رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > لب زدن پاوروتی | ||
لب زدن پاوروتیپرویز جاهدلئون مگی یرا، آهنگساز و رهبر ارکستر و نوازنده پیانو ایتالیایی که در بیش از هزار کنسرت در کنار لوچیانو پاوروتی بوده، در کتاب خاطرات خود به نام«پاوروتی از نزدیک» (Pavarotti Seen From Close UP) ادعا کرد که اجرای پرشور و هیجانانگیز قطعهی «اپرایی نگذار کسی بخوابد» (Nessun Dorma) از اپرای توراندخت پوچینی که پاوروتی آن را به صورت زنده در حضور هزاران تن از مردم در المپیک زمستانی ۲۰۰۶ تورین اجرا کرد و میلیون ها نفر از تلویزیون آن را تماشا کردند، اجرای زنده پاوروتی نبوده بلکه صدای ضبط شده او بوده و پاوروتی آن را لبخوانی (لیپسینک) کرده است.
این استاد موسیقی که آخرین کنسرت پاوروتی را در بازی های المپیک تورین رهبری میکرد، در خاطرات خود نوشته که پاوروتی به دلیل بیماری و سرمای شدید هوا نتوانست برنامه خود را به صورت زنده اجرا کند، بلکه از روش لیپسینک (لبخوانی) استفاده کرد. به اعتقاد مگی یرا این موضوع اگرچه تلخ و غمانگیز است، اما گریزناپذیر بود. این موضوع که چند ماه پس از درگذشت پاوروتی این چهره نامدار عالم موسیقی انتشار مییابد، جنجال زیادی به پا کرده است. مگی یرا گفت که پاوروتی ماهها قبل از تشخیص بیماری سرطان لوزالمعدهاش در تابستان ۲۰۰۶، درد شدیدی داشت و از صندلی چرخدار استفاده میکرد. وی گفت: در آن اجرا، همه گروه موسیقی از خواننده گرفته تا ارکستر تا خود او به عنوان رهبر ارکستر، وانمود میکردند که سرگرم اجرای برنامه زندهاند در حالیکه کل اجرا یک برنامه ضبط شده بود، اما آنقدر دقیق و ماهرانه اجرا شد که هیچکس پی به این تمهید تکنیکی نبرد. مگی یرا مینویسد: آنچه تماشاگران کنسرت در آن شب تماشا کردند، برنامهای بود که پاوروتی چند روز قبل در استودیویی در زادگاه خود مودنا، ضبط کرده بود. به نوشته او ارکستر نیز بخش مربوط به خود را جداگانه ضبط کرد. به اعتقاد مگی یرا، صدای پاوروتی به هنگام ضبط، عالی بود و او آنقدر توانایی داشت که آن را چند بار تکرار کند و بعد از اینکه راضی شد، به صندلی چرخدارش برگشت و چشمانش را از خستگی بست. مگی یرا در کتابش نمیگوید که پاوروتی چرا از صندلی چرخدار استفاده میکرد.
تری رابسون، مدیر سابق برنامههای پاوروتی نیز با ارسال ایمیلی به اسوشیتدپرس گفت: به خاطر سرمای شدید هوا در آن شب تصمیم گرفتیم، از صدای لیپسینک استفاده کنیم. او پیش از آن در ماههای آوریل و ژوئن نیز کنسرتهایش را به خاطر وضعیت نامناسب جسمیاش لغو کرده بود. مایک نیزا، نویسنده نیویورکتایمز در اینباره مینویسد: «پرسشی که با شنیدن این خبر به ذهن میرسد این است که تاریخ درباره پاوروتی و لبخوانی او چگونه قضاوت خواهد کرد؟» به اعتقاد مایک نیزا، این کار پاوروتی تازگی نداشت و او قبلاً نیز یک بار در سال ۱۹۹۲ در کنسرتی که در شهر مودنا زادگاهش برگزار کرد، از شیوه لیپسینک استفاده کرده بود که مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان موسیقی قرار گرفت. به نوشته نیزا، این موضوع در یادنامه درگذشت او که در نیویورکتایمز منتشر شد، نیز ذکر شد. اما کسی به آن توجه نکرد از جمله بیبیسی که به خاطر فروش اجرای لب خوانی کنسرت مودنا علیه او شکایت کرد. برنارد هولند نویسنده نیویورکتایمز در یادنامه پاوروتی نوشت: «اگر کسی باشد که بخواهد ادعا کند که پاوروتی سرش کلاه گذاشت، این شهروندان مدونا هستند که در آن کنسرت شرکت داشتند نه مشتریان بیبیسی.»
به اعتقاد برنارد هولند، اجرای موسیقی در مکانهای عمومی مثل استادیومهای ورزشی بیشتر به یک رویداد ورزشی شبیه است تا یک اجرای هنری. در این مکانها ما بیشتر نمره میدهیم تا اینکه به زیباییها توجه کنیم. به دنبال انتشار خاطرات مگی یرا، سایت یوتیوب نیز ویدیوی مربوط به کنسرت سال ۲۰۰۶ پاوروتی را در دسترس عموم قرار داد که واکنشهای متفاوتی را برانگیخت. یکی از کسانی که اجرای لبخوانی پاوروتی را در یوتیوب دیده، در کامنت خود نوشته است: «من فکر می کنم که لبخوانی پاوروتی خیلی خوب است. از گروه انسینک بهتر است.» یکی دیگر از تماشاگران یوتیوب نوشته است: «دانستن اینکه آن نت نهایی را کجا قطع کنی که با نوار ضبط شده هماهنگ باشد، کار سادهای نیست و تقریباً غیرممکن است.» یکی دیگر از مخاطبان یوتیوب برای تاکید بر مهارت پاوروتی در لبخوانی و هماهنگی دقیق او با نوار ضبط شده، کار او را با برخی از نوازندگان همان ارکستر که نمیتوانند به خوبی ادای اجرای زنده را درآورند، مقایسه کرده است. با این حال بسیاری از طرفداران پاوروتی و اهالی زادگاه او مودنا از کنار این جنجال بیاعتنا گذشتند. چرا که پاوروتی برای آنها تنها یک خواننده اپرا نبود، بلکه چهرهای محبوب و دوستداشتنی و افتخار زادگاه خود بود. مردم زادگاه پاوروتی، تصور دیگری از او دارند. آنها سه روز در مرگش عزاداری کردند و خواستار تفییر نام تالار اپرای شهر، به نام پاوروتی شدند. پاوروتی شخصیتی کاریزماتیک بود و صدای رسا و قدرتمندش به همراه حرکات نمایشی جالب و سرزندهاش روی صحنه، او را به محبوبترین خواننده تنور پس از کاروسو تبدیل کرد. او یکی از معدود خوانندههای اپرا و موسیقی کلاسیک بود که به چهره محبوب مردم و شمایل موسیقی تبدیل شد. اما مگی یرا در خاطرات خود که به تازگی منتشر شده، سعی کرده تصویر تازه و متفاوتی از این خواننده بزرگ و محبوب اپرا ارایه کند.
در کتاب او پاوروتی، مردی است با اشتهایی عظیم و سیریناپذیر برای غذا و زن و در کنار موفقیتهای بزرگش، خطاها و شکستهای چشمگیری داشته است. به نوشته مگی یرا، پاوروتی در سفرش به چین، یک آشپز ایتالیایی از اهالی جنوا استخدام کرد و پنج یخچال پر از مواد غذایی از انواع پستاها و پنیرها را با خود به چین برد. مگی یرا در باره اجرای سال ۱۹۹۱ اپرای توسکای پوچینی در هاید پارک لندن در حضور پرنس چارلز و پرنسس دایانا مینویسد: «در آن موقع پاوروتی اختلال حواس پیدا کرده بود. من کنارش بودم و ترس را در چهرهاش می دیدم اما متن را بهش میرساندم. از آن شب به بعد، وی همیشه متن موسیقی را جلوی خودش میگذاشت.» مگی یرا در قسمت دیگری از خاطرات خود از مهمانی شامی یاد میکند که پرنسس دایانا به افتخار پاوروتی در هتل سووی لندن ترتیب داد و پاوروتی بازو در بازوی دستیار ۳۴ سالهاش نیکولتا منتووانی وارد مجلس شد، اما با دیدن همسرش ادوا ورونی در آنجا که بدون اطلاع او در مهمانی شرکت کرده بود، جاخورده، رنگ صورتش سفید شده و بازوی دخترک را تند ول میکند. مگی یرا مینویسد که ورونی با خشم به دخترک که کنار شوهرش نشسته بود، نگاه میکرد و اگر دایانا در سمت چپ پاوروتی نبود، مطمئناً ورونی صحنهای حماسی درست میکرد. اگر چه بعد از آن پاوروتی از همسرش جدا شد و با همان دختر ازدواج کرد. مگی یرا میگوید پاوروتی در سالهای اواخر عمرش وقتی در کلاسهای درس موسیقی ظاهر میشد، هنگام آواز خواندن شاگردانش چرت میزد. در این جور مواقع یکی از دستیارانش به محض اینکه او چشمانش را میبست، به موبایل اش زنگ میزد تا او را بیدار کند. به نوشته مگی یرا پاوروتی مرد شوخ طبعی بود و این حس طنز و شوخ طبعیاش را تا آخر عمر حفظ کرد. در آخرین روزهای قبل از مرگ وقتی فهمید که دیگر نمیتواند پستا بخورد گفت: «این نشانه زشتی است برای من که باید پوره سیب زمینی را به ماکارونی ترجیح دهم.» انتشار خاطرات مگی یرا، بسیاری از طرفداران و شیفتگان پاوروتی را خشمگین کرد. به اعتقاد آنها مسایل مربوط به زندگی خصوصی پاوروتی که در یادداشتهای مگی یرا آمده، ربطی به هنر بزرگ و ارزنده او نداشته و چیزی از اهمیت صدای بینظیر، جادویی و خدادادی او کم نمیکند. به اعتقاد آنها مگی یرا که به کمک پاوروتی به شهرت رسید، دوست وفاداری برای او نبوده و در حالیکه دست او از دنیا کوتاه شده، اسرار زندگی او را برای دیگران برملا کرده است. به گفته منتقدان کتاب مگی یرا، پاوروتی، خوانندهای بود که با صدایش به میلیونها نفر لذت بخشید و ما باید این جنبه زندگی او را به خاطر داشته باشیم. پاوروتی در سپتامبر ۲۰۰۷ در سن ۷۱ سالگی درگذشت. ویدیوی آخرین اجرای لوچیانو پاوارتی در یوتیوب |
نظرهای خوانندگان
لطفا از کلمه *لب زدن* استفاده کنید. شما به عنوان یک رسانه فراگیر باید از زبان فارسی درست استفاده کنید.
با تشکر
---------------------
-- هادی ، Apr 10, 2008 در ساعت 03:30 PMزمانه: ممنون از شما دوست عزیز بابت تذکرتان
اصلاح شد
اين نوعی خیانت به پاوارتی ست. ایکاش پاوارتی اين را پیشتر دانسته بود!!!
-- بدون نام ، Apr 11, 2008 در ساعت 03:30 PMملت برای فرار از بیکاری دوست دارن راجع به یه چیزی حرف بزن، والا چه اهمیتی داره که امروز خونده یا دیروز مهم این که همه فکر کردن زنده است پس زنده بوده.
-- بدون نام ، Apr 12, 2008 در ساعت 03:30 PM