رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۲ اسفند ۱۳۸۸
نگاهی به کتاب ياسمن و ستارگان نوشته دکتر فاطمه کشاورز

لوليتا خوانی در تهران و روايت شرق شناسانه جديد

پرويز جاهد
parvizjahed@yahoo.com


ياسمن و ستارگان نوشته دکتر فاطمه کشاورز

دکتر فاطمه کشاورز در کتاب ياسمن و ستارگان: بيشتر از لوليتاخواني در تهران با رويکردی انتقادی تصور غالب در مورد ايران به عنوان کشوری محروم از نشاط و زندگی را به چالش می طلبد.
با اينکه نگاه او به جامعه ايران و فرهنگ آن نگاه تازه ای نيست اما نگاهی کمياب در غرب است و از اين رو قابل توجه است. به ويژه اينکه وی در کتاب خود بيشتر خوانندگان آمريکايی را خطاب قرار داده و دريافت آنان از جامعه ايران را به پرسش گرفته است. دريافتی که به زعم نويسنده نتيجه آثار برخی نويسندگان بومی ساکن غرب است خصوصا کتابی که به دليل ارائه تصويری تيره و غم انگيز از جامعه ايران بسيار مورد استقبال غربيان قرار گرفته و توجه زيادی را برانگيخته است: لوليتا خوانی در تهران اثر دکتر آذر نفيسی.

فيل در تاريکی

در اين کتاب نويسنده به روش خاطره نويسی شخصی از دوران کودکی اش در شيراز و شب های پرستاره آن شروع می کند و پس از بازگويی خاطراتی از دوران دبيرستان و دانشگاه در ايران به زندگی کنونی اش به عنوان يک استاد دانشگاه در آمريکا می رسد.
به دنبال آن نويسنده، خواننده را با دو شاعر و نويسنده مدرن ايرانی يعنی فروغ فرخزاد و شهرنوش پارسی پور آشنا می کند. زنان روشنفکری که با صدای قدرتمند خود درک کليشه ای غرب از زنان ايرانی به عنوان قربانيان خشونت مردان و نظام سنتی ضد زن را به هم می ريزد.

وی مقدمه اش را با تحليل حکايت فيل در تاريکی مولوی آغاز کرده و می گويد« هنگام آن رسيده که اين حکايت را دوباره در عصر جديد و در آمريکای امروز بازخوانی کنيم و به يکی از بزرگ ترين چالش های زمان ما يعنی ديدن انسانيت يکديگر و اينکه شمع ها کجاست بپردازيم».


دکتر فاطمه کشاورز نويسنده ياسمن و ستارگان. عکس از پرويز جاهد

به اعتقاد دکتر کشاورز عليرغم پيشرفت های بشر در زمينه ارتباطات و اطلاعات، هنوز خلايی جدی در زمينه منابع اطلاعاتی ما در باره جهان وجود دارد. خصوصا در مورد خاورميانه و جهان اسلام که تهديدآميز و خطرناک به نظر می رسد، اما معلوم نيست که تا چه حد اين خطر و تهديد بر زمينه های واقعی استوار است.
هنوز فيل در تاريکی است و نور کافی برای ديدن وجود واقعی آن وجود ندارد. کتاب ياسمن و ستارگان مدعی است که می خواهد نوری بر اين تاريکی بيفکند.

روايت های شرق شناسانه جديد

کتاب ياسمن و ستارگان دو هدف را دنبال می کند: نخست ارائه درک انتقادی عميق از ادبياتی
که نويسنده آنها را روايت های شرق شناسانه جديد می نامد و ديگر فراهم کردن رويکردی جايگزين برای درک واقعی اين جوامع و به طور مشخص جامعه ايران.

به اعتقاد نويسنده کتاب، مطالعات شرق شناسانه قديم که در نوشته های فلاسفه اروپايی قابل تعقيب است و با هدف تحکيم حضور اروپا در شرق تهيه شده، عليرغم تلاش ها و در برخی موارد صداقت ها، نگاهی تحقيرآميز به فرهنگ بومی داشته و بر اين باورند که آنها بهتر از بوميان فرهنگ بومیان را می فهمند. از اين نظر تلاش ها و روايت های آنها سرکوب گرانه است، چرا که آنها حضور طبيعی مردم بومی را انکار کرده و از نظر روان شناسی آنها را از فرهنگ شان سلب مالکيت کردند.

به اعتقاد خانم کشاورز روايت های شرق شناسانه جديد، شباهت ها و تفاوت هايی با روايت های قديم دارد که مهم ترين آن عبارتند از:

- هر دو موضوع مورد مطالعه را ساده در نظر می گيرند. مثلا بر اساس روايت آنها در خاورميانه مردان مسلمان تسليم خداوند و زنان مسلمان تسليم مردان اند.

- روايت های شرق شناسانه قديم غالبا از زبان فردی غير بومی و با لحنی بيگانه و غيربومی بيان شده اما روايت های جديد از زبان فرد بومی يا نيمه بومی و با لحنی بومی و آشنا بيان می شود.

بر اين اساس روايت های جديد الزاما جاه طلبی های استعماری را تاييد و از آن پشتيبانی نمی کند، اما در ضمن تمايل اش را برای غلبه فرهنگ و سياست غربی پنهان نمی سازد. مهم تر از همه اين روايت ها همچون روايت های قبلی، گرايش های سرکوب گرانه و توتاليتر نسبت به جامعه و فرهنگ بومی دارد.
به نظر خانم کشاورز کليشه ها و پيشداوری های اين نوع روايت اغلب به کشمکش های ژئوپولتيکی رايج مربوط است تا فهم درستی از فرهنگ غنی و متنوع ايرانی. به نظر او اين نوع روايت با نگاه قطبی به جهان، ارزش های شنيدن صداهای ديگر را انکار می کند و راه را بر گفتگو می بندد. غير انسانی نشان دادن مسلمانان در غرب و بازنمايی شيطانی غرب به وسيله مسلمانان تندرو هر دو روايت هايی سرکوبگرانه است که از اين قطب گرايی داغ ناشی می شود. در اين زمينه خانم کشاورز از آثاری چون آرزوهای نه گانه: دنيای پنهان زنان مسلمان(جرالدين بروکس)، کتاب فروش کابل(اسنه سيرستاد)، بادبادک باز(خالد حسينی) و لوليتاخوانی در تهران(آذر نفيسی) به عنوان نمونه هايی از روايت های شرق شناسانه جديد نام می برد.

به اعتقاد او ويژگی مشترک اين آثار؛ قدرت صدای فردی، نوستالژی موجود در آن، اطمينان ناشی از دانش بومی و يقين حاصل از مشاهده نزديک است. بر اين اساس خواننده اين آثار نيازی ندارد که حتما فرد مطلعی باشد و دانش عميقی از فرهنگ و جامعه ای داشته باشد که کتاب به آنها مربوط است.

کتاب ياسمن و ستارگان نگاهی انتقادی به اين نوع ادبيات نوظهور است.

لوليتا خوانی درتهران

فاطمه کشاورز از ميان همه « روايت های شرق شناسانه جديد»، کتاب لوليتاخوانی درتهران را به عنوان نمونه ای برای تحليل و بررسی انتخاب کرده و در يکی از فصل های کتاب ياسمن و ستارگان، به طور مفصل به آن پرداخته است. کتابی که بر مسئله جنسيت در ايران متمرکز شده و نقدش از توتاليتاريسم در ايران بسياری را تکان داد.


لوليتا خواني در تهران نوشته دکتر آذر نفيسي

نويسنده ياسمن و ستارگان با زبانی آکادميک و تحليلی از زندگی و تجربه های شخصی و آدم های دور و برش کمک می گيرد تا گفتمانی متضاد با گفتمان کتاب لوليتا خوانی در تهران ايجاد کند. او می گويد که با بسياری از ايده آل های مطرح شده در کتاب لوليتاخوانی مثل: تساوی جنسی، آزادی مطبوعات، آزادی نظام دانشگاهی، آزادی اقليت های دينی و اصلاح قوانين انتخابات موافق است و انتقاد او به نگاه گزينش گرانه اين کتاب از مردم ايران و تفسير تقليل گرايانه آن از علت ها و معلول های رويدادهای سياسی و اجتماعی است.
به نظر نويسنده ياسمن و ستارگان، تصوير خانم نفيسی از ايران معاصر يک بعدی و افراطی است.

کشاورز پس از ارائه خلاصه ای از داستان لوليتاخوانی در تهران، آن را از جنبه های مختلف تيپ شناسی، شخصيت پردازی سياه و سفيد و مطلق گرايانه، نگاه نويسنده به زن در ايران معاصر و در نهايت نگاه او به اسلام، مورد نقد و بررسی قرار می دهد.

لوليتاخوانی در تهران داستان 7 زن جوان است که در فاصله سال های بين 1995 تا 1997 در منزل نويسنده(خانم نفيسی) در تهران گرد آمده و کتاب های ولاديمير ناباکوف، اسکات فيتزجرالد، هنری جيمز و جين آستين را به طور دسته جمعی می خوانند.

لوليتا(شخصيت رمان ناباکوف) در اين کتاب، استعاره ای از معصوميت جامعه ايران است که مورد هجوم و تجاوز نيروهای انقلابی قرار می گيرد.

به عقيده کشاورز، لوليتا خوانی در تهران به کنجکاوی های خواننده غربی در باره ايران پاسخ مثبت می دهد و با تصورات و ذهنيت های قالبی و کليشه ای آنها از ايران و اسلام همخوان است.

در اين کتاب طوری وانمود شده که خواندن ادبيات غرب در ايران بعد از انقلاب ممنوع است و می تواند زندگی خواننده را به خطر بيندازد. غرب سفيد و جهان اسلام سياه تصوير شده. آدم های بد داستان که از اردوی انقلاب و اسلام هستند همه يک سر منفی، ضد تمدن و پيشرفت و طرفدار سرکوب زنان اند. آنها عقب مانده، خشن و ضد بشر معرفی شده و افرادی اند که جز زبان زور نمی فهمند و تنها شايسته تحقير ابدی ما هستند.

شخصيت های کتاب بسيار ساده، تک بعدی و دارای رفتارهای قابل پيش بينی اند. دختران و زنان با اسم کوچکشان خطاب شده اند در حالی که مردان يا اسم ندارند يا با نام خانوادگی شان شناخته می شوند مثل: فرصتی، قمی، بحری، نيازی و نحوی.

آنها بيشتر تيپ اند تا شخصيت. تيپ اول زشت ها هستند. نحوی نمونه ای از اين تيپ است. دانشجويی مسلمان که پايبند ارزش های انقلاب است و شخصيت مادر گورگی را بر زنان جوان جين آستين ترجيح می دهد اما از نظر نويسنده لوليتا خوانی او انسانی نيست و شايسته تحقير ابدی است.

از نظر خانم کشاورز، زشت ها در کتاب لوليتا خوانی ترسو، فرصت طلب و رياکارند. فرصتی(نامش نيز تاکيدی است بر فرصت طلب بودن اين آدم) جوان ديگری است که رئيس جهاد اسلامی است اما در ضمن عاشق سينما و تام هنکس است و همين نشانه ای است از رياکاری و دورويی اين آدم.

به اعتقاد نويسنده ياسمن و ستارگان، زنان نيز در لوليتا خوانی همچون زشت ها آماده تسليم به قدرت اند و تصويری که اين کتاب از وضعيت زنان در ايران بعد از انقلاب ارائه می دهد با واقعيت های جامعه ايران تطبيق نمی کند.

برخلاف نظر خانم نفيسی، خانم کشاورز معتقد است زنان در ايران اسير خانه و شوهر نيستند. آنها در همه حوزه های اجتماعی و زندگی حضور دارند و فعال اند حتی در حوزه قضاوت(برای نمونه از شيرين عبادی مثال می زند) اما کتاب لوليتا خوانی حضور هوشمندانه ، پرشور و متنوع زنان را نشان نمی دهد و به جای آن بر سرنوشت شوم و محتوم آنها تاکيد کرده و تنها از اعدام و سرکوب زنان حرف می زند.

اما به اعتقاد نگارنده، خانم کشاورز در نقد لوليتا خوانی و نگاه انتقادی بی رحمانه آن نسبت به وضعيت زنان در جامعه ايران، خود نيز به راه افراط می رود و بسياری از مشکلات زنان در جامعه امروز ايران را ناديده می گيرد و بر آنها سرپوش می گذارد. او نيز در تقابل با نگاه مطلق نگر، دواليستی و بدبينانه خانم نفيسی، بيش از حد خوش بينی نشان می دهد و سعی دارد سياه نمايی خانم نفيسی را با سفيد نمايی افراطی خود جبران کند.



هيولايی به نام اسلام

خانم کشاورز در بخش ديگری از نقد خود بر کتاب لوليتا خوانی، نگاه نويسنده به اسلام را نيز به چالش می کشد. از ديد او خانم نفيسی در کتاب خود چهره زشت و سياهی از اسلام ترسيم کرده است و خشم او نه فقط متوجه فرهنگ سنتی بلکه به طور مشخص اسلام است. به اعتقاد کشاورز، اسلام در لوليتاخوانی در تهران تنها يک چهره دارد و آن چهره نيز محصول تخيل نويسنده است، همان قدر که غرب نيز در تفکر خانم نفيسی يک چهره زيبا و ايده آل دارد. به اعتقاد او در لوليتا خوانی، همه مسلمانان يکسان فرض شده اند و هيچ تفاوتی بين آنها وجود ندارد.
از ديد خانم کشاورز حکومت اسلامی در ايران نيرويی سياسی با ديدی انقلابی و مطلق نگر است که خواهان تحميل هژمونی اش بر بخش های متنوع جامعه است اما اين حکومت در درون خود يکپارچه نيست و با کشمکش های شديدی مواجه است اما خانم نفيسی در کتاب خود اين تضادها و کشمکش ها را درنظر نمی گيرد بلکه حکومت اسلامی را نيز به شکل يک هيولا تصوير کرده که صورت و محتوای واحدی دارد.

فمينيسم اسلامی

يکی ديگر از انتقادهای خانم کشاورز به کتاب لوليتاخوانی در تهران مربوط به درک نادرست خانم نفيسی از مفهوم فمينيسم اسلامی است. به اعتقاد خانم کشاورز، نويسنده لوليتاخوانی در تهران، مفهوم فمينيسم اسلامی را که بعد از انقلاب در ايران مطرح شده است يک ابداع حاکمان ايران می داند که ادعای مسلمان بودن و مترقی بودن دارند. از ديد نويسنده لوليتاخوانی، اسلام و فمينيسم دو مفهوم متناقض اند و نمی توانند با هم کنار بيايند. به نظر خانم کشاورز اين برداشت خانم نفيسی بسيار سطحی، ساده انگارانه و توهين آميز است. اين همان رويکرد اقتدارگرايانه و سرکوب گرانه است که در صدد حذف هويت فمينيستی او(کشاورز) و همفکران اوست و از اين نظر تفاوتی با روش مسلمانان تندرويی که فمينيسم را رد می کنند، ندارد.

حذف شده ها

به نظر خانم کشاورز، تمام نيروهای خلاق و آفرينش گر در درون جامعه ايران که به کار توليد آثار هنری، ادبی و سينمايی مشغول اند، در روايت خانم نفيسی حذف شده اند.
به اعتقاد خانم کشاورز اگر خانم نفيسی اين چهره ها را در کتاب خود نشان می داد، آنگاه چشم انداز فرهنگی ايران در کتاب تا اين اندازه تيره، خشک و عقيم نبود.

به استناد کتاب ياسمن و ستارگان، بسياری از اين چهره های حذف شده و نيروهای خلاق و آفرينش گر نه تنها مدافع بنيادگرايی، تندروی اسلامی، خشونت و جنگ نيستند بلکه افرادی آزادمنش، دمکرات و اطلاح طلب اند که عاشق سرزمين شان اند و به افکار و اعتقادات ديگران و سنت و فرهنگ شان احترام می گذارند، اما در عين حال به سياست های غرب نيز معترض اند. آنها وقتی که آمريکا به نام دمکراسی به عراق تجاوز می کند، ناراحت می شوند.

بسياری از اين چهره ها عليه سرکوب و نقض حقوق بشر در ايران حرف می زنند اما هدفشان ارتقاء قوانين مدنی و حقوق بشر در ايران است، ضمن اينکه منتقد غرب نيز هستند.

آنها روی ديوار شعار نمی نويسند يا به خودشان بمب نمی بندند بلکه حرف هايشان را با آثارشان می زنند.

دکتر کشاورز برای اثبات ادعای خود از تعدادی نويسنده، شاعر و فيلمساز نام می برد و خصوصيات کار آنها را برمی شمرد از جمله سيمين بهبهانی که به اعتقاد او يک روشنفکر سکولار است، اما آثارش ضد مذهبی نيست يا دکتر شفيعی کدکنی که شاعری مسلمان است اما بی پروا عليه ظلم و ستم حرف می زند.

به اعتقاد خانم کشاورز، عليرغم اشاره های مکرر کتاب لوليتا خوانی به سانسور کور در ايران، سينمای ايران زنده، پرتحرک و زاينده است. در اين مورد نيز وی از عباس کيارستمی، محسن مخملباف، رخشان بنی اعتماد و تهمينه ميلانی شاهد می آورد.

در اينجا نيز خانم کشاورز در مقابله با نگاه انتقادی تند خانم نفيسی، ضمن اشاره درست اش به رشد و پويايی سينمای معاصر ايران، مانع بزرگ سانسور را که بر سر راه آن قرار دارد دست کم گرفته و ناچيز جلوه می دهد. سانسوری که مانع نمايش بسياری از فيلم های عباس کيارستمی، محسن مخملباف، داريوش مهرجويی و جعفر پناهی در داخل کشور شده است.

عدم اشاره خانم کشاورز به اين واقعيت ها، استدلال درست او را در بررسی واقع بينانه جامعه ايران تا حدی خدشه دار کرده است.

خانم کشاورز با رويکرد انتقادی اش در کتاب ياسمن و ستارگان سعی کرده بديل ديگری در برابر کتاب لوليتاخوانی در تهران خانم نفيسی ارائه کند.

نگاه ملايم، متعادل و آشتی جويانه وی به جامعه ايران و ساختار اجتماعی و فرهنگی آن، در برابر نگاه تند، بدبينانه و ويرانگر خانم نفيسی قرار می گيرد. هردو تصويری از فيل در دل تاريکی برای خواننده ترسيم کرده اند.

ياسمين و ستارگان می تواند تا حد زيادی تصوير منفی و سياه رايج در باره ايران را به عنوان جامعه ای خشن، وحشی، ضدغرب، غيرمتمدن و بی فرهنگ خنثی کند، اما واقعيت اين است که فيل همچنان در تاريکی قرار دارد و برای ديدن حقيقت آن به شمع های بيشتری نياز است.

* دکتر فاطمه کشاورز شاعر، نويسنده و استاد ادبيات فارسی و شرق شناسی در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئيس است. وی در شيراز زاده شد، دکترايش را از دانشگاه لندن در رشته مطالعات شرق نزديک گرفت و از 1987 ساکن آمريکاست.
کتاب ياسمن و ستارگان از سوی دانشگاه نورث کارولينا منتشر شده است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خوشحالم که بالاخره یک نفر پیدا شد کمی آنروی سکه را هم ببیند. مشکل روشنفکران ما آنست که گاهی از آنور بام می افتند. خانم نفیسی نیز گویا در کتابشان صرفا یک روی ایران پس از انقلاب را به نمایش گداشته. حتی من از برخی ادعاهایشان تعجب کردم مثلا آنجا که گفته اند در ایران تلویزیون کارتون دور دنیا در هشتاد روز را بعد از چند قسمت اول قطع کرد چون قهرمان داستان یک شیر بریتانیایی بود که اصلا اینطور نیست و همه ما کودکی مان را با کارتونهایی به مراتب روشنفکرانه تر و زیبا تر از این چیزهایی که الان در حال پخش است سپری کردیم.آن کارتون را هم تا انجا که یادم است کامل پخش شد بعلاوه هاکل بری فین , تام سایر , مشاهیر بزرگ جهان , لوله پاک کن , جعبه اسباب بازی , پروفسور بالتازار ووو

بعلاوه به نظر می رسد روایت فمینیسم خانم نفیسی تنها از زبان قشر محدودی از زنان ایران در کتاب لولیتا خوانی منعکس شده. طبقه زنان مرفهی که در محلات شمال شهر زندگی می کنند و دغدغه شان این است که مثلا نتوانسته اند سرلخت برن تو خیابون. در حالیکه اگر بخواهیم واقع بین باشیم ما زنان جنوب شهری هم داریم. زنان مادر شهید و ...داریم. اینها را نباید ندیده بگیریم.

-- مرتضی ، Jan 17, 2008 در ساعت 10:51 AM

با سلام:

با پیش رو گذاشتن بخشهایی از کتاب هر دو محقق ارجمند تحلیلی منطقی ارایٔه داده اید.
ذکر یک نکته در مورد کلمه آفرینش گر شاید مفید فایده باشد.
در زبان فارسی بن مضارع یا همان فعل امر + گر صفت فاعلی یا اسم فاعل می سازد.
مثال: نشان + گر = نشان گر یا سازنده مدال ونشان.
داد + گر = داد گر.
کلمه آفرین + ش = آفرینش خود مصدر شینی است و نمی توان آن را با گر جمع بسته صفت فاعلی ساخت بلکه بایستی کلمه آفرین که فعل امر است را با ( نده ) درآمیخت تا صفت فاعلی آفریننده را آفرید.

با تشکر

محمدرضا نیکو

-- محمد رضا نیکو ، Jan 17, 2008 در ساعت 10:51 AM

هر كسي از ظن خود شد يار من
از درون من نجست احوال من
به نظر من اگر خانم دكتر كشاورز به اين بيت مولوي نظر ميداشتند بهتر ازآن مثنوي فيل و تاريكي و.. گوياي احوال ما بود.
موضوع اين است كه افراد تحصيل كرده ايراني كه راهي به مراكز علمي آنسوي پيدا ميكنند هر از گاه داستاني مقاله اي رماني ...چيزي منتشر ميكنند كه پيش از آنكه منعكس كننده واقيعت هاي جامعه امروز ايراني باشد مبين ديدگاه شخصي نويسنده است لذا ما با در برخورد با اين گونه مسائل همواره با دو extreme مواجه هستيم كه پيش از آنكه روشنگر باشد گيج كننده است به خصوص براي كساني كه سالها ست تماس مستقيمي با جامعه ايران نداشته و تجربه دست اولي ندارند.
من با اين ديد به چنين كتابها نگاه ميكنم.

ما نه با ديدگاه خانم نفيسي و نه با ديدگاه خانم كشاورز راه به دهي نميبريم كه اگر غير از اين بود تا به حال برده بوديم.
موضوع مهم آسيب پذيري اين كتابها است يعني خيلي راحت ميشود دلائل طرف مقابل را به چالش كشيد لذا اثر خانم نفيسي و خانم كشاورز در اصل دو روي يك سكه هستند.
...و آنچه ما به عنوان يك ايراني نشسته در ايران با آن رو در رو هستيم جامعه اي است كه از درد زايش " به خود چون مار ميپيچد".
تفنن هاي روشنفكرانه خارج از اين "مرز پر گهر" مشكل من را حل نميكند چرا كه اصلن براي من نوشته نشده است.ولي داستاني از دولت آبادي نمايشي از بيضائي فيلمي از كيميائي يا مهرجوئي چرا.كه اين مقال حوصله اي بيش از اين ميطلبد.

-- مزدك بامدادان ، Jan 17, 2008 در ساعت 10:51 AM

کتاب خانم نفیسی یکی از بهترین کتابهایی است که تاکنون در مورد انقلاب ایران در قابل طرح تجربه شخصی نویسنده چاپ شده است. خانم کشاورز با تحریک احساسات ناسیونالیستی ایرانیان و طرح همان سخنان کهنه در مورد روشنفکران «غرب زده» هدفی در نهایت جز آراسته نمودن مجدد فرهنگ اسلامی ندارد. خانم کشاورز از یک سو فرهنگ ایرانی را نوازش میدهد و از سوی دیگر همان گفتمان گدشته را در مورد غربیان کج فهم و مغرض دوباره تکرار میکند. بهترین راه برای تشخیص درستی سخنان ایشان اینست که خوانندگان این مطلب کتاب خانم نفیسی را بخوانند و خودشان قضاوت کنند.
سیامک

-- بدون نام ، Jan 17, 2008 در ساعت 10:51 AM

خیلی عالی بود.نگاه ایشون رو تحسین می کنم.فکر می کنم از این پس ما بیشتر به این نوع نگرش ها نیاز داریم تا نگرشی از موضع فرودستانه.درود بر خانم کشاورز

-- بدون نام ، Jan 18, 2008 در ساعت 10:51 AM

دکتر کشاورز عزیز امروز در برنامه اندیشهها شعری خواندید درباره جنبش سبز و ما بیشماران که فوق العاده زیبا بود . لطفا مرا راه نمایی کنید که چگونه این شعر شما را پیدا کنم و شاید دیگر اشعارتان.
بسیار سپاس گزارم . آلما

-- الما قوانلو ، Mar 3, 2010 در ساعت 10:51 AM