رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > ژاندارک؛ قديس يا تروريست | ||
ژاندارک؛ قديس يا تروريستپرویز جاهداجرای جديدی از نمايشنامه ژان مقدس (Saint Joan) نوشته جرج برنارد شاو در لندن به کارگردانی ماريان اليوت، بحثها و پرسشهای تازهای را در باره ژاندارک و حقانيت عمل اين شهيد انقلابی قرون وسطی در ميان منتقدان و اهل نظر برانگيخت.
دوشيزه مقدس دوشيزه اورلئان فکر میکرد با خداوند گفتوگو میکند و صداهايی از ماوراء به او میگويند که بايد عليه تجاوز سربازان بيگانه انگليسی که خاک فرانسه را اشغال کردهاند، بپاخيزد و فرانسه را از دست آنها نجات دهد. او کسی است که با دستگاه کليسا درآويخت و پس از محاکمهای طولانی در ماه مه ۱۴۳۱ در سن نوزده سالگی به جرم ارتداد با آتش سوزانده شد اما کليسای کاتوليک رم پس از ۵۰۰ سال در ۱۹۲۰ او را قديس ناميد. بی شک برنارد شاو نويسنده ايرلندی تنها نويسندهای نبود که تحت تاثير اين شخصيت تاريخی قرار گرفت و نمايشنامه ژان مقدس را در ۱۹۲۳ بر اساس زندگی، محاکمه و اعدام او نوشت بلکه سرنوشت تراژيک اين دختر مبارز فرانسوی الهام بخش نويسندگان و فيلمسازان بسياری چون برتولد برشت، کارل دراير، روبر برسون، اتوپر مينجر، گراهام گرين و لوک بسون شد. «مصائب ژاندارک» ساخته کارل دراير بر اساس فيلمنامه جوزف دلتيل که صرفا بر دادگاه و محاکمه ژاندارک متمرکز شده و جز چند صحنه، تمام فيلم در کلوزآپ فيلمبرداری شده، يکی از شاهکارهای مسلم سينماست. فيلمی که آندره بازن منتقد بزرگ فرانسوی آن را با آثار نقاشان بزرگ رنسانس برابر دانست. ژاندارک نه تنها دوشيزهای مقدس در ميان کاتوليکهاست بلکه در نظر فرانسویها يک چهره ملی و يک شهيد راه آزادی و استقلال به حساب میآيد. او برای راستگرايان سمبل قدرت نظامی و اتحاد ملی و برای چپها نماد اعتراض و مقاومت است. برای برنارد شاو نيز ژاندارک روح پروتستانتيسم و وجدان فردیای است که عليه دستگاه فئوداليسم و کليسا میستيزد. برنارد شاو در نمايش خود نشان میدهد که چگونه يک زن حاضر میشود برای اعتقاداتش از جان خود بگذرد و شهيد شود. در نمايشنامه شاو، ژاندارک رهبر قدرتمند و کاريزماتيک است که میتواند با سخنانش مردم را به هيجان آورده و به شورش و مقاومت در برابر اشغالگران برانگيزد. آنارشيسم مذهبی ژاندارک برای ماريان اليوت کارگردان نمايش ژان مقدس، چنين تصويری از ژاندارک تداعیگر تصوير جهادگران و شهادت طلبانی است که در خاورميانه و عراق امروز، جان خود را برای اعتقاداتشان فدا میکنند. درونمايههای سياسی و مذهبی نمايشنامه برنارد شاو بيش از ديالوگهای بلند و طولانی آن برای خانم اليوت جذاب بود. آميختگی مذهب با سياست، فساد دستگاه مذهبی مسيحيت، سوءاستفاده از قدرت، شهادت طلبی و داوطلب شدن برای مرگ بهخاطر ايمان مذهبی، مهمترين درونمايههای نمايش ژان مقدس را تشکيل میدهند و به شدت طنينی امروزی دارند. به اعتقاد نيکلاسدیجونگ، منتقد ايونينگ استاندارد، هيچ نمايشی بهتر از ژان مقدس، بنيادگرايی مذهبی و تهديد آن عليه ايدههای ليبرالی و آزادی فردی را نشان ندادهاست. ژاندارک بهخاطر فردگرايی مذهبیاش میميرد و تئاتر اليوت به ما يادآوری میکند که تعصب مذهبی هنوز زنده است و با فرديت انسان میستيزد. از سوی ديگر ماريان اليوت با اقتباس تازه خود از نمايشنامه شاو، اين را هم يادآور میشود که افکار اين شخصيت تا چه حد میتواند خطرناک باشد و فردگرايی و آنارشيسم ژاندارک تا چه اندازه تهديدی برای نظم اجتماعی است. در سخن اسقف بيوويس جملهای است با اين مفهوم که چه خواهد شد اگر هر دختری فکر کند که يک ژاندارک است؟ البته تصوير برنارد شاو از اين قهرمان، تصويری مثبت است. به اعتقاد شاو، جهان هرگز آماده پذيرش قدیسين نبوده و اگر ژان امروز هم ظهور کند، نابود خواهد شد. برخی از منتقدان مثل اريک بنتلی معتقدند که نمايشنامه شاو اگرچه عليه کليسا و فئوداليسم است اما او منصفانه به هر دو جانب نگاه میکند، خصوصا در صحنه دادگاه زمانی که يکی از روحانيون مسيحی میخواهد روح ژاندارک را نجات دهد. مردان کليسا در اين نمايش مثل فيلم دراير يا برسون آنقدر بد و خبيث نيستند بلکه حتی بخشنده و مهرباناند و میخواهند روح ژاندارک را نجات دهند اگرچه ماموريت آنها نابودی و ريشه کنی کفر و ارتداد است. با اين حال دادگاه ژاندارک در نمايشنامه شاو به نظر عادلانه میرسد. به او فرصت کافی برای توبه و تقاضای بخشش داده میشود اما او راديکالتر و شورشیتر از آن است که بپذيرد. او شهادتطلبی است که تصميم خود را گرفته و برای مردن آماده است. مجازات مرگ با آتش قطعا ظالمانه است اما شاو میگويد که بر اساس استانداردهای امروزی اين مجازات ظالمانه به نظر میرسد و آنها در قرون وسطی با استانداردهای ما زندگی نمیکردند. او در مقدمه اين نمايشنامه میگويد اگر کاملا متقاعد نشوی که جهان نسبت به زمان ژاندارک، از نظر اخلاقی و مکانيکی وسيعاً متحول شده، آنگاه هرگز درک نمیکنی که چرا ژاندارک سوزانده شد و تا زمانی که اين را درک نکنی هرگز او را نخواهی شناخت. اقتباسی مدرن برای تماشاگرانی مدرن ماريان اليوت تئاتر خود را اجرايی مدرن از نمايشنامه برنارد شاو برای تماشاگران مدرن میداند. اجرای دو نمايشنامه از برنارد شاو به طور همزمان در لندن (اجرای ديگر مربوط به نمايش پيگماليون به کارگردانی پيتر هال است)، نشانگر توجه دوباره تئاتر انگلستان به اين نمايشنامهنويس بزرگ است. بعد از ۱۳ سال اين نخستين بار است که نمايشنامهای از برنارد شاو در نشنال تيتر لندن به روی صحنه میرود. در حالی که بسياری از کارگردانان تئاتر انگليس، آثار شاو را طولانی، پرحرف، کسالتبار و غير دراماتيک خواندهاند (او فقط ۶۰ صفحه مقدمه بر اين نمايش نوشته است)، ماريان اليوت با اجرای خلاقانه اش، ظرفيتهای نمايشی وسيع کار برنارد شاو را اثبات میکند. اجرای اليوت نه تنها نمايشنامه شاو را دراماتيکتر کرده بلکه از نظر بصری نيز قابل توجه است. برخی از پژوهشگران تئاتر، ژان مقدس را بهترين کار شاو میدانند. با اين حال با اينکه خانم اليوت، برخی از صحنهها را حذف کرده و بسياری از ديالوگها را کوتاهتر کرده است اما نمايش هنوز طولانی و پرحرف به نظر میرسد (سه ساعت برای يک نمايش زمان نسبتا طولانیای است). صحنه تقريبا لخت و بدون دکورهای قرون وسطايی است. صندلیهای چوبی نه تنها برای صحنه دادگاه چيده شدهاند بلکه کارکرد افکتيو دارند و قرار است بازيگران آنها را در صحنههای جنگ بر زمين بکوبند. وجود شاخههای خشک و تنههای بريده درختان در پس زمينه نه تنها هيزم آتش ژاندارکاند بلکه استعارهای از وضعيت درهم شکسته فرانسه جنگزده است. صحنه سوزاندن ژاندارک نيز تکاندهنده و گيراست. دودی که تمام صحنه را پر میکند همراه با صدای سوختن هيزمها آن را به شدت باورپذير کردهاست. استفاده از لباسها و وسايل صحنه امروزی و مدرن ازيونيفورم سربازان انگليسی در زمان جنگ جهانی دوم گرفته تا فنجانهای نقره ای قهوه تا وجود ميکروفون در صحنه تفتيش عقايد، شکلی کاملا تجربی به نمايش بخشيده است. همينطور اجرای موسيقی زنده و رقص مدرن بر صحنه نيز تاکيد ديگری است بر امروزی بودن نمايش ژاندارک. در عين حال آوازهايی که به سبک گوتيک از دور به گوش میرسند، فضای قرون وسطايی نمايش را يادآور می شوند. بازی «آنماری داف» بازيگر ايرلندی در نقش ژاندارک همه آن چيزی است که از يک بازيگر میتوان انتظار داشت. داف بازيگری پر انرژی، فعال و جذاب است .او نه تنها چهرهای کاريزماتيک است بلکه معصوميت، آسيب پذيری و زنانگی ژاندارک را همراه با روحيه سلحشوری او خوب منتقل میکند. اجرای مدرن ماريان اليوت از نمايشنامه ژان مقدس نشان میدهد برنارد شاو هنوز برای تئاتر مدرن جذاب است. آنچه که بر سر ژان میآيد میتواند در هر دورهای اتفاق بيفتد. تاريخ نشان داد که ژان بهخاطر اعتقاداتش مرتد تشخيص داده شد و به سوختن در آتش محکوم شد اما همان دستگاهی که يک روز او را مرتد اعلام کرد، ۵۰۰ سال بعد او را قديس شناخت. آيا تاريخ درباره شهادتطلبان مسلمان امروز که دست به عمليات انتحاری میزنند، فردا قضاوت ديگری خواهد داشت؟ |
نظرهای خوانندگان
هر واقعيتي دو لبه دارد. اينكه ما كدام را بنگريم بسته به شرايط دارد. اما خود اين واقعيت كه واقعيت دو لبه دارد هم مي تواند دو لبه داشته باشد. و اگر هر لبه هم چند لبه داشته باشد - ديگر عجب بلبشويي مي شود.
-- بدون نام ، Jul 21, 2007 در ساعت 09:20 AMمهم تا ثير دراز مدت يك حركت اجتماعي است نه فهم لحظه اي از آن. البته اين گزاره هم مي تواند دو لبه داشته باشد!
سلام آقای جاهد
-- سید مهدی طاهری ، Jul 21, 2007 در ساعت 09:20 AMپرسش آخر متن چه ارتباطی با نوشتارتان دارد؟
آیا یک پرسش تفننی است یا ...؟
در صورت به وقوع پیوستن چنین امری کدام نهاد در دین اسلام قرار است ایشان را قدیس بنامد؟
آقاي طاهري عزيز
همانطور که در اين نوشته آمده، خانم اليوت با رويکردي کاملا معاصر و با چشم داشتي به شرايط سياسي فعلي جهان و گفتمان هاي متضاد عصر يعني « ترور مقدس» و « جنگ عليه ترور» نمايشنامه شاو را اجرا کرده بنابراين پرسش من در آخر نوشته بي ربط نيست. خطاب آن هم فقط به نهادهاي اسلامي نيست بلکه تاريخ به طور کلي است.
-- پرويز جاهد ، Jul 21, 2007 در ساعت 09:20 AMسلام آقای جاهد
در مورد نوشتار پیشین شما
یک پرسش: دقیقا" چه کسانی تاریخ سینما را به دو دوره قبل و بعد از تارانتینو تقسیم کرده اند.
-- سید مهدی طاهری ، Jul 22, 2007 در ساعت 09:20 AMممنون می شوم که چنانچه وقت داشتید بگونه ای مستقل تحلیلی جامع تر در مورد خود فیلم ارایه دهید.