رادیو زمانه > خارج از سیاست > نقد > تنظیم دریا روی موجها | ||
تنظیم دریا روی موجهاسهراب رحیمیrobinmail1@yahoo.comشعرهای این مجموعه که در کل ۴۹عدد هستند از زبانی روان و سرشار از تصاویر روشن و آهنگین برخوردارند. در همان نخستین صفحهی کتاب به این پرسش پاسخ داده می شود که چرا شاعر عنوان « تو» را برای کتابش برگزیده است: «برای همسرم اتصال پسوند «ترین» به «تو»، یعنی بستن نشانهی صفت برترین به ضمیر از شگردهای کارگاهی ایران است. با اینحال این شگرد دراین بند منطقیتر و در مجموع بهجا بهکار گرفته شده و حتی میتوانیم بگوییم این امر از برخی لحاظ « یک حادثهی زبانی« است. حادثهی زبانی نه در آن معنای رایج میان برخی منتقدان که میخواهند ثابت کنند اگر در شعری چنین حادثهای اتفاق نیفتد، آن شعر کمعمق و ضعیف است. در هر حال نباید فراموش کنیم که با چیدن چند کلمه در کنار هم نمیتوان ساختمان شعر را بنیان نهاد.
اهمیت و نقش کلمه در شعر کلمه خود، ساختمان است. زبان خاص خود را دارد. اصلاً خودش یک شکل مستقل است. این نگاه از اینجا ناشی میشود که ما کلمه را آنگونه که در نحو و دستور قدیم، «لفظ مفرد» میخواندند، نمیخوانیم. ما کلمه را لفظ واحد خطاب نمی کنیم، بلکه آن را یک موجود می دانیم. ما کلمه را انسان خطاب می کنیم. انسانی که هرگز نمیمیرد، حرف میزند، نگاه میکند، میخندد، گریه میکند، راه میرود، میایستد، مینشیند، میپوشد، برهنه میشود، مینوشد، میخورد وبالاخره میاندیشد. همهی اینها در انسانیت کلمه هست. پس کلمه انسانیتر است. خداوند پیامبرش مسیح را کلمه خطاب کرده است. مسیح یک انسان است و کلمه. از آن بالاتر در انجیل یوحنا می خوانیم: «در آغاز کلمه بود، کلمه نزد خدابود و کلمه خدابود.» طبق این ایده، کلمه به مرحلهی الوهیت می رسد. یعنی از مرتبهی خلق بیرون میآید، پا به آسمان هفتم میگذارد و بر عرش مینشیند. این مرتبه، مرتبهای عالی از شعریت کلمه است. اینجاست که با تعریف اصلی شعر سازگاری مییابد. رضا براهنی در کتاب طلا در مس جلد اول صفحهء ۵۹ تعبیر جالبی را نقل میکند و میگوید: «انسان اولیه که نخستین شاعر نیز بود- الهیترین خصوصیت خود- قدرت نامیدن و شعر گفتن- را آنچنان مقدس پنداشته که به خدا نسبت داده است.» روایت تصویر و استقلال نگاه آرش نصرت اللهی در روایت تصویرها حتیالامکان صادق است و گاه در رسمالخط شاعری خود سعی در فاصله گیری از پیشینیان و رسیدن به استقلال نگاه و زبان دارد: افتاده است شاعر اما به این نکته آگاه است که: شعر خوب نمیگوید، بلکه نشان میدهد: حرفی بزن دوران جنگ را به یاد میآورد و به یاد میآورد که در آن زمان که عده ای در جبههها قربانی میشدند، عدهای دیگر به فانوسقهها و قمقمهها و پوتینهای قربانیان چوب حراج می زدند. آن زمان اورکت امریکایی مد روز بود. من و تمام من نصرت اللهی خوب توانسته پلی بزند بین واقعیت و خیال، طوری که نه این یکی برآن غلبه کند و نه آن دیگری براین یکی سایه بیندازد: کافهها اصولاً من این نوع تقطیع را نمیپسندم چون خوانش شعر را دچار اشکال میکند و همواره این خطر را دارد که شعر را به نثر ( نثر روایی ) نزدیک کند. و البته این هم شکلی از آیین نگارش است که مد روز شده است و جوانان ظاهراً به این نوع تقطیع علاقه دارند. شعر اما مقولهای دیگر است: دریا را
ذهن خلاق هوشیار است تنظیم دریا روی موجها تصویری زیبا و تعبیری نوست که خبر از ذهن فعال و هوشیار شاعر میدهد. همچنین «ماهیان سفید» که آب های دست نخورده مخابره میکنند شکل جدیدی از خلق شعر است وقتی که میدانیم آب را نمیشود مخابره کرد و نمیشود آب دریا دست نخورده باشد. ارتباط ارگانیک «تیروئید» و «تورم نام در گلو» ربطی معنایی پیدا می کند با «دکتر»ی که چیزی از «مهر من و ماه او» نمیداند. همراه روزنامههای عصر وزیدن خبرها که از دست زدن به عصر حاصل میشود وقتی که در فکر او هستی و تا شب راه میروی همراه روزنامههای عصر، حاکی از خیالی شاعرانه است شاعرانگی روان که احتیاج به کمی ایجاز و اندکی استعاره و حذف بسیاری از کلمات و مطالعه در وزن و آهنگ کلمهها دارد. زیرا واژهها ابزار اند و حامل فکر هستند و هر فکری واژهای را شایسته است: هوا نقض قانون جاذبه باظرافتی شاعرانه در کمترین لغات ممکن، بدون اینکه مجبور شوی به بازی زبانی تن دهی، از عهده ی هر کسی برنمیآید. «بادبادک»، بار عاطفی دارد و یادآور دوران کودکی و همچنین نمایانگر سبکی و پرواز و آزادی هم هست. شاعر تازه در شروع کار است و اگر چشمانش را روی جهان خیال نبندد، میتواند ادامهی خوبی داشته باشد: خاک را از خواب کوچه تو/تهران/۱۳۸۵ |