ناصرخان خالدیان و "هم فیها خالدون" نمایی گوگل ارث

وقایع وبلاگیه هفدهم

گوش دهید و دریافت کنید

بجهت شمارش نفوس و مساکن و مشاغل کل مملکت، خیلی از اهل وبلاگستان، شمارش و داخل باعداد مربوطه شده اند که از این باب، عباس آقا عبدی یسار الملک که سابقا لانه جاسوسی و فعلا وبلاگ آینده تحت اداره وی است معترضا اعلام داشت که مامور شمارشی که به ایشان رجوع کرده بجای اینکه مشارالیه را در شمار بی شغلان حساب کند، وی را شاغل منظور داشته. از قرار مشهور، تا قبل از این، هر کس که در هفته کمتر از دو روز بکار مشغول بوده بی شغل محسوب می نموده اند و لاکن دولت جدید مقرر کرده که در نفوس شماری اخیر، هر کس که بقدر خاریدن اسافلش بکاری مشغولیت دارد شاغل محسوب کنند تا به این تدبیر عدد شاغلین زیاد و عدد بی شغلان کم شود. البته در این مورد بخصوصِ جناب یسارالملک، گویا آن مامور غافل، ایشان را که از اکابر جماعت استصلاحیون است بجا نیاورده والا اصولا اگر استصلاحیونی در مرتبه معظم الیه جزو شاغلان بحساب بیایند، هیچ بی شغل و عاطل و باطلی در مملکت موجود نیست و به این قیاس می توان همه نفوس را به اتفاق در شمار شاغلان آورد!

دیگر آنکه ناصر خان خالدیان کبیرالدوله، یک سری فتوگراف های واضحی از تاسیسات نظامی مملکت را منتشر و اعلام کرد که آنها را بواسطه ابزار گوگل ارث که در دسترس عموم است گرفته. این گوگل ارث یک چیزی خیلی شبیه همان جام جمشید است که بطریق آن رویت خیلی از جاهای عالم ممکن شده و لاکن در راپورت جناب کبیرالدوله، جالب بود که برخی از این تاسیسات نظامی نسبت به سایر اماکن را بوضوح بیشتری نمایش می دهد و بلکه تا هم فیها خالدون اماکنی که رویت آنها بعضا برای خواص هم ممنوع است را هم تصویراً راپورت می کند. اصلا هم ملاحظه نمی کند که بخاطر آنکه کسی این جاها را نبیند یا از آنها عکس نیندازد، کثیری از جوانان معصوم را هر سال بضرب تیپا و اردنگ باجباری اعزام کرده و علی الدوام بحفاظت و دیده بانی از این اماکنِ مبین و مپرس می گمارند. لعنت الله علی الگوگل.

دیگر آنکه میرزا نیکان صاحب دیوان که سرِ یک دعوای کهنه با هودر ابوالبلاگر هر از چندی بجانب وی قشون کشی و بعد از این کار توبه می کرد و باز بر سر کوچترین اختلافی ماجرای قشون کشی و توبه ی بعد آن را تکرار می نمود، کار رایک سره فرمود و یک وبلاگ جدید که در حکم یک قلعه جنگی تمام عیار است، تاسیس کرد. به قرار مسموع علی رغم آن که میرزا نیکان علی الدوام از سرداران جنگجویی مثل حسین خان شریعتمداری میرپنج اظهار تبرّی می نماید، عمارت این قلعه شباهت قریبی به قلعه جنگی «نیمه پنهان» معظی الیه می برد، بخصوص آنکه اسم آن هم «واقعیت‌های پنهان از نظر خواننده عادی» است که به یک طریقی ترجمان همان نیمه پنهان است. فعلا که دعای قاطبه اهل وبلاگستان این شده که ان شاالله صلح و صفا بین آقا سید نیک آهنگ خان و میرحسین خان بقاعده همان وقتی که جز دل دادن و قلوه گرفتن کار دیگری با هم نمی کردند برقرار شود که دعوا و قشون کشی این دو آرامش و امنیت وبلاگستان را مختل کرده است.

دیگر آنکه یکجماعتی از ژورنالیست هایی که بجهت تحصیل فنون جدیده به هلند فرنگستان رفته بودند و بین آنها از اهالی وبلاگستان کم نبودند را بمحض مراجعت ماموران حکومتی چند ساعتی جلب و سوال و جواب کردند. از قرار شایعات، یکی از سوالات مکرر این بوده که آیا ایشان در این سفر به محله «ردلایت» آن ولایت که آنجا بی ناموسی جات به وفور و سهولت عرضه می شود، رفته اند یا خیر. اکثر ژورنالیست ها هم جوابا معروض داشته اند که ما بی خبر بودیم که آنجا هم مدرسه ژورنالیستی بوده و اگر زودتر مطلعمان می کردید، حتما به آنجا هم می رفتیم! مامورها که کمال شوتیّت ایشان را می بینند، رهایشان می کنند.

تمت. دویّم آذر 1385 جلالی مطابق بیست و سیّم نوامبر 2006 سال مسیحی

میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه