رادیو زمانه > خارج از سیاست > کلاکت > «ربوده شده»، اکشن جذاب | ||
«ربوده شده»، اکشن جذابپرویز جاهدjahed@radiozamaneh.comفیلم «ربوده شده»، (Taken) به کارگردانی پیر مورل و بازی لیم نیسن، مگی گریس و فمکه جانسن، اکشنی جذاب و دیدنی است.
تیم فرانسوی لوک بسون، فیلمنامهنویس فیلم و پیر مورل، کارگردان فیلم به همراه رابرت مارک کامن، نویسنده آمریکایی، موفق شدهاند تریلر ماجرایی و پرهیجان جذابی به سبک فیلمهای اکشن سری بورن، منتهی با بازیگری نسبتاً مسنتر اما قویتر، پرتجربهتر، جذابتر و دوست داشتنیتر از مت دیمن جوان و کمتجربه یعنی لیم نیسن بسازند. لیم نیسن در این فیلم در نقش برایان، مامور سابق سیآیای بازی میکند که خانواده و زندگی زناشوییاش را وقف کار و خدمت به دولت آمریکا کرده است. حالا پس از بازنشستگی میخواهد رابطه عاطفی و پدر و فرزندی گرم و صمیمانهای با دختر ۱۷ سالهاش کیم داشته باشد که با مادر و ناپدری پولدارش زندگی میکند. تجربههای حرفهای برایان و نوع زندگیش به او ثابت کرده که این جهان، جهان امنی نیست و از این رو با سفر دخترش به پاریس به همراه همکلاسی ۱۷ سالهاش آماندا مخالفت میکند. در آغاز فیلم او را میبینیم که با عشقی واقعی و پدرانه آلبوم عکسهای دخترش را ورق میزند و از اینکه به خاطر کار امنیتی شاقش، به اندازه کافی برای او وقت نگذاشته، عذاب وجدان دارد و رفتار و سرزنشهای همسر سابق و شوهر پولدارش نیز به این عذاب وجدان او دامن میزند. زنش میگوید تو تمام زندگیت را قربانی خدمت به کشورت کردی، حالا نمیتونی کمی صرف دخترت بکنی؟ و برایان جواب میدهد من همه چیزم را قربانی او میکنم (نقل به مضمون). او برخلاف تصور همسرش، پارانویا ندارد بلکه حوادثی که بعدتر اتفاق میافتد، ثابت میکند ترس او کاملاً واقعی و طبیعی بوده است.
برایان میگوید ترس و نگرانیاش واقعی است چون در دنیای ناامنی زندگی میکنیم که باید ترسید و مراقب بود. دنیایی که دختران جوان ۱۷ ساله نباید تنهایی و بدون همراهی پدر و مادر به کشورهای دوردست سفر کنند چرا که هزاران خطر بر سر راه آنهاست. به همین منظور او پیشبینیهای لازم را میکند و قبل از اینکه اجازه سفر کیم را امضا کند (فرزندان زیر ۱۸ سال برای مسافرت به خارج از آمریکا نیاز به اجازه پدر دارند) با او شرط میکند که در تمام مدت سفر با او در تماس باشد. گرفتار شدن کیم و آماندا در چنگال باند فحشای بینالمللی به محض ورود به پاریس ثابت میکند که نگرانی و تشویش برایان بیدلیل نبوده است. برایان جیمز باندی است که اینبار به جای وطن، ماموریتی برای نجات دخترش دارد. او تنها ۹۶ ساعت وقت دارد که دخترش را از چنگ آدمربایان درآورد وگرنه نمیتواند تا آخر عمر روی او را ببیند. از این به بعد است که باید با استفاده از دانش و تجربیات حرفهایش بهعنوان مامور سیآیای، برای نجات دخترش از چنگال تاجران و مافیای سکس آلبانیایی ساکن پاریس اقدام کند. فیلم، جز یک سکانس کوتاه، در شروع، ریتم آرام و نسبتاً کندی دارد. در بخش اول، تلاش فیلمساز بیشتر صرف شخصیتپردازی برایان، فهماندن انگیزههای او، نشان دادن تنهاییاش و وابستگی عاطفیاش به دخترش کیم (که سالهای درازی را به خاطر ماهیت شغلش از او دور بوده و فرصت رسیدن کافی به او را نداشته)، میشود. از لحظهای که کیم تلفنی به پدر میگوید که چند نفر وارد آپارتمانشان شده و میخواهند آنها را بدزدند، ریتم فیلم تغییر کرده و شتاب تندی میگیرد و تا آخر که لحظه فرود داستان است، یک ضرب پیش میرود. برایان با استفاده از اطلاعات و سرنخهایی که از مکالمه تلفنی با دخترش در بدو ورود به پاریس و ورود آدمربایان به آپارتمان او و دوستش میگیرد، عازم پاریس شده، به سرعت و بدون تلف کردن وقت، موفق میشود شبکه مخوف و زیرزمینی باند فحشای بینالمللی را در پاریس شناسایی و متلاشی کند. او آدمی معمولی نیست بلکه ارتشی یک نفره است که قادر است زاردخانه تاجران سکس را درهم شکسته و به هدف خود برسد.
فیلم «ربوده شده»، نشان میدهد که شبکه تجارت سکس و فحشا، شبکهای مافیایی و جهانی است و در نهایت راس آن به شیخهای پولدار عرب میرسد که حاضرند برای کامگیری از دختران زیبارو و جوان اروپایی و آمریکایی، پولهای هنگفتی خرج کنند و آدمهای زیادی را از سر راه بردارند. «ربوده شده»، تمام عناصر خوب یک تریلر اکشن موفق و جذاب را دارد. از شخصیت محوری قوی و سمپاتیک گرفته تا ریتم و ضرباهنگ پرهیجان، غافلگیری و تعلیق نفسگیر و دلهرهآور. صحنههای تعقیب و گریز بسیار خوب از کار درآمده و تماشاگر را روی صندلی میخکوب میکند. شاید بسیاری از صحنههای فیلم و عملیاتی که برایان برای نجات دخترش انجام میدهد، غیرواقعی و اغراقآمیز به نظر برسند، اما سابقه و مهارتهای حرفهای برایان تا حدی آنها را توجیه و برای تماشاگر باورپذیر میسازد. به علاوه ضرباهنگ تند فیلم، رویدادهای دراماتیک پی در پی و تعلیق نفسگیر، تماشاگر را به حدی درگیر میکند که اجازه چون و چرا کردن درباره رویدادهای فیلم یا اعمال قهرمانانه و فوق انسانی برایان را به او نمیدهد. اینکه چگونه برایان موفق میشود باند فحشا را به این سرعت پیدا کند، یا یک تنه از پس آنها برآید و بیش از ۵۰ نفر را در فرصتی اندک از بین ببرد و در نهایت چگونه پس از این همه کشتارها و خرابکاریها در پاریس، میتواند راحت همراه دخترش سوار هواپیما شود و به آمریکا برگردد، پرسشهایی است که ممکن است به ذهن تماشاگر برسد. اما فیلم به او فرصت نمیدهد هنگام تماشای صحنهها بهطور جدی به آنها فکر کند، مگر اینکه با نگاهی انتقادی و با فاصله به آن نگاه کند که این هم کار منتقدان خردهگیر است نه تماشاگر عادی سینما که غالباً برای تفریح، لذت و سرگرمی به دیدن فیلم میرود تا عیبجویی. بزرگترین مشکل فیلم، ضعف منطق درونی آن است اما علیرغم این ضعف ساختاری، فیلمساز موفق میشود به کمک بازی خوب و دلچسب لیم نیسن، تدوین استادانه فردریک توراوال، موسیقی دراماتیک نتانیل مچالی و کارگردانی خوب، این ضعف فیلمنامه را تا حد زیادی جبران کند. فیلمنامه ای که چندان ارژینال هم نیست و شباهتهایی با «سودای مرگ» چارلز برونسون، «کوماندو»ی آرنولد شوارتزنگر و «هدف» آرتور پن دارد. لیم نیسن در نقش یک قهرمان اکشن، خوب ظاهر شده، در نقشی کاملاً متفاوت با نقشهایی که تاکنون در سینما ایفا کرده است. بازی گیرا و تاثیرگذار او در نقش برایان و خونسردی، اعتماد به نفس، تیزهوشی و عاطفه پدری و شجاعت قابل تحسینش کمک میکند تا این شخصیت را بیشتر باور کرده و با او همذاتپنداری کنیم.
برایان نمونهای از پدر فداکار و قهرمان محبوب آمریکایی است که میتواند کانون گرم خانوادگی را علیرغم گسستگی، دوباره ترمیم کند و تنور آن را گرم نگه دارد. جز ژان کلود، افسر پلیس فرانسوی فاسد که با شبکه فحشا همکاری دارد، بقیه آدمهای خارجی فیلم (آلبانیاییها و عربها) بیش از حد کلیشهای و قلابی تصویر شدهاند. همگی بد، خبیث و بیرحماند اما اینبار بد آوردهاند چرا که دختر کسی را دزدیدهاند که مامور سابق سیآیای بوده و مهارت، تکنیک، هوش و شجاعت کافی برای مقابله با آنها و نجات دخترش از دست آنها را دارد. صحنهای که برایان در قالب پلیس فرانسوی برای اخاذی به سراغ اعضای باند فحشا میرود، قبل از آنکه دمار از روزگارشان درآورد، شعارهای نژادپرستانهای میدهد. میگوید: «یادتان نرود که بهعنوان مهاجر به کشور ما میآیید و از امتیازات این سیستم استفاده میکنید چون ما ضعیف و بیچاره و اهل مداراییم. شما قوانین این کشور را زیرپا میگذارید و به قاچاق مواد مخدر، آدمربایی و فحشا میپردازید.» اگر فیلمساز و فیلمنامهنویس فیلم، فرانسوی نبودند به راحتی میشد این فیلم را به دلیل لحن نژادپرستانه و ضد خارجی غیرمستقیم آن محکوم کرد. اگرچه فیلمساز، نسبت به موقعیت امروز جهانی که در آن به سر میبریم بدبین است و آن را بسیار ناامن و خطرناک نشان میدهد، اما مثل اغلب فیلمهای خانوادگی هالیوودی در نهایت خوشبینانه تمام میشود. پایان شاد فیلم، تماشاگر را راضی به خانه میفرستد اما او نمیتواند فراموش کند که دختر برایان تنها دختری نبوده است که به دام تاجران فحشا افتاده است. دختران جوان بسیاری دیگری بوده و هستند که پدرشان مامور کارکشته و شجاع سابق سیآیای نیست و نمیتواند آنها را از چنگال آدمفروشان در آورد. آماندا، دوست همکلاسی کیم یکی از آنهاست که برخلاف کیم شانس زنده ماندن و برگشت به آغوش خانواده را ندارد. حتی فیلمساز نیز عدالت را در مورد او رعایت نمیکند. فیلم حتی نشان نمیدهد او هم پدر و مادری دارد که میتوانند نگران دخترشان باشند و لااقل سراغش را از پدر و مادر کیم بگیرند. اکشن و ضرباهنگ تند فیلم، باعث غفلت فیلمساز نسبت به این مسایل شده است. با این همه «ربوده شده»، فیلم هشدار دهندهای است. به ما می گوید کنترل والدین همیشه به معنی سرکوب خواستهای فرزندان نوجوانشان نیست، بلکه به خاطر بیم از جانشان است. |
نظرهای خوانندگان
... اگر فیلمساز و فیلمنامهنویس فیلم، فرانسوی نبودند به راحتی میشد این فیلم را به دلیل لحن نژادپرستانه و ضد خارجی غیرمستقیم آن محکوم کرد...
یعنی حالا که فیلمنامه نویس لوک بسون فرانسوی است نمیتوان به لحن نژادباورانهی فیلم اعتراض کرد؟ حرفها میزنی جاهد خان.
کاوه
................................
کاوه عزيز
نمی توانم قبول کنم که سينماگر هنرمندی مثل لوک بسون نژادپرست يا ضدخارجی باشد.
-- کاوه ، Oct 11, 2008 در ساعت 03:29 PMپرويز جاهد
Aakhe inam shod film ke inhame tablighesho mikoni. Berim bebinim ke chi beshe...bargi bish ba daftare tahghire ma "Donyae sevemo ha". va yaghine bishtar bar hegharateman...ke in gharbiha yek yane babaye yek melate maro misozoonan. Give us a break.
-- Shahab Mousavi ، Oct 11, 2008 در ساعت 03:29 PMآقای جاهد، من این فیلم را ندیدهام؛ بنابراین فقط میتوانم نظرم را براساس نقد شما بنویسم. تعجب میکنم که شما از اول تا به آخر از فیلم ایراد گرفتهاید، ولی به نظر میرسد که در مجموع هر طور که شده میخواهید نتیجهگیری کنید که فیلم فیلم خوبی است. فقط به خاطر این که فیلمنامهی آن را لوک بسون نوشتهاست؟
-- علی ، Oct 12, 2008 در ساعت 03:29 PMعلی عزيز
من از اول تا آخر از فيلم ايراد نگرفته ام بلکه خوبی ها و بدی های آن را در کنار هم ديده ام.
-- پرويز جاهد ، Oct 13, 2008 در ساعت 03:29 PMبه علاوه بر خلاف حرف تو به نظر من هم بدترين اشکال فيلم همان فيلنامه آقای لوک بسون است نه کارگردانی پير مورل که من به توانايی های او در ساختن اين تريلر اکشن نفس گير و جذاب اشاره کرده ام.
لطفا يک بار ديگر با تامل بيشتر اين مطلب را بخوان.