رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ دی ۱۳۸۸

تشدید فشارها برعلیه کبودوند در زندان اوین

سوسن محمدخانی غیاثوند
Unews4@gmail.com

حوادث پس از دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری بر وضعیت کبودوند در زندان بی‌تاثیر نبوده است. اعمال فشارها و محدودیت‌ها بر رییس زندانی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در حالی صورت می‌گیرد که وی هیچ‌گونه نقش و دخالتی در حوادث پس از انتخابات نداشته است و از تیر ماه سال ۸۶ به جرم «اقدام علیه امنیت ملی از طریق ایجاد یک سازمان حقوق بشری» در زندان به سر می‌برد.


سوسن محمدخانی غیاثوند

کمی پس از برگزاری و اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان گزارش داد که محمد صدیق کبودوند، رییس زندانی این سازمان با اتهام جدید تبلیغ علیه نظام از طریق تهیه و دستور به توزیع کتابچه یا جزوه‌ای موسوم به «حقوق زنان» و جهت شرکت در جلسه‌ی دادگاه برای رسیدگی به این اتهام تازه به مهاباد منتقل شده است.

براساس همین گزارش، کبودوند قبل از انتقال به مهاباد بارها از زندان خارج و به بهانه‌ی نداشتن مامور مجدداً به زندان بازگردانده می‌شود. بعد از چندین بار تکرار این خروج و بازگشت به زندان و نهایتاً پس از ۴ روز نگه‌داری در بازداشت‌گاه انفرادی، وی بالاخره از تهران به مهاباد منتقل می‌شود. کبودوند از اتهام جدید تبرئه شده و زندان مهاباد برای انتقال ایشان به اوین تقاضای دریافت مبلغ ۷۰۰ هزارتومان وجه نقد را می‌نماید.

وکیل کبودوند به خبرنگار رادیو فردا می‌گوید: «درخواست چنین مبلغ هنگفتی با هزینه‌های جاری و با هر حساب و کتابی هم‌خوانی ندارد و به نظر می‌رسد این درخواست صرفاً نوعی باج‌خواهی از ایشان بوده است.» پس از تامین نیمی از مبلغ درخواستی، کبودوند به تهران منتقل می‌شود. این در حالی‌ست که طبق اظهارات وکیل وی در گفتگو با رادیو فردا «به هیچ وجه هزینه‌ی نقل و انتقال زندانی پای خودش نیست و این هزینه‌ها برعهده‌ی دولت است».

هنوز خستگی این سفر دور و دراز از تن کبودوند به در نرفته که این بار برای ابلاغ اوراق قضایی، وی بدون اطلاع وکلا و خانواده‌اش مجدداً به مهاباد منتقل می‌شود. قبل از انتقال، کبودوند اعتراض می‌کند و نسرین ستوده، وکیل محمد صدیق کبودوند بعد از اطلاع از انتقال ایشان به مهاباد صریحاً به رادیو فردا اعلام می‌کند که «اساساً باید اوراق توسط مأمور ابلاغ یا توسط پست شهری به زندانی تحویل داده شود و نباید زندانی یا وکیل او برای ابلاغ اوراق قضایی به دادگاه احضار شوند.»

بازپرس شعبه‌ی ۵ دادگاه، خراب‌بودن دستگاه فکس را بهانه می‌کند و می‌گوید: «ما چیزی دریافت نکردیم. شما فعلاً بروید.» کبودوند هنوز معترض است و اظهار می‌دارد « من یک‌بار دادگاهی شده‌ام و احتیاجی به دادگاه‌رفتن مجدد من نیست.»

بازپرس شعبه‌ی ۵ دادگاه انقلاب، نارضایتی خود از اعلام خبر مطالبه‌ی مبلغ ۷۰۰ هزارتومان در سایت‌ها را ابراز می‌دارد و می‌گوید «حالا شما را دوباره به آن‌جا می‌فرستم تا کار دست‌تان بیاید.»


اعمال فشارها و محدودیت‌ها بر کبودوند، رییس زندانی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، در حالی صورت می‌گیرد که وی هیچ‌گونه نقش و دخالتی در حوادث پس از انتخابات نداشته است و از تیر ماه سال ۸۶ به جرم «اقدام علیه امنیت ملی از طریق ایجاد یک سازمان حقوق بشری» در زندان به سر می‌برد.

در مقابل اعتراض مجدد کبودوند، بازپرس دستور می‌دهد که وی را با غل و زنجیر به مهاباد منتقل کنند. مامورها، رییس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان را پس از بستن دست‌ها و پاهای‌اش در غل و زنجیر به سمت ماشین هل می‌دهند و در طول مسیر بارها به او بی‌احترامی می‌کنند.

بعد از ۱۲ ساعت به مهاباد می‌رسند اما قاضی دادگاه مهاباد از پذیرش ایشان خودداری کرده و می‌گوید: «شما الان در بازداشت به سر می‌برید و این کار غیرقانونی است و من نمی‌توانم کار غیر قانونی انجام بدهم.»

کبودوند بدون لحظه‌ای استراحت و با توجه به این‌که دوبار در زندان سکته‌ی ناقص قلبی داشته است، از بیماری‌های تنفسی و قلبی و پروستات در رنج است و شرایط جسمی چندان مناسبی ندارد و پزشکان توصیه‌ی اکید داشته‌اند که باید خیلی سریع در خارج از زندان و در بیمارستان تحت مداوا قرار بگیرد، مجدداً باید مسیر ۱۲ ساعته را طی کند تا به اوین بازگردانده شود.

در طول مسیر به‌شدت مورد توهین و بی‌احترامی قرار می‌گیرد. مامورها به وی می‌گویند: «شما قرار بوده مبلغی را بپردازید اما چون نپرداخته‌اید ما شما را تا اوین پیاده می‌بریم.»

یکی از روزنامه‌نگاران کرد طی یادداشتی تحت عنوان «کردها بروند حقوق‌شان را از اروپا بگیرند!»، در روز می‌نویسد بازپرس در پاسخ به این پرسش کبودوند که دلیل این برخوردها چیست چنین می‌گوید «تو محکوم هستی و علیه نظام اسلامی فعالیت کرده‌ای و چون احساس گناه و پشیمانی نمی‌کنی هر برخوردی که با تو بشود حق‌ات است».

کبودوند می‌پرسد: مگر ما حقوق انسانی و شهروندی نداریم؟ و بازپرس در جواب‌اش می‌گوید «کردها با انقلاب و با جمهوری اسلامی نبوده و نیستند، این‌ها با اروپا هم‌راهند، بروند حقوق‌شان را از آن‌ها بگیرند»!

نسرین ستوده، وکیل محمدصدیق کبودوند نیز به رادیو فردا می‌گوید: «دلایل این‌همه اعمال فشار بر آقای کبودوند حتی بر من که وکیل ایشان هستم، هنوز روشن نیست.»

البته این همه‌ی آن چیزی نیست که بر رییس زندانی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان رفته است. متاسفانه طی هفته‌های اخیر گزارش‌های نگران‌کننده‌ای از زندان اوین دریافت شده مبنی بر آغاز دور جدیدی از اعمال فشارها، ایجاد محدودیت‌ها و آزار و اذیت‌ها بر علیه کبودوند.

گزارش‌هایی که می‌روند تا برای چندمین‌بار در طی ماه‌های اخیر کبودوند را در تیتر اخبار جای دهند. ملاقات‌های حضوری وی که از بهمن‌ماه سال گذشته قطع شده بود هم‌چنان تا دو ماه دیگر بی‌ هیچ دلیل روشن و موجهی قطع خواهد بود. یادداشت‌های‌اش توقیف و از بند ۸/۸ به بند ۳ در زیر زمین ۳۵۰ منتقل شده است.

همچنین نامه‌ی وی خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد که در آستانه‌ی روز جهانی حقوق بشر نگاشته شده بود هنگام ارسال به بیرون از زندان توسط ماموران حفاظت اطلاعات زندان اوین ضبط شده است. تماس تلفنی ایشان با خانواده به دو-سه دقیقه در روز تقلیل یافته است.

محل جدید نگه‌داری وی، بسیار کوچک و فاقد سرویس بهداشتی کافی می‌باشد. هم‌چنین تعداد زندانی‌های انتقال‌یافته به این بند بسیار بیش‌تر از ظرفیت واقعی آن می‌باشد.

اخبار رسیده از زندان اوین و شرایط جدید کبودوند، خانواده، دوستان و نزدیکان وی را به‌شدت نگران نموده است. تونیا کبودوند، دختر محمدصدیق کبودوند طی مصاحبه‌ای، ضمن تشریح وضعیت نامناسب پدرش در زندان، از سازمان و پدرش بیش‌تر می‌گوید.

ضمن تشریح آخرین وضعیت آقای کبودوند لطفاً بفرمایید دلیل اعمال فشارهای جدید به ایشان چیست؟

متاسفانه پدرم، تحت فشارهای روانی جدیدی در طی نقل و انتقالات در زندان اوین قرار گرفته است، ایشان بعد از انتقال به زیرزمین بند ۳۵۰ که تحت نظر وزارت اطلاعات قرار دارد در شرایط نامناسب به‌داشتی و تحت فشارهای روانی قرار گرفته است.

این نقل و انتقالات برمبنای سیاست جداسازی زندانیان سیاسی و امنیتی از زندانیان عادی می‌باشد که در نگاه اول این تفکیک و جداسازی عمل درستی می‌باشد اما این کار تنها به دلیل اعمال سخت‌گیری‌های خاص بر این زندانیان انجام گرفته است و کبودوند هم که زندانی امنیتی محسوب می‌گردد از این قاعده مستثنی نگردیده است.

آخرین ملاقات حضوری‌ای که با آقای کبودوند داشتید مربوط به چه تاریخی است؟ و آیا تا قبل از آن شما هر هفته با ایشان به‌صورت حضوری ملاقات داشته‌اید؟

آخرین ملاقات حضوری ما در زمستان سال ۸۷ بود که متاسفانه از آن تاریخ تا به امروز ما هیچ‌گونه ملاقات حضوری با پدر نداشته‌ایم و تعداد ملاقات‌های حضوری کبودوند با فرزندان و خانواده در طی این دو سال و نیم تنها ۳ بار بوده است.

از زمانی که ملاقات حضوری با آقای کبودوند ممنوع شد آیا به دستگاه قضایی و یا مقام مسوولی در این دستگاه اعتراض کردید؟ به طور کامل بفرمایید چه تلاش‌هایی کردید تا با ایشان ملاقات حضوری مجدد داشته باشید؟ وکیل ایشان چه اقداماتی در این زمینه انجام دادند و پاسخ آن‌ها چه بود؟

ملاقات حضوری با پدرم به‌طور صریح و علنی ممنوع اعلام نگردیده است اما متاسفانه هرگونه درخواست ملاقات حضوری ایشان در داخل زندان رد می‌گردد، و تلاش‌های ما و وکیل ایشان متاسفانه به جایی نمی‌رسد و مسوولان قضایی درخواست ملاقات حضوری را منوط به درخواست خود آقای کبودوند از داخل زندان و اجازه‌ی مسوولان زندان می‌دانند و مسوولان زندان مجوز ملاقات‌های حضوری زندانیان امنیتی را مشروط به اجازه‌ی ناظران وزارت اطلاعات می‌دانند.

چه‌مدت از دوران محکومیت آقای کبودوند می‌گذرد؟ و چرا علی‌رغم توصیه‌ی پزشکان به استفاده‌ی ایشان از مرخصی جهت مداوای‌شان هنوز به آقای کبودوند مرخصی داده نشده است؟

ایشان وارد سومین سال محکومیت خود گشته‌اند و بیش از دو سال و نیم از محکومیت یازده‌ساله‌ی خود را طی کرده‌اند. در طی این مدت از هیچ‌گونه مرخصی‌ای استفاده نکرده‌اند و حتی پس از دو بار سکته‌ی ناقص قلبی، و با این‌که پزشکان خود زندان توصیه و تاکید بر خروج ایشان از زندان جهت مداوا نمودند، اما متاسفانه درخواست ایشان، وکیل ایشان و پزشکان زندان جهت مرخصی هیچ‌گاه مورد موافقت قرار نگرفته است و دلیل آن هم مخالفت شدید وزارت اطلاعات است که از دادن هرگونه مرخصی به ایشان ممانعت به عمل می‌آورد.

اخباری درخصوص توقیف تمام یادداشت‌های آقای کبودوند در زندان دریافت کردیم لطفاً در این مورد توضیح بفرمایید و آیا مسوولین زندان درباره‌ی دلیل این‌ کارشان توضیحی داده‌اند؟ آیا آقای کبودوند و یا وکیل ایشان به این مساله اعتراض کرده‌اند؟ آیا در مقابل اعتراض‌شان پاسخی درخور دریافت کرده‌اند؟


بله پدر درحال نگارش کتابی در خصوص حقوق بشر و مسایل مربوط به آن بوده‌اند که با انتقال ایشان از بند ۸/۸ به بند ۳ در زیرزمین ۳۵۰ که تحت نظارت وزارت اطلاعات قرار دارد در طی این انتقال، تمام دست‌نوشته‌های ایشان ضبط گردید. مسوولان زندان در پاسخ به اعتراض پدرم به ایشان پاسخ دادند که این دست‌نوشته‌ها باید بررسی گردد و ممکن است این دست‌نوشته‌ها، پرونده‌ی جدیدی بر علیه‌اش گردد.

همان‌طور که گفتید آقای کبودوند از بند ۸/۸ به بند ۳ در زیرزمین ۳۵۰ منتقل شده‌اند، ایشان در مکان قبلی از چه امکاناتی بهره‌مند بودند؟ در مکان جدید چه شرایطی دارند و از چه امکاناتی برخوردار هستند؟ آیا آقای کبودوند از دلیل انتقال خود باخبر هستند؟ شما به چه شکل از انتقال آقای کبودوند به این قسمت مطلع شدید؟ واکنش آقای کبودوند، خانواده و وکیل ایشان به شرایط جدید چه بود؟ آیا بعد از انتقال آقای کبودوند به مکان جدید با ایشان ملاقات حضوری و یا مکالمه‌ی تلفنی داشته‌اید؟ اگر پاسخ‌تان مثبت است لطفا بفرمایید شرایط روحی آقای کبودوند چگونه بود؟

بله، آقای کبودوند در ۱۷ آبان از بند ۸/۸ به بند ۳ی ۲۰۹ در زیرزمین ۳۵۰ منتقل شدند که بند ۸/۸ یک بند عمومی محسوب می‌گردید و زندانیان این بندها از حداقل امتیازاتی هم‌چون تماس‌های تلفنی تا استفاده از امکانات مقرر شده و به‌داشت مناسبی برخوردارند که پدرم همانند سایر زندانیان از این حداقل امکانات استفاده می‌کرد که پس از انتقال به بند ۳ در زیرزمین ۳۵۰ از این امکانات محروم گشت و تحت شرایط نامناسبی قرار گرفت.

تماس های تلفنی ایشان محدود به ۲ الی ۳ دقیقه در روز گشت، تمام کتاب‌ها و دست‌نوشته‌های ایشان ضبط گردید. در بند فوق که بیش از ۱۰۰ زندانی سیاسی‌–‌امنیتی قرار دارند تنها دو دوش و دو دست‌شویی مخروبه در وضعیت نامناسب بهداشتی درنظر گرفته شده است که این منجر به شیوع بیماری‌های مختلف از قبیل بیماری‌های پوستی گشته است. دلیل این انتقال تفکیک و جداسازی زندانیان سیاسی‌‌‌-‌امنیتی از سایر زندانیان و اعمال سخت‌گیری‌های بیش‌تر بر آن‌ها می‌باشد.

در زمان انتقال پدر، یکی از هم‌بندی‌های ایشان با ما تماس گرفته و خبر انتقال ایشان را داد که بعد از انتقال، پدر نیز تماس گرفته و خبر انتقال خود را تایید کرد. بعد از این انتقال مکالمات تلفنی پدر تنها به تماس‌های ۲ تا ۳ دقیقه‌ای محدود گردیده است و ما بعد از این انتقال هر دوشنبه به ملاقات کابینی ایشان رفته‌ایم.

در اولین ملاقات کابینی بعد از انتقال، ایشان را در شرایط بد روحی و جسمی مشاهده کردیم. البته باید این نکته را ذکر کنم که تحمل حبس و شرایط زندان خود بسیار سخت می‌باشد، چه برسد به آن‌که این شرایط را سخت‌تر کنند. این شرایط جدید نه‌تنها بر زندانیان بل‌که بر خانواده‌های آنان نیز تاثیر می‌گذارد.

تشدید فشارها بر آقای کبودوند چه تاثیری روی خانواده‌ی ایشان گذاشته است؟

همان‌طور که مطلعید، با زندانی‌کردن یک فرد، تمام خانواده‌ی آن فرد به بند کشیده خواهند شد و خانواده‌ی کبودوند از این امر مستثنی نیست. هرگونه اعمال فشار، تنها شامل آقای کبودوند نمی‌گردد و خانواده‌ی ایشان را نیز دربرمی‌گیرد و مشکلات مادی و روحی که خانواده‌ی ایشان در نبود وی تحمل می‌کنند با اعمال فشار بر کبودوند، به تشدید نگرانی‌ها و ناراحتی‌های روحی خانواده‌ی وی منتهی می‌گردد.

ما نه‌تنها در نبود پدر باید بار زندگی را به دوش بکشیم، بل‌که بارها و بارها در نبود وی اشک ریخته‌ایم و اعمال فشارها و مشاهده‌ی اذیت و آزار وی بر نگرانی‌ها و دل‌هره‌های ما می‌افزاید و تحمل زندگی را سخت‌تر می‌نماید ولی در جهت عدم نگرانی پدر مجبور به حفظ روحیه و مقاومت هستیم.

آیا در مکان جدید امکان مطالعه‌ی روزنامه و یا دیدن تلویزیون دارند؟ همان‌طور که پیش‌تر مطرح کردید افراد دیگری هم به بند ۳ در زیرزمین ۳۵۰ منتقل شده‌اند. آیا از زندانیان مربوط به حوادث پس از انتخابات هم کسی در بین آن‌ها هست؟

امکان دیدن تلویزیون وجود دارد اما مطالعه‌ی روزنامه‌ها تنها به دو روزنامه‌ی کیهان و اطلاعات محدود گردیده است درحالی‌که در بند عمومی سایر روزنامه‌ها هم پخش می‌گردید. همان‌طور که در سوالات قبلی ذکر کرده‌ام اکثریت زندانیان سیاسی‌-‌امنیتی به این بند منتقل گردیده‌اند. در بند فوق بیش از ۱۰۰ زندانی وجود دارد که اکثریت آن‌ها مربوط به زندانیان حوادث پس از انتخابات می‌باشد.

آقای کبودوند هیچ نقش و دخالتی در حوادث پس از دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری نداشتند و در زندان به سر می‌بردند. فکر می‌کنید چرا دقیقاً از بعد از انتخابات فشارها بر ایشان افزایش یافت و به‌شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفتند؟

همان‌طور که عنوان کردید ایشان مدت‌ها قبل از حوادث انتخابات در زندان به سر می‌بردند اما متاسفانه در راستای سیاست تفکیک و جداسازی زندانیان سیاسی-‌امنیتی، تحت نظرگرفتن و اعمال سخت‌گیری‌های بیش‌تر بر آن‌ها، پدر که جزو زندانیان امنیتی محسوب می‌گردد را نیز به بند ۳۵۰ منتقل کرده و با توجه به ادامه‌دادن فعالیت‌های‌شان در زندان، سیاست اعمال سخت‌گیری شامل حال ایشان نیز گردید.

علی‌رغم زندانی‌بودن آقای کبودوند، سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان و اعضای‌اش کمافی‌السابق تحت ریاست ایشان به فعالیت‌های‌شان ادامه می‌دهند. به نظر شما این مساله چه‌قدر در به‌وجودآمدن مشکلات جدید برای آقای کبودوند دخیل بوده است؟

سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان سازمانی نیست که با زندانی‌شدن یا نبود رییس یا یکی از اعضای‌اش از فعالیت بازایستد و سازمانی است که از میان مردم برآمده است و تا زمانی که موارد نقض حقوق بشر وجود داشته باشد این سازمان به فعالیت خود ادامه می‌دهد. آقای کبودوند نیز نه میله‌های زندان و نه تهدیدها و فشارها نتوانست مانع فعالیت ایشان گردد، که این امر خشم کسانی که گمان می‌کردند با زندانی‌شدن ایشان، سازمان از فعالیت خود دست خواهد کشید، را برانگیخت و منجر به اعمال فشارهای شدیدتری در زندان بر ایشان شده است.

با این همه فشار و آزار و اذیت، لطفاً بفرمایید وضعیت جسمی آقای کبودوند چگونه است؟ آیا در مکان جدید از امکانات دارویی و به‌داشتی کافی و غذای مناسب برخوردار هستند؟ اگر پاسخ‌تان منفی است لطفاً بفرمایید آیا آقای کبودوند و سایر هم‌بندی‌ها امکان خرید مواد غذایی مناسب و مورد نیاز از فروشگاه داخل زندان را دارند یا نه این امکان را هم از ایشان گرفته‌اند؟

وضع نامناسب به‌داشتی بند ۳، شرایط نامطلوبی را برای زندانیان به وجود آورده است و همان‌طور که پیش‌تر گفتم بیماری‌های پوستی در آن بند شایع گردیده است، در خصوص غذای زندان که بسیار نامطلوب است و تمام زندانیان مجبور به خرید مواد غذایی مناسب از فروشگاه زندان می‌باشند و سعی در تهیه‌ی غذای مناسب با هزینه‌ی خود می‌کنند.

آقای کبودوند و دوستان هم‌بندی‌اش برای تغییر شرایط جدید و به‌بود وضعیت‌شان چه اقداماتی در زندان انجام داده‌اند؟ شنیده‌ایم که تمام زندانیان در مکان جدید در اعتراض به شرایط نامطلوب‌شان روزه‌ی سیاسی گرفته‌اند. آیا این خبر را تایید می‌کنید؟ آیا آقای کبودوند روزه‌داران را هم‌راهی کرده‌اند؟

بله زندانیان سیاسی و امنیتی در بند فوق در اعتراض به وضعیت‌شان روزه‌ی سیاسی گرفته‌اند و در خصوص هم‌راهی آقای کبودوند پاسخ منفی است.

در تابستان سال جاری چند حادثه‌ی ترور در شهر سنندج رخ داد که در این حوادث، دو مقام دستگاه قضایی مجروح و دو روحانی وابسته به حکومت کشته شدند. واکنش آقای کبودوند و سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به این حوادث چه بود؟


وظیفه‌ی هر مدافع حقوق بشری این است که از هرگونه ترور و خشونت بی‌زاری جوید. در همین راستا آقای کبودوند نیز طی بیانیه‌ای هرگونه خشونت و ترور را محکوم کرد و سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان هم بر مبنای اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر هرگونه ترور را مردود و محکوم می‌شمارد.

روزنامه‌ی کیهان در ۱۹ آبان‌ماه سال جاری یک پیش‌خبر را با این عنوان «به خاطر یک مشت دلار خونین» در قسمت اخبار ویژه‌ی خود منتشر نمود که شما هم با مطلبی تحت عنوان «آقای شریعتمداری!!! به خاطر یک مشت ریال بیت‌المال» به نوشته‌ی فوق پاسخ داده‌اید. اگر برای‌تان امکان دارد در این مورد و در خصوص علت نوشتن جوابیه‌ی مذکور توضیح بدهید؟

بله، در این پیش‌خبر، آقای کبودوند و ۳ تن دیگر از عزیزان که سازمان دیده‌بان حقوق بشر جایزه‌ی هلمن – هلمت را به‌خاطر اقدامات‌شان به آن‌ها اعطا کرده بود، به‌عنوان خائن و تجزیه‌طلب معرفی گردیده و آن‌ها را متهم به جاسوسی کرده بودند. این نوشته‌ی کوتاه، سراسر دروغ و تهمت و افترا بود و طوری نشان می‌داد که این افراد در خارج از کشور و فراری هستند. هرچند واقعیت را مردم می‌دانستند اما در جهت روشن‌شدن افکار عمومی و شفاف‌سازی، جوابیه‌ای کوتاه تهیه نمودم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

برخورد ناعادلانه با انسان شریفی مثل آقای کبودوند دل هر انسانی‌ را به درد میاورد، اندکی‌ صبر کنیم، سحر نزدیک است

-- بدون نام ، Dec 23, 2009 در ساعت 06:44 PM

واقعاً با وجود چنین شخصیتهای موثر و جوانمرد به عنوان یک کورد احساس غرور میکنم . رژیم و کشوری که با این افراد که با زبان قانون و انسانیت صحبت میکند چنین برخوردی دارد بایستی شرمنده و رو سیاه باشد. بفهند که ملت کورد با این برخوردها تا قطع دست این متجاوزان ازه آب و خاک مقدس کردستان کوتاه نمی آید چه با دفاع مدنی چه با نبرد مسلحانه. زنده باد کورد وکوردستان مرگ بر متجاوز

-- سنه- کرماشان ، Dec 23, 2009 در ساعت 06:44 PM