رادیو زمانه > خارج از سیاست > انديشه اجتماعی > «آمریکا متحد طبیعی دموکراتهای ایرانی» | ||
«آمریکا متحد طبیعی دموکراتهای ایرانی»اکبر گنجیمساله ایران و آمریکا به حساس ترین مرحله خود رسیده است و همزمان بحثهای گوناگونی را در میان گرایشهای مختلف سیاسی ایرانی دامن زده است. احتمال برخورد قهرآمیز بین دو کشور گروههای سیاسی را به دو جبهه عمده تقسیم کرده است: طرفدار جنگ و سرنگونی و مخالف جنگ و طرفدار تغییر رفتار حاکمیت. اکبر گنجی در نوشته زیر که اختصاصا برای زمانه نوشته است گزارشی به دست می دهد از آرای کسانی که طرفدار آمریکا در مقابله جویی اش با ایران اند. بخش نخست مقاله به طرح نظرات ایشان می پردازد. زمانه از صاحبان آرا دعوت می کند در این بحث که مسیرهای سیاسی آینده را شکل خواهد داد شرکت کنند. نقل مقاله نیز با ذکر منبع آزاد است. - زمانه گفتگو بر سر دموکراسی دلاری می گفتند: رژیم جمهوری اسلامی تمامی ثروت ملی را به انحصار خود در آورده و فقط خودیها می توانند از این منابع برای گسترش ایدئولوژی فناتیک این رژیم توتالیتر استفاده کنند. مخالفان هیچ درآمدی ندارند و حتی به نان شب محتاج اند. آیا به این واقعیت توجه ندارید که دولت کارگران و معلمان و کارمندان مخالف از ادارات و کارخانه ها اخراج می کند؟ تنها دولت آمریکا حاضر است از جهت مالی به مخالفان کمک کند که شما با نوشتن این نوع مقالات با آن مخالفت می کنید. "پیشنهاد تو مبنی بر کمک ایرانیان ثروتمند به مخالفان جهت گسترش دموکراسی و دفاع از حقوق بشر به شوخی بیشتر شبیه است. ایرانیان ثروتمند تاکنون به هیچ یک از فعالیتهای سیاسی اپوزیسیون کمک نکرده اند. ایرانیان بسیار ثروتمند اند، ولی ثروتمندان ما به هیچ وجه سخاوتمند نیستند." فرق دلار امریکا و یوروی هلند چیست؟ حمایت آمریکا تنها راه پیشاروی دموکراسی خواهان ایران "آرای گنجی به نفع جمهوری اسلامی است" فرق آمریکا و شوروی در حمایت مالی از گروهها آنها چندین پروژه را برای تائید مدعای خود مثال می زدند: یکی پروژه ای که توسط دو خواهر دنبال می شود و هدف آن جمع آوری مستند اسامی کلیه اعدام شدگان به وسیله ی جمهوری اسلامی است. دیگری پروژه ای که یک پزشک برای حمایت از حقوق بشر دنبال می کند. در این دو پروژه، آمریکائیان هیچ دخالتی ندارند. تنها نقش آنان، تامین هزینه این دو پروژه بوده است. به نظر اینان، برای دفاع از حقوق بشر و پروژه ی دموکراسی، یاید از منابع مالی آمریکایی استفاده کرد. من دلایل مخالفت خود با "دریافت پول توسط اپوزیسیون از دولت های خارجی" را با هموطنان در میان گذاردم و به جهت آنکه در گذشته (مقاله دعوت به شنیدن صدای متفاوتی از ایران، منتشر شده درروزنامه نیویورک تایمز، اول اگوست 2006 و مقاله ها و نوشته های بعدی) در این خصوص به حد کافی سخن گفته ام، از تکرار آنها پرهیز خواهم کرد. به گمان من نه تنها آن دلائل به قوت خود باقی است، بلکه می توان دلائل دیگری هم بر دلائل پیشین افزود. در آن جلسه نکته مبنایی دیگری طرح شد که بسیار مهم است. من کوشش خواهم کرد که نظرات و مدعیات آنان را بدرستی و منصفانه گزارش نمایم، اما با توجه به مشکل حافظه و بی طرف نبودن گزارشگر، نمی توانم مدعی شوم که در این کار موفق شده باشم. به هر حال این امکان برای انان وجود دارد که مواضع شان را به نام خودشان ،یا با نام مستعار، منتشر کنند. با توجه به وابستگی برخی از هموطنان حاضر در جلسه به برخی گروه ها، می توان این نظرات را حداقل، نظر بخشی از این گروه ها تلقی کرد. من در همین جا از همه دوستان تقاضا می کنم تا بدون اتهام زنی (آمریکایی، توده ای، عامل جمهوری اسلامی و...) در این گفت و گوی ملی شرکت کنند. نقد بی رحمانه و رادیکال مجاز است، ولی اتهام زنی بلادلیل و اهانت به یکدیگر نامجاز و غیر اخلاقی است. متحد طبیعی دموکراتهای ایرانی کیست؟ "روسیه در طول تاریخ همیشه به ایران خیانت کرده است. بخش های وسیعی از خاک ایران به وسیله آن کشور از ایران جدا گشت. گروه هایی را ساخت و به ایران تحمیل کرد که دشمن دموکراسی بودند. در منازعه جنگ سرد، ایرانیان باید از موضع آمریکا دفاع می کردند تا ایران به سوی دموکراسی پیش رود. اما همه گروه های چپ به دنبال روسیه کمونیستی رفتند و دیکتاتوری ملایان را بر ایران حاکم کردند. ما بی شرمانه از استالین دفاع می کردیم و به دنبال استقرار رژیمی استالینیستی بر ایران بودیم. در کامبوج حکومت کمونیستی تحت رهبری خمرهای سرخ و رهبر آن پل پوت دست کم 20 درصد شهرنشینان را به نام فرهنگ منحط به قتل رساند و ما چپ های ایرانی، چون آنها ضد آمریکایی بودند، از پل پوت دفاع کردیم و در جبهه ضد امپریالیستی خمرهای سرخ قرار گرفتیم. برای مقابله با شاه و آمریکا، کنفدراسیون در همه دنیا به دروغ تبلیغ می کرد که شاه یکصد هزار زندانی سیاسی دارد. اینک نیز روسیه به خاک ایران چشم دوخته است و با کاهش سهم پنجاه در صدی ایران در خزر به بیست در صد، به دنبال آن است تا با ایفای نقشی ضد دموکراتیک در پرونده هسته ای، این سهم را به سیزده در صد تنزل دهد. آنکه بدنبال تجزیه ایران است، پوتین، کمونیست سابق و دیکتاتور فعلی است نه آمریکا که هیچ گاه چشم به خاک ایران نداشته و همیشه از تمامیت ارضی ایران دفاع کرده است. توده ای های وابسته به شوروی و دیگر گروه های چپ، همه ما را آمریکاستیز کرده اند. هیچ دولت کمونیستی هیچگاه به نیروهای دموکرات ایرانی کمک نکرده است. در حال حاضر هم دولت های کمونیستی آمریکای لاتین در حال چپاول اموال ایرانند. روسیه هم وعده ی دویست میلیارد دلاری از دولت ایران دریافت کرده است. توده ای ها و دیگر گروه های چپ چشمان خود را بر خوی امپریالیستی (تملک مستعمرات) شوروی می بستند. در حالی که به نوشته اریک هابسبام،مورخ مارکسیست، که نامه شما به دبیر کل سازمان ملل را هم امضاء کرده بود، در کتاب عصر امپراطوری، "نوع امپریالیسم آمریکا هیچ گاه در تملک واقعی مستعمرات تبلور نیافت". متحدین شوروی را با متحدین آمریکا مقایسه کنید. کره جنوبی و شیلی و فیلیپین که متحد آمریکا بودند به دموکراسی دست یافتند. حتی کشورمسلمانی چون ترکیه که متحد آمریکا و پیمان ناتو شد، بسیار از ایران جلو زده و مراحل مهمی از دموکراسی را پشت سر نهاده است. در ایران هم اگر انقلاب نمی شد و ایران هم پیمان آمریکا باقی می ماند، اینک با رژیمی دموکراتیک روبرو بودیم". "جنبش ضدجنگ در خدمت جمهوری اسلامی" از نظر آنها، در شرایط کنونی، هرگونه انتقاد از دولت و سیاست خارجی آمریکا، به نفع رژیم ملایان تمام خواهد شد. چپ ها و طرفداران رژیم، چشمان خود را بر جنایات رژیم می بندند و به جای آن دائماً آمریکا (نه فقط بوش و دیک چنی) را به نقد می کشند. آنچه به ما مربوط می شود، وضعیت کشور خودمان و سلطه ظالمانه آخوند ها و پاسدارانشان است، نه تعداد بی خانمان ها و زندانیان آمریکا. قدرت محدود ما باید صرف مبارزه با رژیم شود. برخی از ایرانیان معتقدند باید با آمریکائیان مذاکره و درباره فعالیت های رژیم به آنها "مشاوره" داد تا اینها بتوانند "راه" را از "چاه" تشخیص دهند. ---------------------------- مرتبط:بخش دوم: آیا آمریکا متحد طبیعی دموکراتهای ایرانی است؟ |
نظرهای خوانندگان
واقعا شرم باد بر چنین آدمهایی با چنین افکاری! البته به نظر می رسه آقای گنجی برای مبرا کردن خودش از وابستگی به امپریالیسم آمریکا چنین نظرات مشعشعی رو از زبان اینها در بوق می کنه. پس حالا که همچین ایرانیهایی پیدا می شن ما باید از آقای گنجی تشکر کنیم که مقاومت و لطف می فرمایند مخالف جنگ هستن!
-- بهنام ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMسلام به گنجی عزیز ،
-- بهداد ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMدر این مطلب که آمریکا و امریکایی ها بمراتب شریف تر از روسیه و اروپایی ها هستند شکی نیست و این یک انتخاب هوشمندانه از طرف دولت ایران بود که امریکا را بعنوان آن دشمن خارجی معرفی کرد تا روسیه زیرا امریکایی ها بمراتب متعادل تر هستند و بهمین دلیل بیشتر میتوان روی انها بعنوان دشمن خارجی مانور داد ، اما چرا ما راه حل را تنها دو گزینه کردیم ؟ یا جمهوری اسلامی یا امریکا ؟ من فکر میکنم میتوان گزینه سوم را وارد کرد و انهم مردم ایران هستند ، دمکراسی بدون هیچ کمک خارجی ، البته من در بعد عملی نمیدانم تا چه حد این پتانسیل دمکراسی خواهی در لایه های اجتماعی ایران وجود دارد ولی اگر این گزینه سوم پاسخ مشکل باشد سرعت رشد دمکراسی حاصل شده بمراتب سریع تر از نوع خارجیش خواهد بود.
اما من همچنان فكر مي كنم برخورد آمريكا با گروه هاي اپوزسیون گزينشي است و فقط به گروه هايي كمك مي كنند كه منافع آمريكا را تامين كنند . از كودتاي 28 مرداد و شيلي و يونان و السالوادور و ويتنام و .... بگذريم عراق كه بيخ گوشمان است . داريم مي بينيم كه چه فجايعي در آن رخ مي دهد . اصلا مجال تو ضيح آن نيست ولي اگر آمريكا به دنبال منافع مردم عراق بود امروز عراق ، بازار مصرف و آزمايشگاهي براي سلاح هاي جديد باقي نمي ماند . فارنهايت 11 99 را كه تازه ديديم .
-- رامين ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMآمريكا در صده اخير با وجودي كه به راحتي مي توانسته به هيچ وجه به دنبال بازي برنده-برنده نبوده و هميشه سعي در تضعيف ديگر ملتها داشته .
همين آمريكا اگر مي خواست مي توانست در ايران انقلاب مخملي راه بياندازد ولي مهره هاي خود را آگاهانه سوزاند .
فقط مي توانم بگيم آمريكا به هيچ وجه مدافع دموكراسي و آزادي نيست .
مرا به خير تو اميد نيست شر مرسان
آقای گنجی عزیز
-- منوچهر هنرمند ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMبلا نسبت دوستان حکایت "خر دیزه" است .او به مرگ خودش راضی بود که به صاحبش ضرر بزند . هرکس با نگاهی بدون شائبه و غرض به تاریخ روابط ایران و امریکا نگاه کند بخوبی م یتواند ببیند که در این فراز و نشیب همواره امریکا با همه نادانی در سیاست خارجی متحد استراتژسک ایران بوده است . از اصل چهار ترومن تا تجهیز همان ارتشی که اگر نبود در همان روزهای اول جنگ اهواز از دست رفته بود تا پیشه وری در آذزبایجان ووووو . من برای کشورم متاسفم که یک متحد نیرومند را به دشمنی کینه توز مبدل کرده که در چنبره خشم ممکن است از منطق به زور متوسل شود . برای شما موفقیت آرزو می کنم و خوشحالم که شما هنوز هستید و امید وارم ایران در این کوره داغ به رنجوری دچار نشود .
Please correct Vietnam date. Started 1961 if count the secret missions by US. Date starts 1945 is wrong.merci
-- m ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMهمانطوری که شما اشاره کردید درست است که عقاید، شعارها و رفتارهای ضد امپریالیستی (و به تبع آن در مبارزه آن روز شوروی و آمریکا) ضد آمریکایی در ابتدا توسط حزب توده وارد باورهای روشنفکران آن زمان و بعدا وارد جامعه شد که متاسفانه هنوز هم ادامه دارد ولی به نظرم بخش کنونی جداشدگان از اصلاح طلبی حکومتی این ضد آمریکایی بودن خود را از تبلیغات سنگین ضد آمریکایی جمهوری اسلامی می گیرند. بسیاری از این افراد نهایت سعی خود را میکنند که بر چسب هم کاری با سازمانهای آمریکایی و پول آمریکایی به آنها نخورد. بنوعی حق هم دارند، شهامت قبول اشتباه در عقاید سابق و نفی آن همه سوابق و افتخارات ضد امپریالیستی و بلافاصله بر چسب آمریکایی و امپریالیست خوردن راحت نیست( گرچه که خوشبختانه قسمتی از چپ های ایرانی بعد از فروپاشی شوروی موفق به انجام آن شدند. میترسم از روزی که خود جمهوری اسلامی و حزب توده موفق به عادی سازی روابط و عقاید خود با آمریکا بشوند اما گروهایی از اپوزیسیون هنوز در دوران نجس بودن آمریکا باقی باشند. مهدی هلند
-- مهدی ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMبیان هر رویکردی، خواه برای تحلیل روابط ایران و آمریکا باشد خواه مساله ترافیک تهران، پیش از هر چیز از اصول راهنمای اندیشه انسان نشأت می گیرد تا از چیز دیگر. اگر اصل راهنمای این دوستان آمریکا نشین اقای گنجی ارزش هایی چون استقلال و آزادی تک تک مردم ایران و حفظ حقوق و کرامت آنها بود، این گونه مساله را طرح نمی کردند که در این نوشتار می خوانیم. ظاهراً این دوستان ایرانی/آمریکایی تمایل دارند دولت آمریکا، به مثابه ابرقدرت دنیا به ویژه به لحاظ نظامی گری و صنعت خشونت، را یک موجودی تصور کنند که می تواند آزادی بخش ایرانیان و تقویت کننده کرامت و حقوق انسان ایرانی باشد. چرا؟ زیرا بنایشان اصل راهنمای آزادی انسان نیست، که اگر چنین بود آنها منشاء هدایت و کرامت ملت ایران را در درون تک تک انسان های ایرانی می دیدند و نه در قدرت پول دولت آمریکا. اگر این هموطنان جمع شده در این مجلس شام به جای انتقاد به حقی که از دیگر پولدارهای ایرانی غیرسخاوتمند دارند خودشان به ملت اعلام می کردند که چه میزان حاضرند از جیب خودشان فی المجلس بدهند آن گاه معلوم می شد آیا آن ها در ایده رهایی ایران صادقند یا نه؟ دوستان عزیز! درد ما پول نیست، درد ما همین بی مسولیتی هاست. درد ما همین حقارت جویی هاست. درد ما رندی ماست که می خواهیم به خرج دیگران آزاد و کریم شویم. درد ما این است که عنوز باور نداریم هیچکس جز خود انسان نمی تواند هادی و منجی خودش شود. تا تغییرنکنیم تغییر ندهیم. اما متاسفانه اصل راهنمای این دوستان عزیز همنشین آقای گنجی، قدرت است (که این جا مظهر ان دلار است) و به موجب همین اصل، عامل هدایت و نجات انسان ایرانی را نه در درون خودشان بلکه بیرون از او در کریدورهای وزارت خارجه آمریکا می جویند. ظاهرا این دوستان در عمق یک پیش فرض انسان شناسانه سترگ هم در ذهن دارند؛ آنها به نظر می رسد قبول کرده اند که انسان ایرانی برای رهایی خودش در ماده و معنا ناقص خلق شده است و از این رو باید برای رهائیش در پی قدرتی/ابرقدرتی بگردیم که این نقص را پر کند. اما حقیقت این است که این دوستان گعده ای آقای گنجی اگر انسان ایرانی را هم مثل دوستان آمریکائیشان در استیت دپارتمن و وی او ای موجوداتی توانمند و صاحب کرامت و آزادی خدادی تلقی می کردند و می دانستند که استبداد ملاها ظاهری از یک درد عمیق است که ریشه در درون تک تک ما دارد و لذا ما تا نخواهیم تغییر کنیم هیچ کسی قادر نیست سرنوشتمان را به سمت خیر و سعادت تغییر دهد، قبل از آن که اصل راهنمای فکر و ذهنشان را معطوف قدرت آمریکا کنند و به تحقیر انسان ایرانی بپردازند، توی همان جلسه قبل از این تئوری پردازی های بی بنیه و تحقیر کننده دست می کردند توی جیب های مبارکشان و ایده پول ایرانی-دوکراسی ایرانی را در همان آن به مرحله اجر در می آوردند. اگر این کار را می کردند از همان لحظه عملیات ایران لیبرتی را با زرمنده های وطنی و خانگی شروع کرده بودیم و دیگر نیازمند قدرت آمریکا نبودیم و این گونه به توانایی و سرفرازی خودمان شک نمی کردیم.
-- حقجو ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMآقای گنجی,
-- اسد ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMمذموم شمرده شدن دریافت پول از آمریکا ربطی به تبلیغات چپها و یا به قول شما تودهایها ندارد.
شما اگر پول بگیرید چه بسا برای ما چپها از نظری مفید هم باشد و بالاخره چپ را به عنوان اپوزیسیون واقعی و مستقل در ایران تثبیت کند.
در حقیقت همین حساب و کتاب کردن شما که بگیریم با نگیریم نشان میدهد که به جز نیروهای چپ نیروی دیگری نمیتواند نماینده واقعی اکثریت مردم در این دیار باشد.
مقایسه انترناسیونال که پدیدهای تاریخی است و برمبنای ایدولوژی منسجمی استوار است با دخالتهای آمریکا و کودتاهای آمریکایی بر علیه دولتهای ملی مانند مصدق و آلنده و ... هم به جز خاک در چشمان ریختن چیز دیگری نیست و این قبل از هرچیز دید بصیرت خودتان را کور میکند.
شما متاسفانه همیشه در دایره قدرت دولتی فعالیت سیاسی داشتهاید و ارزشی واقعی برای کار آگاهی دهنده بین مردم ندارید و اعتبار لازم را برای قدرت مردم که ناشی از آگاهی باشد ندارید.
این تفاوت شما با چپهای نوین است. برای ما قدرت تنها بدست گرفتن دولت نیست وما میزان موفقیت خویس در مبارزه را تنها در گسترش آگاهی آنان و تشریک آنان در اداره امور جامعه میبینیم.
از همه این حرفها هم که بگذریم فکر میکنم در نهایت گرفتن پول از آمریکا شما را به ابزار فشار تبدیل میکند و در نهایت مورد معامله دو دولت آمریکا و جمهوری اسلامی قرار میگیرید.
نگاهی به تجربه اپوزیسیونهای وابسته به آمریکا در کشورهایی مثل نیکارگوئه هم شاید برایتان مفید باشد.
در هر حال راه باز و جاده دراز. بگیرید و تلوزیونتان را درست بکنید تا ببینیم کجا را میگیرید:)
آقای گنجی درخصوص داستان بودجه 75 میلیون دلاری سفسطه می کندهمه میدانندکه 90% این بودجه برای صداوسیمای آمریکاورادیوفرداخرج می شودوتنها10% ان دراختیاروزارتخارجه آنهم برای بخشهای آکادمیک وفرهنگی است که ربطی به سیاست ندارد
-- ناصر ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMخودآقای گنجی تابحال دوباردرتلویزیون صدای آمریکاکه بااین پول اداره می شودحضوربهم رسانده ودرواقع ازآن نظیردیگران استفاده کرده است چراایشان خودش رامزدوروحقوق بگیرنمی داندالله اعلم
لطفانظرمراحتمادروب سایتتان بگذارید
من نمی فهمم، چرا ما باید پول بگیریم تا علیه جمهوری اسلامی کار کنیم؟ مگه انقلاب مشروطه که صادقانه ترین قدممون برای دموکراسی بوده رو هم با پول این و ان کردیم؟ خوب اما اگر فهمیدیم که در فلان کشور جیب خالی شد، با این همه خرج و مالیات خوب پول هم میگیریم. واقعا تاثیر یک اعتراض در ایران بیشتر است یا سنای امریکا؟ ما میخواهیم در ایران تغییرات بوجود بیاوریم بعد میرویم در امریکا و در هلند تلاش میکنیم، یک اعتراض در ایران بگوش ایرانیان و جهانیان میرسد و یک اعتراض در امریکا به گوش مردم تهران و حامی مالی، چند نفر که مشکلات اقتصادی دارند و میخواهند نبض اقتصادی رقیب اشان را کنترل کنند و منابع انرژی را به هر بهانه ای تحت کنترل داشته باشند.
-- بدون نام ، Nov 7, 2007 در ساعت 11:39 PMخیلی سخت بود خودم را نگه دارم و اسم نبرم، ولی خوب بلاهت اینقدر اوج دارد که بردن اسم هم دردی را دوا نمیکند، همینقدرش بس که لینک حسین درخشان به رادیو زمانه میرسد!
No one gives money for free!, especially a superpower like America. It is for their interests not for Iranian people. Iranians outside are ready to help. Look at NIAC and how its yearly budget has grown year upon year. If there were leaders to help Mr. Ganji, Real Iranian money will come forward. Left or right, royalist or republican, they must know that accepting or supporting foreign money to change politics in Iran is against Iranian national interest since America will one day ask for a return of its favour. Any Iranian seen close to foreign money will be seen as a “traitor”, today or in future.
VoA is generally accepted as biased, but unfortunately the best that is available today. Many are waiting for BBC and Zamaneh TV (soon I hope). Perhaps, Iranian TV stations outside will finally learn by the entry of these new stations. Then they start to join forces and finally create a much needed objective quality media by Iranians for Iranians.
-- m ، Nov 8, 2007 در ساعت 11:39 PMMr. Ganji, Merci for not giving up!.
There is no doubt that Mr. Ganji is talking from the heart and not from sensation. I believe that the left and supporters of the former Soviet Union, partucularly Hezbe Toodeh, were the main reason of the last revolution against the Shah. The same idealogy destroyed Russia and sent it back 100 years, in the hand of Lennin and his supporters. I think, we Iranian, still cannot find a better friend in the world than the US and the
-- Mehdi Hashemi ، Nov 8, 2007 در ساعت 11:39 PMWest. We should not hesitate to ask for unconditional moral support.
آقای گنجی
-- رزاقی ، Nov 9, 2007 در ساعت 11:39 PMبه قول گیلکان (بد جا تو بکاشتی تی آقوزه)
شما از انگشت شمار روشنفکرانی هستید که از تریبونهای مختلف با سایرین تماس سالم و رایگان بر قرار می کنید.
لطفا به همین بسنده کنید . نذری حاکم آمریکا را کسی که سالم است نمی ستاند کسی که می ستاند مریض خواهد شد.
با مهر
آقای کنجی
-- بدون نام ، Nov 9, 2007 در ساعت 11:39 PMبرای بدست آوردن آزادی و دمکراسی در درجه اول ما نیاز به یک خانه تکانی فرهنگی داریم . این خانه تکانی با پول آمریکا و اروپا حل نخواهد شد.تا ما در خارج و در داخل به این اعتقاد نداشته باشیم که برای آزادی باید بها پرداخت کرد به جای نخواهیم رسید. چون در حال حاضر ما یک اپوزسیون قوی و منسجم نداریم. گرفتن پول از خارجی ها و نداشتن یک اپوزسیون اصولی همان خواهد شد که در این هفته در گرجستان اتفاق افتاد.پول گرقتن از مواضع قدرت فرق دارد تا از موضع ضعف. به نظر من پول گرفتن از کشورهای خارجی برای بعضی ایرانی ها یک دکان دو نبش شده است. اگر هر ایرانی در خارج از کشور فقط در ماه 10 دلار پول کمک کند می توان با آن کارهای زیادی برای جنبش کرد. خانه از بیخ ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است.
هر وقت من و تو ما و شما بدون در نظر گرفتن چه فکر می کنیدو به چه گروه و دسته ای وابسته هستم فقط به خاطر دفاع از حقوق بشر، مبارزه با شکنجه و اعدام در یک تظاهرات شرکت کردیم آن وقت در قکر پول گرفتن از خارجی باشیم. در نهایت من فکر می کنم باید ما به خود و مردمان متکی باشیم
محمدرضا اسکندری هلند
Mr Ganji
-- بدون نام ، Nov 10, 2007 در ساعت 11:39 PMPlease read the story of 'Khaleh Kherseh' dont killed poor people to get rid of .... it is not solution
این تقسیم بندی ناقص است:
" احتمال برخورد قهرآمیز بین دو کشور گروههای سیاسی را به دو جبهه عمده تقسیم کرده است: طرفدار جنگ و سرنگونی و مخالف جنگ و طرفدار تغییر رفتار حاکمیت."
گروه دیگری هم هستند، که کم هم نیستند، که طرفدار جنگ نیستند و از تغییر رفتار حاکمیت هم ناامید اند. این مقدمه ی ساده اندیشانه بر نوشتار گنجی شگفت آور است.
آقای گنجی هم ظاهراً به تدریج به راست می لغزد. انگار که چپ ایران را می توان در توده های عهد بوق خلاصه کرد!
-- فرهاد ، Nov 11, 2007 در ساعت 11:39 PM.چون ممکن است چنین تصور شود که منظور نویسنده از جمله»، دیگری پروژه ای که یک پزشک برای حمایت از حقوق بشر دنبال می کند»، بنیاد دکتر فریبرز بقایی برای روشنگری است بدین بوسیله
اعلام میدارم که تاکنون نه بنیاد فرهنگی و نه شخص من ونه هیچکس دیگر از کار کنان این بنیاد وسایت مربوط به آن هیچگونه کمکی و هدیه ای چه امکاناتی و چه مالی از احدی وسازمانی و بنیادی ویا دولتی دریافت نداشته وکلیه مخارج این بنیاد از درامد شغلی من
( جراح متخصص زنان وزایمان) تامین شده است . وظیفه مطبوعاتی شما میدانم بهر طریق که صلاح میدانید در رفع چنین شبهه ای اقدام لازم را بجا آورید.
با سپاس پیشاپیش دکتر فریبرز بقایی زندانی سیاسی از 15 خرداد 1360 تا 22 بهمن 1372 در اوین
-- Dr. Baghai ، Nov 21, 2007 در ساعت 11:39 PMبه نظر من از دست دادن متحد قدرتمندی مانند امریکا در این 30 سال عایدی جز عدم پیشرفت در تمامی جنبه های زندگی اجتماعی و علمی نداشته است .....
-- ذکاوت ، Nov 23, 2008 در ساعت 11:39 PM