رادیو زمانه > خارج از سیاست > انديشه اجتماعی > هويت شهری يک گفتمان توافقی است | ||
هويت شهری يک گفتمان توافقی استکیومرث مسعودیبازنمود يا واكنش ذهني مشترك گروه كثير شهروندان، موثرترين عامل همبستگي آنها به شمار ميآيد. اين كنش و بازنمود اجتماعي ـ فرهنگي چون برآمده از احساس و عواطف كنشگران (مردم عادي) است، لذا به مراتب عميقتر و ماندگارتر از ديگر وجوه آگاهي اجتماعي به شمار ميآيد. هم از اين رو است كه تعارضات و گاه تضادهاي شديدي در تناسب قدرت، هويت و فرهنگ جامعه بروز ميكند. قدرت براي محو تمام يا بخشهايي از هويت شهري و جعل هويت دلخواه جايگزين و تحميل آن بر عموم مردم، ميكوشد. در اين راه تهديد و تطميع و يا فريب روشنفكران و كنشگران فرهيخته از شيوههاي رايج است كه گاه نيز به دليل تعارضات ناشي از شرايط عيني و ذهني كنشگران، به نتيجه دلخواه گروههاي ذينفوذ نيز ميانجامد. تلاش گروه فرادست براي دگرگون نمايي اقدامات سودورزانه در ميدان شهري، با جلب پشتيباني بخشي از فرهيختگان و صاحبنظران، به عنوان نفع عمومي و نفع شهر، همواره جريان دارد. اين وضعيت ضرورت هشياري صاحبان انديشه را دو چندان كرده و لزوم افزايش سطح آگاهي توده مردم در مورد هويت شهري و مقولات نظير، را مطرح ميكند. عرصه حکومتی عرصه عمومی را بر نمی تابد لذا جلوگيري از سوء استفادههاي كلان و گسترده صاحبان قدرت كه معمولاً تحت عناوين تبليغاتي و گمراه كننده منطق توسعه، خردمندي مديران، مصالح عمومي، منافع ملي و نظاير آن صورت ميپذيرد، ضرورت تامه دارد. ترويج و اشاعه ديدگاهها و نظرات كارشناسي، آشنايي با ديدگاهها و نظرات و عواطف عموم شهروندان، بيان ساده موضوعات پيچيده شهري، و افشاي اهداف و اميال واقعي گروههاي صاحب قدرت كه در پشت شعارها و اقدامات بظاهر مردمي نهفتهاند از سويي، و درك نيازها و مطالبات حداقلي گروههاي فرودست و حاشيهنشينان كه از هرگونه امكاني براي بيان خواستها و نظرات خود محروم بوده و در ميان اقشار شهري ضعيفترين حلقه به لحاظ هويت فردي و اجتماعي به شمار ميآيند، از سوي ديگر، راههاي آزموده شده براي تقويت هويت شهري و فرهنگ شهروندي به شمار ميآيد. نمادسازی های بی محتوا بهر حال يافتن راهكارهايي كه ضمن نوسازي نواحي متروكه و مخروبه شهري، به حفظ هويت شهر و محله هم ياري رساند، از مهمترين چالشها و آزمونهاي دشوار معماران وشهرسازان فرهيخته است. قرائت مدنی از هويت شهری قرائت حاكم از هويت شهري معمولاً با درك عموم از اين پديده همخواني ندارد. اساساً در جوامع قطبي شده هويت دركي مبتني بر جايگاه ويژه اجتماعي فرد و گروه است، لذا هرگونه نمايش و بيان "درك واحد" از هويت شهري عوام فريبي محض است. در تعريف صاحبان قدرت از هويت شهري همواره بايد به دنبال نشانههاي سودورزي، زمينخواري، تملك منابع خداداد و همگاني، و ردپاي سودهاي عظيم بادآورده بود. ضرورت بازنگری در هويت شهری هويت و قدرت فرادستان موضوع هويت، قدرت و فرهنگ با قرائت خاص فرادستان از آن دسته موضوعاتي است كه با وجود اهميت فوقالعاده و اثرگذاريهاي وسيع در زندگي معاصر شهري (شهرنشيني و شهرگرايي) مغفول مانده است. دخالت قدرت در تبيين هويت ملي، هويت قومي و مذهبي، و نيز هويت شهري نيازمند بررسي و مطالعه دقيق و موشكافانه از سوي پژوهندگان شهري و انديشمندان ـ و در عرصه هويت شهري ـ معماران وشهرسازان و جامعهشناسان و اقتصاددانان شهري است. هويت شهري بر پايه تجارب نگارنده، ميبايد در پرتو ساختار شهر، تاثيرپذيري آن از نظام قدرت و اقتصاد غالب شهر، و نيز تعارضات وتضادهاي درون شهري (گروههاي فرادست و فرودست)، شهر و حومه (موضوع حومهنشيني و فرهنگ مغشوش حاشيهنشيني) و معضلات شهرهاي حوزه نفوذ با مادر شهر و مانند آنها باز تعريف و تبيين شود. پرداختن به مقوله هويت شهري، مستلزم تشريح دقيق پديده يا سوژه از يكسو، و مطالعه و شناخت كم و كيف انگيزش ذهني گروههاي همبسته و ويژگيهاي اجتماعي و فرهنگي و درآمدي آنها، از سوي ديگر است. هويت شهری در تقابل با هويت قبيله و طايفه براي تحليل هويت شهري بنابرنظريه تكوين، بنظر لازم است كه تعاملات و مناسبات و ساختارهاي همپيوند در سطح بالاتر نيز شناخته شود، كه همانا "هويت ملي" است. هويت ملي يكپارچه و نظام يافته اساساً وجود ندارد، و آنچه به نام هويت ملي مطرح ميشود اشتراكات نسبي در ميان گروهها، اقوام و طبقات اجتماعي است. گروههايي كه بازنمود هويت شهري را بر عهده دارند، در برخي زمينهها، و در سطوح معيني داراي تجانس اجتماعي و يكپارچگي اجتماعي هستند. بر اين اساس در مقوله هويت ملي ميبايد بر اين اشتراكات و تجانسها، در عين قبول تفاوتها و احترام به آن، تاكيد شود. هويت شهری و هويت ملی هويت شهري هم مانند هويت ملي بيشتر يك گفتمان توافقي است، با اين تفاوت كه هويت شهري، برخلاف هويت ملي، بر بنيانهاي به شدت عيني و تاثيرگذار بر زندگي روزمره شهروندان، استوار است. هويت و انگيزش ذهني تنها تحت تاثير ماهيت شيئي يا پديده نيست، بلكه عوامل و تفاوتهاي بسيار مهم و متعدد در بين گروه همبسته، در ايجاد و تصور هويت نقش دارد. وضع اجتماعي، فرهنگي، پيشينه سكونت، نوستالژي، و به ويژه خصوصيات عاطفي و رواني افراد در كيفيت انگيزش رواني و بازنمود آن دخالت جدي دارند. موخره نگارنده در طي روزهايي كه به موضوع مقاله ميانديشيد و منابع مختلفي را مرور ميكرد، به تجارب كاري زيادي در اين باب متمايل شد. چون اين تجارب برگرفته از واقعيات روز هستند، و احتمالاً اكثر شهروندان خود نيز تجارب مشابهي دارند، نگارنده به صرافت افتاد كه اين تجارب را در پايان مقاله و بدون هرگونه تحليل و بررسي كارشناسانه، ارائه دهد. شايد از اين طريق همكاران با تجارب غني خود به صرافت پرداختن به موضوع بيفتند، و هم خوانندگان عمومي متوجه اهميت موضوع و آثار آن بر زندگي خود شوند. ـ گاه عناصر شهري، به دليل همزادي با رويدادي عمومي و همگاني، در حافظه جمعي نقش ميبندد. در اين صورت آن پديده بطور منفك نيز ميتواند تداعيكننده آن رويداد باشد. ـ كوههايي مثل البرز و دماوند كه سمبلهاي طبيعي ـ ملي ـ تاريخي به شمار ميآيند، به دليل درآميختگي با پديده شهر (تهران) به عامل دلالتگر تبديل ميشوند. اين حالت در مورد خيابانها و ميادين ( ميدان بهارستان در دوره مشروطيت و جنبش ملي شدن نفت ـ ميدان آزادي در راهپيماييهاي دوران انقلاب ـ دانشكده فني در آذرماه 1332 و .....) نيز مصداق پيدا ميكند. شهرسازان و معماران بر پايه چنين تجاربي ميتوانند ضمن نوسازي كامل يك خيابان يا محله، تنها با حفظ پديدههاي دلالتگر، هويت محله و خيابان را حفظ كنند و تداوم بخشند. ـ هويت نوعي شناخت با واسطه حسي و عاطفي، از پديدهاي عيني است كه بازنمودي مشابه در اذهان گروهي خاص پديد ميآورد. زماني اين بازنمود ذهني مشابه در گروه، به خاطره جمعي و يا فراتر از آن به حافظه تاريخي بدل ميشود كه پديده مفروض از اهميت و جايگاه ويژهاي در نزد مردمان محله، شهر يا كشور برخوردار باشد. نكته دوم اينكه افرادي كه بازنمود ذهني مشابهي در برابر پديده واحد بروز ميدهند، به وجود چنين بازنمودي در ميان افراد ديگر وقوف يابند. در چنين حالتي آن پديده به عاملي وحدت بخش در ميان گروهي از مردم كه با هم غريبه هستند، بدل ميشود. پيامد چنين بازنمود جمعي و مشابه ميتواند به مرور عامل شناخت افراد غريبه از يكديگر، و درنتيجه همبستگي افراد گروه بدل شود. گروهي كه به واسطه پديدهاي عيني، واجد احساس و عاطفه همانند و مشتركي شدهاند. ـ هويت بازنمودي جمعي است، و در واقع پديدهاي است كه از عرصه خصوصي به عرصه عمومي فرا ميرويد. به اين ترتيب خاطره فردي يا خانوادگي به خاطره جمعي بدل ميشود. مرگ پدر يا تولد فرزند را با وجود هم حسي مشترك و مستمري كه ايجاد ميكند، نميتوان به عنوان خاطره جمعي و بازنمود عاطفي آن را هويت پدري يا مادري ناميد چون پديدهها ـ تولد و مرگ ـ با وجود همساني، در عرصه خصوصي باقيمانده و برخلاف مثلاً تولد يا مرگ يك شخصيت ملي و مذهبي به عنوان بازنمودي شخصي باقي ميماند. ـ دومين عامل در شكلگيري هويت موضوع استمرار و بازتوليد بازنمود ذهني در برابر پديده است. مثلاً انقلاب 57 يا جنبش مشروطيت را با وجود بازنمود ذهني مشابه و عمومي در ميان گروه، نميتوان هويت قلمداد كرد چون فاقد استمرار در بازتوليد برانگيختگي ذهني است. ـ سرعت تحولات و تغييرات در شهر فرصت تبديل شدن پديدهها را به هويت شهري نميدهد. چون زمان كافي براي بازتوليد برانگيختگي ذهني وجود ندارد، و ضمناً تحولات باعث تغيير سريع پديدهها ميشود. پس هويت، به ويژه هويت شهري، وجه تاريخي عنصري كالبدي يا كنشمندي تاريخ-واره شهر و محله است، كه باعث همبستگي افراد پراكنده و غريبه ميشود. در محله كه دايره تاثيرگذاري پديده و بازنمود آن محدود است، به دليل تكرار و بازتوليد مكرر و سريع برانگيختگي ذهني در برابر پديده مفروض، روابط افراد همكنش بسيار قويتر است. در مقابل در سطح ملي و بينالمللي كه دايره تاثيرگذاري بسيار وسيع است، ولي به دليل عدم بازتوليد مكرر و فقدان زمينه شناخت رودرروي افراد گروه، بازنمود يا هويت كمرنگتر و مناسبات گروه كمتر است. مطالب مرتبط: |
نظرهای خوانندگان
مقالات به طور کلی دربردارنده مطالب مهم و قابل توجهی بود که آقای مسعودی به تیزبینی و البته عمق نگاه آن ها را مورد بررسی و کند و کاو قرار داده اند . مسئله اساسی این است که مقالات می تواند به صورت یک کتاب یا یک مقاله بلند مطرح شود ، چرا که به نظر در این مقالات ایجاز و یا خلاصه گویی در برخی قسمت ها صورت گرفته ، اما به طور کلی بن مایه مقاله ، مسائل مطرح شده و نثر و نگرش پژوهشگر پتانسیل زیادی برای گسترش مقاله دارند .
-- زیبا ورجاوندی ، Apr 16, 2007 در ساعت 09:41 PMراستش اين مسئله معضل فكري من هم بوده؛ اما آقاي مسعودي در بيان آن كلمات مناسبي را كنار هم چيدند. مسئله استفاده قدرت از شانههاي ملت براي حفظ مصالح و منافع و جريان نزولي قدرت از صاحب ايدوئولوگ و انتخابذ نشده به روشهاي امتحان شده دموكراتيك به سمت اقشار فرودست دردي است اجتماعي و فرهنگي كه تنها با بستر سازي و عملكرد درست رسانهاي و شفافسازي لايههاي قدرت به خصوص در نظامهاي سرمايه و پول شناخت آن ممكن خواهد بود.
-- کلی من ( هوتن زنگنه) ، Apr 16, 2007 در ساعت 09:41 PMمتاسفانه در جامعهشناسي دستي ندارم و نميتوانم نظري بدهم علمي و مدون؛ اما به هر جهت آثر مدرنيسم در جامعه امروز خودنمايي ميكند. به نظر من مدرنيسم فرهنگي خاستگاه آن بوده تا نظر شما چه باشد.
استفاده كردم. ممنونم.
مقاله از پایان بندی نسبتا خوبی برخوردار است ، که در عین نوآوری ختم کلام نیز هست .مسئله تقابل عرصه حکومتی و عرصه عمومی نیز به خوبی مطرح شده هرچند به نظر من حاکمیت ها بیشتر به دنبال ساختن و به دست آوردن هویتی جعلی هستند . به طور کلی مجموعه مقالات نقطه آغاز خوبی است برای ادامه این مباحث که در ایران بسیار جای کار دارند . پژوهشگر نیز به نوبه خود سهم زیادی در این شروع دارند.
-- امید سبزواری ، Apr 16, 2007 در ساعت 09:41 PMبا درود
تحلیل جالب و کاملی بود از شرایط فرهنگی ایران ، فقط پیدا کردن مقالات سخت است . گشتن در میان تاریخ روزهای گذشته و بخش های مختلف ، با این سپاسگزارم.
-- بدون نام ، Apr 17, 2007 در ساعت 09:41 PM---------------------------
زمانه: هر مطلبی اگر دنباله دارد باشد در صفحه ای که يک قسمت آن را می خوانيد قابل جستجو است - در اين مورد مثلا انديشه زمانه. ضمنا بخشهای پيشين مطلب معمولا پای مطلب لينک داده می شود مثل همين مقاله..