رادیو زمانه > خارج از سیاست > کلاکت > سينما به عنوان يک ايدئولوژی | ||
سينما به عنوان يک ايدئولوژیپرویز جاهدبه مناسبت بزرگداشت چهل سالگی جنبش کارگری و دانشجویی می ۶۸، برنامههای ویژهای از سوی ستاد بزرگداشت این جنبش در لندن تدارک دیده شده است. ستاد بزرگداشت می ۶۸ که با حمایت روزنامهی «هرالد تريبيون» و مجلهی «تايم اوت» لندن تشکیل شده، از یازده آوریل به استقبال ماه میرفته و میخواهد با شعار «همهی قدرت در خدمت تخیل» میراث می ۶۸ را گرامی بدارد.
این ستاد با برگزاری نمایشگاه ها، سمینارها، سخنرانیها و برنامههای نمایش فیلم که در دهها سالن فرهنگی و سینمایی لندن برپا شده است، به بررسی و تحلیل این واقعهی تاریخی و پیامدهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری آن پرداخته است. به همین خاطر در برنامهی این هفته و هفتههای آیندهی کلاکت سعی میکنم شما را در جریان مهمترین برنامههای سینمایی و هنری مرتبط با جنبش می ۶۸ در لندن قرار دهم. موزهی «تيت مدرن»Tate Modern لندن به عنوان یکی از مکانهای اصلی نمایش فیلمهای مرتبط با جنبش می ۶۸ در برنامهی ویژهای بعنوان «Paradise Now » یا «اینک بهشت» که به سینمای آوانگارد فرانسه از ۱۸۹۰ تا امروز میپردازد، بخشی را نیز به سینمای می ۶۸ اختصاص داده است. در این برنامه یکی از مهمترین فیلمهای اکسپریمنتال مستند ژان لوک گودار و کریس مارکر به نام «Cine Tracts»، یا تراکتهای سینمایی که به صورت ۱۶ میلیمتری و در سال ۱۹۶۸ ساخته شده، به نمایش درآمد. سينه تراکت، پروژهای بود که گودار و آلن رنه و کریس مارکر آن را در واکنش به رویدادهای می۶۸ ساختند و در واقع نخستین واکنش سینماگران فرانسوی به این جنبش بزرگ سیاسی بود.
گودار که خود بهعنوان یک فیلمساز انقلابی و رادیکال ترین فیلمساز موج نو در تظاهرات و شورشهای خیابانی دانشجویان و کارگران شرکت کرده و از آنها فیلم میگرفت، تصمیم گرفت به کمک تعدادی از فیلمسازان و عوامل فنی سینمای فرانسه پروژهی CINE TRACTS را بهعنوان یک حرکت انقلابی مستقیم و استفاده از امکانات بیانی سینما برای اهداف ایدئولوژیک و تجربهی فرم های بدیع سینمايی عملی سازد. در این پروژه هر فیلمساز موظف بود، ۱۰۰ فوت فیلم ۱۶ میلیمتری با زمانی حدود ۲دقیقه و ۵ ثانیه را به صورت صامت و در طول یک روز تهیه، کارگردانی، فیلمبرداری و مونتاژ کند. به منظور اتحاد و همبستگی بین فیلمسازان قرار شد که نام هیچ یک از فیلمسازان در تیتراژ فیلمها ذکر نشود. مخاطب گودار و فیلمسازان دیگر در این پروژه، کارگران و دانشجویان انقلابی بودند. آنها میدانستند سينما و تلويزيون فيلم هایشان را نشان نمیدهد، به همين خاطر تصميم گرفتند آنها را در دانشگاهها، کارخانهها و اجتماعات کارگری نمايش دهند و يا تکثير کرده و به قيمت ۵۰ فرانک (هزينه توليد هر فيلم) به مردم بفروشند. این فیلم که کولاژی از عکسهای مربوط به شورش های خیابانی می ۶۸، تراکتها و شعارهای سیاسی و انقلابی و میاننوشتههاست، نه تنها به خاطر مستندسازی رویدادهای می ۶۸ اهمیت دارند، بلکه نمونهایاند از مطالعات گودار و مارکر در زمینهی امکانات ایدئولوژیک سینما، و اثبات این نظریه که هیچ تصویری در کانتکست خودش یا مرزهای رسانهایش محدود و فیکس نشده و مفهوم آن قطعی نیست و میتواند در یک کانتکست متفاوت و در ترکیب با تصاویر دیگر مفاهیم تازهتری از آن زاده شود.
در لابهلای تصاویر اين فیلم، نوشتههایی میآید که از تماشاگران میخواهد، برای مدت معینی، به آنچه فیلمساز نشان میدهد خیره شوند و نسبت به آن واکنش نشان دهند. فیلم با این شعار که فرهنگ، اسلحهی پنهان بورژوازی است، و دانشجویان و کارگران باید با همبستگی خود با آن مبارزه کنند به پایان میرسد. تراکتهای سینمایی نمونهای از سینمای سیاسی و ایدئولوژیک است که مشارکت فعال تماشاگر را میطلبد و از او میخواهد در برابر آنچه میبیند، منفعل نباشد و واکنش نشان دهد. فیلم دیگر، فیلم کوتاه سه دقیقهای بود با نام «قرمز» که ژرار فرومانژه، گرافیست، مجسمهساز، نقاش و پوسترساز فرانسوی در سال ۱۹۶۸ با همکاری ژان لوک گودار ساخت. این فیلم نیز در واقع یکی دیگر از سینه تراکتهای گودار محسوب میشود.
تصویر روی پرده، صفحهای قرمزرنگ است، دوربین بهتدریج عقب میکشد و رنگ سفید از سمت چپ کادرظاهر میشود. با عقبکشیدن بیشتر دوربین و ظاهرشدن رنگ آبی معلوم میشود آنچه میبینیم درواقع پوستر پرچم فرانسه است که به دیوار نصب شده است. بعد رنگ قرمز را میبینیم که از متن خود جدا شده و مثل رگههای خون در زمینهی سفید و آبی پیشروی میکند: استعاره ای از انقلاب مارکسيستی که جايگزين نظام بورژوازی فرانسه می شود. فیلم بعدی نیز فیلم کوتاه دیگری بود از گودار و ژرار فرومانژه که در ۱۹۶۹ ساخته شد و نام آن هم «قرمز»Le Rouge بود. این فیلم در واقع تیزری بود که ژرار و گودار آن را برای فیلم «ضربه در برابر ضربه» Blow For Blowمارین کارميتز از مفسران و مبلغان سینمای بعد از جنبش می ۶۸ ساختند (همان کسی که اکنون صاحب چندين سينما در فرانسه و کمپانی سينمايی ام کی تو MK2 است).
در واقع گودار و ژرار این بار سینه تراکت قبلی خود را در یک کانتکست کارگری و صنعتی قرار میدهند، همراه با تصاویر آبستره و اروتیک از فلز ذوب شده که گاه شکل آلت جنسی مرد و پستان زن را میگیرد. ویژگی بصری اين فيلم، اين بود که تصاویر کارگران را به شکل نگاتيو و در تضاد با تصاویر مثبت از محیط و ماشين آلات کارخانه نشان میداد و بدين گونه آنها را برجسته تر ساخته بود. فیلم دیگری که در اين برنامه به نمايش درآمد، فیلم مستند ۲۰دقیقهای بود که گروه سینمایی فرانسوی رادیکال مدودکین(Medvedkine) از اعتصابات کارگران کارخانهی پژو در ۱۱ ژوئن ۱۹۶۸ در سوشوی فرانسه ساخته بودند. دراین فیلم مستند تجربی، فیلمسازان نماهایی از مذاکرات طولانی کارگران اعتصابی با مدیران و مهندسان کارخانهی پژو را قبل از ۱۱ ژوئن ۶۸ در کنار سرکوب خونین روز ۱۱ ژوئن که منجر به مرگ دو کارگر اعتصابی به نامهای هانری بلانش و پیر بیلو شد، قرار داده بودند. در آغاز فیلم، کارگران از فقر، مشکلات معیشتی، حقوق بخورنمیر و کار سخت روزانهشان در مقابل دوربین حرف میزنند. آنها همینطور از حملهی پلیس و سرکوب نیروهای دولتی و خشونت آنان میگویند: «ما تنها با سنگ از خودمان در مقابل پلیس تا دندان مسلح دفاع میکردیم». در پایان فیلم این شعار مارکسیستی بر صفحهی سینما نقش میبندد: «پرچم سرخ ما یادآور خون کارگران انقلابیست. این خون کارگران است که سرانجام رهایی آنها را سبب خواهد شد».
پایان این برنامه، نمایش فیلمی اکسپریمنتال بود با نام «Fast» که دنیل پومر، شاعر، نقاش و فیلمساز آوانگارد فرانسوی در ۱۹۶۸ آن را ساخته بود. این فیلم نیز کولاژی از تصاویر مختلف بود که تماشاگران حاضر در سالن نتوانستند هیچ ارتباطی بین آنها پیدا کنند و از این رو بیشتر آنها در نیمهی فیلم، سالن را ترک کردند. دنيل پومرو، با بازی در فيلم های تروفو و گدار(تعطيلات آخرهفته) وارد کار سينما شد و بعد خود به ساختن فيلم های تجربی بر اساس نظريات آلن جفروی در باره اشيا پرداخت. وی اين فيلم را در سفر طولانی خود به آفريقا برای فرار از دست اعتياد شديد به مواد مخدر ساخت. فست يک تجربه سينمايی منحصر به فرد بود که شيوه تدوين و استفاده از عناصر تصويری در آن نشان دهنده ذهنيت پيچيده و شاعرانه پومرو بود. در شروع فيلم يک مرد جوان اروپايی و يک پسربچه بومی افريقايی را میبينيم که در يک نمای ثابت طولانی، وسط صحرا ايستادهاند و در حالیکه با موسيقی بومی افريقايی دست میزنند و میرقصند، با پا شن ها را به سمت دوربين پرت میکنند. بعد قطع میشود به تصوير مردی که رو به دوربين تف میکند و بعد نمايی از هلال ماه که در زمينه سياه کادر از جهتهای مختلف وارد کادر شده و از آن خارج میشود و بعد هم قرص کامل ماه بر صفحه سياه نقش میبندد. آنگاه همان مرد اروپايی و پسربچه را می بينيم که میرقصند و رو به آسمان فوت میکنند. اما در پایان نمایش فیلمها، ژرار فرومانژه که در سالن سینما حضور داشت، به روی صحنه رفت و دربارهی همکاری خود با گودار در سالهای پس از می ۶۸ سخن گفت. ژرار همینطور به تعریف خاطرات خود با میشل فوکو و ژیل دلوز پرداخت که به طور مشترک کتابی با عنوان «نقاشی فتوژنیک» دربارهی آثار او نوشتند که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. ژرار هنرمندیست که با جنبش هنری و سینمایی فرانسه در دههی ۶۰ و ۷۰ ارتباط تنگاتنگی داشت. وی از پیشروان جنبش هنری فیگوراتیو جدید فرانسه است که به عنوان واکنشی در برابر هنرآبسترهی محض بهوجود آمد. ژرار در حرفهای خود از می ۶۸ به عنوان یک رویداد غیرمنتظره که تحلیل آن بسیار دشوار است یاد کرد و گفت که چپها، تندروها و میانهروها همه میخواهند آن را نظم ببخشند و در چارچوب ذهنی خود قرار دهند اما این کار غیرممکن است. وی در پاسخ به این سوال که آیا می ۶۸ به پایان رسیده است، گفت که شاید می ۶۸ به پایان رسیده باشد، اما هرگز نابود نشده و نخواهد شد. در همین زمینه: |