رادیو زمانه > خارج از سیاست > برنامه رادیویی خاک > آن نخستین آموزگار بزرگ ایران | ||
آن نخستین آموزگار بزرگ ایرانماریا صبای مقدمپیش از آنکه در ایران مدارس جدید باز شود، کودکان به «مکتب» میرفتند. سعید نفیسی در خاطراتش میگوید: «مکتب عبارت بود از دکانی و گاهی هم بالاخانهای که مردی معمم و مسن کرایه میکرد و در آن بچههای خردسال را میپذیرفت و دو سه سالی به آنها درس میداد.» این آخوند مکتبی بالای اتاق روی دوشکی یا تختهپوستی مینشست و شاگردان به ترتیب سن در دو طرف راست و چپ او مینشستند.
بهترین شاگرد، حکم معاون آخوند را داشت و به او خلیفه میگفتند. یکی از وظایف خلیفه تنبه دانشآموزان بود. جبار باغچهبان در چنین شرایطی روشهای نو آموزشی را به ایران آورد. هفتهی گذشته مصادف بود با روز جهانی ناشنوایان. به این مناسبت خانم ماریا صبای مقدم برنامهای تهیه کرده در بزرگداشت جبار باغچهبان، آورندهی شیوههای نو آموزشی و بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران. برنامهی رادیویی این هفتهی خاک به این مناسبت به جبار باغچهبان اختصاص دارد. جبار باغچهبان نویسنده، آموزگار، بنیانگذار کودکستان و آموزش ناشنوایان است. مجموعه آثار وی شامل "زندگی کودکان"، "الفبای باغچهبان"، "اسرار تعلیم و تربیت"، "دستور "تعلیم الفبا"، "روش آموزش کرولالها"، "درخت مروارید"، "گرگ و چوپان"، "جوجه من" و "بابا برفی" است.
جبار عسگرزاده دراردیبهشت ماه سال ۱۲۶۴در ایروان به دنیا آمد. آموزشهای ابتدایی خود را با روشهای قدیمی گذراند. در پانزده سالگی برای کمک به خانواده به دنبال کار به ناچار آموزش را رها کرد و در کنار کار به روزنامهنویسی روی آورد. در سال ۱۲۸۳، مجله فکاهی "ملاباشی" را منتشر کرد و در طول سالهای بعد با مجلات گوناگون همکاری کرد. همزمان با جنگ جهانی اول و اوجگیری نزاع خونین بین مسلمانان و ارامنه، در سال ۱۲۹۸همراه با خانواده به مرند مهاجرت کرد. ابتدا در مدرسهی احمدیه و سپس در مدرسه دانش به کار آموزگاری پرداخت. به دلیل تنگدستی خانوادهها و مخالفتهای مکتبداران آن زمان، تعداد دانشآموزان کلاس اول او به ۱۰ نفر میرسید. رییس منطقه، آن زمان تدبیری اندیشید تا پدر و مادرها را به مدرسه فرستادن فرزندانشان تشویق کند. پس اعلامیهای منتشر کرد که به هر یک از دانشآموزان یک دست لباس مجانی داده خواهد شد و بدین ترتیب تعداد دانشآموزان کلاس اول به هفتاد نفر رسید. عسگرزاده برای آموزش دانشآموزان خود از روشهای نو بهره میگرفت که با روش قدیمی که با خشونت همراه بود، بسیار تفاوت داشت. در کلاسهای درس، او برای اولین بار از تخته سیاه و چرتکه برای آموزش حساب استفاده کرد و برنامه ورزشی و اجرای نمایش برای کودکان تنظیم کرد. در سال ۱۳۰۲ نخستین کودکستان ایران را با نام "باغچه اطفال" در تبریز بنا نهاد. در این کودکستان برنامههای متنوعی از جمله کاردستی، نقاشی، بازی، نمایش و شعر و قصه ترتیب داده شد. در همین سال نیز او نام خانوادگی خود را به باغچهبان تغییر داد. در میان کودکان "باغچه اطفال" چند کودک ناشنوا نیز بودند. با مشاهده حالات آنها، باغچهبان به فکر حل معضل آموزشی این کودکان افتاد. در تعلیم و تربیت ناشنوایان، باغچهبان به روشی دست یافت که امروزه به آن روش ترکیبی می گویند. در این روش به ناشنوا حرف زدن، گفتارخوانی، الفبای دستی و زبان اشاره توأماً یاد داده می شود.
وقتی فکر خود را دربارهی آموزش ناشنوایان با دیگران در میان گذاشت، با مخالفتهای بسیار روبرو شد، برخی از مسئولین بر این باور بودند که بهتر است که باغچهبان انرژی و وقت خود را صرف آموزش اطفال شنوا کند و او را از این کار بازداشتند. اما باغچهبان بر تصمیم خود باقی ماند و اعلان ثبت نام کودکان ناشنوا را در مدرسه نصب کرد. این مسئله سر و صدای بسیاری به پا کرد، برخی افراد به او می گفتند که ادعای او در باب آموزش ناشنوایان به ادعای پیامبری نزدیک است. سرانجام چند کودک ناشنوا در کلاس وی نامنویسی کردند و پس از چندی در حضور پدر و مادر و برخی از مقامهای آموزش و پرورش آزمون دادند. ادامه مخالفت برخی مسئولین با مدرسه و آموزش ناشنوایان ادامه یافت و به تعطیل موقت مدرسه انجامید، اما پس از آزمون موفقیتآمیز کودکان ناشنوا، ادامهی راه برای باغچهبان آسانتر شد. در سال ۱۳۱۲ اولین مدرسهی شبانهروزی به منظور تعلیم ناشنوایان در تهران تأسیس شد. تلاشهای پیگیر او سرانجام به برداشتن اولین گام در آموزش رسمی کودکان ناشنوا با تأسیس کلاس تربیت معلم ناشنوایان در سال ۱۳۳۰ منجر شد. باغچهبان در سال ۱۳۱۲ "تلفن گنگ" را اختراع کرد که سمعکی بود که اصوات را از طریق دندان به مرکز شنوایی میرسانید. باغچهبان روشی نو در آموزش الفبا ابداع کرد و آثاری نیز در این زمینه نگاشت. "دستور تعلیم الفبا"ی وی امروزه نیز با عنوان "روش باغچهبان" در آموزش خردسالان و بزرگسالان به کار گرفته میشود. از کتابهای دیگر او در زمینه آموزش الفبا، میتوان از "الفبای خودآموز" نام برد که برای سالمندان نوشته شده است. باغچهبان آثار زیادی برای کودکان نوشته و منتشر کرده است که شامل شعر، سرود، چیستان و نمایشنامهاند. او شعر میگفت و شعر را نیز به عنوان ابزار کمک آموزشی به کار میگرفت. جبار باغچهبان در پنجم آذرماه سال ۱۳۴۵ چشم از جهان فرو بست. یادش گرامی باد. عطریاد |
نظرهای خوانندگان
در این برهوت نسیان و فراموشی نیک نامان و بزرگان این مملکت، کار به جا و درخور تحسینی است.
-- نوشین ، Oct 11, 2010 در ساعت 03:30 PMبا سپاس فراوان از شما
مرسی برای این مقاله بسیار عالی. ممنون از زحمات نویسنده. باغچه بان انسان واقعا" قابل تحسینی بوده ؛ روحش شاد. از آن انسانهائی که مفهوم انسانیت را به بقیه یادآوری میکنند . افسوس که در مدرسه ای که او درست کرد, معلمان زیادی همچنان به روش عهد قدیم شاگردان را تنبیه بدنی میکنند و زدن کشیده بر آن گوشهای ناشنوا یکی از عادی ترین روشهاست برای یاد دادن به آن کودکان بیگناه. اگر باغچه بان زنده بود, آن قلب مهربانش تحمل دیدن این کودک آزاری را در مدرسه خودش نداشت.
-- ژیلا ، Oct 14, 2010 در ساعت 03:30 PM