مخالفت از نوع سیاسیرضا جمالیreza@radiozamaneh.comچالش بر سر مسایل مختلف از صندوق ذخیرهی ارزی گرفته تا موضعگیریهای مدیریت سازمان میراث فرهنگی و نحوهی استفاده از بودجه، بین مجلس و دولت نهم ادامه دارد. گفته میشود مجلس و رییس آن، علی لاریجانی، قصد دارند به رییسجمهوری تذکر جدی در موضوعات مختلف بدهند. دربارهی این تنشها و آیندهی روابط میان اصولگرایان در ایران، با اکبر منتجبی، روزنامهنگار سیاسی در تهران گفت و گو کردم.
پس از انتخابات مجلس هشتم و مشخص شدن ترکیب مجلس و ریاست علی لاریجانی بر آن، بیشتر کارشناسان چالشهایی را بین مجلس و دولت و در راس آنها تفکرات علی لاریجانی و محمود احمدینژاد را منتظر بودند. این چالشها در بعضی از حوزهها از جمله اقتصاد، بودجه، سیاست خارجی، فرهنگ و حتی ورزش خودش را نمایان کرده است. به نظر شما ریشههای این اختلاف را در کجا باید جستوجو کرد؟ واقعیت این است که مشخص بود، انتخاب آقای لاریجانی بهعنوان ریاست مجلس، رویارویی آقای احمدینژاد و آقای لاریجانی را به همراه خواهد داشت. البته نه به شکلی خصمانه چرا که مجلس نمیخواهد نمایندگانی داشته باشد که در مشت دولت هستند. وقتی نمایندگان مجلس، آقای لاریجانی را به آقای حداد عادل ترجیح دادند، فکر میکردند زاویهی انتقادی آقای لاریجانی نسبت به آقای حدادعادل خیلی بیشتر است. این زمینه بود تا اینکه به اظهارات آقای مشایی و همچنین انتخاب بعضی از وزرا رسید که حتی صدای آقای روحالله حسینیان هم درآمد و آقای علی مطهری هم به منتقدان پیوست. درواقع انتقاد مجلس از دولت فقط به منتقدینی مثل آقای لاریجانی و آقای توکلی مربوط نبود و دامنهی آن افزایش پیدا کرد و حامیان دولت در مجلس را هم شامل شد. مثل آقای حسینیان که زمانی مشاور آقای احمدینژاد بود و یا آقای مطهری که زمانی خود را به لحاظ فکری نزدیک به آقای احمدینژاد میدانست، این گروه هم به سمت مخالفین رفتند و در طیف منتقدین دولت قرار گرفتند.
دقیقاً سوال اینجاست که چطور شد این انتقادات شروع شدند و بیشتر کسانی که الان منتقد دولت هستند، قبلاً از طرفداران آقای احمدینژاد بودند. ریشه در عملکرد آقای احمدینژاد و دولت ایشان دارد. بالاخره این نمایندگان، هر کدام نمایندهی گروههایی از مردم هستند. به حوزههای انتخابیه میروند، متوجه گرانی میشوند، انتقادات مردم را متوجه میشوند، سیاستهای دولت را متوجه میشوند و میدانند که هر کدام برای آینده سیاسی خودشان، نیاز به رای مردم دارند. بخش دیگر، تقابلهای درون و برون حزبی است. آقای توکلی از مجلس هفتم، و از تشکیل دولت نهم، مخالفت خودش را با آقای احمدینژاد صریحاً ابراز کرده بود. یعنی جنس این مخالفت با آقای احمدینژاد، سیاسی است.
از مهمترین مقولههای چالشبرانگیز بین مجلس و دولت و بهخصوص میان آقایان لاریجانی و احمدینژاد، مسالهی سیاست خارجی و هستهای ایران است که به نظر میرسد هر دوی آنها در پیشبرد و اداره آن اختلافات اساسی دارند. فکر میکنید در نهایت برندهی این تقابل به نفع کدام یک از این دو نفر تمام شود؟ فکر میکنم در بحث هستهای، خیلی پررنگ است. آقای احمدینژاد فتیله را در سیاست خارجی پایین کشیده است. اگر نگاه کنید، آقای احمدینژاد مدتهای مدیدی است که در مورد آمریکا و اسرائیل با لحن تند صحبت نکرده است. به نظر من موضع معاون رییسجمهور و تاکید هزاربارهی ایشان مبنی بر دوستی مردم ایران و مردم اسرائیل، چراغ سبزی است که آقای احمدینژاد نشان میدهد و این با سیاستهای مجلس همراه نیست. البته نه اینکه مجلس مخالف باشد بلکه مجلس هم به دنبال رابطه با این دو کشور است. فکر میکنم در دورانی که آقای لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی بودند، نشان میداد که به دنبال گفت و گو با آمریکا هستند. ولی نمایندگان مجلس و شخص آقای لاریجانی، خیلی خوشایندشان نیست که این اتفاق در دولت نهم بیافتد. به همین خاطر مخالفت میکنند و زاویه اختلاف در سیاست خارجی بیشتر میشود، به همین دلیل روز اولی که آقای لاریجانی وارد مجلس شدند، در مورد سیاست خارجی و هستهای گفتند، مجلس بیتفاوت نخواهد ماند. آقای لاریجانی بهخاطر هزار و یک مساله و اختلاف با آقای احمدینژاد از شورای عالی امنیت ملی بیرون آمدند و فکر نمیکنم حالا که به جایگاه همطراز آقای احمدینژاد رسیدهاند و رییس یکی از قوای سهگانهی کشور شدند، بهراحتی بتوانند آن مسایل و اختلافات را کنار بگذارند و دولت هم این را خوب فهمیده است. فکر میکنم فعلاً با چراغ خاموش به جلو میروند تا مشکلاتشان را حل کنند.
به فرض اینکه آقای احمدینژاد ریاست جمهوری دهم را ببرد و مجلس همچنان با ریاست آقای لاریجانی اداره شود، فکر میکنید در آینده حوزه این چالشها به کجا خواهد کشید؟ فکر میکنم این اتفاق تا انتخابات ریاستجمهوری خیلی پررنگتر خواهد شد. یعنی تقابل بین مجلس و دولت و انتقادات مجلس نسبت به دولت، خیلی بارزتر خواهد شد و شاید بحثهای استیضاح رییسجمهور هم بحث روز شود. شاید به مرحلهی عمل نرسد، ولی بهعنوان اهرم فشار از آن استفاده خواهد شد. ولی اینکه نتیجه انتخابات دورهی دهم به سود آقای احمدینژاد خواهد بود یا نه و اگر بشود، وارد بازی دیگری میشود. قابل پیشبینی نیست که حتماً این اتفاق خواهد افتاد یا نه ولی اگر این اتفاق بیافتد، فشارهایی که مجلس و دولت به هم دارند، برای مدت مشخصی کاهش پیدا میکند. آقای روحالله حسینیان گفتهاند که اصولگرایان در انتخابات آینده ریاستجمهوری روی یک نامزد واحد به اتفاق نظر برسند، حتی گزینه آقای احمدینژاد هم از نظر او قابل مطرح شدن است. آیا اصولگرایان که آقای لاریجانی هم دراین طیف قرار میگیرد، اگر مجبور باشند، بر نامزدی آقای احمدینژاد اتفاق نظر خواهند کرد؟ بعید میدانم. فکر کنم حتی اگر آقای خاتمی هم در انتخابات شرکت کند، اصولگرایان پشت آقای احمدینژاد نخواهند بود. چه آقای خاتمی بیاید و چه نیاید، آنها حتماً کاندیدای دیگری خواهند داشت. |