رادیو زمانه > خارج از سیاست > مقالات > تبعیت صددرصدی و حذف تفاوت | ||
تبعیت صددرصدی و حذف تفاوتاکبر گنجی۱۱ - انتخابات مجلس هشتم: شورای نگهبان صلاحیت ۲۰۰۰ تن از داوطلبان مجلس هشتم را رد کرد. بدینترتیب تکلیف دو سوم (۱۶۰) کرسیهای مجلس پیشاپیش روشن بود. خیال سلطان کاملا راحت بود و او فقط اجازه داد که در حدود ۸۰ کرسی مجلس بین محافظهکاران با نیروهای ردهدوم و ردهسوم اصلاحطلبان رقابت صورت گیرد. با همهی اینها، خامنهای باز هم اصلاحطلبان را، به دو دلیل، مورد حمله قرار داد: اول) نگرانی اصلاحطلبان از احتمال تقلب در انتخابات. دوم) آمریکاییبودن اصلاحطلبان. او گفت: «انتخابات در پیش است، این انتخابات خیلى مهم است. ... من مىبینم متاسفانه در اظهارات بعضیها - حالا انشاءاللَّه که از روى غرضورزى نیست - مرتب تکیه میکنند: آقا! تقلب نشود، آقا! تقلب نشود؛ آقا! دستبرد نشوند. چه تقلبى؟! قریب به سىسال است که دستگاههاى مجرى این مملکت دارند انتخابات را انجام میدهند با سلامت کامل. بعضیها حتى شرم نکردند، گفتند ناظرین بینالمللى بیایند نظارت کنند بر این انتخابات؛ بیگانهها، دشمنها که با اصل انتخابات و با اصل ملت ایران مخالفند؛ با هر چیزى که به نفع ایران است مخالفند، اینها بیایند بشوند قاضى! این، بزرگترین جسارت به ملت ایران است. ... مراقب فعالیتهاى دشمن باشند. حالا پریروز - دو روز قبل از این - بوش، رییس جمهور امریکا گفت ما از فلان دسته در ایران حمایت میکنیم. این ننگ است براى هر کسى که امریکا بخواهد او را تحتالحمایهى خود بگیرد. اول، خود آن کسانى که آن دشمن وحشى میخواهد از آنها حمایت کند، بعد هم مردم فکر کنند، ببینند چرا میخواهد حمایت کند. کدام نقص در اینها هست که موجب شده است دشمن بخواهد از او حمایت کند. در داخل یک خانواده ممکن است دو تا برادر، یک برادر و خواهر با هم اختلاف داشته باشند. اگر دشمن، دزد، خائنى که بیرونِ خانه است، با یکى از اینها ارتباط برقرار کرد و گفت من طرف تو هستم، آن بایستى به خود بیاید، بگوید من چه غلطى کردم، چه اشتباهى کردم که این دشمن خانوادگى میخواهد از من حمایت کند. مردم هم باید حواسشان جمع باشد؛ نگذارید انتخابات بشود ملعبهى دست بیگانگان. من بارها به بعضى از افراد سیاسى که فعالیتهایى دارند و گاهى یک مخالفخوانیهایى میکنند، تذکر دادهام، نصیحت کردهام؛ گفتهام مواظب باشید مرزهاى میان شما و دشمن کمرنگ نشود؛ پاک نشود. مرز وقتى کم رنگ شد، احتمال اینکه کسانى از این مرز عبور کنند یا دشمن از این مرز عبور کند و بیاید این طرف یا دوست و خودى غافل شود و از مرز عبور کند و برود به دامن دشمن، زیاد خواهد بود. مرزها را روشن کنید؛ مشخص کنید. ... کسانى هستند مزدور آنهایند؛ کسانى هستند نوکر آنهایند؛ کسانى هستند در خدمت آنهایند. مرزهاتان را با اینها هم روشن کنید و مشخص کنید»1. خامنهای دو روز پیش از انتخابات، طی سخنانی دوباره اصلاحطلبان را مورد حمله قرار داد که در مجلس ششم قصد داشتند با تصویب مصوبهای دولت را ملزم به پیوستن به پروتکل الحاقی کنند. او دوباره مدعی شد که آمریکا به دنبال بهقدرترساندن اصلاحطلبان در ایران است. بهطور طبیعی راهکار او برای مقابلهی با آمریکا، رایندادن مردم به اصلاحطلبان بود: «یک کسانى در یک مجلس دیگرى پیدا شدند، تصمیم گرفتند بر طبق خواستهى مخالفین که میگفتند بساط انرژى هستهاى را جمع کنید، در کشور قانون بگذرانند که دولت را الزام کنند که دنبال انرژى هستهاى نرود! این هم بود در یکى از مجالس ما [یعنی مجلس ششم]. این چیزى نیست که ملت ایران آن را بخواهند. اما در همین مجلس هم - همین مجلسى که الان بر سر کار هست [مجلس هفتم] - قانون گذراندند و دولت را موظف کردند که بایستى انرژى هستهاى را دنبال کند و موانع سر راه را برطرف کند. ... همه گردن میکشند ببینند ملت ایران در این انتخابات چه میکند؟ چهجور وارد صحنهى انتخابات میشود و چه کسانى را انتخاب میکند. آمریکاییها گفتند ما مایلیم فلانجور آدمها باشند، فلانجور آدمها نباشند. ملتهاى مسلمان نگاه میکنند ببینند آیا نسخهى آمریکایى در ایران عمل شد یا نسخهى ایرانى و اسلامى عمل شد. آنچه که آمریکاییها میخواهند، مخالف منافع ایران است. ... هر کسى را که دشمن ما، دشمن ایران، میخواهد که او بر سر کار نباشد، در مجلس نباشد، در دولت نباشد، او باید باشد؛ او به نفع ایران است. هر کسى را که دشمن ما میخواهد که او برود در دستگاه حاکمیت کشور و قانونگذارى کشور، او نباید برود. آن کسانى که مرزشان با دشمن و دستنشاندگان دشمن مرز کمرنگى است، اینها براى ورود به مجلس اصلح نیستند. کسانى باید باشند که مرز روشنى با دشمن داشته باشند»2. خامنهای از تمامی امکانات استفاده کرد تا مجلسی سلطانی برسازد. مجلسی که مطابق میل و خواست رهبر کار کند. مهدی کروبی با مشاهدهی روندی که در انتخابات مجلس هشتم مسلط گشت، انتخابات را در ایران پایانیافته بهشمار آورد. میگوید: «روند تایید صلاحیتها در انتخابات مجلس شورای اسلامی دورهی هشتم بدعتی منحصربهفرد در تاریخ برگزاری انتخابات بود.سختگیریها برای چیدمان ترکیب خاص در مجلس هشتم هیچ نمونهای نداشت و بهواقع موضوع از آنچه که در انتخابات مجالس صورت گرفت، متفاوتتر بود. نگرانیها و دغدغههای ما از آنچه در شرف تکوین بود، باعث شد تا در عرض کمتر از دو هفته، چهار بار با مقام معظم رهبری ملاقات کنم و ۳ با برای ایشان نامه بنویسم. این بار برخلاف گذشته که شورای نگهبان اعمال نظر مینمود، جریانی شکل گرفته بود که تصمیم گرفت ترکیب مجلس چگونه باشد، چهکسی بیاید و چهکسی نیاید؟ جریانی که بهنام کارشناسان شورای نگهبان انتخابات را اداره مینمود و من همانجا گفتم که انتخابات دیگر پایان یافت»3. با این حال او یکبار دیگر در انتخابات بعدی شرکت کرد تا آنچه بهطور شهودی دریافته بود،به یقین تبدیل کند. ۱۲- انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸: پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۱۳۷۶ ناشی از خطای محاسبهی خامنهای بود. او آموخته بود که باید تمامی راهها را ببندد تا دوباره آن تجربه تکرار نشود. محمد خاتمی در همان ابتدای کار- یعنی کاندیداتوری - کیش و مات شد و میدان رقابت را ترک کرد. اولین کاندیدای اصلاحطلبان مهدی کروبی بود. مهندس میرحسین موسوی بهعنوان دومین کاندیدای اصلاحطلبان وارد صحنه شد. این بار، همهی افراد و گروهها، گرفتار خطای محاسبه در خصوص میرحسین موسوی شدند. هیچکس باور نمیکرد که موسوی که بیستسال با سکوت مطلق صحنهی سیاست را ترک کرده بود، بتواند فضای انتخابات را دوقطبی سازد. خطای محاسبهی دوم اصلاحطلبان، محافظهکاران، و علی خامنهای آن بود که هیچکس باور نمیکرد که موسوی در مقابل تقلب وسیع سلطان بایستد. انتخابات در جمهوری اسلامی، همواره متقلبانه بوده است، اما به باور اصلاحطلبان انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری، اصلا نیازی به شمارش آرا نداشته است. آقای خامنهای به انتخابات در چارچوب نظام و رقابت میان مسولان سهدههی گذشته قانع نبود و نیست. او بهصراحت به همه گفته بود که رقابت میان مسوولان نظام و انقلاب است: «این چهارنفری که وارد عرصهی این انتخابات جدی شدند، همهشان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. یکی از اینها رییس جمهور کشور ماست؛ رییس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد. یکی از آنها نخستوزیر هشت سال در دوران ریاست جمهوری خود بنده است. یکی از آنها فرماندهی سپاه در سالهای متمادی و یکی از فرماندهان اصلی دوران دفاع مقدس بوده است. یکی از آنها دو دوره رییس قوهی مقننه کشور بوده است؛ رییس مجلس شورای اسلامی بوده است. اینها عناصر نظامند؛ اینها همهشان متعلق به نظامند. ... همهشان مال نظامند؛ چهارنفر از عناصر نظامند. این رقابت درون نظام تعریف شد؛ نه رقابت بین درون نظام و بیرون نظام. ... رقابتی بود در درون نظام و بین عناصر وابسته به نظام؛ متعلق به نظام، و همهشان هم با این سوابق. همهشان را من از نزدیک میشناسم، افکارشان را میدانم، سلایقشان را میدانم، خصوصیات رفتاریشان را میدانم، با همهشان از نزدیک من کار کردم»4. اما او به دنبال آن بود که فرآوردهی انتخابات صددرصد تابع و مطیع او باشد، این سودا مصداقی جز احمدینژاد نداشت. خامنهای در نماز جمعهی تهران مهندس موسوی و مهدی کروبی را بهدلیل انتقاداتشان از احمدینژاد مورد حمله قرار داد و گفت: «به کسی که رییس جمهور قانونی کشور است، متکی به آراء مردم است. نسبتهای خلاف دادند، رییس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغگویی متهم کردند! اینها خوب است؟ کارنامههای جعلی برای دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، که ما که در جریان امور هستیم، میبینیم میدانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشی کردند؛ رییس جمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبتهای خجالتآور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند»5. او بهصراحت به مردم گفت که در موارد عدیدهای با هاشمی رفسنجانی اختلاف نظر دارد، و در تمامی موارد اختلافی، نظرات احمدینژاد را به نظرات خود نزدیکتر مییابد: «من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر داریم، که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقای رییس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینهی مسایل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینهی نحوهی اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسایل فرهنگی اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقای رییس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است»6. شش ماه پیش از این سخنان علی خامنهای، هاشمی رفسنجانی طی مصاحبهای به اختلافنظرهای خود و آقای خامنهای اشاره کرد. هاشمی با بیان نحوهی حل اختلافاتشان، در واقع به زبان بیزبانی سرشت نظام سلطانی را برملا کرد: «من و رهبری، در موارد اختلافی، با یکدیگر بحث میکنیم تا یکی از ما دو نفر مجاب بشود. اگر من قانع شدم که تکلیف روشن است، اگر مقام معظم رهبری ادله و توجیهات مرا پذیرفتند، خوب مطابق تکلیف خود عمل میکند، اما اگر هیچکدام از ما نظرات دیگری را نپذیرفتند و از براهین و توضیحات ارائهشده متقاعد نشدند، چه باید کرد؟ این موضوع را با آقا به مباحثه گذاشتیم و سرانجام با دلیلی که میگویم، بنده خود را مکلف دیده و میبینم که از نظرات و اوامر ولی امر، تمکین و تبعیت کنم، و آن دلیل این است که ایشان در فرض عدم قناعت، حجت شرعی در پذیرفتن نظرات مرا ندارند، ولیکن من جهت عمل به نظرات و تصمیمات متخذه از سوی ایشان به عنوان رهبری، عندالله حجت شرعی و قانونی دارم»7. پیش از این گفته شد که علی خامنهای و مریداناش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ تحت پوشش مبارزهی بافساد و اشرافیگری، به جنگ هاشمی رفسنجانی رفتند. سپاهیان و بسیجیان در سطحی وسیع به افشاگری پیرامون فسادهای اقتصادی خاندان هاشمی پرداختند. هاشمی رفسنجانی که بهتر از هر کس با سازوکار نظام سلطانی ایران آشنا است، تصمیم گرفت تا در انتخابات چهارمین دورهی مجلس خبرگان رهبری کاندیدا نشود. او نمیخواست دوباره در زندان افشاگریهای خامنهای و تشکیلات وسیعاش اسیر شود. خامنهای به او فرمان میدهد که حتما در آن انتخابات کاندیدا شود. هاشمی که بهتر از هر کس میدانست افشاگریها به دستور مستقیم شخص او صورت میگیرد، این درخواست را مطرح ساخت که جلوگیری از این امر شرط کاندیداتوریاش خواهد بود. خامنهای این شرط را پذیرفت و در آن انتخابات کسی هاشمی را مورد تهاجم قرار نداد. هاشمی رفسنجانی قصهی توافقاش با خامنهای را به شرح زیر بازگو کرده است: «بنده بنا به دلایل محکمی که داشتم، با نامزدشدن خودم برای مجلس خبرگان رهبری، مخالف بودم، مقام معظم رهبری از من توضیح خواست و دلایل مرا نپذیرفت و به من امر کردند که باید ثبت نام کنید، و اضافه کردند که نامنویسی شما در انتخابات مجلس خبرگان یک تکلیف الهی است و واجب، گفتم من که بر خودم واجب نمیدانم، شما که واجب میدانید، تهیهی مقدمات آن نیز بر شما واجب است. مقدمات مورد نظر را گفتم که ایشان پذیرفتند و عملی کردند و من هم نامزد شدم»8. ساختار سلطانی نظام جمهوری، هاشمی رفسنجانی را تا این سطح تقلیل داده است که حتی بدون اجازهی علی خامنهای نمیتواند در چارچوب نظام کاندیدا شود. به این ترتیب در صبح روز ۲۳ خرداد بیانیهی تبریک خامنهای و اعلام پیروزی احمدینژاد منتشر شد که قبل از بررسی شورای نگهبان منصوب رهبر و مدافع احمدینژاد،به همه نشان داد که کار تمام است و سلطان احمدینژاد را به ریاست جمهوری منصوب کرده است: «مشارکت بیش از هشتاد درصدی مردم در پای صندوقها و رای بیستوچهار میلیونی به رییس جمهور منتخب، یک جشن واقعی است ... گمان بر این است که دشمنان بخواهند با گونههایی از تحریکات بدخواهانه، شیرینی این رویداد را از کام ملت بزدایند. ... چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزدهای محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحریکآمیز و بدگمانانه پرهیز کنند. رییس جمهور منتخب و محترم، رییس جمهور همهی ملت ایران است و همه و از جمله رقیبان دیروز باید یکپارچه از او حمایت و به او کمک کنند. ... از وزارت کشور و شورای محترم نگهبان که با اخلاص و امانتداری کامل به وظیفهی خطیر خود صادقانه و سختکوشانه عمل کردند؛ از نیروی انتظامی و دیگر دستگاههای حافظ امنیت، که فضای سالم و باز و آرام را برای مردم تامین نمودند سپاسگذاری میکنم»9. آیتالله خمینی گفته است که سلطان «میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، یکجانبه لغو کند». بدینترتیب، سلطان (آقای خامنهای) مجاز بود که قراردادش با مردم را یکجانبه لغو کند. او به مردم گفته بود که در انتخابات شرکت کنید، من بیطرف خواهم بود و تغییری در آرای شما ایجاد نخواهم کرد. اما، مطابق نظریهی ولایت مطلقهی فقیه، او مجاز بود که این پیمان را بهطور یکجانبه فسخ کند، و فسخ کرد. برای فهم و درک آنچه پیش آمد، بهتر است کمی عقب رویم و به فرایند شکلگیری این رویداد نگاهی بیاندازیم. علی خامنهای در مراسم هفدهمین سالگرد درگذشت آیتالله خمینی (۱۴/۳/۱۳۸۵) به مردم گفت: «امروز دولت ما یکى از محبوبترین دولتها بعد از مشروطه تا امروز است؛ در طول این صد سال»10. در دیدار با نمایندگان مجلس در سال ۱۳۸۷ خطاب به آنها گفت: «انصافا دولت، دولت پرکارى هم هست. من در این دورههاى بعد از انقلاب تا امروز، کمتر دورهاى را دیدم که این همه تلاش و کار و فعالیت متراکم در او وجود داشته باشد؛ با نیتهاى خوب»11. یک سال قبل از انتخابات آقای خامنهای در دیدار با دولت احمدینژاد گفت: «آنچه که در مورد سال آخر این دوره باید به شما عرض بکنم، چند نکته است. ... فکر نکنید که امسال، سال آخر دولت است؛ نه. مثل کسی که پنج سال دیگر بناست کار بکند، کار بکنید؛ یعنی تصور کنید که این یک سال به اضافهی چهار سال دیگر در ید مدیریت شماست. با این دید نگاه کنید و کار کنید و برنامهریزی کنید و اقدام کنید.»12. این سخنان بهطور روشن حاوی این پیام صریح بود که سلطان تصمیم دارد تا احمدینژاد همچنان رییس جمهور او باشد. در همین دیدار، خامنهای تکلیف همهی مخالفان احمدینژاد را هم روشن کرد. نقد ناقدان را، «تهاجم»، «پنجهزدن»، «لجنپراکنی»،«غرض» و «دشمنی» با نظام و انقلاب به شمار آورد: «دو جریان الان علیه این دولت وجود دارد: یک جریان، جریان داخلى است؛ یک جریان هم جریان خارجى است که او مهمتر است. ... دارند فشار مىآورند که این دولت را بکوبند. هدف واقعیشان هم این دولت - یعنى آقاى احمدىنژاد و شماها - نیست؛ البته آماج این دعواها شمایید؛ اما هدف واقعى، انقلاب است؛ هدف واقعى، نظام است. شماها هم چون حرف نظام را میزنید، طبعا آماج این تهاجمها قرار میگیرید؛ این خطى است که الان در بیرون وجود دارد. علتاش هم همین است که گفتمان این دولت، گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حرکت میکند. این خط خارجى است. انگیزههاى خط تخریب داخلى هم یک طیف وسیعى است و نمیشود انسان همه را به یک چوب براند: بعضیها واقعا خبرى ندارند - یعنى مغرض نیستند؛ اطلاعاتشان کم است و بر اثر بىاطلاعى چیزى میگویند – بعضیها غرضهاى شخصى و غرضهاى سطحى دارند؛ بعضیها غرضهایشان غرضهاى عمقى است؛ یعنى با نظام مساله دارند، کینهى امام در دلشان است و حرفهاى امام را یا از اول قبول نداشتند یا حالا قبول ندارند – آنهایى که از آن حرفها رو برگرداندند و پشیمانشدهها و برگشتهها – اینها یک طیف وسیعى از انگیزههاست، لیکن بالاخره محصول و جمعبندىاش همین تهاجمها و پنجهزدنها و لجنپراکنىهاست که وجود دارد»13. در بخش دیگری از سخناناش، سیاست هستهای احمدینژاد را بهعنوان یکی از دلایل حمایت همهجانبهاش از او ذکر میکند: «مسالهی انرژی هستهای برای ما فقط این نبود که ما میخواستیم یک فنآوری داشته باشیم، دیگران میخواستند ما نداشته باشیم؛ ...خب ملت ایران، دولت شما و شخص رییس جمهور، در مقابل این زورگویی و این تحمیل و این افزونطلبی ایستادید؛ ... اینها آن بخشها و اجزای گفتمان عمومی این دولت است که برای من اهمیت دارد»14. هاشمی رفسنجانی در سال گذشته حمایت همهجانبهی علی خامنهای از محمود احمدینژاد، و درخواستاش در این خصوص که از احمدینژاد انتقاد نشود را به نحو زیر بازگو کرد: «بنا بر دلایل متعدد سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، به عملکرد دولت نهم انتقاد دارم بهجز در مورد تخلف از سیاستهای کلی که نظارت بر آن از وظایف مجمع است، سکوت کردهام تا با نظرات علنی مقام رهبری، مخالفتی انجام نگیرد. ... من اینجوری خودم را راضی و قانع میکنم که رهبر انقلاب اسلامی، تحلیلی را از اوضاع دارند که تشخیصشان این است که اگر از دولت دفاع و پشتیبانی نکنند، ممکن است دولت برای ادامهی کار با مشکل جدی مواجه شود و در شرایط فعلی این به صلاح نیست. ... موضع من در حق دولت نهم همان سکوت من است و فکر نمیکنم که رهبر انقلاب در این زمینه چیز بیشتری از من بخواهد، زیرا ایرادات و انتقادات مرا به این دولت در ابعاد گوناگون، مستحضر میباشند. ... اهل سیاست و انان که سری در کتاب و دعا دارند میدانند که من با این اوضاع مخالف هستم و راهحل هم دارم»15. این اخبار نشاندهندهی آن است که سلطان تصمیم خود را گرفته بود. خواست او، ادامهی ریاست جمهوری احمدینژاد بود.نظام سلطانی، انتخابات دارد، اما انتخابات متقلبانهاش به انتقال قدرت منجر نمیشود. خود را مردمسالاری مینامد، اما دموکراسیاش متقلبانه است، یعنی نظام سلطانی را بهجای نظام دموکراتیک به مردم میفروشد. سلطان رییس جمهوری دارد که مدعی است نزدیک ۲۵ میلیون رای آورده است، اما او حتی مجاز به انتخاب معاون اول خود نیست. احمدینژاد، مشایی را به معاون اول خود برگزید. اما رهبر طی نامهی کوتاهی به او نوشت: «بسمه تعالی. جناب آقای دکتر احمدینژاد، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران. با سلام و تحیت. انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیممشایی به معاونت رییس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد. سیدعلی خامنهای، ۲۷/۴/۱۳۸۸». محمود احمدینژاد در پاسخ به فرمان علی خامنهای نوشت: «ضمن ارسال رونوشت نامهی کنارهگیری مورخهی ۲/۵/۱۳۸۸ جناب آقای مهندس اسفندیار رحیممشایی از معاونت اولی، به استحضار میرساند که مرقومهی مورخهی ۲۷/۴/۱۳۸۸ حضرتعالی به استناد اصل ۵۷ قانون اساسی اجرا شد». اما وضع برای هاشمی رفسنجانی بهمراتب بدتر از گذشته شد. محمود کوثری، از فرماندهان پیشین سپاه و نمایندهی فعلی مجلس شورای اسلامی، در جمع مسوولین هیاتهای رزمندگان اسلام، خطاب به آنان دیدارشان با هاشمی رفسنجانی را بازگو می کند: «در اینگونه مسایل لازم است تا بهترین تدابیر اندیشیده شود چرا که اینها یک فتنه بود و فتنه بسیار پیچیدهتر از یک بحران است. ... [در دیدار با هاشمی رفسنجانی] آقای هاشمی در ابتدای این دیدار پس از اظهار لطف به مقام معظم رهبری، گفتند که من قصد داشتم بیانیهای در این خصوص صادر کنم اما کسی نیستم که زیر فشار اقدام به صدور بیانیه کنم. منظور ایشان از اعمال فشار دستگیری دخترشان در اغتشاشات بود. ... نهایتا از آقای هاشمی خواستیم تا بیانیهای صادر کنند و ایشان نیز این را قبول کردند اما پس از تهیهی این بیانیه دیدیم که همان حرفهای آقای موسوی یعنی ابطال انتخابات را در بیانیه آورده بودند که مقام معظم رهبری به صراحت در نماز جمعه با ابطال انتخابات مخالفت کردند و به این ترتیب بیانیه آقای هاشمی صادر نشود. من به آقای هاشمی گفتم بیایید اختلافات را کنار بگذارید که آقای هاشمی با عصبانیت گفت که هیچ اختلافی وجود ندارد و من به ایشان در مورد اختلافاش با مقام معظم رهبری صحبت کردم و گفتم ایشان رهبر انقلاب هستند و بیاناتشان باید فصلالخطاب باشد و آقای هاشمی گفتند من با این موضوع مشکلی ندارم. آقای هاشمی اختلاف خود با احمدینژاد را تایید کرد و افزود من از اول با ایشان مشکل داشتم اما اگر رفتارش را کنار بگذارد من این موضوع را پیگیری نخواهم کرد»16. پاورقیها: ۱. سخنرانی در دیدار با گروهی از مردم شهر قم، ۱۹/۱۰/۱۳۸۶ . ۲. سخنرانی در جمع گروهی از مردم، ۲۲/۱۲/۱۳۸۴. ۳. رجوع شود به اینجا ۴. نماز جمعهی ۲۹ خرداد ۱۳۸۸، مندرج در روزنامهی کیهان، ۳ تیر ۱۳۸۸. ۵. نماز جمعهی ۲۹ خرداد ۱۳۸۸، مندرج در روزنامهی کیهان، ۳ تیر ۱۳۸۸. ۶. نماز جمعهی ۲۹ خرداد ۱۳۸۸، مندرج در روزنامهی کیهان، ۳ تیر ۱۳۸۸. ۷. گفتوگوی علی زادسر با اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۳/۱۰/۱۳۸۷، رجوع شود به اینجا ۸. گفتوگوی علی زادسر با اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۳/۱۰/۱۳۸۷. ۹. پیام ۲۳ خرداد ۱۳۸۸، رجوع شود به سایت وی. ۱۰. رجوع شود به سایت آقای خامنهای، مورخ ۱۴/۳/۱۳۸۵. حسین شریعتمداری در سرمقالهی روزنامهی کیهان، زیر عنوان «دوران مدارا»، ۲۴ مرداد ۱۳۸۷، خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشت، مقام معظم رهبری: «دولت نهم را بهترین دولت بعد از مشروطه» معرفی کردهاند. بسیاری از اصلاحطلبان شریعتمداری را به تحریف سخنان آقای خامنهای متهم کردند. جملهی اصلی خامنهای همان است که در متن آمده است. ۱۱. دیدار با نمایندگان مجلس، ۲۱/۳/۱۳۸۷. ۱۲. سخنرانی بهمناسبت هفتهی دولت، در دیدار با کابینهی احمدینژاد، ۲/۶/۱۳۸۷. ۱۳. سخنرانی بهمناسبت هفتهی دولت، در دیدار با کابینهی احمدینژاد، ۲/۶/۱۳۸۷. ۱۳. سخنرانی بهمناسبت هفتهی دولت، در دیدار با کابینهی احمدینژاد، ۲/۶/۱۳۸۷. ۱۴. گفتوگوی علی زادسر با اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۳/۱۰/۱۳۸۷. ۱۵. رجوع شود به اینجا بخشهای پیشین • برساختن رهبری در تعارض با وصیتنامهی خمینی • گام اول: تبدیل تنفیذ به انتصاب • چپهای فتنهگر و علفهای هرزه • خطای محاسباتی: بازگشت چپهای اصلاحطلبشده • شکست مجدد، حذف گردنکلفتهای مجلس ششم • مبارزه با فساد، و مردم سالاری سکولاریزه |
نظرهای خوانندگان
برای محکوم کردن این دیکتاتور..بیش از اندازه
-- خسرو ، Nov 25, 2009 در ساعت 07:30 PMشنیدیم..و شنیدند..کاش عقایدی میشنیدیم
که از اینده ی ایران،بعد از سرنگونی رژیم..و اینکه حه خواهیم کرد و حه خواهد شد خبر میداد.
سلام. متاسفانه لینک مقاله حذف گردنکلفتان مجلس ششم باز نمی شود. لطفا تصحیح بفرمایید.
-- علی ، Nov 26, 2009 در ساعت 07:30 PM