رادیو زمانه > خارج از سیاست > شب هول > بیخوابی آرمانی قهرمانان دلشکسته و ترسخورده | ||
بیخوابی آرمانی قهرمانان دلشکسته و ترسخوردهحسن عابدینیاز دوشنبه ۱۴ تیر ماه یکی از مهمترین و ماندگارترین رمانهای تاریخ ادبیات ایران، شب هول، نوشتهی هرمز شهدادی در کتابخانهی زمانه منتشر میشود. پیش از این در آغاز دور دوم صفحهی کتابخانه، «بوسه در تاریکی» نوشتهی کوشیار پارسی در ۵۰ بخش منتشر شد. شب هول نوشتهی هرمز شهدادی سند بینظیری از چگونگی شکلگیری انقلاب ضد سلطنتی در ایران از دریچهی چشم یک روشنفکر ترسخورده است. این رمان که در سال ۱۳۵۷ توسط کتاب زمان که در آن دوران از معتبرترین ناشران ایران بود به چاپ رسید، اما متأسفانه در هیاهوهای انقلابی دیده نشد. از نویسندهی این اثر سترگ و ماندگار متأسفانه نشانی در دست نیست. به مناسبت انتشار این رمان، و به عنوان درآمدی بر آن پارهای از نقد آقای حسن عابدینی را که در «صد سال داستاننویسی در ایران» منتشر شده و از اندک منابع معرفی شب هول است میخوانیم:
هرمز شهدادی از نویسندگانی است که هر چند آثارش در جنگ اصفهان به چاپ نرسیده اما از لحاظ گرایشهای فکری و زیباییشناختی، پیوندی نزدیک با نویسندگان جنگ داشته است. شهدادی با شعر و نقد ادبی و ترجمه شروع کرد و در سال ۱۳۵۵ مجموعهی «یک قصه قدیمی» را منتشر ساخت. سپس رمان جاهطلبانهی «شب هول» را منتشر کرد و با قرار دادن بخشی از تاریخ روشنفکری ایران بر زمینهای داستانی، به ارزیابی نقش روشنفکران در دورههای مختلف تاریخ معاصر پرداخت. هنرمندی که در مرکز ماجراهای رمان است در برخوردی جدلی با تاریخ، خود را میشناسد. فرم داستان، حدیث نفسی که در حالت بیدارخوابی از ذهن راوی سرریز میکند، در ارتباط مستقیم با مضمون داستان، بیخوابی آرمانی قهرمان رمان است. هدایت اسماعیلی (اسماعیل)، روشنفکری که از فرقهی مذهبی ممنونه [یعنی بهائیت] همراه با پدر در حال مرگش (ابراهیم) با اتوموبیلی از اصفهان به تهران سفر میکند. لحظههای بیداری به گفتگو با راننده و توصیفهای اقلیمشناسانه، تاریخی و طبقاتی از شهرهای بین راه میگذرد. بارها سیر ماجراها قطع میشود و جامعهشناسی و روانشناسی و نقد ادبی جای آنها را میگیرد، حتی صفحاتی چند از متنی کهن در توصیف اصفهان آورده میشود. ماجرای رمان در سطوح مختلف پیش میرود و شهدادی با مهارت زمینههای مختلف سیاست، هنر و رویا را در هم ادغام میکند. «اینها که نوشتهام داستان سرگرمکننده نیست. به یک معنی ضدداستان است. خوب، صدها نویسنده داستانهای سرگرمکننده نوشتهاند. اگر آدم میخواهد که فقط شرح ماجرایی را بخواند میتواند برود سراغ آنها. شاید این چیزهایی که من نوشتهام مبتنی بر نوعی بینش خاص از هنر داستاننویسی باشد.» بینش خاصی که شهدادی از آن تأثیر پذیرفته، بینش نویسندگان «رمان نو» است. ناتالی ساروت میگوید: عصر ما عصر بدگمانی نسبت به شخصیت داستانی و ماجراهای ریشهگرفته از تخیل نویسنده است. «خواننده، امروز بیش از هر چیز به انچه تخیل نویسنده به او عرضه میکند بدبین است.» خواننده به داستانی علاقه مییابد که مطمئن شود «ساختگی» نیست. او در پی غنای ماجراهای حقیقی است. قهرمان شب هول نیز نویسندهای است که ضمن نوشتن ماجرایی واقعی روی تکنیک داستان هم فکر میکند و به قول گلشیری «پروسهی داستان نوشتن هم وارد داستان میشود.» ساختمان رمان بر مبنای این سفر ذهنی بنا میشود تا در همبافتی بدیع از واقعیت روزمره، رویا و تاریخ پدید آید. شب هول رمان نوی است که با تکگوییهای درونی پیش میرود و از نظر صناعت نگارش ارزشهای گوناگون دارد. در این رمان زندگیهای مختلف از دورانهای مختلف گرد میآیند، فضای شهرستانهای مهجور و شهرهای بزرگ تجسم مییابند تا منظومهای از تلاش، فلاکت و لئامت را شکل بخشند. اما انتشار کتاب در سال ۱۳۵۷، که وضعیت اجتماعی برای کشف و مطرح شدن یک رمان چندان مساعد نبود، سبب گمنامی آن شد. هدایت اسماعیلی در لحظههای بیدارخوابی «هر جور بخواهد و هر چه بخواهد» به یاد میآورد. اتوموبیل در روز جادهی خالی در شب، پیش میرود و هدایت را با خود به سفری درونی در شبی تاریخی میبرد. رویاها و کابوسها رشد میکنند و بر دیدنیها و شنیدنیها سایه میاندازند. حضور همارهی مرگ، در هیأت ابراهیم سبب میشود تا اسماعیل در ماهیت زندگی اندیشه کند و در پی شناخت چگونگی گذران همگنان خویش برآید. در این تداعیهای آزاد است که اسماعیل، درگیریهای خود را با سیاست، مذهب و تاریخ بازمیگوید. بدینسان با برخاستن نخستین خیزابهای انقلاب، نویسندهی ایرانی در تقابل با روشنفکرانی که در راه هدفهای آرمانیشان جان باختند خود را به محاکمه میکشد. آیا هدایت اسماعیلیها هنرمندانه زیستند؟ برای پاسخگویی به همین سئوال است که هدایت رگ و ریشهی خود و در واقع، تاریخ روشنفکری ایران را بررسی میکند. سالهای انقلاب مشروطه را از طریق خواندهها و شنیدهها به یاد میآورد و جد پدریاش «داعی» را در منظر خویش ظاهر میکند؛ اما شهدادی در تفسیر تاریخی – اجتماعیاش از واقعگرایی عدول میکند و پایهی روشنفکری را کج میگذارد و به جای پرداختن به مشروطهخواهان، بر نقش بدعتگذاران و فرقهسازان تأکید میکند. سپس به پدرش، ابراهیم میرسد. او روشنفکر دورهی دیگری است، روشنفکر ملیگرای سالهای نهضت ملی کردن نفت، سالهایی که: «شوق بازیافتن هویت ملی و تاریخی خرد و کلان را به جنبش واداشته است – اکنون بحران روحی او جای خود را به خوشبینی و یقین به فعالیت اجتماعی داده است. روز و شب کار میکند. دیگر از خودش بیزار نیست.» با به یاد آوردن دوران جوانی پدر، هدایت خود را در ده آباء و اجدادی درمییابد و ماجراها و آدمهای گوناگون را از خاطر میگذراند. دورهی کودکی با نوعی جذبه و بیخویشی عارفانه در برابر طبیعت توصیف میشود. سپس دورهی نوجوانی است و نخستین بیداریهای جسم. فضای اجتماعی نیز عوض شده است، با وقوع کودتا ابراهیم مخفی میشود اما او را مییابند و وحشیانه شکنجه میدهند. از آن پس ابراهیم آدم دیگری میشود، به مشروب و تریاک روی میآورد و خواندنیهایش محدود به پاورقیهای مجلهها و داستانهای پلیسی میشود. «اگر محیط به آرمانطلبی شخص میدان بدهد و بر ارزشهای اخلاقی ارج بگذارد، فرد آرمانخواه و از خودگذشته خواهد شد و اگر محیط و رویدادهای سیاسی بیهودگی تلاشها و از خودگذشتگیهای فرد را نشان بدهد، شخص، به تدریج اعتقادش را به آرمان و ارزشهای اخلاقی از دست میدهد.» آنگاه به زندگی روشنفکران دههی پنجاه میپردازد؛ به کسانی که «به وحشت خود احترام» میگذارند و از «شدت ترس» فلج شدهاند و زندگیشان «مجموعهی نامفهومی از ترس و اضطراب و تنهایی است.» این خصوصیت روشنفکر سرخوردهی سالهای مصرفزدگی و رشد سرمایهداری وابستهی ایران است؛ سرمایهداری بیریشهای که سرمایهها را به جای کار انداختن در روند تولید، صرف خرید زمین و عتیقه میکند. بر این زمینهی اجتماعی، روشنفکران سازشکار وضعیتی دردناک دارند. اینان که «نه زمان خود را میشناسند و نه مکان خود را ... به حشراتی میمانند که وجودشان وابسته به محیط فاسد است. انگلوار از فساد تغذیه میکنند. «در عین حال آن را نمیپذیرند. در عین حال از طغیان در برابر آن عاجزند.» ساختمان «شب هول» از سه لایهی رئالیستی، مرمزی و اسطورهای تشکیل شده است. هر یک از شخصیتها، ضمن داشتن زندگی و فردیتی ویژه، وجوه مختلف روشنفکر ایرانی را نمایش میدهند و تجلیبخش یک دورهی تاریخی – فرهنگی میشوند. نویسنده با پیچی که در مسیر وقایع داستان پدید میآورد بر جنبهی اسطورهای قهرمانان تأکید میورزد. وقایع رمان بر دگرگونی شالودههای اجتماعی و فرهنگی به عنوان شرایط لازم بهروزی تأکید میکنند. اما فقدان چشماندازی گسترده و آرمانگرایانه از آینده، از تأثیر عاطفی رمان میکاهد. آشفتگی و درهمریختگی در بینش هدایت اسماعیلی نیز دیده میشود. او پس از مرور تحولات روشنفکری معاصر، به جای درک واقعیتها، در خلاء هولناک پوچی سرگردان میشود: به خانهای در محلهی بدنام پناه میبرد تا تریاک بکشد و پای درددل فواحش بنشیند و با خود چنین گوید: «من ... هنرمندانه نزیستهام. از بازی کناره گرفتم. روزی از بازی کناره گرفتم که از بازجویی برگشتم. شاید همان روز به درون برج عاج گریختهام.» حرکت او به سوی مصیبت است، نه به سوی بهروزی. اسماعیل هویت خویش را بازنمییابد زیرا حقیقت را در اجتماع نمیجوید. به عشق و زندگی انسانی روی نمیآورد و غرقهی یأس تاریک درون خود میشود. اما اگر روشنفکران گریزان روز به روز بیشتر در غرقاب نیستی غوطه میخورند، تودهی مردم به پروردن هستهی اصلی و جنبش میپردازند: سفر هدایت اسماعیلی به پایان میرسد، شب هول میگذرد و روز زندگی پرتلاش «مثل نهنگی سفید که ناگهان بر عرصهی اقیانوس پدید آید، از شب زاییده میشود.» |
نظرهای خوانندگان
"وحشت همیشه با ماست مثل خدا که همیشه با ماست،باورمان نمی شود که می شود نترسید،همانطور که باورمان نمی شود که می شود خدایی نباشد"برگرفته از شب هول اثر درخور ستایش هرمز شهدادی.ایشان جدای نویسندگی،پیکره تراش شایسته ای هم بودو مهندسی خوانده بود.هرمز شهدادی پس از انقلاب ۵۷ به ایالات متحده امریکا مهاجرت کرد.
-- ایمان ، Jul 5, 2010 در ساعت 01:55 PM