رادیو زمانه > خارج از سیاست > انديشه اجتماعی > موعود گرایی و مسجد جمکران | ||
موعود گرایی و مسجد جمکرانرضا شوقیموعودگرایی، بهعنوان یک مفهوم دینی و فلسفی، عبارت است از اعتقادی غایتانگار و آخرالزمانی که فرجام جهان را نزدیک میبیند و منتظر بروز علایم هولناک و وقوع حوادثی غیرمعمول و خارقالعاده است. این حوادث غیرمعمول، که با شگفتیهای فراوانی همراه است، به دست "ابر مردی" که از ورای غیب میآید و آرمانی نوعدوستانه و عدالتطلبانه دارد به وقوع میپیوندد و از آن پس جهانی موزون، قدسی، پر عدل و داد و مملو از برکت برای بشریت به ارمغان آورده میشود. موعودگرایی علاوه بر جنبهی دینی و فلسفی، از بعد سیاسی و اجتماعی دامنهداری نیز برخوردار است. مصلحان اجتماعی و انقلابیون فراوانی همواره با غایات موعودگرایانه در صدد اصلاح و تغییر وضعیت سیاسی جامعهی خود برآمده و موفق شدهاند تودهها را نیز در این مسیر بسیج کنند. موعودگرایی در واقع مقولهای مرکب از دکترینها، ایدهها، آرزوها و انتظاراتیست که در حال حاضر جامهی عمل نپوشیده و منجیگرایان انتظار دارند با ظهور منجی این آمال عملا محقق شوند؛ آمالی از قبیل فراوانی ثروت، آزادی، صلح، امنیت، خوشبختی، عدالت اجتماعی، دوری از گناه، تقدس و... در مورد علل ایجاد جنبشهای موعودگرا تئوریهای متفاوتی وجود دارد که از آن میان میتوان به نظر کوهن اشاره کرد. کوهن معتقد است بیسامانی اجتماعی و از هم گسیختگی در نظام جامعه، که از عوارض طبیعی دوران گذار و نوزایی در جوامع مختلف است، عامل اصلی جنبشهای موعودیست. از دیدگاه او، هزارهگرایی و موعودگرایی یک شیوهی غنی اعتراض در شرایطیست که سایر اشکال مخالفت و اعتراض به وضع موجود یا قابل حصول نیستند یا مفید واقع نمیشوند. به عبارت دیگر، میتوان گفت میان آشفتگی اجتماعی و وقوع جنبشهای موعودی رابطهای مستقیم وجود دارد. بیسامانی، نظام گسیختگی، ریشهکن شدگی، پریشانی و... واژههایی هستند که در این شرایط وضعیت موجود جامعه و نیاز آن به یک تحول آرمانی را ترسیم میکنند. برخی دیگر از تئوریسینها اما موعودگرایی را از منظری دیگر نگریسته و معتقدند رشد سریع فرایند شهری شدن، صنعتی شدن جوامع در حال انتقال، رشد فزایندهی بیکاری و توسعهی گروههای بیطبقه، که دچار بحران هویت هستند، در ایجاد جنبشهای موعودی، خصوصا در جوامع در حال انتقال، مؤثر است. در میان کسانی که مقولهی موعودگرایی را مورد پژوهش قرار دادهاند کلاگ و ستارک جایگاه ویژهای دارند. از دیدگاه این دو محقق، مفهوم "محرومیت نسبی" کلید تبیین جنبشهای موعودیست. این دو معتقدند که محرومیت نسبی دارای ۵ بعد است: کلاگ و ستارک معتقدند که وجود هر یک از این پنج نوع محرومیت عامل مهمی در ایجاد انگیزه جهت گرایش به جنبش موعودیست. افراد، آن زمانی که در فرایند جبران محرومیتهای خود با پاسخ مناسبی از جانب جامعه و سیستم سیاسی یا اجتماعی مواجه نمیشوند و محرومیتهایشان همچنان ادامه مییابد و عمیقتر میشود، در صدد برمیآیند آن را از طریق اتکا به منبعی دیگر، که همان منبع موعودیست، جبران کنند. به عنوان مثال، گروهی که در پروسهی محرومیت روحی و معنوی قرار گرفته و سیستم اجتماعی معنادارای از ارزشها را نمییابند که آن را محور زندگی اجتماعی خود قرار دهند، با بحران معنا مواجه میشوند. در این حالت، نظام معنایی سابق برای این افراد بیاعتبار شده و این گروه برای تفسیر واقعیات اینجا و اکنون و برای دست یافتن به رضایت روحی و معنوی در صدد یافتن پارادایم جدیدی برمیآیند. در این شرایط، دستگاه تفسیر کنندهی نوینی که به مفروضات و منابع گذشته متکی نباشد هنوز کاملا پذیرفتنی نیست و نیز پروسهی درونی کردن معرفتهای نوین از خلال زندگی اجتماعی با وقفه مواجه شده است. در چنین حالتی، افراد برای رهایی از وضعیت تعلیق موجود به آن سو گرایش پیدا میکنند که ظهور موعود را، به عنوان یک راه چاره، نزدیک انگاشته و به این وسیله خود را از شرایط فاجعهآمیز روحی و معنوی که زندگی اجتماعی آنان را دچار مخاطره کرده است رها سازند. در مجموع از دید کلاگ و ستارک، موعودگرایی یک پاسخ ممکن به نوع خاصی از محرومیت نسبیست که البته در جوامعی با پیشینهی فرهنگی و تاریخی ویژه امکان موفقیت و کامیابی بیشتری مییابد. ادامه دارد... |
نظرهای خوانندگان
بسیار متن جالبی بود به نظر من موعودگرایی در جامعه ما نه تنها در نمونه مسجدجمکران بلکه در بسیاری نمونه های دیگری مثل اقبال فالگیران و طالع بینان، شبکه هایی مثل گلدکوئست، و انفعال سیاسی و علاقه مندی به شیوه هایی از تغییرحکومت مثل حمله امریکا و بسیاری نمونه های دیگر کاملاً قابل مشاهده است.
-- بینا ، Aug 28, 2007 در ساعت 03:35 PMموعود گرایی ناشی از میل ذاتی انسان به عدالت است. و چون در طول هزاران سال عمر بشر عدالت هیچ گاه محقق نشده، برای همین انسانها همیشه در آروزی یک منجی و موعود برای برقراری عدالت به دل خود صابون زده اند. در همهی آیینها و ادیان موعود و منجی یافت میشود.
-- هادی ، Aug 28, 2007 در ساعت 03:35 PMدر قرآن بیش از صد آیه وجود دارد که صریجا دامنه اختیارات و علم پیامبر را به "وحی" محدود کرده است و این که بشری مثل بقیه است...علم غیب ندارد... وکیل مردم نیست... نمی داند چه بر سر خودش و دیگران می آید و.... بار ها هم از پیامبر خواسته برود و به مردم این را ها بگوید که برای مردم ابهامی باقی نمی ماند. حالا چطور می شود امامان علم غیب و داری قدرت فرابشری باشند؟؟
-- آرش ، Aug 29, 2007 در ساعت 03:35 PMحضرت علی (ع) خب یک کتابی دارد. بقیه امامان همت نکردند حتی حرف های خود را در کتابی بنویسند. این است که می بینیم الان پس از 1400 سال و 12 امام خیلی از مسائل دارای ابهام جدی است! الان کسانی هستند که وقت خود را در زندان هدر نمی دهند و به پژوهش و نوشتن کتاب می پردازند. آن امامانی که بیشتر عمر خود را در زندان گذراندند و مسئولیتی هم نداشتند می توانستند حداقل یک کتاب بنویسند. الان وقتی جمله ای از آن ها نقل می شود خیلی کلی و در حد مثلا "خوبی خوبی است" می باشد.
هیچ کجای قرآن به موعودی اشاره نشده است. چطور درباره ی جوراب بلقیس آیه آمده، اما برای سرنوشت بشر (طی صدها میلیون سال بعد) خدا به خودش زحمت نداده یک آیه بفرستد؟؟
وقتی پیامبری خود معجزه ندارد خیلی ساده لوحانه است که تصور کنیم دوازدهمین نواده اش ( آنهم نوه دختری که در فرهنگ عرب نواده محسوب نمی شود) دارای معجزه باشد و ناجی گردد..تا حالا که خوب سر عوام را شیره مالیده اند ... ولی نباید فراموش کرد که تمامی این باورها بر علیه توحید و معاد است که بیش از 99% ادیان الهی را تشکیل می دهد.
-- پیروز ، Aug 29, 2007 در ساعت 03:35 PMصرف نظر از آنچه در این یادداشت ذکر شده که ناظر بر علل پیدایش موعودگرایی در جوامع است شاید امتداد موعود گرایی را بتوان در امتداد یک سنت دانست .سنتی که در ذهن افراد جامعه به نوعی رسم تبدیل می شود تا یک باور البته این در خصوص لایه هایی از اجتماع که عمیقا به آن باور دارند صدق نمی کند و تنها یکی از انواع روبکرد در اجتماعات با موضوع موعودگرایی است.
-- حسین مدنی ، Aug 29, 2007 در ساعت 03:35 PM(مطلب آقای شوفی بسیار جالب بود منتظر ادامه مطلب ایشان هستم)
قابل توجه دوست عزیزی که گفته اند امام علی کتاب نوشته اند .
-- مهدی ، Jun 9, 2008 در ساعت 03:35 PMنهج البلاغه کتابی است که سید رضی نامه ها ، خطبه ها و کلمات قصار علی (ع) را در آن جمع آوری کرده است .