رادیو زمانه > خارج از سیاست > کلاکت > تند و بیامان بتاز | ||
تند و بیامان بتازپرویز جاهدjahed@radiozamaneh.comفیلم «تند و بیامان» ساخته جاستین لین، چهارمین قسمت از مجموعه فیلمهایی است با همین عنوان که در ژانر فیلمهای مسابقه اتومبیلرانی ساخته شده و از خیلی جهتها برتر از قسمتهای دیگر از کار درآمده است.
شخصاً علاقه چندانی به تماشای ژانر فیلمهای مسابقه اتومبیلرانی ندارم اما «تند و بیامان» تنها در ظاهر در مورد مسابقات اتومبیلرانی غیرقانونی است و موضوع اصلی آن انتقامگیری شخصی و درگیری بین افبیآی و باندهای مافیایی است. امروزه بررسی تأثیر متقابل فیلمهای اکشن و بازیهای کامپیوتری / ویدئویی بر یکدیگر به یکی از موضوعهای اصلی مطالعات سینمایی جدید تبدیل شده است. فیلم «تند و بیامان»، بیش از هر فیلم اکشن دیگری تأثیر پذیری خود از بازیهای کامپیوتری را به نمایش میگذارد، هرچند که قسمتهای قبلی آن خود، ایده اصلی بازیهای کامپیوتری با همین نام را فراهم کرده بود. تدوین سریع و بیامان، امکان تماشای صحنههای درگیری و تعقیب و گریز با اتومبیل از زوایای مختلف، استفاده از ایدههای گرافیکی جذاب و جلوههای ویژه دیجیتال، به کارگیری سیستم تعقیب دیجیتال (ماهوارهای) جیپیاس(GPS) برای صحنههای مسابقات اتومبیلرانی، برخی ویژگیهای بازیهای کامپیوتری است که تأثیر آشکاری بر سینمای اکشن امروز گذاشته است. از سوی دیگر، طراحان بازیهای کامپیوتری نیز روز به روز، با به کارگیری قواعد سینمایی مثل اسلوموشن کردن صحنههای اکشن، بر جذابیتهای روایتی و تصویری کار خود افزودهاند. «متریکس» از نمونههای سینمایی منحصر به فردی بود که با الهام از بازیهای کامپیوتری ساخته شد و بعد خود صنعت بازیهای کامپیوتری را متحول کرد.
با توسعه تکنولوژی دیجیتال در سالهای گذشته شاهد ظهور بازیهای کامپیوتری بر اساس فیلمهای اکشن و ماجرایی معروف مثل جیمز باند، رمبو، ترمیناتور و ایندیانا جونز بودیم. از سوی دیگر به دنبال موفقیت برخی بازیهای کامپیوتری که قابلیت داستانی و دراماتیک بیشتری نسبت به بازیهای دیگر داشتند، مثل مکس پین، مورتال کومبت و لارا کرافت، نمونههای سینمایی آنها نیز بلافاصله یا اندکی بعد تولید شدند. در برخی موارد مثل هری پاتر و سنگ فیلسوف نیز، فیلم و بازیهای کامپیوتری به طور همزمان بر اساس یک منبع داستانی واحد به وجود آمدند. اگرچه برخی از متخصصان بازیهای کامپیوتری معتقدند برای اینکه یک بازی کامپیوتری موفق باشد باید بین ارجاعات سینمایی و ماهیت کاملاً متفاوت بیانی بازیهای کامپیوتری، تعادل ایجاد کند. این بده بستان تصویری و نمایشی بین فیلم و بازیهای ویدئویی/ کامپیوتری، به یکی از ویژگیهای سینمای مدرن امروز تبدیل شده است به طوری که میتوان گفت زبان سینمایی جدیدی به وجود آمده که تنها با فهم گرامر بیانی بازیهای کامپیوتری قابل درک است. فیلم اکشن «تند وبیامان» نیز از این قاعده پیروی میکند. کارگردان، همه شخصیتهای اصلی قسمت اول این مجموعه را با استفاده از بازی همان بازیگران یعنی وین دیزل، پل واکر، میشل رودریگز و جوردانوبروستر، به خدمت گرفته است. اما ماجرا این بار به جای خیابانهای لوس آنجلس یا توکیو بیشتر در صحراهای مرزی بین مکزیک و آمریکا میگذرد. دامینیک تورتو، قهرمان قسمت اول که همچنان تحت تعقیب پلیس است بعد از کشته شدن دوست دخترش، لتی به وسیله قاچاقچیان مواد مخدر، برای شرکت در مراسم تشیع جنازه او و گرفتن انتقام به سراغ باند مافیایی براگا میرود.
از سوی دیگر برایان اوکانر مأمور افبیآی و دوست پسر میا، خواهر دامینیک که به دنبال براگا سردسته قاچاقچیان است، به دامینیک ملحق میشود و دو نفر، با انگیزههای متفاوت، مأموریت مشترکی را آغاز میکنند. از آنجا که شخصیتها از قبل وجود داشته و به خوبی در قسمت اول تعریف شدهاند، فیلمساز نیازی به شخصیتپردازی مجدد آنها ندیده است. از این رو اگر کسی قسمتهای قبلی را ندیده باشد، متوجه رابطه و دوستی بین آدمهایی با موقعیت حرفهای متضاد مثل مامور افبیآی یعنی برایان و سارق تانکرهای نفت یعنی دامینیک نخواهد شد. یا علت افسردگی دائمی خواهر دامینیک و صحبت او درباره خیانت برایان به او و خانوادهاش، کاملاً برای تماشاگر جدید بیمعناست. کارگردانی جاستین لین، فیلمساز تایوانی و سازنده قسمت سوم این فیلم یعنی «تند و بیامان در مسیر توکیو» بسیار مسلطتر و چشمگیرتر از کارگردانی راب کوهن در قسمت اول و دوم این مجموعه است. تنها، سکانس اکشن نفسگیر و مرعوبکننده افتتاحیه فیلم (که از نظر داستانی هیچ ربطی به داستان اصلی فیلم ندارد)، کافی است تا میزان تسلط جاستین لین را در کارگردانی و کنترل صحنههای اکشن و تعقیب و گریز با اتومبیل باور کنیم. صحنهای که دامینیک و دوست دخترش، لتی، در یک عملیات بسیار سخت و خطرناک در جادهای کوهستانی و باریک، مخزنهای نفت را از بدنه یک نفتکش بزرگ جدا میکنند. در این سکانس است که حرکت و زاویههای خارقالعاده دوربین، افکتهای تصویری دیجیتال سیجیآی(CGI) به همراه تدوین سریع، منجر به خلق یکی از درخشانترین و نفسگیرترین صحنههای تعقیب و گریز با اتومبیل در سینمای هالیوود شده است.
کاری که تنها از عهده سینمای هالیوود و فنسالاران معجزهگر آن برمیآید. اما صحنههای تعقیب و گریز در شهر و در صحرا، اگرچه در مقایسه با صحنههای مشابه در فیلم کوانتوم آرامش جیمزباند، بسیار ماهرانهتر و اعجابانگیزتر ساخته شدهاند اما در برابر مسابقه اتومبیلرانی در فیلمهایی چون تاکسی و شغل ایتالیایی کم میآورند. بازی وین دیزل در نقش دامینیک خشن و خونسرد، تصویر تازهای از یک قهرمان اکشن شکستناپذیر را به نمایش میگذارد. اما برعکس بازی بیروح پل واکر در نقش برایان، هیچ چیز تازهای برای گفتن ندارد. صحنه تعقیب و گریز برایان و یکی از اعضای باند براگا کاملاً تحت تاثیر صحنه مشابه در فیلم التیماتوم بورن و با همان مهارت ساخته شده. پریدن از روی بام خانهها، فرار از میان جمعیت، تیراندازی و سرانجام درگیری تن به تن. جاستین به خوبی بین صحنههای اکشن و تند و لحظات عاشقانه و آرام فیلم تعادل ایجاد کرده است. بازآفرینی لحظه تصادف اتومبیل دوست دختر دامینیک و کشته شدنش به وسیله فنیکس از اعضای باند براگا در خیال دامینیک در صحنه جنایت، نشان دهنده ظرفیت تخیل و روحیه هنری بالای کارگردان آن است که در فیلمهای اکشن معمولی به چشم نمیآید. همینطور نورپردازی دقیق و ماهرانه صحنههای شب در خیابان، زیر نور چراغهای زرد، و حفظ تداوم رنگ و نور در صحنههای مربوط به دومنیکن و مرز مکزیک قابل یادآوری است. این نوع استفاده از رنگ و نور را تنها در فیلمهای امروز سینمای آمریکای لاتین (الخاندرو گونزالس و فرناندو میرلس به عنوان نمونه) میتوان تماشا کرد. در این میان نقش امیر مکری، فیلمبردار ایرانی چیرهدست فیلم را نباید فراموش کرد. حرکتهای خیره کننده دوربین روی دست، قاببندی مناسب صحنههای اکشن و زوایایی که نشان از دقت گرافیکی و تأثیر آگاهانه و عمدی فیلمبردار و کارگردان از بازیهای کامپیوتری دارد را باید از ویژگیهای قابل توجه این فیلم به شمار آورد.
استفاده آگاهانه برایان تایلر، آهنگساز فیلم از موسیقی رپ، هیپ هاپ و هوی متال، نیز کاملاً مناسب صحنههای اکشن و مسابقات اتومبیلرانی است. فیلمنامه کریس مورگان نیز درونمایهای نوآرگونه دارد با زنی فم فتال که عضو رده بالای باند مافیایی و برنامهریز اصلی مسابقات اتومبیلرانی و عملیات قاچاق مواد مخدر از مکزیک به آمریکاست. زنی چند چهره که خود را عاشق دامینیک نشان میدهد. مهمترین ایراد فیلم که بیشتر از داستان به کارگردانی آن برمیگردد، این است که فیلم در برخی صحنهها از جمله صحنه درگیری بین دامینیک و برایان با قاچاقچیها در مرز مکزیک، گنگ و گیج کننده است. پرداخت شلوغ این صحنه مانع از آن میشود که تماشاگر بفهمد کی با کیست و کی چه کسی را کشته است. به همین دلیل وقتی در سکانس بعد، فنیکس قاتل لتی را در میان باند مافیا و در کنار براگا میبینیم، باعث حیرت ما میشود چرا که تصورمان بر این است که در آن درگیری کشته شده باشد. رابطه برایان با همکارانش در اداره پلیس نیز تا حد زیادی گنگ و سوء تفاهم برانگیز است. با این حال «تند و بیامان» به خاطر ساخت بالای حرفهای آن و روایت دراماتیک مهیج و جذابش، بالاتر از یک فیلم هالیوودی اکشن متعارف میایستد و درخور توجه بیشتری است. فیلمی که علیرغم تکنیک مدرن و افکتهای دیجیتال آن، یادآور محصولات خوش ساخت و حرفهای سینمای کلاسیک آمریکاست. |
نظرهای خوانندگان
لطفا در یکی از برنامه های موسیقی فیلمتان درباره آهنگساز فقید سینمای ایران ، بابک بیات هم برنامه ای تهیه کنید.
-- سهیل ، Apr 28, 2009 در ساعت 03:00 PMبا تشکر.
سهيل عزيز
-- پرويز جاهد ، May 4, 2009 در ساعت 03:00 PMمتاسفانه برنامه موسيقی فيلم فعلا متوقف شده است.
اگر بخواهم دوباره آن را تهيه کنم حتما به بابک بيات، فريدون ناصری، مرتضی حنانه، واروژان و ديگر موسيقی دانان برجسته سينمای ايران ادای احترام خواهم کرد.
يادشان گرامی باد