گفتوگو با سامان سالور، کارگردان فيلم ترانه تنهايی تهران - «بخش اول»:
پا روی خرخره سينمای مستقل گذاشتهاند
پرویز جاهد
سامان سالور، فارغالتحصيل رشته کارگردانی سينما از دانشگاه سوره است. سامان فيلمهای کوتاه داستانی و مستند زيادی ساخته که برخی از آنها برنده جوايز زيادی از جشنوارههای داخلی و خارجی شده. ساکنين سرزمين سکوت، نخستين فيلم بلند او برنده جايزه منتقدين بينالمللی فيپرشی شد. فيلم بعدی او، چند کيلو خرما برای مراسم تدفين، طنزی تلخ درباره دنيای چند آدم تنها در ناکجاآبادی پرت و برهوت بود که با حسرتها و آرزوهايشان دمخورند. فيلمی که برنده جايزه يوزپلنگ طلايی بخش سينماگران معاصر جشنواره بينالمللی لوکارنو و بالن طلايی جشنواره سه قاره نانت و چندين جايزه بينالمللی ديگر شد.
ترانه تنهايی تهران، فيلم تازه سالور نيز همان تم فيلم قبلی او را دنبال می کند و حکايت دو آدم بیچيز و تنهای ديگر است که در خيابانهای کلانشهر تهران پرسه میزنند و در حسرت عشق میسوزند. با اينکه اين فيلم نسبت به کار قبلی سالور اثر ضعيفتری است اما بر بسياری از فيلمهای به نمايش درآمده در جشنواره امسال برتری دارد. اين فيلم ظاهراً به خاطر نگاه انتقادی آن و به دليل نمايش ديش ماهواره از سوی هيات انتخاب جشنواره رد شد. با سامان سالور که از امضاکنندگان بيانيه اعتراضی ۴۵ تن از سينماگران ايرانی و از معترضان به سياستهای مميزی جديد وزارت ارشاد بود، در روزهای جشنواره فيلم فجر گفتوگويی کردهام که در اينجا میخوانيد.
سامان سالور، کارگردان فيلم «ترانه تنهايی تهران»، عکسها از پرویز جاهد
«ترانه تنهایی تهران» فیلم خوبی است. چرا این فیلم در جشنواره امسال نیست؟
فکر میکنم این سوال را باید از هیات انتخاب جشنوارهی فیلم فجر بپرسید.
خب، هیات انتخاب گفته که بعضی از فیلمها را به دلیل نواقص فنی یا بهانههایی از این دست، رد کرده.
اصولاً به نظر من، هر هیات انتخابی به هر حال یک سلایق و نظریاتی دارد، که آن نظریات، قابل احترام است. ولی اینجا در واقع حرف در شکل گیری همین هیات انتخاب هست که این هیات انتخاب، اولاً چگونه انتخاب میشوند و چرا سالها است آدمهای ثابتی در بارهی سینما نظر میدهند. آدمهایی که سینما، جزو دغدغههایشان و جزو کار اصلی و تخصصشان نیست. یعنی وقتی از ۱۱ نفر اعضای هيات انتخاب فقط ۵ نفر آنها به نوعی با سینما در ارتباط هستند و بقیه آدمهایی هستند که به یک معنایی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار میکنند و یا به نوعی به آن وابسته هستند، به نظر من، این نظر نمیتواند نظر کارشناسانهای باشد. و بايد بگویم بعد از دیدن حدود ۷۰ ــ۶۰ درصد فیلمهای بخش مسابقه؛ این احساس به من دست داد که انگار اهمیتی ندارد شما فیلم خوبی بسازید یا فیلمی که بتواند سطح سلیقهی مخاطب را کمی بالاتر ببرد. مهم این است که به تذکرات و توصیهها، خوب گوش داده باشید و یا اساسا سوژههایی را انتخاب بکنید که اصلاً سفارشی باشند.
تو يکی از کسانی بودی که نامهی ۴۵ نفر سينماگر را در اعتراض به سیاستهای جدید وزارت ارشاد در زمینهی سینما امضاء کردی. خواست شما در این نامه اساساً چه بود؟
این نامه، نامهای بسیار متعادل بود که به نظرم خیلی معقولانه و به دور از جنجال سازی درواقع حق مسلم يک فیلمساز را از دستگاههایی که متاسفانه شعارهای زیبای آنها، همیشه در حمایت از فرهنگ و در حمایت از فیلمهای فرهنگی است، طلب میکرد. ولی در عمل میبینیم که دقیقاً کسانی که پایشان را روی خرخرهی سینمای فرهنگی و مستقل گذاشتهاند، اتفاقاً همین آدمها هستند. اين نامه میگفت تا کی باید سینمای اندیشمند و سینمایی که حرفی برای گفتن دارد، سینمایی که میخواهد انتقاد کند، سینمایی که میخواهد تن در ندهد به بازاری بودن و فیلم فارسی بودن، باید در محاق سانسور بماند و پروانه ساخت يا پروانه نمایش و اکران نگيرد. متاسفانه بعد از ۲۷ سال، شاهد این هستیم که از فیلمهایی حمایت میشود که فقط یک کاباره و یک کافه کم دارند. در صورتی که ظاهراً، اینها اصلاً شعارهای دوستان نبود.
به دنبال انتشار اين نامه، حمایتهایی از سوی فیلمسازانی چون مهرجویی، بیضایی و دیگر فیلمسازان مطرح، از این نامه شده، از آن طرف بعضی از اعضای هیات داوران مثل جمال شورجه هم، در جواب به این نامه، واکنش تند و تهدیدآمیزی نشان دادند. نظرت در باره اين واکنشهای متفاوت چيست؟
فکر میکنم آقای شورجه به هر حال از اعضای هیات انتخاب جشنواره بوده و حق داشته که جوابیه بدهد. ولی متاسفانه نظریاتی که آقای شورجه داده؛ اولاً مشخص نبود که ایشان از چه موضعی حرف میزنند. آيا موضعش، موضع هیات انتخاب است یا موضع دستگاه نظارت و ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. به هر حال ایشان جوابیهای دادند که به نظرم، انتقادات زیادی به آن وارد است. اولاً خیلی با عصبانیت و با عجله اين جوابيه را نوشته بودند، در حالی که ماهیت نامهی ۴۵ سینماگر مستقل، خیلی محترمانه بود...
یک خواست صنفی بود؟
بله، یک خواست صنفی بود.
ولی گويا ایشان برداشت سیاسی کرده بود؟
بله، برداشت سیاسی کرده بودند. اما طی همین چند روز جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم که چندین نفر در پاسخ به نامهی ايشان، صحبتهایی کردند و جوابیههایی نوشتند که خود من هم یکی از آنها بودم.
به نظر من يادداشت آقای شورجه، نشان دهندهی نوع تفکر نظام در سیاستگذاری سینمایی و فرهنگی است. نظر تو چیست؟
مشخص نشد که آقای شورجه درواقع سخنگوی کجا هستند و از چه منظری دارند برخورد میکنند. ايشان خیلی از فيلمسازان را متهم کرده بودند به گرفتن چمدانهای پر پول یا حيف و ميل کردن بودجهی بیتالمال یا اینکه نسل سوم فیلمسازان ما دارند از آبشخور فرهنگ غربی تغذیه میکنند و اتهامهایی از این دست که به نظر من، خیلی پیش پا افتاده است. همينطور گفتند که در هیچ کجای دنیا نمیشود مثل ایران به این راحتی فیلم ساخت. من هم به ایشان حق دادم و گفتم که یک نظری به خودتان در آينه بکنید به خاطر اینکه دیگر همه، حتی کسانی که در کار سینما و هنر و فرهنگ نيستند میدانند که چه کسانی بودجهی بیتالمال را حرام میکنند؛ فیلمسازهای مستقلی که با مصیبتهای فراوان فيلم میسازند یا همین آقایانی که سریالهای میلیاردی میسازند که حقیقتا مخاطبی هم ندارد.
سامان سالور معتقد است ممیزی در جشنواره امسال شدت یافت
در جشنوارهی بیست و ششم، فیلمهایی بوده که حذف شده، فیلمهایی بوده که از قبل حذف شده و بعضی فیلمهای آقای فرمانآرا یا خانم پریسا بختآور، دایره زنگی، از برنامه بیرون کشیده شده. به نظر میآید که جشنواره امسال از این لحاظ، خیلی متفاوت است با سالهای قبل. یعنی برخورد با فیلمسازها و حذف و ممیزی، شدیدتر از سالهای قبل بوده است. درست است یا خیر؟
واقعاً من فکر میکنم جشنوارهی بیست و ششم یکی از موارد نادر و مثالزدنی خواهد شد در تاریخ جشنواره فیلم فجر، اگر برگزاری آن ادامه داشته باشد. چون این روندی که دوستان انتخاب کردند، با این اصراری که بر سیاسی کردن همه چیز و سانسورهای بیجا و حذف فیلمهای منتقد دارند، متاسفانه روندی رو به قهقراست. جشنوارهای که بعد از ۲۶دوره، هنوز برنامهریزی خودش را پیدا نکرده. جشنوارهای که متاسفانه به این دلیل که بودجهی دولتی میگیرد، ظاهراً مجبور است تفکر دولتی هم داشته باشد و همهی این مصیبتها و همهی این حصر و سانسورها به نظر من از اینجا نشات میگیرد که متاسفانه جشنوارهی فیلم فجر، جشنواره ای دولتی است.
یکی از مواردی که از ابتدا در باره فیلمهای حذفی و سانسوری صحبت میشد و بعد به واقعیت تبدیل شد موضوع نمايش ديش ماهواره در فیلمها بود که خب، چند فیلم این مشکل را داشتند.
یعنی به فیلمسازها اعلام کردند که فيلمشان به خاطر نمايش دیش ماهواره حذف شده؟
مثلاً راجع به فیلم ترانه تنهایی تهران، من شش روز قبل از اینکه هیات داوران بخواهد به جمعبندی نهایی در مورد فيلم های بخش مسابقه برسد، خبر داشتم که فیلمم رد شده و دلیل آن هم این بود که دیش ماهواره در آن هست و در واقع فیلمی انتقادی است.
ای کاش آقای شورجه به احترام موی سپید خیلی از دوستانی که اين نامه را امضا کردند، نه به احترام جوانانی مثل ما که به عقیدهی ایشان اصلاً آدمهای خیانتکاری هستیم و نمیدانیم چطوری چمدانهای پر پول را در فرودگاه از زیر دستگاهها رد کنیم و به داخل بیاوریم، ای کاش به احترام موی سپید آنها، آرامتر و با سعهی صدر بیشتری حرف میزدند.
آقای شاه حسینی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در گفتگوی خود با مطبوعات اعلام کرد که ممیزی و نظارت بر نمایش فیلم، بخشی از پروسهی فیلمسازی است. یعنی فیلمسازان باید موقع ساخت فیلم، این را در ذهن داشته باشند. شخصاً به عنوان یک فیلمساز، موقع ساختن فیلم تا چه حد به ممیزی فکر میکنی؟ و آیا اصلا قوانینی تدوین شده که یک فیلمساز آن را در اختیار داشته باشد؟
بله، ظاهراً قوانینی تدوین شده ولی اينکه من مشخصاً از آن خبردار باشم، نیستم و فکر میکنم خیلی از دوستان دیگر هم از آن خبردار نیستند ولی به هر حال ما داریم در ایران زندگی میکنیم و همهی کسانی که در ایران زندگی میکنند و کار فرهنگی و هنری و کار سینما میکنند؛ به نظر من خودشان یکسری قواعد را رعایت میکنند. یعنی این ممیزیهایی که درواقع یک شبه و سلیقهای اعمال میشود، بعضاً حتی جوابیهی درستی در مورد سانسور و عدم اکران و یا عدم پذیرش برخی فیلمها، صادر نمیشود. مثال میزنم، فیلم سنتوری آقای مهرجویی که دلیل خاصی برای عدم اکرانش وجود ندارد. ظاهرا یک دور باطل است که فیلمساز فقط خسته بشود در این پروسه.
آيا قبل از اینکه ترانه تنهایی تهران را بسازی، فیلمنامهی آن را تصویب کرده بودی؟
نه، من فیلمنامهی آن را تصویب نکرده بودم. به خاطر آن که من قصه را داده بودم برای دریافت پروانهی ساخت. منتها گرفتن پروانهی ساخت به دلایل مختلف عقب افتاد و خب من هم دلایل تولیدی خودم را داشتم برای شروع فیلم و توليد آن را شروع کردم و بعد هم که به هر حال ساخته شد.
ظاهراً آقایان میخواهند جلوی نمایش فیلمهایی را که ممکن است بعد از جشنواره به اصطلاح با ممیزی مواجه بشوند، از قبل بگیرند. یعنی ما مثلا فیلم سنتوری را پارسال در جشنواره داشتیم که جایزهی مردمی را هم گرفت ولی بعد دیدیم توقیف شد و تا الان اجازهی نمایش ندارد. میخواهم ببینم آیا این تغییر سیاست، برنامه ریزی شده است یا هر سال تغيير میکند؟
من فکر میکنم این قضیهی ممیزی در جشنواره، امسال یک دفعه وضع نشده اما امسال شدت آن بیشتر بوده. من امیدوارم که این حرکت مستقل و خودجوش دوستانی که دغدغهی آنها، فقط دیده شدن فیلمها است و هیچ کیسهای ندوختهاند برای این فیلمها، ادامهدار باشد و انشاءالله نتیجه بدهد.
|
نظرهای خوانندگان
آخر سالور جون تو که فیلم پیامبران آسمانی می سازی که خوب بلدی پول رد کنی . تو چرا برادر ؟ تو هم اپوزیسیون شدی ؟
-- . ، Feb 29, 2008 در ساعت 05:53 PMكارت خيلى درسته
-- بدون نام ، Nov 18, 2008 در ساعت 05:53 PMآقای شورجه که گفتند این فیلم توهین به جنگ است به این فکر کنند که قیلم هایی که ساخته شده در مورد جنگ چند تا از آنها با جنگ واقعیت دارد. در ثانی پای درد دل مردمان جنگ و جبهه بشینند ببینند که چقدر آنها از این وضعیت مینالند.به عقیده من که فیلم ترانه تنهایی تهران را دیده ام این فیلم درد دل همان انسانهاست البته اگر میذاشتند که در انتهای فیلم واقعیت گفته شود
-- بدون نام ، Dec 5, 2008 در ساعت 05:53 PM