به مناسبت صد و بیست و پنج سالگی اشتفان تسوایگ
یک زندگی ناتمام
حسین نوش آذر
اشتفان تسوایگ
خودكشی در تبعید
«من در تبعید زبان مادریم را از دست دادهام. وطنم، اروپا خود را نابود كرده است. سالهایی كه در بیوطنی و دربدري گذشت مرا از نظر جسمانی ناتوان و فرسوده كرده است. بهتر این است كه به موقع و با قامتی ایستاده به زندگیم پایان دهم.»
استفان تسوایگ پیش از مرگ این جملات را نوشت و با خوردن زهر به همراه همسر دومش در تبعید برزیل در ۲۳ فوریه سال ۱۹۴۲ خودكشی كرد.
وقتی ناسیونال سوسیالیست ها در آلمان به قدرت رسیدند اشتفان تسوایگ ِ یهودی را ممنوعالقلم كردند. او ناگزیر از راه لندن به برزیل گریخت. او ابتدا خوشبین بود. اما بی كسی در تبعید همراه با بیگانگی و بیزبانی باعث شد كه این داستاننویس برجستهی اطریشی روحیهاش را از دست بدهد و از روی درماندگی خودكشي كند. امروز ۲۸ نوامبر مصادف با صد و بیست و پنجمین سال تولد اشتفان تسوایگ است.
از تولد تا بی پروایی در كلام
تسوایگ در وین به دنیا آمد. پدرش صاحب یك كارخانه نساجی بود و كودكیاش با رفاه و آرامش توام بود. او به تحصیل فلسفه پرداخت و در سفرهای دور و دراز از آمریكا تا هندوستان با جهان آشنا شد و او را به یك شهروند جهان وِطن بدل کرد. در بیست سالگی نخستین دفتر شعرش، مجموعهای به نام «اوراق نقرهفام» را منتشر كرد. تسوایگ در این ایام ماجراهای عشقی فراوان داشت و از راه روزنامهنگاری و ترجمه گذران میكرد.
وقتی جنگ جهانی اول آغاز شد، تسوایگ ِ جوان از روی احساسات وطنپرستانه در این جنگ شركت كرد، اما به زودی تحت تاثیر دوست فرانسویاش، رومن رولان از جنگ بیزار شد و به حلقه طرفداران صلح درآمد. او به زوریخ رفت و در روزنامههای وقت مقالاتی در طرفداری از صلح مینوشت.
در فاصله سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ تسوایگ از پرفروش ترین نویسندگان آلماني زبان بود. او با قلمی بی پروا با رویكردي انساندوستانه و بدون ملاحظات مرسوم سیاسی و فرقهای در مطبوعات قلم ميزد. وسعت دید او و اطلاعات گستردهاش از داستان ها و مقالاتی كه در این دوره نوشت به خوبی پیداست.
روایت احوال شخصی همراه با تحلیلهای تاریخی
تسوایگ شرح حال بسیاري از مشاهیر را نوشته است. او در آثار داستانیاش روایت احوال شخصی را با تحلیل های تاریخی درميآمیخت. نسوایگ خواهان وحدت اروپا بود و با شعار «اروپای وطندوستان» تلاش ميكرد ناسیونالیسم و یگانگی اروپا را زیر یك سقف گردآورد. به قدرت رسیدن ناسیونال سوسیالیستها به معناي شكست این گونه آرمانها بود.
تسوایگ هرگز نتوانست از خودش بنویسد. او در تنها اثر بیوگرافیك یا زندگی نامه خودنوشتهاي كه از خود به جا گذاشته است بیش از روایت احوال شخصی طرحی از زمانه خود به دست ميدهد. این اثر كه «جهان دیروز» نام دارد هنوز پس از سالها كه از مرگ این نویسنده توانا میگذرد به عنوان یكی از مهم ترین اسناد برای شناخت اروپای پیش از جنگ اعتبار دارد. تسوایک همراه با همسرش خودکشی کرد و علاوه بر آثار ماندگار، یک مجموعه مقالات ناتمام، یک داستان ناتمام و شرح احوال بالزاک که ناتمام مانده است از خود به جای گذاشت. ناتمام ماندن این آثار از ناتمام ماندن زندگی این نویسنده در اثر جنگ و تبعید نشان دارد.
|