رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹
جوک‌های سیاسی و ریشخند حاکمان اخمو

مانیفست خنده

حسین نوش آذر

ظاهراً هر چه حکومتی اخموتر و بداخلاق‌تر و دروغگوتر باشد، جوک‌هایی که مردم خوش‌ذوق درباره‌ی آن حکومت و حاکمانش می‌سازند، گزنده‌تر و خنده‌دارتر است.

Download it Here!

در سال ۲۰۰۴ م گروهی از پژوهشگران انگلیسی در یک پژوهش دانشگاهی به نام «آزمایشگاه خنده» درباره‌ی جوک به عنوان ملاکی برای سنجش نارضایتی اجتماعی تحقیق کردند. آنها به این نتیجه رسیده بودند که هر چه ملتی از زندگی اجتماعی‌اش رضایت بیشتری داشته باشد، به همان اندازه مشکل‌پسندتر است و به جوک کمتر می‌خندد. فروید اعتقاد دارد که جوک از آرزوهای نهان مردم و مشکلات آنها با هم نشان دارد و برای همین افشاگر است. ازین نظر جوک‌های سیاسی می‌تواند نشانگر مشکلات مردم با حاکمان‌شان باشد و اگر کسی این جوک‌ها را گرد بیاورد و موضوع مطالعه قرار دهد، ممکن است در بررسی رابطه‌ی مردم با حکومت به نتایج قابل‌تأملی برسد.

بن لویس، نویسنده، فیلمساز و مجری برنامه‌های تلویزیونی به تازگی درباره‌ی جوک‌هایی که برای کمونیست‌ها ساخته‌ بودند تحقیق ارجمندی منتشر کرده. این کتاب «مانیفست خنده» نام دارد.

موضوع برنامه‌ی رادیویی این هفته‌ی خاک، جوک‌های سیاسی و معرفی مانیفست خنده، نوشته‌ی بن لویس است.

خنده‌دارترین نظام سیاسی جهان

رولند ریگان اعتقاد داشت که کمونیسم خنده‌دارترین نظام سیاسی جهان است. او جوک‌هایی را که درباره‌ی کمونیست‌ها می‌ساختند، جمع می‌کرد و به هر مناسبتی تعریف می‌کرد. بن لویس در «مانیفست خنده» با ریگان هم‌عقیده است. نظام سوسیالیستی در بلوک شرق مانند دیگر حکومت‌های تمامیت‌خواه نظام‌ سیاسی خنده‌داری بود. ده‌ها و بلکه صدها کتاب درباره‌ی کمونیسم نوشته شده، اما تا امروز کسی به این وجه، یعنی به سویه‌ی خنده‌دار حکومت‌های کمونیستی اشاره نکرده.

بن لویس اعتقاد دارد که جوک‌های سیاسی مهم‌ترین دستاورد فرهنگی نظام‌های کمونیستی در اتحاد جماهیر شوری و اقمارش بوده و هست. او برای به اثبات رسانیدن این پیش‌فرض به کشورهای شرق اروپا سفر کرد و جوک‌های سیاسی‌ای را که مردم درباره‌ی حاکمان کمونیست و نظام کمونیستی ساخته بودند گرد آورد. او در کتابی سرگرم‌کننده به ما نشان می‌دهد که جوک‌های سیاسی در واقع فاصله‌ و شکافی را که بین ادعای حاکمان و واقعیت‌های موجود در جامعه وجود دارد، برملا می‌کنند. هر چه حاکمان دروغگوتر و عوام‌فریب‌تر باشند، شکاف بین آنها و مردم و واقعیت‌های زندگی روزانه‌شان عمیق‌تر است. مردم با ساختن جوک‌های سیاسی این دروغ‌ها را افشاء می‌کنند و شکاف عمیق بین حکومت و مردم را نشان می‌دهند.


تا وقتی وجدان انسان بیدار است

جوک اصولاً به هر شکلش داستانکی است که از قلمرو ادبیات شفاهی می‌آید. پیرنگ این داستان به ظاهر جدی است. اما در واقع به یک چیز هشداردهنده اشاره می‌کند. پایان‌بندی جوک به گونه‌ای باید باشد که شنونده یا خواننده را بخنداند و او را از جدیت آن واقعه رهایی بدهد. حکومت‌های توتالیتر هم بسیار جدی هستند و با کسی مطلقاً شوخی ندارند. اتفاقاً به همین دلیل جوک‌های سیاسی با ریشخند کردن ِ آن امر جدی، سهمگین و ترسناک یک خاصیت رهایی‌بخش دارند.

دیمیتری وولکوگونوف در کتابی که درباره‌ی رهبران اتحاد جماهیر شوروی منتشر کرده می‌نویسد:
«همواره جزایر کوچکی برای بیان کردن اندیشه و پاسداری از حرمت انسانی وجود دارد. گاهی اندیشه و حرمت انسان در جوک‌های سیاسی به شکل غریبی خودی نمایان می‌کرد. هر چه شرایط اجتماعی و سیاسی اختناق‌آورتر بود به تعداد این جوک‌ها اضافه می‌شد. با این‌حال اینگونه اعتراضات خودانگیخته و ضعیف نتوانستند تغییری در این واقعیت بدهند که نظام سوسیالیستی به مدت هفتاد سال پایدار ماند. این جوک‌ها و لطیفه‌ها تنها نشان‌گر این امر هستند که تا وقتی وجدان انسان بیدار است، همواره راهی برای بیان کردن اعتراض وجود دارد.»

خوشبینی: افیون توده‌ها

بن لویس تعریف می‌کند که در رومانی به حسب تصادف با مردی آشنا شد که از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ با دقت و وسواس عجیبی جوک‌های سیاسی را جمع‌آوری و در دفتری ثبت می‌کرده. بر اساس آمارهایی که این شخص ارائه داده، به طور میانگین هر پنج روز یک بار مردم در رومانی یک جوک تازه‌ی سیاسی می‌ساختند.


کتاب لویس تازگی ندارد. پیش از او یک کاریکاتوریست پراگی به نام گئورگی دالوس در کتابی با نام «پرولتاریای سراسر جهان، بی‌خیال من شوید» برخی از جوک‌های سیاسی را گرد آورده بود.

لویس در «مانیفست خنده» نشان می‌دهد که جوک‌های سیاسی داستانک‌های خنده‌داری هستند که فقط یک نویسنده دارند و آن هم کسی نیست جز مردمی که سرکوب شده‌اند و از زندگی اجتماعی‌شان ناراضی هستند. او جوک‌های سیاسی را با موسیقی جاز سیاهان آمریکا مقایسه می کند. جوک سیاسی به تعبیر او موسیقی مردم تحت ستم است.

بی‌جهت نیست که یکی از رمان‌های میلان کوندرا که پیش از مهاجرت به فرانسه در موطنش چکسلواکی نوشته «شوخی» نام دارد. در این داستان دختر دانشجویی را به جرم یک لطیفه‌ی سیاسی بازداشت می‌کنند. او در کارت پستالی به معشوقش می‌نویسد: خوشبینی افیون توده‌هاست - کنایه‌ای ازین جمله‌ی معروف که دین افیون توده‌هاست.

تنها راه نجات. اما برای کی؟

سال‌های دهه‌ی شصت دهه‌ی طلایی جوک‌های سیاسی است. در اتحاد جماهیر شوروی جوک‌های سیاسی را آنقدر جدی تلقی کرده بودند که طبق قانون شماره‌ی ۵۸، ماده‌ی شماره‌ی ۱۰ مجازات کیفری ساختن و نوشتن و تعریف کردن جوک‌های سیاسی قدغن بود. با این حال میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۹ در یکی از سخنرانی‌هایش گفت: جوک‌های سیاسی ( Anekdoty) تنها راه نجات ما بود.

تنها راه نجات؟ برای کی؟ برای مردم یا برای حاکمان اخمو و سختگیر؟

لویس در کتابش به نکته‌ی بسیار مهمی اشاره می‌کند. او می‌پرسد: جوک‌های سیاسی آیا به شکل یک سوپاپ اطمینان عمل می‌کردند و مردم با تعریف کردن این جوک‌ها در واقع خود را از نظر روحی تخلیه می‌کردند و در نتیجه حکومت به ثبات می‌رسید؟ و یا برعکس: جوک‌های سیاسی هم در کنار دیگر فعالیت‌های سیاسی بر ضد حکومت باعث شدند که نظام‌های سوسیالیستی در نهایت فروبپاشند؟ لویس تا پایان کتابش با این پرسش درگیر است و پاسخ روشنی پیدا نمی‌کند.

می‌گویند استالین وقتی شارل دوگل را ملاقات کرد، جوک‌هایی را که مردم درباره‌ی او ساخته بودند برای دوگل تعریف کرد. بعد به او گفت: «می‌گویند من دیکتاتور و مستبد هستم. اما می‌بینید که به راحتی جوک‌هایی را که مخالفانم برایم ساخته‌اند تعریف می‌کنم. پس قاعتاً نباید اینقدرها هم چهره‌ی مخوفی داشته باشم.»

جوک‌های سیاسی واقعیت صوری و رسمی و تبلیغی را به واقعیت ملموس در جامعه تبدیل می‌کنند.
در زمان حکومت استالین برای او جوکی ساخته بودند. می گفتند: استالین قانون جاذبه‌ی زمین را سال‌ها پیش از نیوتن کشف کرده است.

ژرسی اوربان یکی از مهم‌ترین طنزپردازان لهستانی زمانی سخنگوی دولت سوسیالیستی لهستان بود. بعد از سقوط نظام سوسیالیستی در لهستان مجله‌ای به طنز منتشر کرد و میلیون‌ها دلار درآمد داشت.

جورج اورول در سال ۱۹۴۵ گفته بود: هر جوک سیاسی یک انقلاب کوچک است.

بن لویس با این گفته موافق نیست. او بیشتر اعتقاد دارد که هر جوک سیاسی نه تنها شکاف بین حاکمان و محکومان را نمایان می‌سازد، بلکه حتی به حکومت‌های توتالیتر تداوم بیشتری می‌دهد.

شناسنامه‌ی کتاب:

Ben Lewis
Hammer and Tickle
Weidenfeld & Nicolson, London

مبنای گزارش: ترجمه‌ی آلمانی کتاب:


Das kommische Manifest
Kommunismus und Satire von 1917 – 89
Blessing Verlag
März 2010

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

يك كمپين ويژه:از خنده تا آزادي
يك مبارزه كاملا مدني و مسالمت آميز همين امروز من اولين عضو .هدف 70 ميليون ايراني

-- ابتكارعمل ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:57 PM

گئورگی دالوس نه پراگی است و نه کاریکاتوریست ، نام کتابی هم که نوشته چیز دیگری است. در یک جمله سه اطلاع غلط! این خود یک شوخی ، آنهم یک شوخی بی مزه با خوانندگان سایت و
و شنوندگان رادیو نیست؟

-- واهیک ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:57 PM

من هم نظر بن لویس را قبول دارم. که جکها به حکومت های توتالیتر تداوم بیشتری می دهند. به نظر من جکهای در مورد حکومتیان ( در ایران ) زهر حکومت را می گیرند. تلخی حکومت را ناخواسته تبدیل به یک نیم شیرینی قابل هضم می کنند. و نهایتا حکومت را به خوردمان می دهند. باز هم ناخواسته. در میان همین جکهاست که ناگهان می بینی بیدادهای جمهوری اسلامی به نوعی پذیرفته می شوند و رفته رفته تبدیل به داد می شوند. کاش صفحه ای را در زمانه باز کنید و از خوانندگان زمانه بخواهید تا در آن جکهای حکومتی را بنویسند. دستتان درد نکند. مثل همیشه به تازه ها می پردازید . به چیزهایی که ما از کنارشان می گذریم. بی آنکه به اهمیتشان پی برده باشیم.

-- زهره ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:57 PM

György Dalos is a Hungarian writer and historian and the name of his book is: "Proletarier aller Länder, entschuldigt mich! Ende des Ostblockwitzes" in persian
"پرولتاریای همه جهان؛ من رو ببخشید!"
...with thanks to Vahik

-- Arash Aryani ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:57 PM

اسم این کتاب هست: آخوندای جهان متحد شوید، اما ما پیروزیم

-- بدون نام ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:57 PM

با جوك ساختن هیچی عوض نمی شه. فقط عمر دیكتاتورا طولانی تر می شه چون مردم خودشونو تخلیه می كنن. اشتباه شاه این بود كه اجازه نمی داد مسخره ش كنن

-- بدون نام ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:57 PM

ببخشید، کتابی در باره جاسوس یک حکومت دیکتاتور که خودش را جوک‌گوی همان حکومت جا بزند و یکی یکی همه را تحویل سرور خودش بدهد وجود دارد؟ در باره یکی از این جانوران که دارد نوشته می‌شود.

-- بدون نام ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:57 PM

رمان شوخی رو خوندید؟ اولا کسی که محکوم میشه مرده نه زن ثانیا شوخی اش هم اینی که شما نوشتید نیست

-- محمد ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:57 PM