رادیو زمانه > خارج از سیاست > برنامه رادیویی خاک > این سکتهی لامصب | ||
این سکتهی لامصبحسین نوشآذراکبر ذوالقرنین، ترانهسرای شاعر و شاعر ترانهسراست. ترانههای او به سادگی یک ترانه نیستند و چیزی از پیچیدگی دنیای شاعرانه را در خود پنهان دارند و شعرهای او زیاد از حد پیچیده نیستند و چیزی از سادگی و زمزمهپذیری ترانه را در خود پنهان دارند.
اکبر ذوالقرنین، شاعر و ترانهسرای همدانی اکنون سالیان دراز است که در تبعید، در استکهلم، پایتخت سوئد زندگی میکند. او چندی پیش به سکتهی مغزی مبتلا شد و با این حال توانست شعرش را از این مصیبت نجات دهد. دفتر بعدی اشعار اکبر ذوالقرنین زیر عنوان «این سکتهی سگ مذهب» به زودی توسط نشر باران منتشر خواهد شد. برنامهی رادیویی این هفتهی خاک به اکبر ذوالقرنین و شعرخوانی او اختصاص دارد.
اکبر ذوالقرنین: وقتی یک خانم پرستار آمد خونهی ما که برای من حمام و اینها رو درست کنه، سهتار رو دید، گفت این چه سازییه؟ گفتم اینطورییه، اونطورییه. گفت: بلدی بزنی؟ گفتم: یه کم. گفت: این بهترین تمرینه برای انگشتات [میخندد] این رو بیار بیمارستان [میخندد] برده بودم توی اتاقم و هر روز تمرین میکردم و واقعاً خیلی کمک میکرد. یکی از دوستان: آقای ذوالقرنین عزیز! بفرمائید. نبرد دو هزار و ده ماه و بیست و هفت روز [ادامهی شعر با صدای اکبر ذوالقرنین، فایل صوتی] پس از پایان شعر، صدای حاضران در مجلس: زنده باد! [سهتار، تکنوازی صهبا مطلبی] اکبر ذوالقرنین: این شعر اسمش هست «ضد ضرب». شعری هست که اگر ساز همراهش باشه، میشه نتها را نواخت و تقریباً یک ترانه یا شعری اجراییست. ضد ضرب از مغزم میخواهم [ادامهی شعر با صدای اکبر ذوالقرنین، فایل صوتی] صدای حاضران: آفرین! یکی از دوستان: یک لحظه استراحت کنید. آب بیارم براتون؟ اکبر ذوالقرنین: نخیر. سه لخته درد سه لخته درد در آغاز خطی بود شعرم [ادامهی «سه لخته درد» با صدای شاعر، فایل صوتی] تشویق حاضران. یکی از دوستان: اگر شعری دیگری توی ذهتون هست، بگید من کتاب را ورق بزنم و آن شعر را بیاورم. اکبر ذوالقرنین: نه. یک شعر کوتاهی هست که یادم رفته الان. بعد آخرین شعر کتاب رو بخونم. یکی از دوستان: حفظ هستید؟ اکبر ذوالقرنین: بله. استعاره استعاره ایستادهام صدای یک دوست: من فکر میکنم در گلوش گیر خواهد کرد. قهقههی خندهی دوستان. تکنوازی صهبا مطلبی. پایان. |
نظرهای خوانندگان
اکبر ذوالقرنین را من دوست دارم گرچه از نزدیک ندیده امش اما از نزدیک خوانده امش بیشتر در نشریۀ شهروند ِتورنتو و خیلی ها مثل ِ من در تورنتوی کانادا اکبر ذوالقرنین را می شناسند چرا که اهل ِ قلم است و هنرش را صادقانه بیان کرده است و همۀ آنها که اکبر ذوالقرنین را دوست دارند مثل من می دانند که چون او شاعر است و اسرار ِ نهفته در کلمه ها را می داند و با موسیقی حال ها کرده است و راز های پنهان ِ صوت ها را می فهمد و زندگی را چون داستان هاش به شکل های عادی یا غیر عادی بازی کرده است وجنگ کرده است و ......
شاخ ِ این مشکل را هم خواهد شکست .
ما امیدواریم . ومطمئنیم که چنین خواهد شد .
شما هم باور کنید.
این قطعه را به ایشان تقدیم می کنم .
در آغاز ِیک سفر
چرا خورشید باید در چشم باشد
یکبار هم چشم در خورشید باشد
کودک - دوچرخه ران
جوان - باردار
پیر - بی تفاوت
بشناسد
مطالعۀ مسطح ِ یک سلسله هندسۀ متساوی المساحت با چشم ِ فسفری
گفتم بگو راه طولانیه
برای هماغوشی تصادفاً نام پدرم ستاره بود
در کارت های شناسایی اخم می کرد
در عکس ها خیره بود
همیشه تا شش می شمردم و _
_شنبه می گفتم به شدت می خندید
هنوز - هر روز - در مغزم
پیاده از عرض ِ چند پل می خندم
کاش امروز ابری بود
وبه چند ابر ِ رقصنده اشاره کرد
شکل ِ ممتازی از زندگی
بعلاوِۀ بستنی قیفی
که سریع آب می شود
آب خواستم
داد.
با آرزوی سلامتی کامل برای اکبر ذوالقرنین
و همین طور بهروزی فراوان ِ حسین نوش آذر که سرو ِ همتش همیشه سبز و دوستانش که تنهایش نمی گذارند.
مهدی رودسری
-- بدون نام ، Aug 23, 2010 در ساعت 03:44 PMتورنتو
عشق می ورزی پس هستی. تجربه اش کرده ای و می دانی که هنرت احساس را به چالش می گیرد.
ستاره ات در گوش آسمان نجوا می کند:
بزرگترین راز آن نیست که به تصادف به این جهان پرتاب شده ایی.
بزرگترین راز آن است که در زندان حیات تصویرهایی چنان زنده بسازی که نیستی را نفی می کند.
در آرزوی سلامتی کامل و مشتاق کتاب جدیدت.
هنگامه کسرائی
-- بدون نام ، Aug 24, 2010 در ساعت 03:44 PMCher la-mazhab ra be jaye sag-mazhab be kar mibarid. Magar che eshkali dar sag-mazgab budan mibinid ke az an dar titr estefadeh nemikoin?
-- بدون نام ، Aug 25, 2010 در ساعت 03:44 PM__________________
فقط یک امکان دیگر را هم نشان می دهد. وگرنه هیچ ایرادی وجود ندارد
خاک
Lamazhab ba sagmazhab barabar nistan. Shoma be onvane khabar-negar, nabayad titri ke shaer baraye daftarash bar-gozideh ra be titri ke baraye shoma "ashna-tar" ast taghiir dahid.
-- بدون نام ، Aug 26, 2010 در ساعت 03:44 PMبا سلام.
-- جهانگیر ، Aug 29, 2010 در ساعت 03:44 PMعنوان کتاب این سکته سگ مصب است نه لامصب و نه سگ مذهب است.