رادیو زمانه > خارج از سیاست > خبر > مفاسد اشتباهی | ||
مفاسد اشتباهیرئیس پلیس مبارزه با مفاسد اجتماعی گفت: زن و شوهرها نباید دست همدیگر را بگیرند. این کار قباحت دارد و ماموران ممکن است یک جوریشان بشود. اصولا ماموران نباید به زن و شوهرها تذکر بدهند ولی وقتی زن و شوهرها حالیشان نیست و در بعضی از ماهها، حال ماموران را با گرفتن دست همدیگر یک جوری میکنند که حتی ممکن است به باطل شدن روزه ایشان هم بیانجامد، خدا ذلیلشان کند. رئیس پلیس مبارزه با مفاسد اجتماعی گفت ما زنان خیابانی را دستگیر میکنیم و تذکر میدهیم. خبرنگار کلاغستون از ایشان پرسید معیار خیابانی بودن چیست؟ ایشان گفت: پوشیدن لباسهای آنچنانی. خبرنگار ما پرسید لباس های آنچنانی چیست؟ ایشان گفت مانتو و روسری و دامن و کفشی که حال ماموران ما را یک جوری بکند. خبرنگار کلاغستون گفت که ماموران شما که با دیدن یک زن و شوهر که دست در دست هم دارند یک جوریشان می شود، چگونه میتوانند به زنان خیابانی را که دیگر خیلی ماموران شما را آن جوری میکنند، بدون باطل شدن روزه و وضو و غیره ارشاد کنند؟ وقتی خبرنگار ما داشت در باره مشخصات زنان خیابانی توضیح میداد، رئیس پلیس مبارزه با مفاسد یک جوریاش شد و از اتاق خارج گشت. گفته میشود ایشان در روزهای اخیر زیاد حمام میروند! به خبر دیگری در باره عملکرد نیروی انتظامی توجه کنید: دختری که طعمه ماموران برای دستگیری متهمان شده بود، جلوی چشم ماموران ربوده و مورد تجاوز قرار گرفت. به گزارش روزنامه اعتماد، ماموران نیروی انتظامی از این دختر نوجوان میخواستند برای گیر انداختن چند آدم ناجور سود استفاده کنند که این آدمهای ناجور، دختر را به زور سوار خودرو کردند و ماموران یادشان رفته بود که باید وسیله نقلیه داشته باشند و نتوانستند جلوی آدمهای ناجور را بگیرند. این ادم های ناجور که ۵ نفر بودند هم به دختر نوجوان تجاوز کردند و ماموران هم احتمالا اندکی ناراحت شدهاند. به برادران نیروی انتظامی خسته نباشید میگوییم. سخنگوی قوه قضاییه گفت: هیچکس دلش نمیآید دانشجویان را شکنجه کند. وی گفت که من اصلا نشنیدهام سر این دانشجویان شکسته شده باشد و یاکابل خورده باشند و یا ماموران ساعتها روی بدن ایشان ایستاده باشند و بعد از خونریزی پزشک بند ایشان را ویزیت نکرده باشد. خبرنگاران گفتند که ما اصلا چنن چیزهایی از شما نپرسیدیم پس شما از کجا اینها را گفتهاید؟ سخنگوی قوه قضاییه گفت به هر حال من قرار بود بعد از پرسش شما این موارد را تکذیب کنم که چون شما نپرسیدید باید میگفتم دیگر. دو روزنامهنگار کرد به اتهام کارهای دیگر محکوم به اعدام شدند. لازم به ذکر است که در آینده نزدیک، روزنامهنگاران تهرانی هم به اتهام کارهای دیگر مثل فکر کردن و یا کلاغپر نرفتن و یا اعتراض به شغلهای چندگانه آقای الهام و یا مطالب خانم رجبی و یا ... ممکن است متهم به براندازی شوند و مفسد فیالارض بشوند و خانوادههایشان مجبور به خریدن بنزین بیشتر برای سر زدن به بهشت زهرا بشوند. زبانم لال. رئیس جمهوری پیشنهاد کرد آقای الهام رئیس مجلس خبرگان و مربی تیم ملی فوتبال بشود. آقای الهام که پیش از این علاوه بر همسری سرکار خانم رجبی خلع لباس آبادی فرد اعلا، ۵ تا شغل دیگر هم داشت، قرار است امور تیمهای ملی فوتبال را هم بر عهده بگیرد و مجلس خبرگان را نیز کنترل کند تا مبادا هاشمی رفسنجانی آقازادههایش را بیاورد آنجا و حال رقبا را بگیرد. از سوی دیگر ناظران به رقبای هاشمی اعلام خطر کردهاند که زیادی ایشان را اذیت نکنند که برزگان گفتهاند: با آل اکبر هر که در افتاد، ور افتاد! خانواده هاشمی هم گفتهاند: انرژی پستهای حق مسلم ماست! به میمنت و مبارکی، سه روزنامهنگار دیگر هم دستگیر شدند و یا دستگیر خواهند شد. تازگیها دایره براندازی و این حرفها آنقدر تنگ شده که حتی اگر کسی بخواهد طرحی نو دراندازد، به اتهام شکافتن فلک به سختی دستگیرش میکنند. |
نظرهای خوانندگان
آقاي نيك آهنگ خيلي دوست دارم بدونم واقعا چه طور آدمي هستيد.اگر بدونم خيلي خير خواهانه مسائل را هجو ميكنيد وانتقاد ميكنيد،مطالبتون بيشتر بهم مي چسبه.جدي ميگم ،در ضمن خيلي با حاليد !!
-- كامران ، Aug 1, 2007 در ساعت 08:36 PMلينك فايل صوتي كه مشكل داره حاج آآآآآآآآقو.
-- عرفان ، Aug 1, 2007 در ساعت 08:36 PMاینجا ایران نبرد آیت الله ها.!
-- kazem nooriyan ، Aug 2, 2007 در ساعت 08:36 PMمنتظرتونم.
با تشكر از طرح اين موضوعتون. اما اگه امكان داره لينك خبري كه از روزنامه اعتماد بيان كرده بوديد مبني بر ربوده شدن دختر جوان جلوي چشم ماموران و تعرض به او را واسم ميل بزنين.
-- isfahan_kaktous ، Aug 2, 2007 در ساعت 08:36 PMممنونتون ميشم
بابا دمت گرم اگه شما هم اينا رو نگي كه ما بايد با اين اوضاع بريم بميريم
-- بهنام ، Aug 2, 2007 در ساعت 08:36 PMپس با اين حساب آن 5 نفر حق و حساب برادران را هم بالا كشيده اند!!
-- بدون نام ، Aug 2, 2007 در ساعت 08:36 PMboro baba ba in mozakhrafat ke kari az pish nemire mardeshin jalo enhame kesafatkariha ke in mamora dar miyaran vaisin
----------------------
کلاغستون: اهوکی! ما فقط کلاغیم، مردی خودت وایسا!
-- sahand ، Aug 2, 2007 در ساعت 08:36 PMآقای کلاغستون باشی،
فکر کنم منظور سهند شما نبودید، این بود که اگه این پلیس ملیسا مردشن، جلوی گندکاری های مامورهای خودشون رو بگیرن.
-- مهرداد ، Aug 2, 2007 در ساعت 08:36 PMدس شومو درد نكنه. دُرُس شد
-- عرفان ، Aug 2, 2007 در ساعت 08:36 PMای بابا .اینا از همون اولم یه طوریشون بود.این همه ادعای عدالت رو می کنند و دم از اسلام می زنندروزای انقلاب می زنند هر مخالفی رو اعدام می کنند.الانم با چک و لقد دخترای بدبخت رو به اسم اسلام کتک می زنند.یه روزم همین اسلام میاد چوب می کنه آستینه . . .
-- سلمان ، Aug 2, 2007 در ساعت 08:36 PMkheili khoob bood!ama inghad inja moshkelat ziyade ke shoma kam goftin!iran gheiyre ghabele tahamol shode!!!
-- بدون نام ، Aug 3, 2007 در ساعت 08:36 PMبا سلام. من نوشته های شما رو واقعا دوست دارم. نوشته های شما و آقای نبوی رو همیشه میخونم. همیشه بنویسید.
-- فهیمه ، Aug 3, 2007 در ساعت 08:36 PMاز قدیم گفته اند:" تره به تخمش می ره، حسنی به باباش! "
آنطور که مشخص است جناب ابراهیم نبوی فرزندخوانده های زیادی را در عرصه هجو نویسی پس انداخته است. فقط ای کاش دوزار از استعداد نبوی هم به ایشان ...می شد تا ما با خواندن یادداشت های افراد مذکور، انقدر یاد داور نیفتیم.
---------------------
کلاغستون: والو راس میگی! ما هرچی اعتراض میکنیم به ای آقوی نیکآهنگ که نون ما کلاغا رو آجر نکنه، حالیش نیست!
در ضمن شمو که اهل تورنتو هستی، یی کم مودب باش تا کامنتت رو به این راحتی سانسور نکنیم. البته ما که فهمیدیم شمو کجویی هستی!
-- همشهری ، Aug 4, 2007 در ساعت 08:36 PMاین آقا یا خانم همشهری معلوم است که حسادت چشمانش را کور کرده و تنفرش از نیک شخصی تر از آن است که فقط قصد نقد داشته باشد. آدم یاد ... که جدیدا با زمانه شروع کرده به کار می افتد.
یک دوست
---------------------
-- آشنا ، Aug 4, 2007 در ساعت 08:36 PMکلاغستون: ما البته چاکرات شما رو بریم، ولی خب انگاری شمو کامنت ایشونو قبل از سانسور خونده بودینا...ای کلک!
چيزهايي كه در جامعه ما عيان است
-- بدون نام ، Aug 4, 2007 در ساعت 08:36 PMچه حاجت به بيان است
سلام طبق روال عادی برنامه بسیار خوب بود.میدونید همه این مشکلات اجتماعی بین اقشار متوسط مردم از کجا میاد؟ از آموزش و پرورش اینو کسی میگه که داره درسشو میخونه و فهمیده که با فشار و اجبار هر دینی و مخصوصا برای ما اسلام آخوندی را تو ذهن هر کسی (بچه ها) کردن آخر عاقبتش بهتر از این نمیشه . ما باید منتظر بد تر از این باشیم.روشها باید عوض شود تا امیدی به ایرانیان نسل بعد داشت.
-- مینا ، Aug 4, 2007 در ساعت 08:36 PMبا تشکر
آقای کلاغستون، فعلا که ریش و قیچی دست شما و تامین کنندگان بودجه زمانه است پس حرف های ما که بعد از سانسور این پائین می آید آب در هاون کوبیدن است و حرف های شما که بی ممیزی آن بالا چاپ می شود وحی منزل. عیبی ندارد، تا بوده همین بوده. می دانم تلافی کجا را دارید در می کنید!
-- همشهری ، Aug 5, 2007 در ساعت 08:36 PMو اما چند نکته اساسی:
1- هر وقت می نویسی، حداقل یکبار خودت بخوان که غلط املائی نداشته باشی. این زحمت را بخاطر رعایت وجدان حرفه ای به خودت بده چون قرار است هجویات تو را خیلی ها بخوانند. مثلا بجای "مودب" ننویس "موب".
2- عزیز دل برادر، تو از ادب با من حرف می زنی؟! شماها در نوشته هایتان رعایت ادب را می کنید؟ اساتید شما (مثل داور) در نوشته هایشان رعایت ادب را می کنند؟ نیک آهنگ کوثر می داند ادب چیست؟ بخدا اگر بداند. کسی که در کاریکاتورها و نوشته هایش، به ائمه اطهار (ع) جسارت می کند، از فرقه های ظاله دشمن ملت و کشور ایران هواداری می کند، ملت ایران را جنگ افروز و لایق مجازات معرفی می کند - بی اینکه به نتیجه حرف هایش فکر بکند - این آدم(بلانسبت)، ادب دارد؟
3- حالا که فهمیدی من کجائی هستم باید چشم روشنی بدهی بلا! خواجه حافظ شیرازی هم می دانست، تو که ادای شیرازی ها را در می آوری، کم قریحه ای که تازه فهمیدی کاکو.
4- دفتر و دستکتان درز دارد، تا سوراخش بزرگتر نشده درز آن را بگیرید. کامنت ها قبل از چاپ خیلی دست به دست می شود. این بچه بازی ها را اگر ادامه بدهید، این هلندی ها با اردنگی می اندازندتان بیرون و باید برگردید سر کار و کاسبی اولتان، که می دانید و می دانیم... از من گفتن بود.
5- به این دوست "آشنا"یتان که زیر شما کامنت داده هم عرض می شود مش رمضان به شما سلام رساند. ضمنا، حقیر که در شهر بودم، هفت هشت تا از این نیک ها را روزانه از زیر طاق نصرت موفقیت رد می کردم، آدم به کوچکتر از خودش که حسادت نمی کند. شما تازه رسیده اید به جماعت هنرمند!
*******
آقای کلاغ، درست است که شما حقوق بگیرید و معذور، اما لااقل آزاده باشید. خودتان کار غلط دیگران را نکنید. این جا که بهشت شماست، خیلی هم خوش به حالتان است، این بهشت را دیگر خودی و غیر خودی نکنید. یا چیزی را چاپ نکنید، یا طوری چاپ کنید که مفهوم باشد. حرف مفت که زیاد است، اگر دو ریال بهره برسانید ( غیر از حقوقی که می گیرید)، هنر است. ضمنا انقدر به خودتان سخت نگیرید که من را می شناسید یا نمی شناسید، یک ایمیل به من بزنید اگر سوالی دارید، کمکتان می کنم. من همیشه جوان ها را دوست داشته ام. ضمنا نیکی قهرمانتان خوب مرا می شناسد یادداشتهای مرا بطور خصوصی قبلا خوانده، هرچند خداوکیلی من او را اصلا نمی شناسم!
حالا ببینم چقدر مردانگی دارید تا همه مطلب را بی کم و کاست چاپ کنید.
از اینکه غلط املائی ات را درست کردی، متشکرم.
اصل کامنت را چی؟... آنرا چاپ نمی کنید؟ ... مشکل پخشی یا ممیزی دارد ( به اصطلاح غیر قابل پخش است)؟ ... جوانان را منحرف می کند؟ ... ترویج عمل منافی عفت است؟ ... یکی یا همه این هاست؟ ... این که می شود همان آخوند بازی که لاف مبارزه با آن را می زنید...شما خیلی ضعیف هستید. ضعیف بودنتان بخاطر تهی بودنتان است. تهی بودن بمعنای خالی بودن از دانش، اندیشه، تجربه و خیرخواهی است. عزیزان من، این همان چیزی است که بخاطرش شما را نقد می کنیم. شما گرفتار نان شب هستید. شما پیامبران آزادیبخش نیستید. شما اگر در حکومت ایران، تحویلتان می گرفتند، اگر به شما هم مثل خیلی های دیگر امکان می دادند، اگر رشد می کردید، الان مجیزگوی حکومت بودید. کما اینکه سید ابراهیم نبوی که بزرگ شماست را چند روز قبل از خروج از ایران، پشت در اتاق طرح و برنامه یکی از شبکه های تلویزیون ایران دیدم که منتظر بود جواب طرح برنامه ای که قصد داشت بسازد را بگیرد. این طرح البته هیچوقت تصویب نشد. شاید اگر می شد، الان داور در ایران بود. جائی که دوست دارد.
اما دوستان من، همیشه و همه جا، رقابت هست و حالا که از نزدیک سختی رقابت در کشورهای اینطرفی را می بینید، باید بفهمید که چیزهای با ارزش را به بها بدهند و به بهانه ندهند.
شما آقائی که کامنت را می خوانی و تو نیک آهنگ کوثر و بقیه بروبچه های زمانه، مرد باشید و اگر وجدانتان گفت این را ننویس، یا این را به حق بنویس، حتی اگر در معرض اخراج و قطع روزی قرار بگیرید، به ندای قلبتان گوش دهید. هرچند می دانم این کار سخت است، ولی تمرینش ضرری ندارد.
لطفا کامنت قبلی من را چاپ کنید فرزندان من.
---------------------------
-- همشهری ، Aug 5, 2007 در ساعت 08:36 PMکلاغستون: آقوی ازینا. از اینکه شمو ای همه به فکر همه هستی ما شرمندهتیم! ای تئوری توطئه و از ای چیا را بیذو کنار، شمو که ماشالو ای همه توانایی داری چرو ساکت موندی و اثری از خودت بر جای نمیذاری؟ همیکه هنو نمیدونی ای آقوی نیکآهنگ بیسواد قبل ای که کاروی داورو بخونه، ۵ سال تو گلآقا بوده و کلی اونجو کار کرده و از بس بیاستعداده چیزی یاد نگرفته، و مدتی هم شاگردی بچههوی طناز حوزه هنری رو کرده و ...با همهی ای حرفا، نه قهرمانه، نه خیرخواه، نه هیچی دیگه. خود خودشه، اگه هم ازش سوالی داری، ای میل بزن به toronto@radiozamaneh.com
رادیو زمانه هم رادیوی وبلاگنویسان، اگه نمدونی بدون! عزت زیاد! ما هم چند تو کلاغ بیاستعداد وبلاگنویسیم کاکو جونی. حالیت شد؟
سلام کلاغ عزیز، حالت چطوره؟...
-- همشهری ، Aug 5, 2007 در ساعت 08:36 PMممنونم از چاپ بی کم و کاست مطالبی که فرستاده بودم. این را می گویند اخلاق حرفه ای.
پسرم، اگر ساکت بودم که الان کامنت های من را چاپ نمی کردید. اثری از این مهمتر که بتوانم شما را برای لحظه ای که شده، به فکر کردن وادارم؟ من آردم را بیخته و الکم را آویخته ام. الان هم اگر قلم دست بگیرم، شما ها باید بروید فقط وبلاگتان را آپدیت کنید و بس. اما بودجه فرح جان در هلند مثل آب است. آب خودش می گردد سوراخش را پیدا می کند. من اگر از این پول ها بخور بودم، الان شاید همکار شما بودم، نهایتا. می شناسم کسانی را که چندین سال در ارتباط با مراکز فرهنگی و هنری حکومتی بودند، چه داخلی و چه خارجی، اما استقلالشان را حفظ کردند. "استقلال خودتان را حفظ کنید"، همین. چیز زیادی از شما نمی خواهم. مطالبتان را طوری ننویسید که تامین کنندگان بودجه زمانه خوششان بیاید؛ طوری بنویسید که خودتان و ملت شریف خودتان خوشش بیاید. بچه های شیراز خیلی با معرفت هستند. دم خودمان گرم که هنوز ایرانی هستیم.
انگاری ای چن روز که ما نبودیم خیلی خبرا بوده اینجو
-- بهروز ، Aug 6, 2007 در ساعت 08:36 PMجيگرتو....
-- جيگر باز ، Aug 8, 2007 در ساعت 08:36 PM