رادیو زمانه > خارج از سیاست > بازيگران > ژولیت بینوش در جستجوی ۳۴ کارگردان | ||
ژولیت بینوش در جستجوی ۳۴ کارگردانپرویز جاهدjahed@radiozamaneh.comشهر لندن این روزها میزبان نامدارترین ستاره سینمای فرانسه؛ «ژولیت بینوش» است. انگلیسیها برای بینوش بزرگداشت گرفته و سنگ تمام گذاشتهاند. در و دیوار منطقه ساوث بنک پر از عکسهای بینوش است. انگلیسیها که همیشه به مفاخر ملی خود بالیدهاند و میبالند و کمتر به هنرمندان سرزمینهای دیگر توجه نشان دادند، ظاهرا در چند سال اخیر در مرام خود تجدید نظر کردهاند. بزرگداشت کیارستمی، بزرگداشت رخشان بنیاعتماد و اینک بزرگداشت ژولیت بینوش، نشان میدهد که آنها در فرهنگ خود جایی هم برای مفاخر بینالمللی باز میکنند.
تقریبا همه فیلمهای ژولیت بینوش طی شش هفته در موسسه بیافآی به نمایش درمیآید. نمایشگاهی از نقاشیهای او با عنوان «در چشمها» (In-Eyes) در یکی از سالنهای اصلی بیافآی به تماشا گذاشته شده و نمایش رقصی با شرکت بینوش و اکرم خان، رقصنده مشهور بنگلادشی تبار با عنوان «در من» (In-I) در نشنال تیتر (National Theatre) بر روی صحنه است. این روزها مطبوعات انگلیسی هم پر است از اخبار مربوط به این رویدادها و مصاحبههای پیدرپی با بینوش. در طی هفته گذشته او با جف اندرو، منتقد فیلم انگلیسی و بعد هم با منتقد فیلم گاردین در بیافآی در برابر تماشاگران گفت و گو کرده است و درباره خود و فیلمهایش مفصل حرف زده است.
این درست است که ژولیت بینوش قبل از بازی در سینما، بازیگر تئاتر بود و نقاشی هم میکرده است، اما به گمان من این بعد از آشنایی او با کیارستمی است که وسوسه نقاشی کشیدن، شعر گفتن، بازی در تئاتر و رقصیدن در او بهطور جدی به وجود آمده است. به نظر میرسد، تنوع فعالیتهای هنری کیارستمی از فیلمسازی تا عکاسی، نقاشی، شعر و کارگردانی تئاتر و اپرا، تاثیرش را بر ژولیت بینوش هم گذاشته است. به هر حال بینوش چه از کیارستمی الهام گرفته باشد یا نه، ظاهرا همان راهی را دارد میرود که کیارستمی میرود. او دیگر نمیخواهد تنها به عنوان یک بازیگر شناخته شود، بلکه دارد استعداد خود را در زمینههای دیگر هنری نیز میآزماید.
نمایشگاه نقاشی ژولیت بینوش که از روز دوم سپتامبر تا نهم اکتبر در موسسه بیافآی در ساوث بنک لندن برپاست، شامل ۶۸ تابلوی سیاه و سفید و اسکچهایی از صورت نقاش و کارگردانهایی است که با آنها کار کرده است. وارد سالن بیافآی که میشوی عکس بزرگ قهوهای رنگی از بینوش در سن جوانی با لباس کار نقاشی و دستهای آغشته به رنگ، توجهات را به خود جلب میکند. پشت این عکس، بر روی سه دیوار، تابلوهای نقاشی بینوش در اندازههای یکسان (حدود ۳۰ در ۴۰) آویزان است. تابلوها هیچ عنوان یا توضیحی ندارند، اما در بروشور نمایشگاه که همان عکس بزرگ بینوش روی آن چاپ شده، تمام توضیحات مربوط به عکسها آمده است.
بینوش ۳۴ پرتره از خودش و ۳۴ پرتره از فیلمسازانی که با آنها کار کرده، کشیده است. هر پرتره او که نمایانگر نقشی است که در یکی از فیلمها ایفا کرده، در کنار پرتره فیلمسازی آمده که آن فیلم را کارگردانی کرده است. تابلوها در نگاه اول، بیننده ایرانی را به یاد فیلم «خانه سیاه است» و تصاویر هولناک جذامیهای باباداغی تبریز میاندازند. تابلوها پرترهها، کلوزآپهایی از صورت بینوش و فیلمسازان است. فیلمسازانی چون کریستوف کیشلوفسکی، ژان لوک گودار، میشل هناکه، آنتونی مینگلا، جان بورمن، هو هشیو هشین و عباس کیارستمی. پرترههای بینوش از خودش و کارگردانها با اینکه بسیار دفرمه و کج و کولهاند، اما برخی خصوصیات ظاهری فیلمسازها در آن حفظ شده و بیننده بدون اینکه به بروشور مراجعه کند، میتواند هویت آن فیلمساز را شناسایی کند. مثل ریش نسبتا بلند میشل هنکه یا کله طاس آنتونی مینگلا یا فریم عینک کیارستمی.
از زبان بینوش در بروشور نمایشگاه چنین میخوانیم: «گرما، احساس و مقاومتهای فیزیکی بخشی از زندگی یک بازیگرند. من روی کاغذ، آنچه را که باقیمانده، آنچه را که علیرغم وجود من پدیدار شده و آنچه که آرزو کردهام، کشیدم. هیچکدام از اینها قطعی نیست، بلکه یک لحظه ثبت شده و یک دریافت ذهنی و ناپایدار است. تکنیک کار با میل به کشیدن آمده، بدون هیچ پیش فرضی. این پرترهها کارگردانها را مخاطب قرار میدهد، چنانکه یک فیلم این کار را از طریق نماها، زاویهها و صداها با بازیگری کند. من هنگام فیلمسازی، همیشه خواستهام که به شخصیتهایم نزدیک شوم و این نقاشیها زنده کردن دوباره این اشتیاق است.»
من خود را در مقامی نمیبینم که بتوانم در مورد ارزش هنری نقاشیهای خانم بینوش قضاوت کنم، بلکه تنها میتوانم نظر شخصی خود را به عنوان یک بیننده و احساس خودم را از دیدن این تابلوها بیان کنم. به نظر من، این تابلوها بیانگر احساس درونی یک بازیگر زن با نقشهای متنوع خود و رابطه حرفهای او با هنرمندانی است که این نقشها را خلق کردهاند. این تابلوها نشان میدهد که بینوش علیرغم بازی در نقشهای متفاوت، همیشه بخشی از وجود خود را اجرا کرده و به تماشا گذاشته است. به علاوه این نقاشیها نشان میدهد که او تا چه حد از نظر ذهنی و روانی با این کاراکترها درگیر بوده و آنها تا چه حد بر او تاثیر گذاشتهاند.
آنچه که این طرحهای سیاه و سفید را به هم پیوند میدهد، چهره مضطرب و درهم شکسته ژولیت بینوش است که به نقشها و کاراکترهایی که تا کنون بازی کرده، بسیار نزدیک است. با دیدن این تابلوها این سوال به ذهن میرسد که آیا این تصویر شخصیت کارگردانهایی است که بینوش سرصحنه فیلمبرداری دیده و در ذهن او مانده یا وی احساسات درونی خود را به چهره آنها منتقل کرده است.از گدار که نخستین فیلمش را با او در «سلام بر مریم» کار کرده تا کیارستمی که بازی در آخرین فیلمش را به زودی شروع میکند. او آندره تشینه را بسیار غمزده و مفلوک تصویر کرده و ابل فررا را خسته و درمانده. در تابلوی آنتونی مینگلا برای فیلم «بیمار انگلیسی»، خود را به شکل یک پسربچه طراحی کرده است. پرتره او برای فیلم «پنهان» که خود را در کنار میشل هنکه کارگردان آن با چشمان بسته کشیده، بیانگر شخصیت مستاصل و درمانده او در این فیلم و صدمهای است که از واقعیتهای هولناک پیرامون خود دیده است.
بینوش، کیارستمی را بدون عینک کشیده، اما خطوط سیاه دور چشمهای کیارستمی، فریم عینک را تداعی میکند. تصویر بینوش در کنار او مربوط به فیلمی است با عنوان «رونوشت برابر اصل» (Copie Conforme) که هنوز فیلمبرداری آن شروع نشده و به گفته بینوش قرار است امسال در ایتالیا آغاز شود. این نقاشیها بسیار ساده و ناشیانه به نظر میرسند. بیشتر شبیه کارهای گرافیتی بچه مدرسهایها با زغال روی دیوار است تا طرحهای جدی یک هنرمند نقاش یا طراح، اما تماشای آنها برای کسانی که ژولیت بینوش را میشناسند، فیلمهای او را دیدهاند و با سبک بازی او و شخصیت هنریاش آشنایی دارند، قطعا جذاب است. نمایشگاه نقاشیهای بینوش تا پنجم اکتبر ۲۰۰۸ در لندن ادامه دارد. در همین رمینه: • گفت و گو با ژولیت بینوش |
نظرهای خوانندگان
خسته نباشی پرویز جان.
-- آیدین ، Sep 15, 2008 در ساعت 03:30 PMدستتون درد نكنه آقاي جاهد. لذت بردم.
-- آيدين پوري ، Sep 17, 2008 در ساعت 03:30 PM