رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ تیر ۱۳۸۹
خرمگس آتن- ۱۷

قهرمانی، وظیفه یا فداکاری

مریم اقدمی
aghdami@radiozamaneh.com

احتمالا ماجرای رفتار استثنایی تختی را در یکی از مسابقات کشتی شنیده‌اید. یک مسابقه فینال در مقابل حریف روس در جریان بود که دست حریف اسیب می‌بیند. پس از آن تا آخر مسابقه تختی نیز تنها با یک دست کشتی می‌گیرد تا انصاف را رعایت کرده باشد. در آن مسابقه حریف روس برنده می‌شود و تختی مدال نقره می‌گیرد.

Download it Here!

واکنش ما و افکار عمومی در برابر چنین عملی چیست؟ چنین رفتارهایی معمولا به عنوان اعمالی استثنایی و قهرمانانه ارزیابی می‌شوند که فراتر از رفتار معمول افراد در شرایط عادی و زندگی روزمره‌اند. دقیقا به همین دلیل است که تحسین و ستایش مردم را برمی‌انگیزند و روایت آنها به شکلی اسطوره‌وار در تاریخ باقی می‌ماند.

در واقع اگر تختی به روال معمول و قانونی هر کشتی دیگری آن بازی را انجام می‌داد و برنده می‌شد، هیچ کس او را به خاطر رفتار غیراخلاقی و نادرست سرزنش نمی‌کرد. کسی نمی‌گفت چرا کاری خارق‌العاده و استثنایی انجام نداده است. شاید به این دلیل که خود همان عمل قهرمانانه، خلاف عادت و انتظار مردم بوده است و به خاطر همین عمل فراتر از وظایف معمول شایسته تحسین و ستایش ویژه دیگران شده است. عموما اعمال قهرمانانه و فرای وظایف معمول مورد توجه و تحسین مردم هستند، اما اگر کسی به خاطر نداشتن چنین رفتاری سرزنش نخواهد شد.

حداقل‌های اخلاقی

با این حساب به نظر می‌رسد که شهود اخلاقی ما قضاوت دوگانه‌ای در مورد اعمال و رفتارهای خود و دیگران دارد. به این معنی که در یک سطح تعدادی اصول اخلاقی پایه و ابتدایی وجود دارند که هر کسی باید آنها را رعایت کند. این دستورها معمولا هم به شکل دستورهای سلبی بیان می‌شوند و حداقلی‌ترین انتظارات اخلاقیات از افراد هستند. مانند نادرست بودن دروغ، تقلب و اعمال دیگر که معمولا شهود عام آنها را نادرست و غیراخلاقی می‌داند و هر فرد از خود و دیگران انتظار دارد از این رفتارها اجتناب کنند.

به نظر می‌رسد که دستورالعمل‌های مذکور به نوعی جزئی از وظایف اخلاقی معمول در زندگی روزمره مردم باشند. اما اعمال و رفتارهای دیگری وجود دارند که وظیفه فرد به شمار نمی‌روند و جالب است که بر خلاف وظایف گفته شده معمولا به صورت مثبت از آنها یاد می‌شود. این اعمال به نوعی آرمان‌های اخلاقی به شمار می‌روند و برای مثال بخشش و کمک به دیگران عملی اخلاقی است که انجامش بسیار تحسین‌برانگیز است.

انجام چنین اعمالی فراتر از وظیفه معمول و خواسته شده از افراد در دستورالعمل‌های ابتدایی اخلاق در نظام‌های مختلف است. شاید به زبان اخلاق دینی بتوان چنین اعمالی را معادل اعمال مستحب دانست. در انجام فریضه‌های دینی هم فرد به خاطر انجام ندادن اعمال مستحب مورد سرزنش قرار نمی‌گیرد. به همین دلیل انجام اعمالی فراتر از ندای وظیفه در ذهن عموم مردم اعمالی قهرمانانه و قدیس‌وار هستند که تنها از انسان‌های بزرگ بر می‌آید. اما شاید از دیدگاه خود این افراد همان عمل در زمره وظایف آنها باشد و انجام ندادن‌اش را کاری نادرست و غیراخلاقی بدانند.

درست همین جاست که مشکل فلسفی و سوال اصلی در مورد اعمال فراتر از وظیفه و قهرمانانه مطرح می‌شود. مهمترین سوال این است که آیا در این صورت انجام اعمال خوب اختیاری خواهد بود؟ یعنی آیا مردم تنها وظیفه دارند که از رفتار نادرست و غیراخلاقی پرهیز کنند، اما اعمال خوب را به دلخواه و به صورت اختیاری انجام دهند؟

آیا قهرمان نبودن غیراخلاقی است؟

به نظر می‌رسد که دوباره باید به تعریف اعمال اخلاقی و غیر اخلاقی یا درست و نادرست در نظام‌های اخلاقی مختلف مراجعه کنیم. برای مثال در چارچوب اخلاق فایده‌گرا، عملی خوب است که رضایت و فایده عمومی را افزایش دهد. بر این اساس بهترین عمل در هر موقعیت رفتاری است که بیشترین فایده را برای بیشترین افراد به دنبال داشته باشد.

بر اساس این دیدگاه اعمال خیرخواهانه و بخشش اعمال خوبی هستند که به نظر می‌رسد حتی در این چارچوب هم رفتارهایی فراتر از وظیفه معمول به شمار می‌روند. برای مثال از فرد انتظار نمی‌رود که همه سرمایه‌اش را برای کمک به فقرا ببخشد. اما اگر چنین عملی فایده بسیار برای تعداد زیادی از افراد داشته باشدَ، آیا این این کار بر اساس اخلاق فایده‌گرا بهترین عمل موجود نیست؟

پس بر این اساس چنین عملی نه تنها فراتر از وظیفه، بلکه یک عمل درست اخلاقی در آن موقعیت به شمار می‌رود. در واقع حتی می‌توان گفت اگر شخصی در چنین موقعیتی آن کار اخلاقی را انجام ندهد، شایسته سرزنش به خاطر انجام کار نادرست و غیراخلاقی است. یعنی به نظر می‌رسد وقتی حدی برای بیشترین فایده در نظر گرفته نشده است، انتظار می‌رود که هر کار خوبی به عنوان وظیفه انجام شود.

ظاهرا بر خلاف شهود عام اخلاقی که در ابتدا از آن صحبت کردیم و انجام ندادن کار خوب و فراتر از وظیفه سرزنشی به دنبال نداشت، با تحلیل این اعمال بر اساس اخلاق فایده‌گرا، آن شهود عام اخلاقی زیر سوال می‌رود و باید افراد را به خاطر انجام ندادن اعمال قهرمانانه و استثنایی بازخواست کرد.

همین مشکل در مورد اعمال فراتر از وظیفه، برای اخلاق کانتی هم وجود دارد. کانت بیشترین ارزش اخلاقی را برای انگیزه و نیت افراد در انجام اعمال قائل می‌شود. وقتی چنین معیاری را برای ارزیابی اعمال و رفتارهای افراد بپذیریم، دیگر نمی‌توانیم حدی برای انگیزه و نیت خیر افراد بگذاریم. در واقع انجام اعمال قهرمانانه و فراتر از وظیفه هم جزئی از وظایف اخلاقی افراد خواهد شود.

چنین تقابل‌هایی میان شهود عام اخلاقی و نظریه‌های اخلاق آثار مخربی برای نظریه‌های اخلاقی دارند. برای مثال ممکن است فایده‌گرایی در نوع افراطی آن تمام پیامدهای نظریه خود را بپذیرد و قبول کند که رفتار فراتر از وظیفه معنا ندارد و همه مردم موظف به انجام اعمال قهرمانانه هستند. اما چنین رویکردی با قرار دادن بیشتر مردم در دسته افراد غیراخلاقی تنها فاصله‌اش را با شهود اخلاقی مردم بیشتر می‌کند.

بنابراین نظریه‌های اخلاقی راه‌های مختلفی برای حل چنین تضادی پیش گرفته‌اند. برخی از نظریه پردازهای اخلاق تعریف اعمال خوب، بد و فراتر از وظیفه را زیر سوال برده‌اند و گفته‌اند مشکلی که در ظاهر وجود دارد تنها مشکل تعریف است. برخی دیگر برای حل مشکل توجیه‌های عملگرایانه به عنوان دلایل سرباز زدن افراد از انجام اعمال قهرمانانه مطرح کرده‌اند. اما به نظر می‌رسد همچنان بهترین راه را همان شهود اخلاقی افراد نشان می‌دهد که نمی‌توان انتظار داشت همه مردم قهرمان باشند.

اما به نظر می‌رسد تعریف اعمال خوب و بد هم در شهود اخلاقی مردم متغییر هستند و اگر عمل خوبی زیاد تکرار شود خیلی‌ها آن را جزئی از وظایف افراد به شمار خواهند آورد. نمونه آن رفتارهای جوانمردانه در بازی‌های ورزشی است که اگر فردی از تیم حریف مصدوم شده باشد توپ را به بیرون می‌اندازند تا مشکل او حل شود. سالها قبل اگر تیمی این کار را می‌کرد جوانمردی‌اش را ستایش می‌کردند، اما حالا اگر تیمی چنین رفتاری نکند او را به خاطر کار غیراخلاقی سرزنش می‌کنند.

پس شهود اخلاقی عام هم در شرایط متفاوت دستورالعمل‌های مختلفی دارد که همچنان نمی‌توان قاعده‌ای کلی در آن شناسایی کرد. حداقل می‌توان همان حرف ابتدایی را گفت که مردم همچنان اعمال قهرمانانه را ستایش می‌کنند. زیرا افراد بنابر طبیعت انسانی خود می‌دانند که اعمال فراتر از وظیفه نیازمند تلاشی خارق‌العاده هستند و قضاوت‌های اخلاقی مختلف هم چیزی از دشواری این اعمال کم نمی‌کنند.

دوراهی شما

حال نوبت شماست که در نظرسنجی این برنامه شرکت کنید. اگر فردی که عملی قهرمانانه انجام داده، آن کار را انجام نمی‌داد، آیا کارش را غیراخلاقی می‌دانستید؟ برای مثال اگر تختی آن مسابقه را به شکل عادی ادامه می‌داد آیا کارش را نادرست و غیراخلاقی می‌دانستید؟


برای پاسخ به این سوال موقعیتی را فرض کنید که کاری فداکارانه و بیش از وظایف‌تان انجام داده‌اید، اما دیگران با استدلالی شبیه آنچه فایده‌گرایان یا وظیفه‌گرایان مطرح می‌کنند، شما را شایسته تشویق و تحسین نمی‌دانند.

منابع:

Supererogation by David Heyd from Stanford Encyclopedia of Philosophy, 2006

50 Philosophy Ideas You Really Need to Know, Ben Dupré, 2007

Share/Save/Bookmark

نتایج نظرسنجی برنامه قبل
در نظرسنجی برنامه قبل این سوال مطرح شده بود که اگر تنها راه پایان یک جنگ خونین بمباران پرجمعیت‌ترین شهر دشمن باشد که مراکز فرماندهی‌اش در آن شهر و در مناطق مسکونی پراکنده است، آیا به این بمباران رای می‌دهید؟ 66 نفر در این نظرسنجی شرکت کرده اند که 42 درصد پاسخ مثبت و 58 درصد پاسخ منفی داده اند.

نظرهای خوانندگان

به نظر من شما با این نوع نظرسنجی‌هایتان مرتکب یک کار غیراخلاقی می‌شوید. شما مسائل را به دو گزینه فرومی‌کاهید. عمومن در واقعیت مسائل این‌گونه نیستند و می‌توان راه‌حل‌های متنوعی با توجه به شرایط خاص هر مسئله برای‌شان متصور بود. بنابراین با طرح انتزاعی مسائل و محدود کرد‌ن گزینه‌های پیش رو به دو گزینه، اذهان مخاطب را تنها در دو حد ماکزیمم و مینیمم شرطی می‌کنید و این، هم از دیدگاه وظیفه‌گرایی هم از دیدگاه فایده‌گرایی، اخلاقی نخواهد بود.

-- حمید ، Jun 22, 2010 در ساعت 03:38 PM

من معمولن سعی می کنم دلایل رفتاری ام تا حدودی از منفعت طلبی های عادی فراتر رود.ولی اگر علی رغم نیت فداکارانه متهم به منفعت طلبی شوم از انجام آن کار دست می کشم مگر اینکه در مورد موجوداتی باشد که به شدت به آنها علاقه دارم در آن صورت ذجر را بر خود روا می دارم.

-- مریم از تهران ، Jun 23, 2010 در ساعت 03:38 PM