این نوشته خیلی جالبه، چون بحث اخیر من و عده ای از اطرافیان هم بوده! ولی تیتری که انتخاب کردید شوک آوره، چون من اول فکر کردم که این نامه به سه نفر تروریست نوشته شده!!!
---------------------------------
زمانه: تيتر و مطلب عينا از وبلاگ سلمان گرفته شده است.

به خاطر محیط ایران امروز، دائما در ذهن ما این تمایل به وجود میاد که فرهنگ به سیاست تقلیل پیدا کنه.
می خوام بگم در ایران سیاست که از فرهنگ خیلی کوچیک تره می خواد فرهنگ رو ببلعه و با خودش مساوی یا حتی زیردست خودش کنه.
این یک نوع چارچوب و فضای آماده درست کرده تا کنش ها و واکنش ها نا خودآگاه با این پیش فرض شروع کنن و داخل همین چارچوب حرکت کنند.

دوست عزیز ,در زبان فلسفه جمله ای هست که می گوید "اثبات شی نفی ما عدا نمی کند"به عبارتی اگر چه با این مضمون سخن شما که: چون حال و آینده ما ایرانیان در هاله ای از ابهام است لذا میل به دفاع از گذشته داریم؛ و یا این توصیه تان که :بهتر است به جای تقدیس پیشینیان، دغدغه حال و اینده را نهادینه کنیم، موافقم و من نیز درستش می پندارم،اما چگونه می توان از چنین مقدمه درستی به نتیجه گیری نادرستی درافتیم مبنی بر اینکه از تاریخسازی مجعول و سراسر کذب و دروغینی که با سرمایه ای هنگفت و پروپاگاندایی در قواره جهانی هویت تاریخی ملتی را پلشت و بی اعتبار جلوه می دهد ،بی واکنشی عبور کنیم و کاهلانه بر آن چشم ببندیم؟؟!! این درست که نظام سیاسی امروز ایران به درستی توان یا حتی درک روشنی از حرمت و هویت ما ندارد ،اما این چیزی نیست که ماندگار بماند.ایران برای تداوم حیاتش باید و ناچار است که تغییر کند.و آنگاه همین واکنشهای امروز نسل جوانش -در حد مقدور و امکان- می تواند سرمایه ای باشد که سازندگی را برای فردایش تضمین کند. ضمن آنکه اگر به همین کشورهای اروپایی ، آمریکایی و ژاپن(الگوهای مدرنیته) کمی دقت کنی خواهی دید که چگونه روح وطن دوستی و هویت خواهی را به هر نحو ممکن و مدرنی در میان نسلهای جوان خود ترویج می کنند.اگر امروز از حاکمیت سیاسی خود نومیدیم دلیلی ندارد که حس خودجوش وطن دوستی را در میان مردم و جوانانمان تحقیر کنیم.مواجهه با آثاری چون 300 اگرچه شاید در عمل چندان موثر نیفتد یا بازتابی جهانی نیابد، اما دستکم به مثابه رفتاری سمبلیک می تواند نشانه زنده بودن ملتی باشد که از غرق شدن در توفانهای پیرامونش تن می زند.همین

هم ميهنان، اينها همه قسمتی از برنامه های هساب شده "سيا" است. بايد با تمام توان به مقابله با ان پرداخت.
فکر نکنيد اينگونه فيلمها را همينطوری درست کردهند. پشت پرده يک اکيپ ورزيده از سازمان های جاسوسی آمريکا و اروپا و حتی ناتو دارند واکنش پارسی ها (ايرانی ها و پارسی زبانها) را تجزيه و تحليل می کنند. هر تلاشی در مقابله با اين دسيسه در نهايت بدون ترديد جواب خواهد داد. کمترين سودی که از اينگونه دسيسه ها نصيب ما می شود اين است که ما پارسی ها را به يکديگر نزديکتر خواهد کرد. و ديگر اينکه ما را به جنب و جوش وادار کرده و در نهايت به ما کمک می کند که دست از ساده لوحی برداريم. اينگونه دسيسه ها بر خلاف آنچه که در نگاه اول بنظر می رسند، چندان بد هم نيستند.
ما بايد هنر اين را داشته باشيم که برنامه را به سود خودمان تغيير ماهيت بدهيم. پيروز باد سرزمين جاودانی پارس!!

دوست عزيز
در نامه شما غلط هاي تاريخي،لپي؛لفظي زيادي بود.
1-اين سه بمب گذار (به گفته شما )عزيز در حد توان خود در دفاع از كشور و مردم خود ميتوانند اقدام كنند.
2- لوور ،گوگنهايم،... هزاران هزار ساختمان ديگر ساختن و دلار خرج كردن اين كشورها هيچ چيزي را جز فخر فروشي به هالو ها نمي تواند ثابت كند نه تاريخ و نه فرهنگ براي آنها خواهد بود.و اين قسمت از نوشته شما هيچ ربطي به شقايق نداشت!
3-نادر شاه از قوم افشار بوده و اين قوم كه در كرمان ، قزوين و آذربايجان اقامت داشته اصالت تركي مغولي دارد (نه آذري) و به هيچ شكل ارتباطي با پارسي ها نداشته حتي افراد ارتش او اكثرا ازبك بوده اند!

به نظرم این آقا به دلیل اقامت در فرنگ حس ناسیونالیستی اصلن نداشته باشه .مگه میشه به تاریخ و هویتت بی حرمتی بشه و ککتم نگزه . مگه میشه به تغییر نام خلیج فارس بی تفاوت بود.

درود بر ایران. آقای سلمان دستت درد نکنه فکر کنم غربت بی غیرتت کرده. من از این سه بمبگذار با شرف ممنونم و درود بر ایران

قاعدتا يكی از پاسخها را هم بايد لينك كنيد كه اينجاست
http://www.osyan.net/2007/03/post_928.php

نوشته ی سلمان را ژرف تر نگاه کنیم. اندکی میهن دوستی بدنیست. تا آنجا که برای رسیدگی به نیازمندیهای مردمان خودی و کشورهای همسایه، ابتدا به درون رسیدگی کنیم. سلمان گرامی، نوشته شما با درونمایه اش، نیشتری بر نهاد چرکین اندیشه بیمار ما در باره نژادو گذشته ی پر افتخار است. دست مریزاد!

سلام
چند سوال از سلمان داشتم كه اگه ميشه جواب بده:
1-شما كه نوشته ايد" ای کاش خدادادها، نيماها و پندارهای ايران را هم به جای تلاش برای حفظ تاريخ و تبار و هويت و نژاد، پيشتاز ساخت و پيشرفت می ديديم.... " ميشه بگيد چرا كشور بي هويت و پيشرفته اي مثل امريكا هزينه هاي هنگفتي براي تاريخ سازي براي خود مكنه و يا كشور انگليس با معجوني از افسانه ديگر اقوام واز جمله ايران سفارش ساخت فيلم ارباب حلقحه ها رو ميده؟ يعني ما بايد به صرف توجه به پيشرفت از گذشته و هويت خود غافل بشيم؟
2-من هم به كوروش به عنوان يك پادشاه ايراني و به انيشتين به عنوان يك انسان افتخار ميكنم ، ولي هيچ فكر كردي اگه الان نسبت به اين مورد واكنش درستي انجام نديم فردا نوبت تحريف كوروش كبير هست؟
3-ميشه بگي چرا همان هايي كه "شب و روز مشغول ساختن لوور خليج فارس، گوگنهايم خليج فارس و ونيز خليج فارس هستند" از كمترين فرصتي براي دزدي فرهنگ ما استفاده مكنند(توجه كنيد به افتتاحيه بازي هاي دوحه)
به نظر من اينكه بر خلاف گفته ات كه:"بازی نژاد و تبار و تاريخ، مدتی است که در دنيا به پايان رسيده" الان اوج جنگ فرهنگي و تاريخ هست و نيز نبايد يك امر مهم رو براي تحقق امري ديگر قرباني ويا رها كرد(نبايد به صرف توجه به پيشرفت از گذشته و هويت خود غافل بشيم) ، و از همه مهمتر اينكه مطمئنا ملتي كه تاريخ و گذشته اي نداشته باشه آينده اي هم نداره.

حداقل در منطقه ما بازي نژاد و تبار تازه شروع شده است به ياد بياوريد كه خانم رايس گفت ما مي خواهيم به مردم منطقه(خاور ميانه) كمك كنيم كه قبل از آنكه مسلمان باشند يك عرب يا ترك يا فارس يا... باشند.سينماي امريكا هم بيشتر در خدمت منافع شركتهاي بزرگ و اسلحه سازان و كلا" غرب است.بعنوان نمونه انسان وقتي اكثر فيلم هاي جنگ ويتنام يا سرخپوست ها را مي بيند با سربازان امريكايي همدردي ميكند تا با آن بدبختهايي كه مورد هجوم واقع شدند.زنده باد ايران!

دوستان من آذري هستم و شاهد اتفاقاتي در آذربايجان
متاسفانه عده اي كه واقعا دست نشانده هستند (يعني كاملا معلوم است)
تبليغاتي ميكنند براي ديوانه كردن جوانان و ترك كردن آذريها
از 5000 تومني ها گرفته تا عوض كردن نام خليج فارس به خليج ترك!!! و ...