رادیو زمانه > خارج از سیاست > کارگردانها > مرگ در سکوت | ||
مرگ در سکوتپرويز جاهدملويل شاولسون (Melville Shavelson) فيلمنامهنويس، تهيهکننده و کارگردان آمريکايی چند روز قبل، بی سر و صدا در سن ۹۰ سالگی درگذشت. او نويسنده و فيلمساز پرکاری بود و در طول دوران فعاليت حرفهایاش با بازيگران بزرگی چون جان وين، فرانک سيناترا، سوفيا لورن، جيمز کاگنی، باب هوپ، کری گرانت، هنری فوندا، دوريس دی، پل نيومن و گروچو مارکس کار کرد. با اين حال شهرت اصلی او به خاطر کمدیهايی است که برای باب هوپ نوشته يا با او ساخته است.
شاولسون فرزند يک خانواده مهاجر يهودی روسی بود که پس از انقلاب اکتبر در ۱۹۱۷ به نيويورک مهاجرت کرد. در دانشگاه کورنل درس خواند و در آن جا با باب هوپ همکلاس بود. کارش را به عنوان نويسنده با نوشتن برنامههای کمدی برای باب هوپ در راديو شروع کرد و بعد به وسيله او، به لوسين گلدوين مدير کمپانی «مترو گلدوين ماير» معرفی شد و چند فيلم با باب هوپ ساخت از جمله «شاهزاده خانم و دزد دريايی» (۱۹۴۴) که نخستين فيلمش در سينما بود و «هفت فوی کوچولو» (The Seven Little Foys) در باره ادی فوی، خواننده و کمدين وودويل که همسرش او را ترک می کند و او مجبور می شود که با هفت بچه قد و نيمقدش، روی صحنه برنامه اجرا کند. در ۱۹۵۹، فيلم «پنج پنی» (Five Pennies) را درباره يک نوازنده ترومپت جاز به نام رد نيکولز، با بازی دنی کی و لويی آرمسترانگ خواننده و نوازنده بزرگ جاز ساخت.
ملويل علاقه زيادی به سوفيا لورن داشت و او را در چند فيلم خود شرکت داد. از آن جمله میتوان فيلم «خانه قايقی» (Houseboat) با شرکت کاری گرانت را مثال زد که نامزد دريافت اسکار شد و فيلم در ناپل شروع شد با بازی کلارک گيبل. به علاوه ملويل، رمانی با عنوان «لوالدا» (Lualda) درباره عشق يک تهيهکننده به يک زن «فم فتال» ايتاليايی نوشت که هنگام نوشتن آن، سوفيا لورن را در ذهن داشت و آن را هرگز انکار نکرد.
او فيلم حماسی پرخرجی نيز با شرکت هنرپيشههای بزرگی چون جان وين، کرگ داگلاس، يول برينر، انجی ديکنسون در باره جنگ اسرائيل ساخت با نام «سايه بزرگی بيفکن» (Cast a Giant Shadow) که در آن فرانک سيناترا در نقشی کوچک ظاهر شد. پرفروشترين فيلم شاولسون فيلمی بود با نام «مال تو، مال من و مال ما» (۱۹۶۸) با بازی هنری فوندا و لوسيل بال.
در ۱۹۹۵ خاطرات خود در سينما را با عنوان «فقط منم، شليک نکن» (Don’t shoot, it’s only me) منتشر کرد که بخش مهمی از آن مربوط به باب هوپ بود. در جايی از اين کتاب او خاطره جالبی از باب هوپ نقل میکند که مربوط به زمان بعد از اکران فيلم «آپارتمان» ساخته بيلی وايلدر است: «وقتی فيلم آپارتمان درآمد، من يک آپارتمان اجاره کرده بودم. باب هوپ از من پرسيد: آيا جايی داری زندگی کنی؟ گفتم: بله. گفت آيا ازدواج کردهای يا با کسی زندگی میکنی؟ گفتم: نه. گفت: خيلی خوب. پس کليد آپارتمانت را زير موکت بگذار. نصف شب منتظرتم. وقتی به خانه برگشتم، رد پای دو نفر را ديدم که از دوش تا رختخواب کشيده شده بود.» ملويل کتاب ديگری هم نوشت به اسم «چگونه میتوان بدون تلاش در هاليوود موفق شد! امکان ندارد» که در واقع اتوبيوگرافی اوست. ملويل از ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۵ سه بار به عنوان رييس «اتحاديه نويسندگان آمريکا» (Writers Guild of America) برگزيده شد و يکی از معدود فيلمسازان آمريکايی بود که در اوج جنگ سرد به شوروی سفر کرد. «زندگی کجاست» (۱۹۴۷) «عاشق بزرگ» (۱۹۴۹) و «دو ديناميت» با شرکت فرانک سيناترا و گروچو مارکس از فيلم های ديگر ملويل است. |