رادیو زمانه > خارج از سیاست > بازار فيلم > «دوران قرنطینه دیگر گذشته است» | ||
«دوران قرنطینه دیگر گذشته است»پرویز جاهد
هنگامی که با داريوش مهرجويی تماس گرفتم گفت که علاقه ای به گفتگو در باره توزيع قاچاق دی وی دی فيلم سنتوری ندارد بلکه بيشتر مايل است در باره خود فيلم و جنبه های سينمايی آن حرف بزنيم اما مسئله توزيع فيلم در بازار ايران و پيامدهای آن و اظهارات جنجال برانگيز مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اين مورد بسيار جدی تر از آن بود که بتوان ساده از کنار آن گذشت و با مهرجويی مطرح نکرد بنابراين گفتگو به آرامی پيرامون اين موضوع شروع شد اما بعد از چند لحظه با عصبانيت مهرجويی و خشم منطقی او از اين اقدام ضدقانونی و تبهکارانه متوقف ماند و به بحث های ديگر نرسيد. مهرجويی پخش اين گفتگو را مشروط به گفتگو با مسئولان سينمايی و فرهنگی کشور کرد اما تلاش من و دوستان من در راديو برای گفتگو با مسئولان تا کنون به جايی نرسيد بنابراين اين گفتگو با کسب اجازه مجدد از مهرجويی از راديو پخش شده است.
آقای مهرجویی از اینجا شروع کنیم که چرا سنتوری تا الان اکران نشد؟ اینکه دیگر دلیل خیلی واضحی دارد. به خاطر اینکه شخص شخیص آقای وزیر و معاونت ایشان آقای جعفری جلوه، شخصا و منفردا تصمیم گرفتند که علیرغم تمام امضاها و پذیرفتنهای هیاتهای نظارت ساخت قبلی که پروانه ساخت دادند، پروانه نمایش دادند، در جشنوارهی فجر شرکت کرد، به آن جایزه دادند،جلوي نمايش آن را بگيرند. ما تلاشی نکردیم برای این که دیدیم یک حکم و دستوری آمده و از قدرت ما خارج بود چون که به پخش کنندهی ما اعلام کرده بودند که این را نگذارید اکران شود. ما رفتیم آنجا و با آنها صحبت کردیم و این ها گفتند که فعلا به صلاح نیست و ممکن است بعدها یک کسانی یک چیزهایی بگویند. گفتیم آخر چه شده، چه اتفاقی افتاده که تا یک هفته پیش اشکالی نداشت و در این یک هفته، یک دفعه همه چیز عوض شد. قضیه چیست؟ و جواب درستی به ما نداند ولی بعدا معلوم شد به خاطر آن فیلم نقاب بوده و مناقشات داخلی پس از میز و مقام و این حرفها که پس از بحثهایشان، این فیلم را قربانی کردند. قاعده ترس. ظاهرا به شما گفته بودند که یک صحنههایی را در بیاورید؟ نه. آنها همهاش بهانه بود. صدای چاووشی را هم عوض کردید. نه. عوض نکردیم. در سیستمهای کنونی، صدای هرکسی را میتوانید به صورت صدای کس دیگری در بیاورید و از این لحاظ هیچ مشکلی نیست. اغلب این خوانندهها همینطور هستند. اصلا این مشکل صدا و اینها، همهاش بهانه بود. ولی به شما گفته بودند که صدای محسن چاووشی را دربیاورید؟ بله. این را که گفتند. گفتند ایشان مشکل دارد و ما کلی سر و کله زدیم با مامورین و غیره و آنها میگفتند نه، او مشکل دارد و بعد از اینکه این فیلم آمد، امکان دارد ما مجوز بدهیم به ایشان. شما گویا نامهای هم به رهبر نوشتید؟ بله. ما یک نامهای به رهبر نوشتیم و تمام این ها را توضیح دادیم، ایشان هم اتفاقا زود عکسالعمل نشان دادند و یک گروهی را تعیین کردند که بروند یک گزارش جامعی تهیه بکنند به سرپرستی حاج آقا رفیعا. ایشان رفتند و این گزارش جامع را از وزارت ارشاد و بنیاد فارابی، جمع کردند، به عرض ایشان رساندند و ایشان هم گفتند که شما بروید و این مساله را به صورت قانونی دنبال بکنید. یک نامه بنویسید به وزارت ارشاد و حقتان را بخواهید. ما هم این مسیر را الان داریم دنبال میکنیم. ولی خب، واکنش وزارت ارشاد بیاعتناعی و بیتفاوتی است و اصلا محل نمیگذارند. الان هم که فیلم بصورت غیرقانونی و قاچاقی درآمد. بله از آن اول هم ما به این ها گفتیم که اگر دیر بجنبید، بالاخره این فیلم درمیآید. الان سیستمهای تکنولوژی جدید این است که، فیلم وقتی که از لابراتوار آمد بیرون دیگر دست ما نیست و هزار جور پیچ و خم مختلف دارد و روندهای مختلفی را طی میکند برای میکس، نظارت، فستیوال، زیرنویس گذاشتن و غیره و غیره. همهی این ها دیگر خارج از اختیار ما است و اگر یک آدم ناتوی خیانتکاری باشد، راحت میتواند یک چنین فیلمی را ضبط کند و بیاید راحت بفروشد و بعد دانلود بکنند و بفرستند در شبکه. به نظر شما چطور این فیلم پخش شد؟ از یک جایی درز کرده که من هنوز هم نفهمیدم. داریم تحقیق میکنیم. معلوم نمیشود، فیلمی که 3 ماه است کپیهای آن در ارشاد هست و از این فیلمهای خیلی محبوب بوده که همه، یک بار که دیدند باز خواستند آن را چندین بار دیگر ببینند. بعد این فیلم در جشنواره نشان داده شد. چندین کپی و چندین بار متوالی. حتی اضافه سانس هم میگذاشتند و بعد برای جشنوارههای مختلف این فیلم را درخواست کردند و بالاخره از همین ایران فرستاده شد. این نسخهای که الان در بازار است، گویا زیرنویس انگلیسی دارد. یعنی این نشان میدهد که این فیلم، خارج از کشور پخش شده است یا... نه. معلوم نیست. برای اینکه اولا فرمت این فیلم فرق میکند با آن فرمت فیلمی که ما داشتیم، دوم اینکه زیرنویس آن فرق میکند. یعنی یک جاهایی یک چیزهایی گذاشته اند، مثلا اذان را برایش ترجمه گذاشته اند درحالی که ما چنین چیزی نداشتیم. یا مثلا جاهای دیگر. اینطوری که دوستان دیده اند چون من که ندیده ام. بعد زیر و بالای آن را سیاه کردند. یعنی فرمت این فیلم مثلا اگر یک و شصت و شش است، الان تبديل به یک و هشتاد و هشت کردند. یعنی اینکه بالا و پایین آن را سیاه کردند یعنی اسکوپ کرده اند. مثل اینکه آرمی چیزی بوده و روی آن را پوشانده اند. صحنههایی هم که قبلا از فيلم حذف شده بود، گويا در این نسخههاي پخش شده وجود دارد. بله دیگه. همین نسخههای اولیه بوده که ما دادیم به جشنواره. این همان نسخهی اولیه است که ما دادیم به وزارت ارشاد که نگاه بکند و تعیین بکند که این چه هست و چه نیست. این صحنهها، قبل از اینکه به جشنواره ارائه کنید، درآمده بود. درست است؟ بله. بله. در جشنواره، یکی از صحنههای آن درآمده بود. ولی در نسخهی فعلی هست. بله. معلوم میشود که از نسخههای اریژینال و اولیه است که ما به جشنواره دادیم. واکنش وزارت ارشاد در اعتراض شما چه بوده؟ وزیر و معاونت و این ها که هیچ حرفی نمیزنند. سکوت محض. آقای اربابی فقط گفتند که این فیلم را احتمالا خود تهیه کننده رفته پخش کرده. مگر تهیه کننده، مغز خر خورده که برود این فیلم را که این همه به جونش بستگی داشته، بیاید رایگان بدهد دست قاچاقچیها که بیاید بیرون. که چه بشود. که مالش را بسوزاند؟
گویا مسئولیت آن را متوجه تهیه کننده دانستند. واقعا تهیه کننده مسئول است در این مورد؟ خب، آخر مگر تهیه کننده احمق است که بیاید مال خودش را آتش بزند. برای چه این کار را بکند. این دقیقا همان سیستم ارشاد است. یعنی صد و هشتاد درجه اینورتر. یعنی شما میگویید، آقا شما از اینجا بیرون دادید و آن ها میگویند، نخیر تو خودت اینکار را کردی. من آمدم میگویم من اصلا شاکی هستم، تو آمدی مال من را دزدیدی. بعد میگویند نه، دزد خود تو هستی. مگر مرض دارم بیایم مال خودم را بدزدم. یعنی چه اصلا این حرف. میگویند به صلاح ایشان بوده که این فیلم را نشان ندهند. چه صلاحی داشتیم. ما صلاح نداشتیم، شما به ما فشار آوردید که گفتید نشان داده نشود؛ آن وقت به صلاح ما بوده است؟ یعنی سیستم ترور این شکلی است که هفت تیر را گذاشته روی گیجگاه تو و بعد میگوید خب به صلاح تو است که این کار را نکنی. و این یعنی حرف الکی و بیخود. این مثلا واکنش ارشاد است. حالا عدهای از سینماگران، درخواست کردند که سنتوری اکران بشود که با اکران سنتوری به نوعی مقابله بشود با پدیدهی قاچاق دی وی دی. فکر میکنید تا چه حد این درخواست موثر است و جواب میگیرد؟ من فکر میکنم با این ذهنیتی که ما از ارشادیها میبینیم، هیچ اثری ندارد. برای اینکه اینها مثل سنگ همینطور نشستهاند و شما را نگاه میکنند. نه جوابی میدهند، نه واکنشی نشان میدهند. اینها، سکوت را بهترین حربهی خودشان میدانند در مقابل شما. شما حساب کنید در این جشنواره فجر، چقدر انتقاد شد از این ها که آقا، لااقل یک نظم بدهید. مثلا این فردی که فيلم را از اینجا می برد آنجا، یک برنامهی دقیقی به او بدهید تا اشتباه نکند. هیچکس جواب نداد و هر روز هم بدتر شد. خب این یعنی چه؟ یعنی تو با کی طرف هستی؟ ظاهرا با اشباح طرف هستیم. آقای مهرجویی، پدیده قاچاق دی وی دی، یک پدیدهی فقط مربوط به ایران نیست. یعنی شما الان میبینید که چینیها در این کار دست دارند. مالزی دست دارد و همینطور کشورهای عربی. میدانید، نسخههای فیلمهای هالیوودی هم تکثیر میشود، زودتر از نسخههای قانونی دیگر آن. منتها در آن سیستم، فیلم ساز یا تهیه کننده زياد ضرر نمیکنند چون به هر حال، جوابش را گرفته اند از سینما و اکران عمومی. فکر میکنم اینجا، مشکل اصلی در عدم نمایش سنتوری بود و نه پدیدهی قاچاق دیویدی آن. میدانید یک غرض ورزی خیلی آشکار این وسط دیده میشود که شما میآیید یک فیلم را منع میکنید و میگویید که صلاح نیست مردم ببینند. ولی بعد دی وی دی قاچاق آن در میآید که حتی اصلاح هم نشده و بعد در دسترس کامل مردم قرار میگیرد و شما هیچ واکنشی نشان نمیدهید. واکنش طبیعی و عقلانی این است که زود بیایید فیلم را اکران بکنید در آن سیستمی که خودتان میخواستید. یعنی الان دیگر شما نمیتوانید آن سیستم قرنطینه را همینطور دربست پیاده بکنید. این یک هوشمندی و هوشیاری میخواهد که بفهمد الان دیگر دوران قرنطینه گذشته است. منتها نمیفهمند. مثل کبک. سرت را میکنی در برف، بعد فکر میکنی هیچکس شما را نمیبیند. ولی همه میبینند. اصلا این کار شما، یک کار عبث است که در این سیستم میآیید، اول پروانه ساخت میدهید، بعد وام میدهید، بعد به آن پروانه نمایش میدهید، بعد جواز میدهید، بعد به آن جایزه میدهید؛ بعد آخر سر میگویید نه این فیلم ممنوع است. آخر این چه سیاستی است. چه کسی این را تایید میکند؛ این تناقض وحشتناک را.
این ها آمدند این فیلم را توقیف کردند که کسی آن را نبیند. ولی شما میبینید که فیلم تکثیر شده و همه آن را دیدند. تعداد بیشتري هم دیدند. مخاطبان عام و عادی سینما، ما میبینیم که این نسخه هاي تکثیر شده را گرفتند و دیدند. آن وقت مسئولان این را واقعا چطور توجیه میکنند؟ اصلا توجیه نمیکنند. مسئولان فکر میکنند که مسئولیت آن ها این است که هیچ چیزی را توجیه نکنند و جواب هیچکس را ندهند و هیچ کاری هم نکنند. اتفاقا اگر الان این ها میآمدند یک جواب و واکنش معقولی میدادند، برای انتخابات آن ها هم خیلی خوب بود. برای اینکه الان وقت انتخابات است و مردم را که نمیتوانید سرشان را شیره بمالید. الان این فیلم محبوب مردم است. 95 درصد آرای مردمی را آورد و همه هم دوست داشتند این فیلم را ببینند. خب برای چه این فیلم را میسوزانید و نابود میکنید و سود آن را به جیب یک مشت قاچاقچی و دزد میریزید. این چه سیاستی است آخر. چه کسی جوابگوی این سیاست است. شما هم به جای اینکه با من مصاحبه کنید باید بروید و با آقای وزیر مصاحبه کنید. بروید با آقای جعفری جلوه مصاحبه کنید. همه میخواهند با من مصاحبه کنند. خب من همین حرفها را دائم تکرار میکنم ولی حرف من چه فایده دارد. شما باید بروید با او مصاحبه کنید تا بفهمید که برنامهشان درست هست حالا یا نیست. حالا من دائم اینجا داد بزنم، چه فایدهای دارد. کسی گوش نمیکند اصلا. کسی عمل نمیکند. بنابراین شما این برنامه را نگذار، مگر اینکه اول بروید با آقای جعفری جلوه و بعد با آقای هرندی هم مصاحبه کنید، سر این قضیه، جواب آنها را هم بگیرید، بعد مصاحبهی من را لابلای آن بگذارید. برای اینکه من دیگر خسته شدم. |
نظرهای خوانندگان
غیر از افسوس چی می تونم بگم.
-- mouse ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMواقعا جاي تاسف است. نميدانم تا كي بايد در هر زمينهاي، توان و استعداد ملت را هدر داد و نخبگان را به مرز جنون كشانيد. خدايا به تو پناه ميبريم.
-- كمال ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMشاید تنها راه گریز از سانسور و قرنطینه همین اینترنت برای ما باشد! البته به شکلی که تولید کنندگان کالای فرهنگی به حق زحمت خود برسند.
-- مهیار ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMدرود
-- احمد ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMباید گریست بر حکومتی که می خواهد با سانسور و قرنطینه و ساتور حفظ وجود و بقائ قدرت کند. دانه ای که ذاتش جوانه زدن است را نمی توان گفت سبز نشو.
دیر و زود دارد ولی سوخت وسوز ندارد
به امید روزی که بشود دمکراسی را دید نه شعارش داد.
بدرود
آقا مگه نگفت اول با اونا مصاحبه كن بعد حرف هاي منو بذار. چرا نكردي؟
-- محمد ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PM. . . . . . . . . . . . . . . . .
زمانه ـ توضیح و جواب سوال شما در اولین بخش مطلب در بالا آمده است. ملاحظه بفرمایید
سينماي ايران مگر چندتا آدم فهميده وباتجربه و درس خوانده و کاردان مثل داريوش مهرجويي دارد؟ درچهل سال گذشته -از فيلم گاو تا امروز-
-- شاهرخ ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMبا احترام. متاسفانه امروزه سینمای ایران سخت مریض است.در میا ن مسئولان هم دکتری یافت نمی شود. همه پرستارند. هر چه قدر هم بیمار> فیلمساز< داد بزند بیهوده است. اقای مهر جوئی با شجاعت حرف همه سینما گران مترقی این مملکت را می زند. دورود بر ایشان. عباس رستمی . رشت
-- عباس رستمی ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMاین گفتگو واقعا غنیمت است. ممنون جناب آقای جاهد.
-- مهدی عبدالله زاده ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMاز ابواب جمعی سانسور اسلامی انتظار بیشتری نمی توان داشت. اما واکنش آقای مهرجویی هم جای تأسف دارد که از عقرب جرّار ارشاد به مار غاشیه ی رهبری پناه برده است. راستی ایشان از خود پرسیده اند "حضور" به چه قیمت؟
-- فرهاد ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMآقای جاهد به نظرم گفتگویتان یک ادیت درست و حسابی لازم داشت.
-- یک همکار ، Feb 26, 2008 در ساعت 07:15 PMباید دانست که آقای مهرجویی کار درستی کردند. با "عقرب جرار" و "مار غاشیه" گفتن، فقط می توان کار نکرد و کنار رفت و خالی گذاشت و هیچ و دیگر هیچ. اگر هنوز کورسویی از فرهنگ باشکوه ایرانی دیده می شود نتیجه ی خون دل مهرجویی ها و بیضایی ها و همه آنانی است که به جای بیهوده گویی و فلسفه سرایی، ماندند و کار کردند و امیدوار باشیم که باز هم بمانند و باز هم کار کنند. درود بر ایشان.
-- مراد ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMرهبری خهان اسلام مشکل ایشان را خل کردند باید منتظز شوند تا جناب وزیر مشکل را حل کنند امام فرمودند که فیلم گاو خوبه بهتر است نامه دیگری به امام جهان اسلام نوشته شود رسیدگی میشود مهم ان دینا است
-- بدون نام ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMمهرجویی عزیز حیف تو ... حیف سنتوری ...
-- جودی آبوت ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMتا ته ته باهاتیم !!
برای اکران نوروزی سنتوری می خوایم !!
رکورد می شکنیم با همین دی وی دی ها حتی !!
يک اديت کامل من با «همکار» موافقم! ولی يک چيزی که حضرت جاهد و البته جناب داريوش مهرجويی از کنارش گذشتند، اولی به خاطر دومی، و البته دومی يعنی داريوش مهرجويی البته مشکوک است. «دير رسيدن» فيلم طعم گيلاس، «دستگيری» ابولفضل جليلی در فرودگاه تهران به «جرم» ساختن ابجد و ديگر ماجرا را به ياد داريم. و باز هم البته اين بازار گرميها و بعد هم از کنارش گذشتن را دست کم نويسندگان و دست بقلمان ايران به خوبی می شناسند. و چه خوب است که از اين طرفند ها نشود.
-- بدون نام ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMامید است مردم با واریز وجه به حساب معرفی شده جبران خسارات تهیه کننده را بنمایند. ونشان دهند که هنر و هنرمندومخاطب نیاز به قیم وریاست سطل آشغال ندارند.
-- بدون نام ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMايشاالله درست ميشه.
-- امين ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMامیدوارم با نظر مساعد مقام معظم خامنه ای و پیگیری های "حاج آقا رفیعا" مشکل توقیف این شاهکار "فرهنگ باشکوه ایرانی" حل شود.
-- بدون نام ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMنشود که نگرانی استاد مهرجویی جامه ی عمل بپوشد و علاوه بر اختلال مزاجی و وقفه در آفرینش های هنری استاد و تهیه کننده ی ایشان، خدای نخواسته به سبب عدم اکران این فیلم خللی در حضور دشمن شکن مردم در صحنه ی انتخابات آتی حاصل گردد.
هنرمند شدن دشوار است... انسان شدن دشوارتر
مهرجوئی کارش را بلد نیست
-- homayoun ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMاگر اخر فیلم علی در خواب یک مجتهدی را می دید
و فرداش سرش را می تراشید ته ریشی هم میگذاشت یک شال حزب اله سبز بگردنش قران بدست بجای اینکه سنتور درس بده از امامو اعمه تعریف میکرد جناب وزیر خودش شخصان جواز را میاورد خونه مهر جوئی
ياد گاو بخير. خدايشان بيامرزاد گاو را و ساعدی بزرگ را. که نيازی نبود تا از شير گاو کسی بدزدد تا گاو فربه گردد.
-- بدون نام ، Feb 27, 2008 در ساعت 07:15 PMآقای داريوش مهرجويی نيمه های شب است به فکر تو بزرگمرد افتادم و گفتم بايد بيدار شوم و برايت بنويسم که لطف کنی و آن نامه ی کذايی را که به رهبرت نوشتی را خودت فاش کنی و گرنه رندان آنرا فاش خواهند کرد. و مثل فيلمت سانسور نشده اش را پس لطف کن و آنرا خودت هر طور صلاح ميدانی چاپ کن و برای همين سايت محترم بفرست تا با احترام مجاهدت پرويز الملک مجاهد السبپلطنه چاپش کند. اجازه نده که اين طور با آبروی گاو بازی کنند. من از تهران
-- بدون نام ، Feb 28, 2008 در ساعت 07:15 PMآقای مهرجویی دوستتان داریم
-- حمید هامون ، Feb 28, 2008 در ساعت 07:15 PMیک هفته با سنتوری بودم. مثل یک سال گذشت.
-- فرید ذاکری ، Mar 1, 2008 در ساعت 07:15 PMعوضش یک سالی که با علی سنتوری بودم، یک هفته هم نگذشت.
خاطرات این یک هفته و سال را اینجا بخوانید:
http://sangepaonline.blogsky.com/?PostID=64
وقتی داشتم مصاحبه رو می خوندم اشک تو چشمام جمع شد آخه ادم ازدست این نخبه کشا به کجا پناه ببره هرچی فیلم سطحیه می زارن اکرانشه مهم نیست که سطح دید افراد رو پایین بیارن اینها فیلم های حلالند به قول اون صفار اما همین که یکمی قرار مغز مردم تکون بخوره ویه ذره فکرکنند دیگه فیلم حرومی می شه این اون دینی که می خواند به خورد مردم بدن خدا ازشون نگذره .مگه چند تا مهرجویی تو ایران داریم می ترسم می ترسم از روزی که مهرجویی دیگه فیلم نسازه اون روز مرگ سینمای ماست .گریه کردم وقتی مهرجویی گفت که دیگه خسته شده این یعنی چی .همیشه دوسستتون داریم استاد مهرجویی ای کاش میتونستیم کمکتون کنیم ای کاش.
-- مینا ، Mar 2, 2008 در ساعت 07:15 PMمن شنیدم که حسابی از استاد هست که هر کس فیلمو دید به این حساب پولی واریز کنه از شما خواهش می کنم این حساب رو در سایتتون بزنید چون واقعا دیدن نسخه ی قاچاق مثل خوردن مال حرامه
-- k,dn ، Mar 15, 2008 در ساعت 07:15 PMkhar magas shahin shodo seideh kabotar mikonad
-- raheleh ، Mar 16, 2008 در ساعت 07:15 PMan kabotarha va an shahin shekaran ra che shod?
سنتوری زیبا ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است افسوس که مانع دیدن مردم شدند
-- رامین رواقی ، Mar 26, 2008 در ساعت 07:15 PMاقاي مهرجويي عزيز با وجود اينكه با خودم عهد كرده بودم فيلم قاچاق نبينم اما وسوسه فيلم هاي شما انقدر زياد بود كه انرا ديدم از شما يه شماره حساب ميخوام كه لااقل بليت سينماييش را بديم كه وجدان مون راحت بشه! چند تا تماشاگر
-- افسانه صفارزادگان ، Apr 1, 2008 در ساعت 07:15 PM