رادیو زمانه > خارج از سیاست > کلاکت > بچههای مارکس و کوکاکولا | ||
بچههای مارکس و کوکاکولاپرویز جاهد
در ادامهی برنامهی بزرگداشت جنبش می ۶۸ در لندن، موسسهای «بیافآی» BFI لندن مجموعهای از فیلمهای فرانسوی را که قبل و بعد ازجنبش یا در حین آن ساخته شده و به نمایش درآمدهاند، تحت عنوان «Pop goes the revolution»، «پاپ انقلابی میشود»، به نمایش میگذارد. جنبشی که بهقول گیلبر ادر، نویسندهی رویابینها که خود در سنگرهای شورشیان پاریس جنگیده، اصلاً با سینما و اعتراض به اخراج هانری لانگ لوا، مدیر سینما تک یا بهقول ژان کوکتو اژدهای نگهبان گنجهای سینمايی فرانسه آغاز شد. مردی که در زمان اشغال فرانسه به وسیلهی ارتش آلمان، نسخههای کمیاب فیلمها و بسیاری از شاهکارهای سینمایی را از نابودشدن نجات داد. چون آنها را در وان حمام خانهاش نگهداری میکرد و به همین دلیل نمیتوانست حمام کند و به گفتهی فرخ غفاری مرحوم، تنش همیشه بوی بد میداد. در برنامهی بیافآی، چند فیلم از ژان لوک گدار، رادیکالترین سینماگر فرانسوی که در اواخر دههی ۶۰ ساخته شده و به طور غیرمستقیم به می ۶۸ مربوطند، مثل «آلفاویل»، «مذکر مونث» و «تعطیلات آخر هفته» به نمایش درمیآید.
«مذکر مونث» فیلمیست که گدار خود آن را فیلمی دربارهی بچههای مارکس و کوکاکولا خوانده است. نسلی که بین ایمان ایدهآلیستی به سیاستهای چپگرایانهی انقلابی و عشق به فرهنگ پاپ آمریکایی گیر کرده بود. از سوی دیگر «مذکر مونث» استعارهای از ماهیت سینماگران موج نو فرانسه و اعضای سینما تک پاریس بود. شاهدی بر این واقعیت که سینما تک در اواخر دههی ۶۰ پر از عاشقان چپگرای سینما بود که آثار فیلمسازان راستگرای هالیوود مثل هیچکاک، فورد، هاکس و ساموئل فولر را میپرستیدند. به اعتقاد گیلبر ادر، هیچکاک برای فیلمسازان و منتقدان موج نو درست مثل ادگار آلن پو برای شاعران فرانسوی در اواخر قرن نوزدهم بود. فیلم «weekend» یا «تعطیلات آخر هفته» را گدار در سال ۱۹۶۷ یعنی یک سال قبل از جنبش می ۶۸ ساخت. اما وضعيت آشفته و گروتسکی که گدار در فيلم خود تصوير میکند، بیشباهت به آن چيزی نيست که چند ماه بعد در فرانسه روی داد.
«تعطیلات آخر هفته» نقد بیرحمانهای است بر بورژوازی فرانسه و فرهنگ مصرفگرایانهی جامعه سرمایهداری. یک زوج بورژوا به منظور پیگیری ادعای خود بر سر میراث خانوادگی از پاریس به سمت حومهی شهر حرکت میکنند. اما ناگهان خود را در میان یک ترافیک وحشتناک و پایانناپذیر میبینند و مجبور میشوند پای پیاده به راهشان ادامه دهند. اما آنها در طول راه با صحنههای شگفتانگیزی مواجه میشوند، که نشان از جامعهی آشوبزده و پرهرجومرج دارد. صحنههایی از خشونت، قتل و تجاوز گرفته تا آدمخواری. سینمای «سینه لومیر» لندن نیز که وابسته به انستیتوی زبان فرانسه است، فیلمهایی از گدار، برتولوچی و فیلیپ گارل را به مناسبت می ۶۸ در برنامههای خود گنجانده است. در این برنامه از برتولوچی فیلمهای «پیش از انقلاب» و «پارتنر»، از گدار فیلم «زن چینی» و از فیلیپ گارل فیلم «عشاق معمولی» به نمایش درمیآید. «پیش از انقلاب» محصول ۱۹۶۴ را نوعی پیشبینی برتولوچی از شورش می ۶۸ دانستهاند. «پارنتر» یا «شریک» را برتولوچی در سال ۱۹۶۸ ساخته و درآن مستقیماً به رویدادهای می ۶۸ واکنش نشان داده است. قرار بود که برتولوچی خود در جلسات نمایش این فیلمها شرکت کند اما در آخرین لحظه اعلام شد که وی از این کار انصراف داده است.
فیلم «زن چینی» نزدیکترین کار داستانی گدار در ارتباط با جنبش می ۶۸ است. فیلمی که بیانگر ایدئولوژی مارکسیستی مائوییستی دانشجویان شرکتکننده در جنبش است. «زن چینی» بیانیهی مائوییستی گدار و یکی از صریحترین فیلمهای ایدئولوژیک اوست. کولاژی از تصاویر، شعارها و بحثهای طولانی دربارهی مائوییسم، انقلاب فرهنگی مائو و کتاب سرخ او. داستان گروهی از دانشجویان مائوییست که در آپارتمان خانوادههای بورژواشان در پاریس نشستهاند و دربارهی الزامات انقلاب فرهنگی مائو و چگونگی تحقق آن در غرب بحث میکنند. فیلم «زن چینی»، تحلیل گدار از جنبش دانشجویی فرانسه و انگیزهها و ریشههای می ۶۸ است. فیلم «Regular Lovers» یا «عشاق معمولی» از فیلیپ گارل فیلمیست که مستقیماً به رویدادهای می ۶۸ مربوط است و با الهام از فیلم «رؤیابینها»ی برتولوچی ساخته شده و در واقع نوعی پاسخ به آن است.
داستان گروهی از جوانان شورشی پاریسی که همانند جوانان فيلم رويابينها در اوج شورش خود را در یک آپارتمان حبس کرده و مواد مخدر مصرف میکنند اما باورها و نوع نگاه آنها به جنبش می ۶۸ با ذهنيت های کاراکترهای فيلم برتولوچی تفاوت اساسی دارد. در میان آنها دختر و پسر جوانی قرار دارند بنام فرانسوا و لیلی که عاشق هماند، اما بهزودی میفهمند که عشق و ایدههای آنها از سوی واقعیتهای تلخ پیرامونشان تهدید میشود. عشاق معمولی، فیلمی نیمه اتوبیوگرافیک است که براساس تجربههای خود گارل از شرکت در سنگرهای می ۶۸ بعنوان یک جوان ۲۰ سالهی شورشی ساخته شده است. تصاویر سیاه و سفید گارل از شورشهای خیابانی و سنگربندی دانشجویان در مقابل نیروهای پلیس و درگیری آنها بسیار واقعی و مستند و مثل تصاویر آرشیویی و نيوزريل است. علاوه بر نمایش فیلمها، نمایشگاهی از پوسترهای پاریس در ماه می ۶۸، از روز اول ماه می در گالری هیوارد لندن برپا شده که تا اوایل ماه ژوئن ادامه دارد. این پوسترها عموماً به وسیلهی دانشجویان هنر، کارگران اعتصابی و افراد گمنام در دوران پرآشوب پاریس طراحی شده و با شعارهای انقلابی و تند همراهند.
در آن روزها این پوسترها به طور رایگان در میان تظاهرکنندگان توزیع میشد یا بر روی دیوارها نصب میشد. در کنار این نمایشگاه آژانس عکاسی مگنوم نیز مجموعهای از عکسهای برونو باربی، عکاس مشهور فرانسوی از روزهای شورش پاریس را به نمایش گذاشته است. مجلهی سینمایی سايت اند ساوند (Sight & Sound)، مشهورترین مجلهی سینمایی انگلیسی زبان نیز شمارهی اخیر خود را به جنبش می ۶۸ اختصاص داده و با طرح سه پرسش از فیلمسازان و منتقدان فرانسوی به بررسی تاثیر جنبش می ۶۸ بر سینمای فرانسه و موقعیت فعلی سینمای این کشور در عصر سارکوزی پرداخته است. مقالهی اصلی ویژهنامهی می ۶۸ سايت اند ساوند را کریس دارک نوشته است که سینمای فرانسه را در ارتباط با شورشهای می ۶۸ بررسی میکند. یکی از پرسشهای سايت اند ساوند از سینماگران و منتقدان فرانسوی این است: آیا میراث می ۶۸ برای سینمای فرانسه، ميراث شومی بود یا پربرکت؟ کاترین بریا، رمان نویس و فیلمساز فمینیست فرانسوی و سازنده فيلمهای بیپروايی چون رومنس و معشوقه قديمی، در پاسخ به این پرسش میگوید: «برای من، می ۶۸ یک رویداد بیاهمیت کوچک است. یک غرور ملی خالص که منجر به این شد فرانسویها به این اوپرت کوچک از یک انقلاب بچسبند و هیچکس، حتی رهبرانش نیز اکنون نمیتوانند ماهیت و نفوذ آن را تعریف کنند». بریا مینویسد: «زنان کاملاً از انقلاب می ۶۸ کنار گذاشته شده بودند. درست همانطور که از انقلاب فرانسه کنار گذاشته شده بودیم. شعار ملی ما که بر پیشانی هر سالن شهرداری نوشته شده میگوید، آزادی، برابری، برادری. واژهی برادری صراحتاً بر همدستی مردان در مطیع ساختن زنان تاکید دارد. می ۶۸ حتا اگر هیچ پیامی نداشته باشد، حداقل این را بر زنان ثابت کرد که در این انقلاب نیز، مثل انقلاب اول، سرشان کلاه رفته است». فرودن دربارهی نقش گدار در سینمای فرانسه مینویسد: «با این که گدار نتوانست پروژهی خود را دربارهی اختراع دوبارهی سینما عملی سازد، اما ما همچنان برای آنچه او کرد، مدیون اوییم».
در این نظرخواهی مجلهی سايت اندساوند، میشل سیمون، منتقد قدیمی سینما و سردبیر مجلهی «پوزیتیو»، نیکلاس کلاتز، فیلمساز فرانسوی و آينس واردا، از فیلمسازان موج نو و از سینماگران زن مطرح جهان نیز شرکت داشتند. حال از جنبش می ۶۸ کمی فاصله میگیریم و به ادینبرا (ادينبورگ) میرویم که به زودی میزبان صدها فیلمساز از سراسر جهان در فستیوال فیلم ادینبراست. فستیوال فیلم ادینبرا امسال برنامههای خود را کمی جلوتر کشیده است و به جای ماه آگوست در ماه ژوئن برگزار میشود. روز گذشته هنا مک گیل، مدیر هنری فستیوال فیلم ادينبرا، در یک کنفرانس مطبوعاتی برنامههای شصت و دومین دورهی این فستیوال را که یکی از قدیمیترین فستیوالهای فیلم در جهان است، اعلام کرد. به گفتهی خانم مک گیل امسال ۱۴۲ فیلم بلند داستانی و مستند از ۲۹ کشور جهان در فستیوال ادینبرا شرکت دارند که از میان آنها میتوان به فیلمهایی از ورنر هرتسوگ، ارول موریس، شین میدوز، کریستوفر دويل، جیمز مارش و چارلز مارتین اسمیت اشاره کرد. سال گذشته هیچ فیلمی از سینمای ایران در این فستیوال شرکت نداشت، اما امسال نام دو فیلم از ایران در جدول برنامههای آن دیده میشود: «آواز گنجشکها» از مجید مجیدی و «سه زن» ساختهی منیژهی حکمت. در همین زمینه: سينما به عنوان يک ايدئولوژی مه ۶۸ به روايت برتولوچی |
نظرهای خوانندگان
"شاهدی بر این واقعیت که سینما تک در اواخر دههی ۶۰ پر از عاشقان چپگرای سینما بود که آثار فیلمسازان راستگرای هالیوود مثل هیچکاک، فورد، هاکس و ساموئل فولر را میپرسیدند. " فكر مي كنم "مي پرستيدند" درست باشد.
-- ماني جاوبد ، May 16, 2008 در ساعت 01:36 PM--
زمانه: از توجه و دقت شما سپاسگزاریم. تصحیح شد.