رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۰ آذر ۱۳۸۷
روشنفکران دینی و زن آرمانی مسلمان

شریعتی زنان مدرن را عروسک‌ فرنگی می‌دانست

لیلا موری

تا کنون تحقیقات فراوانی در زمینه مشارکت زنان ایرانی در انقلاب سال 57 انجام شده است. علاوه بر آن میزان مقاله‌ها و کتاب‌های علمی درباره شرایط زنان ایرانی پس از انقلاب و به قول بسیاری رو به تنزل رفتن جایگاه و موقعیت زنان بسیار نگاشته شده است. ولی از یک سو به چرایی حمایت بسیاری از زنان ایرانی از گروه‌های مذهبی در دوران انقلاب و اینکه چرا این زنان خواستار یک حکومت اسلامی شدند بسیار کم پرداخته شده است. علاوه بر آن نقشی که روشنفکران دینی چون علی شریعتی و مرتضی مطهری در شکل دهی مفهومی به نام زن مسلمان انقلابی داشتند خود قابل تامل است.


شاید برای بسیاری کنار هم گذاشتن نام علی شریعتی و مرتضی مطهری در کنار یکدیگر درست به نظر نیاید، ولی واقعیت این است که از هر دو آنها به عنوان روشنفکران دینی‌ یاد می‌شود که نقش بسیار پررنگی در به‌وجود آمدن انقلاب اسلامی ایران و پس از آن حکومت اسلامی ایفا کردند.

در کنار آن، این دو نفر تنها روشنفکران دینی‌ای هستند که نوشته‌ها و سخنرانی‌های بسیاری در خصوص مسئله زنان و ارتباط اسلام و موضوع زنان مطرح کردند. باید گفت که تا کنون بسیاری از روشنفکران دینی در این خصوص نوشته خاصی را منتشر نکرده‌اند. به‌طور مثال عبدالکریم سروش، سرشناس‌ترین روشنفکر دینی زنده ایرانی هیچ نوشته و یا صحبتی درباره مسئله زنان و ارتباطش با باورهای اسلامی نداشته است.

در این نوشتار سعی خواهد شد به نقش و تاثیرعلی شریعتی و مرتضی مطهری، در برانگیختن شورانقلابی در بسیاری از زنان جوان ایرانی در دوره انقلاب و همچنین تعریفی که آنان از زن مسلمان آرمانی ارائه دادند، بپردازیم.

زن ایرانی در خط فاصله اسلام و مدرنییسم
حضور تعداد زیادی زن محجبه در خیابان‌های ایران در سال‌های انقلاب از صحنه‌های بسیار شگفت‌انگیز انقلاب ایران بود. این زنان با حجاب، زنان بی‌سواد تحت تاثیر روحانیون نبودند، بلکه تحصیل‌کرده و از طبقه متوسط شهری بودند که با چادر و روسری به خیابا‌ن ها آمده بودند تا به حکومت شاهنشاهی نه بگویند.

این زنان تحصیل‌کرده، در حالی که نمی‌خواستند « مدرن» باشند در عین حال نیز نمی‌خواستند «عقب مانده» و «امل» به نظر بیایند و در نتیجه به دنبال راهی برای شناخت خود و رسیدن به تعریف جدیدی از خود می‌گشتند.

آنچه به عنوان اسلام ایدئولوژیک از سال‌های پیش از انقلاب اسلامی و تا زمان وقوع آن تعریف شد بسیار به این گونه زنان کمک کرد تا آن هویت جدید را بیابند. آن‌ها توسط نظریه پردازان انقلاب دعوت شدند تا به عنوان « زن ایده‌آل مسلمان» در فرآیند انقلاب جضور فعال داشته باشند.

سربر آوردن ایدئولوژی اسلامی نتیجه یک دهه سرکوب تفکرات سکولار و چپ در ایران توسط محمدرضا پهلوی بود که پس از کودتای 28 مرداد علیه دکتر محمد مصدق و با کمک آمریکا قدرت سیاسی فراوانی یافته بود و در نتیجه به قلع و قمع نظرات مخالف خود پرداخت، از آن جمله بود ساکت کردن و فراری دادن سکولارهایی که در ملی شدن صنعت نفت دست داشتند و توده‌ای هایی که مصدق را حمایت کردند. سرکوب غیرمذهبی‌ها فرصت خوبی برای مذهبی‌ها بود که ایده‌های اسلامی خود و به دنبال آن اسلام سیاسی را به عنوان ابزاری برای رویارویی با شاه تبلیغ کنند.

اسلام سیاسی، تلاش جدیدی بود برای مقابله با موج سریع « مدرنیزاسیون» در ایران که نتیجه برنامه‌های اصلاحاتی شاه، به خصوص انقلاب سفید سال 1341 بود. تلاش‌های گروه‌های اسلامی بر این بود تا با تفسیر‌های جدیدی که از قرآن ارائه می‌کردند نشان دهند، اسلام یک ایدئولوژی مناسب برای مبارزه علیه بی‌عدالتی و فساد است. باور عمومی بر این بود که غرب مروج فساد است و شاه با گسترش فرهنگ غربی به رشد این فساد کمک می‌کند.

تصویر تازه از زنان صدر اسلام
در میان چهره‌های مبلغ اسلام سیاسی، بدون شک علی شریعتی و مرتضی مطهری از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. این دو فعال سیاسی ضد شاه، در فرآیند آغاز تفکر انقلابی تا به ثمر نشستن انقلاب دارای نقش برجسته‌ای بودند.

از علی شریعتی به عنوان تئوری پرداز اصلی انقلاب ایران نام برده می‌شود. برخی او را یک نظریه پرداز مدرن و برخی او را بنیادگرا می‌نامند، اگر چه بسیار سخت به نظر می‌رسد که او را در دسته بندی خاصی جای داد ولی او همانند تجددگرایان خواستار ایجاد اصلاحاتی در باورهای اسلامی نبود بلکه همانند بنیادگرایان طالب اسلامی‌کردن همه نهادهای اجتماعی بود و بسی رادیکالتر از آن، او بر این باور بود که یک انقلاب اسلامی میتواند تمام ریشه‌های امپریالیسم را از بین ببرد.

او زبان جدیدی را برای سخن گفتن از اسلام به کاربرد. به کمک تحصیلات غربی‌اش، تلاش کرد که اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی برتر از سکولاریسم و مارکسیسم معرفی کند. این رویکرد جدید به اسلام، برای نسل جوان آن دوره ایران بسیار جذاب و نو می‌نمود.

بدون شک شریعتی تاثیر شگرفی برای بسیاری از جوانان ایرانی، به خصوص دانشجویان و دانش آموزان دهه 50 داشت، والبته زنان تحصیل‌کرده‌ای که باورهای مذهبی خود را حفظ کرده بودند.
تصویر جدیدی که او از چهره‌های مشهور زنان تاریخ اسلام مانند فاطمه و زینب ارائه کرد، کاملا با تصویر سنتی برآمده از تفکر روحانیون متفاوت بود. زنان تصویر شده توسط شریعتی، زنان مظلوم وبی‌زبانی نبودند که مطیع شوهرانشان باشند و در خانه بمانند، بلکه آنها فعالان اجتماعی‌ای بودند که با ظلم زمانه به مبارزه برخاستند.

شریعتی با تحصیلات و پوشش غربی‌اش، زنان را تشویق می‌کرد تا در اقدامات انقلابی علیه شاه شرکت کنند. تصویری نیز که وی از فاطمه و زینب ساخته بود کاملا در جهت رسیدن به این هدف بود. او می‌خواست زنان را تشویق کند که بر علیه شرایط موجود بشورند.

شریعتی زنان «مدرن» را به باد انتقاد می‌گرفت و آن‌ها را «عروسک‌های فرنگی» می خواند. او آن‌ها را متهم می‌کرد که اصالت خود را از دست داده‌اند و از زنان اروپایی تقلید می‌کنند. شریعتی بر این باور بود که آزادی زنان در غرب یک توطئه برای فریب دادن زنان ایرانی بود تا بدینوسیله فساد در جامعه گسترش یابد.

اختلاف دیدگاه مطهری و شریعتی
تفکرشریعتی در این مورد بسیار شبیه مرتضی مطهری می‌نمود. اگرچه مطهری هیچ‌گاه نمی‌خواست زنان را تشویق کند تا در انقلاب شرکت کنند،اما همانند شریعتی می‌خواست موقعیت زنان در قوانین اسلامی را توجیه منطقی کند و نشان دهد که زن‌ها بهترین موقعیت را در یک نظام اسلامی خواهند داشت.

مطهری مانند شریعتی می‌خواست که الگوی اسلامی برای زنان ایرانی بسازد، ‌الگویی بر ضد آنچه غرب به فرهنگ ایرانی صادر کرده بود، اگر چه این مدل مطهری برخلاف شریعتی یک مدل انقلابی نبود اماهر دوی آنها معتقد بودند که اسلام برای همه مشکلات پاسخی دارد و مسائل زنان نیز از این قاعده مستثنی نیست.

شخصیت‌ زن مسلمان آرمانی در باور شریعتی و مطهری با یکدیگر متفاوت بود. آن‌ها براساس برداشت متفاوتشان از اسلام، تصویر زن آرمانی را می کشیدند. برای شریعتی یک زن مسلمان ایده‌آل یک فعال سیاسی بود. یک انقلابی، یک چریک. مسلمان بودن به همان اندازه مهم بود که مبارزه کردن علیه بی‌‌عدالتی. برای مطهری، در مقابل، زن ایده‌آل زنی بود که در چارچوب آموزه‌های اسلامی، همانطور که در قرآن تعریف شده، راه خود را پیدا کند.

به نظر می‌رسد که شریعتی الهام بخش زنان برای شرکت در انقلاب اسلامی بود و مطهری قوانینی که در حکومت اسلامی توسط آنها باید اجرا شود، معرفی می‌کرد. شاید بشود گفت آنها مکمل یکدیگر و ادامه یکدیگر بودند. مطهری کار شریعتی را کامل کرد. شریعتی شور آفرید تا انقلاب به ثمر بنشیند و مطهری قانون آن حکومت اسلامی برآمده از انقلاب را نوشت.

هم شریعتی هم مطهری به دلیل نوع نگاه‌شان از خلال تصور مذهبی به زنان، مورد انتقاد فمینیست‌ها و محققان مسائل زنان قرار گرفتند. آنها متهم شدند که با کمک متون مذهبی، پدرسالاری را ترویج می‌کنند. بسیاری از انتقادات از آن جهت بود که بسیاری ازمنتقدان، موقعیت زنان ایرانی بعد از انقلاب را نتیجه بلامنازع نظرات و آرا کسانی مانند شریعتی و مطهری می‌دانستند. ولی آنچه که باید مد نظر داشت این است که بسیاری از زنان جوان ایرانی تحت تاثیر گفته‌های شریعتی به خیابان‌ها رفتند و خواستار سقوط نظام شاهنشاهی و داشتن حکومت اسلامی شدند.

شریعتی در دو سخنرانی خود که بعدها در قالب کتاب منتشر شدند یعنی «فاطمه، فاطمه است» و «انتظار عصر حاضر از زن مسلمان»، توقعات خود را از زن ایده آل ایرانی بیان می‌کند.
در« فاطمه، فاطمه است»، او دختر پیامبر اسلام را به عنوان زنی کامل که می‌تواند، الگویی کامل برای زنان باشد، معرفی می‌کند.

دختری مهربان برای پدر، همسری فداکار برای شوهر، و مادری دلسوز برای فرزندان ولی در کنار این صفات، او زنی بود که علیه ظلم زمانه به پا می‌خیزد. فاطمه زنی کامل است چون که از وظیفه اش چه در خانه و چه در جامعه آگاه است. وظایف خانگی، بخشی از زندگی هر روزه زنان‌ ایرانی بود و به طریق سنتی با آن آشنایی کامل داشتند، ولی تشویق زن مذهبی برای حضور در محیط اجتماعی در حالی‌که به باورهای دینی‌ا ش وفادار بماند، موضوع جدیدی بود، به‌خصوص برای زنانی که تا آن زمان،‌ از آنها خواسته شده بود برای انجام وظیفه «طبیعی»‌شان در خانه بمانند و بدین‌وسیله دینشان نیز حفظ شود.

به اعتقاد شریعتی دنیای مدرن در حال ساختن زنی بود فارغ از ارزش‌های سنتی‌اش، زنی آرایش شده با مغزی خالی. به عقیده او زن مسلمان، در دنیای جدید که به سرعت در حال تغییر است، باید الگویی اسلامی داشته باشد.

شریعتی زن سنتی را نیز مواخذه می‌کند اگرچه نه به اندازه زن مدرن. البته، او بیشتر مردان سنتی‌ای را مورد انتقاد قرار می‌دهد که با خشونت و زور دخترانشان را در چهار دیواری ها زندانی می‌کنند و آن‌ها را از تغییرات زمانه دور نگاه می‌دارند. اگرچه شریعتی که به شدت زن مدرن غربی را مورد نکوهش قرار می‌دهد و استقلال اقتصادی زن اروپایی را، سبب رخت بربستن عشق از زندگی خانوادگی او می‌داند و نگران رسیدن نسیم آزادی زن اروپایی به دیگر کشورها از جمله ایران است، اما برای زن مسلمان نیز که سال ها به نام دین از بسیاری از حقوقش محروم شده، نیز دل می‌سوزاند.

از دید شریعتی زن مسلمان از بسیاری از حقوقی که اسلام به وی داده به ناحق محروم شده است و شریعتی این محرومیت را عاملی می‌داند که زن مسلمان بتواند به راحتی طعمه سرمایه داری و مصرف گرایی شود. شریعتی که نه زن مدرن را مطلوب می‌داند و نه زن سنتی، به ارائه الگوی جدید برای زن مسلمانی‌ای می‌پردازد که دیگر نه ‌می‌خواهد مانند مادرش زندانی سنت‌ها و نه مانند زن مدرن بنده مادیگری باشد.

زنان تاریخ اسلام، الگوهایی هستند که شریعتی بر می‌گزیند. او در تلاش است که الگویی جذاب برای نسل جوان زنان مسلمان ایرانی ارایه دهد. فاطمه و زینب همیشه به عنوان الگویی برای زنان مسلمان ایرانی مطرح بودند ولی آنچه شریعتی از فاطمه و زینب می گوید متفاوت است با آنچه سنت گراها گفته بودند. زنان مسلمان از زجرها و سختی‌های فاطمه و از عفت و پاکدامنی و مظلوم بودنش، بسیار شنیده بودند. ولی شریعتی تلاش کرد تا چهره فعال او را در عرصه اجتماعی نیز به تصویر بکشد.

او در «فاطمه، فاطمه است» به تفصیل به رابطه محمد و فاطمه می‌پردازد و اینکه محمد او را «ام ابیها» نامید و برای ازدواجش با علی نظرش را خواستار شد، نشان دهنده احترامی می‌داند که محمد برای دخترش و در نتیجه برای یک زن قائل شده است.

شریعتی از دوره سختی که فاطمه در خانه علی به دلیل تنگدستی و مدام در جنگ بودنش می‌گذراند، سخن می‌گوید و صبر فاطمه در برابر این مشکلات. ولی زندگی اجتماعی فاطمه و حیات سیاسی‌اش به گفته شریعتی پس از مرگ پیامبر شروع می‌شود و این بخش دیگری است که زن مسلمان باید فراگیرد. فاطمه به خانه تک‌تک یاران پیامبر می‌رود تا به آنها یادآوری کند که عهدی را که با وی بستند تا علی را به عنوان جایگزین او بپذیرند، فراموش نکنند.

فاطمه برای دفاع از حق شوهرش به عرصه عمومی پا می‌گذارد. همانطور که دخترش زینب به دفاع از خون برادر در کاخ یزید سخنرانی می‌کند و بدینوسیله به انجام رسالت سیاسی خود، به عنوان یک زن مسلمان می‌پردازد.

زینب نیز برای یاری به حسین برای مبارزه با ظلم، قید همسر و فرزند را می‌زند و به «انقلاب کربلا» می‌پیوندد. به عقیده شریعتی این ادای یک وظیفه اجتماعی بود که زینب را به کربلا ‌کشاند. حضور زینب در کاخ یزید ماموریتی سیاسی- اجتماعی بود که می‌بایست به انجام برسد. او «پرچم انقلاب کربلا» را به دست گرفت و در مقابل ظلم ایستاد. همه این مثال‌ها به زن مسلمان ایرانی این پیام را می‌داد که اسلام با داشتن این قهرمانان به آنها توصیه می‌کند که در عرصه اجتماعی حضور یابند و به مبارزه با فساد و ستم‌گری بپردازند.

یک دهه قبل از سخنرانی‌های پرشور شریعتی، مطهری در مجله زن روز مجموعه مقالاتی را می نوشت که بعدها با نام «‌نظام حقوقی زن در اسلام» منتشر شد. در این کتاب 11 فصلی، او موارد مرتبط با حقوق خانواده را که در آن زمان بسیار مورد بحث و مناقشه از دید منطق اسلامی به تفصیل توضیح می‌دهد و سعی دارد که دلایل وجودی آنها را توجیه منطقی ‌کند. از کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» را می‌توان به عنوان پایه ای برای قانون خانواده‌ای که پس از پیروزی انقلاب به اجرا در آورد، نام برد.
موضوعاتی مانند ازدواج موقت، طلاق، چند همسری و ارث از جمله موضوعاتی است که مطهری در این کتاب سعی می‌کند با استدلال توضیح دهد که وجودشان، بنا بر «فطرت» زنان به نفع آن‌هاست و زن‌ها با پذیرش آنها و به‌کارگیری‌شان در زندگی خانوادگی، در اصل مقام و منزلت خود در بالاترین سطح ممکن حفظ می‌کنند.

مطهری معتقد است که اسلام نه تنها زنان را محدود نکرده، بلکه آزادی که به آنها در چارچوب قوانین اسلامی داده است، بر طبق «طبیعت» و ارزش بالای اجتماعی آنهاست. بر اساس این استدلال مطهری اعتقاد دارد که حقوق زنان نیز باید بر مبنای «طبیعت»‌شان باشد.

او همانند شریعتی جنبش زنان در غرب را شدیدا مورد انتقاد قرار می‌دهد و با این استدلال که تلاش‌های فعالان زنان این کشورها، به دلیل اینکه به تفاوت‌های طبیعی زن و مرد و فطرت متفاوت‌شان توجه ندارد، نتیجه می‌گیرد که این جنبش به بیراهه می‌رود.

دیدگاه معروف مطهری که بعد‌ها به عنوان استدلال رایج حکومت اسلامی در رد فمینیسم و جنبش‌ زنان در رسیدن به حقوق برابر با مردان، بارها استفاده شده، این است که زن و مرد در اسلام حقوق برابر دارند، ولی حقوق مشابه ندارند، زیرا داشتن حقوق مساوی، بر خلاف عدالت است و حقوق برابر زمانی شایسته است که مسئولیت برابر نیز وجود داشته باشد.

به نظر مطهری این طبیعی است که زنان به دلیل ضعف جسمانی و « بیماری ماهانه» شان کمتر از مردان قدرت تولیدی دارند و در نتیجه به حمایت آن‌ها محتاجند و به همین دلیل است که حقوق خانواده که بر اساس شریعت است، بر مبنای تفاوت فطری زن و مرد پایه ریزی شده است.

به عقیده مطهری، آزادی زنان در غرب به دلیل استفاده اقتصادی سرمایه‌داری از نیروی کار زنان و جذب هر چه بیشتر آن‌ها به کارخانه‌ها به وجود آمده است. به اعتقاد او آنچه ما احتیاج داریم جنبش «تاریک» زنان غربی نیست بلکه یک جنبش زنان اسلامی‌ است، یک جنبش عقلانی که ریشه در فرهنگ هزارو چهارصد ساله اسلامی دارد.

مطهری سعی داشت ثابت کند که قوانین شریعت، در دنیای متجدد امروزی نیز قابل اجراست و بهتر است زنان از این قوانین پیروی کنند زیرا این تنها راه است تا بتوانند شأن خود را حفظ کنند. او از ازدواج موقت با این استدلال دفاع می‌کند که در این نوع ازدواج زنان ومردان آزادی بیشتری دارند تا در ازدواج دائم، زیرا که در ازدواج دائم زن باید شوهرش را به عنوان رییس خانواده بپذیرد و از او اطاعت کند ولی در ازدواج موقت چنین اجباری وجود ندارد مگر اینکه در قرارداد ازدواج ذکر شود. او در تلاش است که نشان دهد ازدواج موقت می تواند یک سنت مناسب برای زندگی در دنیای مدرن باشد. زیرا امروزه به دلیل تغییر شرایط اجتماعی، افراد بسیار دیر ازدواج می‌کنند در نتیجه ازدواج موقت می‌تواند راهی باشد تا از بی‌بند وباری جنسی جلوگیری شود. به اعتقاد مطهری، با ازدواج موقت دختران و پسران می‌توانند به نیاز‌های جنسی‌شان پاسخ دهند بدون اینکه به سمت داشتن روابط نامشروع خارج از ازدواج کشیده شوند.

به اعتقاد مطهری، فلسفه حجاب ریشه در طبیعت مرد در محافظت از همسرش و کنترل روابط جنسی او با دیگر مردان دارد. این طبیعت مردانه که به باور مطهری همان غیرت است، چیزی متفاوت با «حسادت زنانه» است. حسادتی که زن به دلیل خود خواهیش می‌خواهد از روابط جنسی شوهرش جلوگیری کند. او غیرت را صفت لازمی برای حفظ کانون خانواده می‌داند.

بر خلاف مطهری، شریعتی به حجاب یک معنی ایدئولوژیک می‌دهد و آن را یک عمل سمبلیک می‌داند که زن مسلمان برمی‌گزیند تا به فرهنگ مسلط غرب بگوید «نه». او به حجاب به مثابه لباسی می‌نگرد که منعکس کننده تفکر نوین زنان است. نشانه یک زندگی انقلابی.

او به تفکر سنتی که به حجاب به چشم یک سنت می‌نگرد، می تازد و زنان مسلمانی که حجاب را به عنوان پرچم مبارزه با سرمایه‌داری برمی‌گزیند، می‌ستاید. ولی برای مطهری حجاب یک دستور دینی است که کارکرد اجتماعی ‌اش مقابله با فساد و بی بندو باری‌ست.

نگاهی که مطهری به فاطمه دارد در تضاد کامل با نگاه شریعتی است. برای مطهری فاطمه زنی است که می‌گوید: «بهترین زنان، زنی است که نه مردی او را دیده است و نه او مردی را دیده باشد» و بدین صورت برای حضور زنان در محیط اجتماعی محدودیت قائل است. در حالی که فاطمه‌ی شریعتی، یک فعال سیاسی است. فاطمه‌ی مطهری زن را از هر گونه مراوده با مردان باز می‌دارد، ولی فاطمه‌ی شریعتی زنی است که برای گرفتن حقش با مردان به صحبت می‌نشیند.

پر واضح است که اگر شریعتی همان روایت مطهری گونه را از فاطمه داشت، هیچ‌کدام از زنان تحصیل‌کرده پذیرایش نبودند، زیرا بارها مخاطب این روایت سنتی‌بوده‌اند، روایتی که نتوانسته بود به خیلی از سوال‌هایشان پاسخ گوید. اگر چه شریعتی، هیچگاه نقش سنتی زنان در خانه را زیر سوال نمی‌برد، ولی پیروانش اعتقاد دارند که دیدگاه‌های او در مورد زنان بسیار روشنفکرانه تر و بازتر از بسیاری از روحانیون مانند مطهری است.

زن ایده‌آل انقلابی و مسلمان شریعتی به زنانگی‌اش نمی‌پردازد. ظاهرش شبیه مادر سنتی‌اش نیست همان‌گونه که شبیه زن «مدرن» نیز رفتار نمی‌کند. او بسیار ساده لباس می‌پوشد و حجابش را به عنوان پرچم تفکراتی‌اش برسر می‌نهد. تفکر شریعتی، در زمانه‌‌ی انقلاب ایران بسیار هیجان‌انگیز و نو می‌نمود. آرای او برای زمان انقلاب شور و هیجان داشت. در حالی‌که مطهری به زمان پس از شور می‌اندیشید وقتی که انقلاب به ثمر برسد و حکومتی با ثبات تشکیل شود. او به قوانین در زمانه‌‌ی با ثبات می‌اندیشید.

بعد از انقلاب، ماموریت انقلابی زنان به پایان رسید، آن‌ها ‌می‌بایست به خانه‌ها بر می‌گشتند تا به ایفای وظایف « طبیعی» شان بپردازند. تصویر انقلابی فاطمه برای انقلاب مناسب بود ولی تصویر سنتی‌اش بیشتر به شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک بود. شریعتی تصویر نخست را ساخت و مطهری به تشریح نقش بعدی پرداخت. اگر چه زنان ایرانی نشان دادند که نقش‌شان را تا جایی که بتوانند خود تعریف خواهند کرد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ببينم , راديو زمانه مقالات مخالفين فمينيسم را هم چاپ مي كند يا چون فمينيسم مد روز شده فقط بايد مرتبا مقالاتي در ستايش از فمينيسم بخوانيم؟
----------------
زمانه: هر مقاله ای که با رعایت اصول نگارش و پژوهش حرفه ای نوشته شده باشد برای نشر مورد توجه قرار می گیرد.

-- بدون نام ، Mar 7, 2008 در ساعت 06:25 PM

تا جایی که من می دانم توده ای ها به مخالفت با دکتر مصدق پرداختند. منظور از "توده ای هایی که مصدق را حمایت کردند" چیست؟

-- avesta ، Mar 8, 2008 در ساعت 06:25 PM

اگر مردها برای لحظه ای خودشون را جای یک زن می گذاشتند و فکر می کردند که در آن لحظه تقسیم کوروموزونی ممکن بود به جای x y می نشست، دیگه شاید از زن مثل یک کالا خانگی حرف نمی زدند. نمی دانم چطوری به این قوانین نابرابر می گویند ، حقوق برابر . طبق کدام معیار این حقوق برابر ست . اگر معیار اندازه دور بازو . کمره ، پس مردها را هم طبقه بندی کنند . زن ها محکوم هستند به ضعیف بودن ، احساساتی بودن ، تعادل فکری نداشتن و به جرم این نسبتها این قوانین را جاری کردن و بعد هم در شیپور نواختن که جایگاه زن در اسلام بسیار بسیاررفیع ست . حقارتی از این بالاتر که وقتی زنی را مردی می کشد برای قصاص قاتل باید دیه قاتل را به خانواده اش بدهند . حالا می گوییم برای اینکه قاتل ممکن ست سرپرست خانواده باشد ، اگر دلیل این ست پس چرا وقتی مردی مردی را می کوشد دیه قاتل را به خانواده اش نمی دهند مگر اینجا ممکن نیست که قاتل سرپرست خانواده باشد . به نظر من مساله ارزشی ست که جامعه برای مرد می گذارد . ارزش یک مرد از یک زن برای جامعه بیشتر ست ، پس باید تا حد امکان جلوی کشته شدن او را گرفت حتی اگر مجرم باشد . چون می توان از او در جنگ استفاده کرد ، می تواند در تولید غذا نقش داشته باشد ، می تواند بچه تولید کند .

-- بدون نام ، Mar 8, 2008 در ساعت 06:25 PM

به نظر من شریعتی یک روشن فکر نمای خائن به وطن بود. تمام آثار شریعتی از یک قانون تبعیت می کند. ابتدا سعی می کند که به صورت منطقی خوبی ها را نشان دهد. بعد با سفسطه و پنهان کاری مثلا نقاط ضعف اسلام، سعی می کند تا ربطی بین آن خواسته ی منطقی و اسلام ایجاد کند و در مرحله ی سوم با داخل کردن احساسات، مردم را بشوراند و یا حرفش را بر کرسی بنشاند.

-- طاها بذري ، Mar 8, 2008 در ساعت 06:25 PM

نوشته نویسنده محترم از لحاظ بی طرفی کاملا قابل احترام است. موافقم با شما که باید شریعتی و مطهری والبته نظراتشلن را باید در کنار هم گذاشت.

-- حامد ، Mar 8, 2008 در ساعت 06:25 PM

برای ادامه این بحث شاید کتاب " روشنفکران ایرانی: روایت های یاس وامید" علی میرسپاسی مفید باشد.

-- نازی ، Mar 8, 2008 در ساعت 06:25 PM

Dear Editor,
The following paragraph needed serious editing for clarity! Read it again(?) , and ask the author to choose the proper words! So, are they equal or semi-equal or what? Thanks! R
دیدگاه معروف مطهری که بعد‌ها به عنوان استدلال رایج حکومت اسلامی در رد فمینیسم و جنبش‌ زنان در رسیدن به حقوق برابر با مردان، بارها استفاده شده، این است که زن و مرد در اسلام حقوق برابر دارند، ولی حقوق مشابه ندارند، زیرا داشتن حقوق مساوی، بر خلاف عدالت است و حقوق برابر زمانی شایسته است که مسئولیت برابر نیز وجود داشته باشد.

-- بدون نام ، Mar 9, 2008 در ساعت 06:25 PM

به نظر من ورشکسته گان سیاسی به جای اینکه به مسئله روز بپردازند به پر و پای دکتر شریعتی افتاده اند. آن زمان که دکتر توانست میلیونها زن قهرمان مذهبی را برای مبارزه به میدان مبارزه با استبداد بیاورد این خانم ها و آقایان کجا بودند. آیا زمانه و دیکران بهتر نیست مقالاتی در رابطه با مسئله کنونی جبش بنویسد و اصلاح طلبان دروغین را افشا نماید. این بهتر نیست همین مردان دروغین ایرانی در غرب را زیر سئوال ببرد که بعد از آمدن به اروپا دست به رابطه نامشروع می زنند و بعد از طلاق و گرفتن چندین دوست دختر خارجی در نهایت با آوردن دخترانی که بیش از دو دهه از آنان جوانان تر هستند به استثمار زنان می پردازند بپردازد. در ضمن جنبش زنان در ایران فقط در دست افراد سکولار نیست خیلی از زنان مذهبی که از دکتر الهام گرفته اند در صف اول این حرکت می باشند.

-- شوان ، Mar 9, 2008 در ساعت 06:25 PM

Man avalan az tahrifi ke dar matn ast nesbat be hemayat todeyha az mosadegh dar kodetaye 28 mordad shegeft zade shodam
masaleh dige inke chera ma tamame moshkelat alan ro mikhahim az shariati begirim  

-- hamed ، Mar 9, 2008 در ساعت 06:25 PM

hamin aghaye be estelah doctor boodanad che ba in idehayeshan ke yek malghameist hezaran farde nadan ke na az islam chizi midanestand na az siasat be khiabanha keshid va nezame shah ra ke iradati besyari ham dasht ra bar andakht va in nezame vahshatnak ra ke khesaratash baraye naslha khahd mand be samar neshanddar zemn payambar eslam khodeshan ba dokhtarani ya behtar beguyam kudakani ezdevaj kardand ke chandin dahe az ishan kuchek tar budand

-- Kamyar ، Mar 9, 2008 در ساعت 06:25 PM

گرچه امروز با بسیاری از نظرات دکتر شریعتی مخالفم اما فکر می کنم او نقش مهمی در پیشبرد زنان مذهبی به سوی تفکر مدرن داشت . همین که زنان مذهبی ( که اکثریت جامعه زنان را تشکیل می دادند ) یاد گرفتند که به جای نذری پختن و مفاتیح خواندن می توانند هدفی داشته باشند و فعالیتی جدی در زندگی انجام دهند ، خودش قدم مثبت بزرگی بود.

-- سمانه ، Mar 9, 2008 در ساعت 06:25 PM

1-"او(شريعتي) همانند تجددگرایان خواستار ایجاد اصلاحاتی در باورهای اسلامی نبود بلکه همانند بنیادگرایان طالب اسلامی‌کردن همه نهادهای اجتماعی بود ".يك روياپردازي كامل! منبع و مرجع اين برداشت در آثار شريعتي كجاست؟
2-"شریعتی زنان «مدرن» را به باد انتقاد می‌گرفت و آن‌ها را «عروسک‌های فرنگی» می خواند". كساني كه شريعتي آنها را "«عروسک‌های فرنگی»" مي خواند "زنان مدرن" نبودند بلكه آن زناني بودند (و هستند) كه هويت خود را در زنانگي به عنوان يك موجوديت جنسي و نه انسان بودن تعريف مي كردند(و مي كنند) و در نتيجه مهمترين دغدغه فكريشان جذابتر كردن خود از نظر جنسي است(نمونه هايش در جامعه امروز ما فراوانند و قابل رويت). گمان مي كنم هدف جنبش فمينيسم نيز همين مطلب يعني تبديل نگاه به زنان از شيئي كه از جهت "جنسيت"ش مورد توجه قرار مي گيرد به شخصي است كه به عنوان يك "انسان" مورد توجه واقع مي شود-البته بگذريم از آن عده از فمينيستهاي افراطي كه از آن ور بام افتاده اند و با تاكيد بيش از حد بر موضوعاتي مانند تفكر زنانه اخلاق زنانه و غيره بجاي تفكر و اخلاق انساني نگاه به زن از جنبه جنسيت و فرهنگ پدر سالاري را باز توليد مي كنند-.شريعتي بزرگترين تجليل را از سيمون دوبوار (كه هيچكس نمي تواند او را متهم به سنتي يا "غير مدرن بودن" كند) كرده است. به نظر مي رسد كه هدف انتقاد شريعتي نه جنبش فمينيستي زنان بلكه آن دسته از زنان "مستضعف فكري" است كه از مواهب "مدرن" بودن و "آزادي زنان" فقط ارائه قسمتهاي بيشتري از اندام خويش به مرداني همتاي خود را آموخته و برگرفته اند و خوشحال از اين "خوشبختي" و "آزادي" بدست آمده- در چارچوب خانه يا بيرون از آن- در اوج احساس خوشبختي به سر مي برند.
3-"شریعتی نگران رسیدن نسیم آزادی زن اروپایی به دیگر کشورها از جمله ایران است".
با توجه به نكته 2 روشن است كه نسيم "آزادي" كه به گفته نويسنده شريعتي نگران رسيدن آن به ديگر كشورها از جمله ايران است چه معنا و چارچوبي دارد.

-- شاندل ، Mar 9, 2008 در ساعت 06:25 PM

ازقرارمعلوم نویسنده محترم یا آثاردکتررانصفه نیمه خوانده ویانقد دیگران ازنظرات وی رابدون مراجعه به اصل متن دستمایه دروغ بستن به شریعتی قرارداده. از زمانه انتطارمی رودکه محل عقده گشایی وتهمت زدن به افرادنباشد.دکترشریعتی برخلاف بسیاری ازمدعیان روشنفکری خطرحمایت ا زحقوق زنان آنهم بااستدلالهای دینی رابه جان خرید.زندگی شخصی وی واردواج بازنی غیرمحجبه اماتحصیلکرده نگرش اوبه زن ایدآل مسلمان رابه خوبی نشان می دهد.ستایش اوازسیمون دوبوانیزبه خوبی گویای نگرش ود به جنبش فمینیسم درغرب اشت.

-- فاطمه احمدی ، Mar 9, 2008 در ساعت 06:25 PM

متاسفانه هنوز بعد از بیست و اندی سال نقد افکار بعضی افراد موجب برخوردهای احساساتی و بی منطق میشود. ظاهرا شریعتی یکی از این چهره هاست. اکثر مخالفین این مقاله به جای ارائه دلایل منطقی برای رد نکات گفته شده در مقاله تنها برآشفتگی خود را از خواندن مطلب به نمایش میگذارند. ایشان برای اینکار شریعتی را برجای "حسین مظلوم" مینشانند و قصدشان نشان دادن این نکته است که "تفکر اصیل" شریعتی قربانی بدفهمی عده ای مغرض گشته است. دوستان دوره ی قهرمان بازی و مظلوم نمایی به سرآمده اگر افکار شریعتی قابل دفاع است از آن دفاع کنید. مقاله ی مندرج در اینجا بدون هیچ گونه بی احترامی به طرح برداشت خود از اندیشه های شریعتی گرداخته است. احساساتی شدن و با احساسات بازی کردن برجای استدلال نمینشیند.

-- سیامک ، Mar 10, 2008 در ساعت 06:25 PM

شریعتی نماند تا خود ، آرایش را در بستر زمان نقد کند . اما حداقل می توانیم فرزندان او را ببینیم (خصوصا دو دخترش سارا و سوسن را) که نقش تعریف شده مطهری را (آنچنان که مقاله می گوید) دنبال نکرده اند . یا همسرش را که از میان قشر مدرن تحصیل کرده خود برگزیده بود .

-- بهشتین ، Mar 18, 2008 در ساعت 06:25 PM

بحث و تبادل نظر در عصری که آثار این دو بزرگ روی چادری کهنه به حراج گذاشته شده راه به جایی نمی برد

-- مهدی حصاری ، Mar 24, 2008 در ساعت 06:25 PM

به نظرم مطهری شریعتی با تمام ضعفهیی که داشتند و مشکلاتی که به بار آوردند در یک فرایند گذار از سنت به مدرنیته وجودشون لازم بوده . تا بشر چیزی رو تجربه نکنه نمیتونه از اون بگذره و به پله ی بعدی برسه

-- vraha ، Apr 7, 2008 در ساعت 06:25 PM

شریعتی بعنوان یک متفکرمستقل، پایه گذار ادبیات جدید در مفاهیم انسان، تاریخ، فرهنگ، دین و جامعه شناسی بود
او توانست با شناخت عمیق شرایط زیستی - اجتماعی جامعه، معمار فرآین دچگونه شدن باشد.
طراحی دکتر از زن در اثر بی بدیلش (فاطمه فاطمه است)با شناسایی کاملترین زن تاریخ (فاطمه) گامی ماندگاردر ادامه رسالت تعلیم جامعه و انسان (زن) بود و قطعا مقایسه دکتر با دیگراندیشمندان خطایی بزرگ به شمار می رود که شریعتی تنها با خودش قابل تامل و تحلیل است.

-- نیرومند ، Jun 6, 2008 در ساعت 06:25 PM

با احترام به نظر همه ی دوستان. ببینید عزیزان افکار و گفته های هر کسی برگرفته از چارچوبهای ذهنی گذشتس که در ذهنش از قبل شکل گرفته به وجود اومده. واسه چند لحظه به این فکر کنید که چرا باید اعتقادات همه نسبت به زن یا از اسلام اومده باشه یا از غرب. اصلا چرا موضوع زن و حقوقش بعد از هزاران سال چه اینجا و چه در غرب بهش به به عنوان یه معضل نگاه بشه؟ فکر کنید ببینید دلیل این موضوع چیه؟

-- علی ، Nov 30, 2008 در ساعت 06:25 PM