاخیری حدودا سی ساله صورت پذیرفته است. |
نظرهای خوانندگان
سلام:
-- مسعود ، Apr 14, 2007 در ساعت 04:02 PMخوبی؟
واقعاً خسته نباشی.
از ادبیات وحشت خیلی لذت بردم.
ولی چرا وبلاگت فیلتر شده؟!!!!!!
امیدوارم همیشه موفق باشی.
خدانگهدار