رادیو زمانه > خارج از سیاست > مقالات > چپهای فتنهگر و علفهای هرزه | ||
چپهای فتنهگر و علفهای هرزهاکبر گنجی۵ - انتخابات مجلس چهارم: علی خامنهای با بازنگری قانون اساسی و انتخاب هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری، از شر مهندس میرحسین موسوی، نخستوزیر تحمیلی آیتالله خمینی، و وزرای چپ او خلاص شد. او در دومین دورهی ریاست جمهوری کوشش فراونی به خرج داد تا موسوی را بهعنوان نخستوزیر به مجلس معرفی نکند، اما آیتالله خمینی، و نمایندگان چپ مجلس سوم، دوباره میرحسین موسوی را به او تحمیل کردند1. وقتی علی خامنهای رهبر شد، سومین دورهی مجلس شورای اسلامی در حال کار بود. اکثریت نمایندگان آن مجلس، نمایندگانی بودند که چپ به شمار میآمدند. در خردادماه ۱۳۷۱ کار این مجلس پایان مییافت و چهارمین دورهی مجلس آغاز میگشت. خامنهای در پایان سال ۱۳۷۰ کار پاکسازی مجلس شورای اسلامی از نمایندگان چپ را آغاز کرد. او در دیدار با هیأت نظارت بر انتخابات شورای نگهبان، به آنان فرمان داد که نیروهای چپ را رد صلاحیت کنند و بههیچوجه امکان حضور در مجلس را به آنها ندهند. خامنهای آنان را فتنهگرانی نامید که از تریبون مجلس برای مقابلهی با نظام استفاده میکنند: «آن نمایندهاى که وارد مجلس مىشود، بایستى یک انسان صالح باشد. ... شما بهعنوان یک ابزار اطمینان، نگذارید که خداى ناکرده در این طریق اختلالى به وجود بیاید. اگر کسى فاسد است - فساد مالى، یا فسادهاى گوناگون اخلاقى، یا فساد عقیدتى و سیاسى - اگر کسى فتنهگرى مىکند، نظام را تضعیف مىکند و کارایى دستگاهها را از آنها میگیرد - به تعبیر رسایى که بین مردم رایج است: چوب لاى چرخ دستگاه مىگذارد - واقعا نمىتواند در آن تریبون به آن عظمت حضور پیدا کند؛ او نباید وارد مجلس بشود. آن کسانى که واقعا رفتار و اعمال و گفتار آنها حاکى از این است که براى خاطر هر انگیزهای - یا به انگیزههاى سیاسى، یا به انگیزههاى شخصى و خصلتى - با نظام مقابله دارند، اینها نباید وارد مجلس بشوند؛ از این جهت بایستى خیلى رعایت کرد. ... این مسالهى فساد مالى و فساد اخلاقى و فتنهگرىای که عرض کردم، یک مسالهى جدى است. انسان کسانى را مىبیند که وقتى در تریبونى قرار میگیرند، از آن تریبون براى فتنهگرى استفاده مىکنند؛ برایشان خلاف-واقع-گفتن و دروغگفتن، بلکه مردم را بهناحق تهییجکردن، حق را باطل و باطل را حق جلوهدادن، اهمیتى ندارد! واقعا اگر چنین کسانى باشند، باید جلوى آنها را گرفت و نباید گذاشت به مجلس راه پیدا کنند»2. شورای نگهبان بهفرمان ولی فقیه، چپها را تار و مار کرد. تنها صلاحیت ۴۵تن از نمایندگان چپ مجلس سوم (از جمله: صادق خلخالی، هادی غفاری، محتشمیپور، بهزاد نبوی و ...) رد گردید. در انتخابات مجلس چهارم، ۳۱۵۰تن داوطلب شده بودند که شورای نگهبان صلاحیت ۷۹۵تن از آنان را رد کرد. با همهی اینها، صداوسیما بهطور مکرر آن بخش از سخنان خامنهای که نمایندگان چپ مجلس سوم را فتنهگر خوانده بود، پخش میکردند تا همه بفهمند وی بهدنبال چگونه مجلسی است. در همین دوران در شهر مشهد، نیروهای دولتی خانههای مردم را تخریب کردند. در نتیجه، درگیری شدیدی بین مردم و دستگاههای دولتی در شهر مشهد پیش آمد که بسیاری از مکانهای دولتی تخریب شد، و متعاقب آن نهادهای نظامی و انتظامی و امنیتی مردم را بهشدت سرکوب کردند تا شهر آرامش یافت. علی خامنهای در خرداد ماه همان سال (۱۳۷۱) در اولین دیدار به نمایندگان مجلس چهارم، علل و دلایل وقوع آن حادثه را چنین تحلیل کرد: «خیال میکنید دشمن بیکار است!؟ یک لحظه، دشمن بیکار نیست. هر وقت، هرطور بتواند، عمل میکند. همین قضایایى که اخیرا پیشآمد کرد - قضایاى مشهد و امثال آن - کار دشمن است. دشمن جهاز فکرى خودش را به کار انداخته، براى این که ببیند چهوقت میشود ضربه زد. درست مثل میدان جنگ. ... دشمن، هوشیار نشسته است. میلیونها دلار، بلکه اگر مبالغه نباشد میلیاردها دلار صرف میکنند، تا بتوانند ضربهی کارى را به این انقلاب بزنند. اینها که با این انقلاب آشتىبکن نیستند. هر وقتى بهگونهاى در صدد واردآوردن ضربهاند. از قضایاى مشهد، متاسفانه در بعضى از مطبوعات، تحلیلهاى نادرستى کردند. ... قضیه، کاملا روشن است: ضدانقلاب وارد ماجرا مىشود. منتها از زمینههاى فاسد و مردابهاى گندیده استفاده مىکند. این اراذل و اوباشى که گفته شد، بعضى تعجب نکنند. چنین افرادى وجود دارند: یک قشر رذل اوباش چاقوکش، که اقلیت معدودى هستند و دستگاههاى انتظامى باید با اینها برخورد کنند. مثل علف هرزه، باید اینها را بکنند و درو کنند و دور بیاندازند. آن پسماندهى استکبار مىرود به سراغ اینها؛ با یک لقمهاى، با یک غارتى، با یک حرکت زشت آشوبگرانه، اینها را تطمیع و هدایت مىکند. اینجا برو، این کار را بکن، آن کار را بکن، سازمان تبلیغات را بزن، چه بکن ... اینها هستند. هدایت بهوسیلهى ضدانقلاب معدود، مخفى و نقابدار است که پشت گروههاى رذل و اوباش پنهان مىشود و کار به دست چنین افرادى صورت میگیرد. ... آن تفالهها و مغلوبشدهها و شکستخوردههاى جنگ بدر و حنیناند که امروز از این گوشه و آن گوشه سر بلند مىکنند و میداندار مىشوند و از اراذل و اوباش هم استفاده میکنند. پس، دشمن بیدار است»3. نمایندگان فتنهگر، مردم رذل و اوباش، علف هرزههایی به شمار آمدند که باید درو میشدند و دور ریخته میشدند. فصل جدیدی شروع شده بود. اگر چه آیتالله خمینی هم دائما مخالفان را حذف و نابود میکرد، ولی علی خامنهای بهدنبال حذف مخالفان خود از نظام سیاسی بود. حتی اگر آن مخالفان، نزدیکترین یاران آیتالله خمینی باشند. یک نکتهی دیگر وجود دارد که بهاشارهای بدان بسنده خواهیم کرد. ترور مخالفان در این دوره آغاز شد. در این پروژه تعدادی از اوباش را هم در سطح شهرها ترور کردند. ۶ - انتخابات مجلس پنجم: علی خامنهای که از آغاز انتخابات مجلس چهارم بر قدرت شورای نگهبان افزود تا بر اساس نظارت استصوابی هر کس را که مطابق میلشان بود، رد صلاحیت کنند، در دیدار مجدد با آنان برای انتخابات مجلس پنجم، ولایت فقیه را مهمترین اصل قانون اساسی خواند و گفت: «من در دورهی قبل نسبت به اهمیت کار شورای محترم نگهبان تذکر دادم؛ حالا هم لازم است مجدّدا این را عرض کنم. شورای نگهبان در مجموعهی تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، مثل بقیهی دستگاهها نیست که بگوییم ارگانها و تشکیلات مختلفی هستند؛ بعضی مهمترند، بعضی کماهمیتترند؛ این هم یکی از آنها؛ نه. شورای نگهبان مثل بعضی از پدیدههای یک نظام - مانند قانون اساسی - وضع ویژهای دارد. شورای نگهبان تشکیلاتی است که اگر خوب باشد و درست کار کند، این نظام دیگر خطر انحراف از دین نخواهد داشت. ... شورای نگهبان مانع این است که نظام اسلامی از خطّ دین و اسلام و همچنین از خطّ قانون اساسی - که این در درجهی دوم اهمیت است؛ اما این هم خیلی اهمیت دارد - منحرف شود. ... آنهایی که قلمی به دستشان هست، تریبونی در اختیارشان هست، بفهمند که اعتراضکردن، بیاحترامیکردن و هتک حرمت شورای نگهبان، خطای کوچکی نیست. قابل قبول و قابل تحمّل نیست. ... باید مراقب بود که آدمهای اهل سوءاستفاده و بیاعتقاد به رسالت انقلابی و مسوولیت نمایندگی و کسانی که میخواهند وارد مجلس شوند فقط برای اینکه سوءاستفادهای بکنند یا خدای نکرده خرابکاریای انجام دهند، وارد مجلس نشوند. امروز مردم این کشور قانون اساسی و اساس ولایت فقیه را بهعنوان یک اصل مهم، بلکه مهمترین اصل پذیرفتهاند و زندگی میکنند»4. چند روز بعد در نماز جمعهی تهران در این خصوص سخن گفت. مطابق معمول، همهچیز را به دشمن ارتباط داد و گفت: «اگر نمایندهای بیعلاقه به انقلاب و کشور و بیاعتقاد به قانون اساسی به مجلس راه پیدا کند که مصالح این کشور برایاش مهم نباشد؛ دشمنیهای استکبار جهانی را نفهمد، دلاش بخواهد که از استکبار جهانی تملّق بگوید و در روزنامهها و مجلّات وابسته به صهیونیستها اسماش را درشت بنویسند و بگویند فلانی با سیاست نظام جمهوری اسلامی مخالفت کرد؛ چنین نمایندهای مجلس را خراب میکند، ملت را خراب میکند، کشور را هم خراب میکند؛ پس به درد نمیخورد»5. چند روز پس از این سخنان، دوباره پای دشمن را وسط کشید و گفت: «آنکسی که اسلام را نمیپسندد و مقرّرات اسلامی را قبول نمیکند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشآمد دیگران، به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت میکند و یا بهخاطر ترس از دیگران، بهجای اینکه به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان میدهد، او لایق و شایستهی این کار نیست. در انتخابات مجلس پنجم ۵۳۶۵ تن داوطلب شده بودند که شورای نگهبان صلاحیت ۱۷۴۲ تن را رد کرد. مجلس پنجم هم در اختیار محافظهکاران بود. ولی تعیین سهم طیفهای مختلف جناح راست، موجب اختلاف و شکلگیری کارگزاران سازندگی شد. کارگزاران سازندگی که از نزدیکترین یاران هاشمی رفسنجانی بودند، لیست جداگانهای ارایه کرد. اقلیتی که در مجلس پنجم شکل گرفت، بعدها به اصلاحطلبان پیوست. محافظهکاران به سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی موافقت چندانی نداشتند. ناطق نوری، ربیس محافظهکار مجلس پنجم، در چندین سخنرانی مدل توسعهی اقتصادی دولت هاشمی را بهشدت نقد و رد کرد. اما همو در دوران انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از پروژههای دولت هاشمی را افتتاح میکرد تا از نتایج آن امور بهرهبرداری کند. پانوشتها: ۱. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روزانهی خود این ماجرا را به شرح زیر بازگو کرده است: «سهشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۶۴: شب با آقای خامنهای جلسهای طولانی داشتیم، دربارهی کابینهی آینده، ایشان مایل نیست که مهندس موسوی مجددا نخستوزیر شود. از من توقع دارند که همراهی کنم. قرار شد ایشان این مساله را با امام در میان بگذارند. مشکل را جدی میبینم. پنج شنبه ۱۷ مرداد: بعد از نماز با آقای خامنهای جلسه داشتیم. ... آیتالله خامنهای شرح مذاکرات امروزشان را با امام دادند. امام گفتهاند مصلحت نیست که آقای مهندس میرحسین موسوی از نخستوزیری کنار بروند. یکشنبه ۲۰ مرداد: شب با آقای خامنهای دربارهی نخستوزیری مذاکره کردیم. ایشان توقع دارند من در جهت تسهیل نظر ایشان در مورد تعویض کابینه کار کنم. پیشنهاد دادند که امام بهنحوی گفتهی خودشان را که ابقای آقای میرحسین موسوی را بهمصلحت دانستهاند، جبران نمایند و بعید میدانم که امام بپذیرند. دوشنبه ۲۱ مرداد: احمدآقا هم آمد و بهطور مفصل مذاکرات آقای خامنهای و امام را دربارهی نخستوزیر آینده گفت و گفت نظر امام این است که تعویض مهندس موسوی مصلحت نیست و مایلند که این نظرشان گفته شود؛ درست برخلاف نظر آیتالله خامنهای. شنبه ۲ شهریور: خدمت امام رفتم و راجع به مشکل کابینهی آینده، با توجه به عدم موافقت آقای خامنهای با آقای موسوی مذاکره کردم، نتیجهای به دست نیامد. امام همان حرف قبلی خودشان را تکرار فرمودند که تغییر دولت را صلاح نمیدانند. چهارشنبه ۱۳ شهریور: ساعت ۹ صبح به زیارت امام در حسینیهی جماران رفتم. مراسم تنفیذ ریاست جمهوری آقای خامنهای بود. امام در متن نوشتهشان بر ضرورت تکیه بر محرومان و مستضعفان تأکید نمودند. آیتالله خامنهای در اظهاراتشان از نقاط ضعف عملکرد دولت با کنایه یاد کردند. شنبه ۱۶ شهریور: پیش از ظهر آقای رییس جمهور آمدند و ناهار مهمان من بودند. ... نظر آقای خامنهای این است که اینها خوب کار نکردهاند و جایز نیست دوباره مامور تشکیل کابینه شوند. زمان طولانی بحث کردیم، ولی به نتیجه نرسیدیم. مشکل عمدهی ایشان، اظهار نظر امام است. شنبه ۶ مهر: پیش از ظهر احمدآقا آمد. ... خبر داد که امام جواب نامهی ۱۳۵ نمایندهی مجلس در حمایت از آقای موسوی را دادهاند و نوشتهاند که نظرشان ابقای آقای موسوی است. این تایید کتبی مجدد، لابد آقای رییس جمهور و جناح مقابل آقای موسوی را عصبانیتر میکند. شنبه ۲۰ مهر: آقای توسلی مسوول دفتر امام از اظهارات روز پنجشنبهی آقای خامنهای در مراسم تحلیف گله داشت که بهنحوی اعلان تحمیل دولت بود. حاج احمدآقا آمد و گفت: امام از اظهارات پریروز آقای خامنهای ناراحت شدهاند و معلول شیطنت اطرافیان ایشان میدانند و میخواهند به ایشان در این خصوص پیغام بدهند». ۲. سخنرانی در جمع اعضاى هیات مرکزى نظارت بر انتخابات چهارمین دورهى مجلس شوراى اسلامى، ۴/۱۲/۱۳۷۰. ۳. سخنرانی در دیدار نمایندگان دورهی چهارم مجلس شوراى اسلامى، ۲۰/۳/۱۳۷۱. ۴. سخنرانی در جمع اعضای شورای نگهبان، ۱۴/۱۱/۱۳۷۴. ۵. خطبههای نماز جمعهی تهران، ۲۰/۱۱/۱۳۷۴. ۶. خطبههای نماز عید فطر، ۱/۱۲/۱۳۷۴. بخشهای پیشین: • برساختن رهبری در تعارض با وصیتنامهی خمینی • گام اول: تبدیل تنفیذ به انتصاب |
نظرهای خوانندگان
ایشان در مقایسه ی خمینی و خامنه ای ناتوان است چرا که پیوستگی و امتداد تاریخی این دو را نمی بیند. اگر خمینی قبل از به قدرت رسیدن هزاران وعده و وعید دموکراتیک داده بود که تمامی آنها پوچ بود و شروع به حذف اعضای اعتلاف سیاسی زد بلکه در تفکر نیز متحجر و بسته فکر بود. خامنه ای چیزی نبوده و نیست جز نتیجه ی آن تحجر و دیکتاتوری یعنی راه امام و همان طور که اثبات شده رهبری او از کاریزماتیزم خمینی بویی نبرده است که یزدان را سپاس که رهروی واقعی راه امام بوده و هست.
-- ایرانی ، Nov 22, 2009 در ساعت 06:30 PMيك نفر جرات كرده به تابان صاحب وبسايت اخبار روز و دانشجوي پيشگام سابق مودبانه بگويد چسبيدن به گذشته و كشته شدگان به منظور بهره برداري سياسي مشكلي از جنبش صلحجو يانه طبقه متوسط ايران براي دموكراسي را حل نمي كند٠ ضمنا تاييد كرده كه جنايات اتفاق افتاده براي همه بازماندگان جانكاه و فراموش نكردني است٠ مثلا مجاهدين كه توسط دو رژيم كشتار شده اند٠ مجاهدين كه توسط هم گروهشان كه تغيير عقيده داده و سازمانشان را مصادره كرده و آنها را ترور كردند ٠ فدائيان كه در رژيم شاه اعدام شدند ٠ سلطنت طلبان كه توسط مذهبي ها اعدام شدند ٠ مذهبي ها كه توسط رژيم شاه اعدام يا كشته شدند٠ مذهبي ها كه توسط مجاهدين در خانه هاي تيمي محاكمه و در خيابانها ترور شدند٠ ژاندارمها و بچه هايي كه ( اشتباها)توسط چريكها كشته شدند٠ كردها كه توسط دو رژيم كشته شدند و نظاميان دو رژيم كه توسط كردها كشته و سر بريده شدند. همه مي توانند تا ابد بر سر خونخواهي كشته شدگان از هر حركت سياسي (به منظور دستيابي به نظامي كه ديگر در آن به نام مبارزه يا امنيت يا مذهب يا ايدئولوژي يا سليقه سياسي يا قوم گرايي يا٠٠٠٠ اثري نباشد)
به عنوان سازشكاري و خيانت به خون شهيدان جلوگيري و مانع اتحاد مثلا مجاهدين و سلطنت طلبان شوند ٠
خوب با وجود اين دسته بندي ها چه نتيجه اي حاصل مي شود٠
تاريخ نشان داده كه آنها كه بخشيدند و فراموش نكردند موفق شدند٠
ماندلا معروفترين آنهاست٠
آقاي تابان چون اظهار مي كند طرفدار خشونت نيست و دموكرات است نبايد اينجا به كساني اجازه بهره برداري برداري سياسي و از آب گل ماهي گرفتن بدهد و آب پاكي ريختن و تبرئه كردن فردي كه اقدام او در كشتن هم رزمانش (اگر قرار بر پافشاري بر خونخواهي باشد) فقط در يك دادگاه صالحه با حضور هيئت منصفه قابل بر رسي است نه يك وبسايت با وتوي نظرات مخالف توسط صاحب وبسايت ٠
شما مي توانيد دائما اظهار كنيد دنبال انتقام جويي نيستيد ولي به ديگران اجازه دهيد مخالف آن ادعا سمپاشي كرده و حتي كساني را كه حداقل درگير كشتارهاي ٦٠ به بعد مستقيم يا غير مستقيم نبوده اند را متهم كند (بدون هيچ مدركي و فقط به خاطر انتقام جويي ) به دست داشتن در آنها٠
سيمياري اينجا فقط سعي كرده به تابان بگويد كه عمق پيام تقي رحماني آزاديخواه و كوششگر واقعي آزادي و حقوق بشر را كه خود مدتهاي طولاني در زندان بوده نگرفته است٠ حالا اگر تقي رحماني مثل زيد آبادي و قوچاني و مومني و خيلي هاي ديگر بزرگترين گناهشان اين است كه كمونيست نيستند و خشونت و مبارزه مسلحانه را راه حل رسيدن به يك نظام دموكراتيك نمي دانند مسئله جاي ديگري است٠
-- shahin ، Nov 22, 2009 در ساعت 06:30 PMهيچ كشوري در دنيا وجود ندارد كه با سازمانهاي چريكي و مبارزه مسلحانه به آزادي و دموكراسي و حقوق بشر دست يافته باشد٠
اما هند و آفريقاي جنوبي درست در برابر ما قرار دارند٠
به آقای گنجی باید گفت که حوادث و اتفاقات اخیر برغم نظر شما نشان داد که حرفهای آقای خامنه ای درست بوده. آشوبی که دشمن در کشور به پا کرد از طریق همین چپ فتنه گر انجام شد.
-- پرهام ، Nov 22, 2009 در ساعت 06:30 PMآقای پرهام، درست میفرمایید البته اگر منظور از «دشمن»، دشمن خامنهای و حکومت مطلقهاش باشد.
-- پروین ، Nov 23, 2009 در ساعت 06:30 PM