رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ مهر ۱۳۸۹
متن نامه‌ی برادر جاش فتال، کوهنورد آمریکایی زندانی در تهران

تحمل کن

ترجمه فارسی نامه توسط صادق رحیمی

آن‌چه می‌خوانید ترجمه‌ی نامه‌‌ی از الکس فتال به برادر خود جاش فتال، کوهنورد آمریکایی است که همچنان در زندان جمهوری اسلامی به سر می‌برد. این نامه در روزنامه‌ی هافینگتون پست که یک روزنامه‌ی آن لاین انگلیسی‌زبان است منتشر شده و صادق رحیمی آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است.


جاش فتال به همراه مادرش

جاش عزیزم

دوستت دارم و دلم برایت تنگ است. هفته‌ی پیش من هم رفته بودم پارک شنندوا کوهنوردی. سه ساعت از کوه بالا رفتم تا برسم به اون صخره که از آن‌جا تمام کوه و دره‌های بلو ریج را می‌شه دید. از اون بالا به پرنده‌هایی نگاه می‌کردم که بالای سر درخت‌ها و برگ‌هایی که مرگ قشنگ خودشون را شروع کرده‌اند در آسمان می‌لغزیدند. یک درخت با برگ‌های قرمز از وقت جلو زده بود، اما بقیه تازه اول سفر بودند؛ از سبز به نارنجی، و از نارنجی به قهوه‌ای ... توی خیال من، تو کنارم نشسته بودی. یک دستم را دراز کرده بودم و دور گردنت گذاشته بودم و با دست دیگرم اون درخت قرمزرنگ دوردست را نشانت می‌دادم.

درخت قرمز توی زمان خاص خودش زندگی می‌کرد، ولی من و تو هم یه جورایی داریم زمان خاص خودمون رو زندگی می‌کنیم. اگر روزای تو مخزن‌های خالی هستند که مجبور هستی تلاش کنی تا با خلاقیت و تجسم و انضباط و با دوستی شین [Shane] پرشون کنی، روزهای من جعبه‌هایی هستند لبریز از تلاش مدام برای آزادی تو، و مملو از دوستی و حضور خانواده‌های شین و سارا. مامان و بابا امید خودشون را حفظ کرده‌اند و به حقیقت و عقل ایمان دارند، اما هر روزی که می‌گذره خستگی تلخ آن از روز قبل سنگین تر می‌شه. خسته‌ایم، ولی مصمم.

سارا اینجا یک سخنگوی عالی و تمام عیار برای آزادی شماها بوده. دوستاتون، از کاتج گروو اورگون تا دهلی هند، دستاشون رو توی دستای سارا و دوست‌هاش و هزاران انسان دیگری که هیچ‌وقت هم تو را ندیده‌اند گذاشته‌اند و آزادی شماهارو فریاد می‌زنند. دبیر کل سازمان ملل و رهبرهای دنیا تقاضای آزادی شمارو کردن. همه، از اسقف اعظم دزموند توتو تا اون زن بی‌خانمان در سانفرانسیسکو، همه متوجه هستند که زیاده از حد از آزادی خودتان محروم شده‌اید. امیدمان و دعای‌مان این است که رهبرهای ایران هم متوجه این نکته بشوند.

وقتی سارا برامون گفت که توی زندان فیلم «بنجامین باتن» را دیدید من هم رفتم فوراً فیلم را گرفتم و دیدم. خیلی منو تحت تاثیر قرار داد. زمان که این‌طور گره می‌خورد و رابطه‌هارو عوض می‌کرد، تاثیر عمیقی روی من داشت. یادت میاد اون صحنه که وقتی بنجامین باتن به خونه‌اش برمی‌گرده تبدیل به یک مرد جوان شده؟ می‌گه: «به خونه برگشتن چیز عجیبی‌یه. می‌بینی همه چیز به همون شکل قبل مونده، همون بوی قدیمی رو می‌ده، همون احساس قدیمی رو داره. اون‌وقت متوجه می‌شی که این تویی که عوض شدی.»

اون قسمت رو که شنیدم به این فکر کردم که این تجربه تو رو چطوری عوض کرده. سارا می‌گفت: «شکسته شدم اما نشکستم.» شک ندارم حکایت تو و شین هم همین خواهد بود. من فقط دلم می‌خواد که تورو محکم توی آغوشم بگیرم و بدونم که این راسته، که تو هم داری برمی‌گردی خونه و این کابوس به آخر می‌رسه.

تحمل کن!

با عشق

الکس

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

از نادر مواردی‌ست که احساس پاک و تکان‌دهنده‌ی فراق یک انسان غیر ایرانی ترجمه شد.
جو حاکم بر ما؛ جلب توجه، ترحم، همدردی و اقدام جامعه جهانی در جهت آزادسازی خودمان است. تا جایی که گهگاه با سران کشورهای غربی دست به یقه هم می‌شویم.
وقتی چندی پیش یک زن آمریکایی اعدام شد، هیچ ایرانی در بین معترضین دیده نمی‌شد. گویا ارزش جان آمریکایی و احساس مادر، پدر، نامزد،برادر و دوست آمریکایی کم‌ارزش‌تر از جان و احساس ماست.
سپاس از این حرکت صرفا انسانی

-- بدون نام ، Oct 12, 2010 در ساعت 03:15 PM

این یک گروگان گیری بی شرمانه است. البته خوشحالم که گروگانها می توانند با هم فیلم ببینند و مثل احمد زیدآبادی در سلول قبر مانند انفرادی زجر نکشند. امیدوارم این کابوس برای همه مان تمام شود

-- ممدآقا ، Oct 14, 2010 در ساعت 03:15 PM

من خیلی متاسفم که آقایان حتی به قوانین مصوب ومورد تایید خودشان هم عمل نمیکنند ، نمیدانم برطبق کدام قانون تاکنون متهمان درحد متهم مانده اند واتهام آنها مشخص نشده تاتفهیم اتهام ، محاکمه شده وتکلیفشان روشن شود که اگر مجرم هستند به مجازات برسند واگربی تقصیرند آزاد شوند تابیش ازاین آبروی این ملت مظلوم که وارث حقوق بشر چندهزارساله هستند (همزمان بابه نمایش گذاشتن منشور کوروش کبیر) بیش ازاین مضحکه جهانیان نشوند ویانکی های باسابقه تاریخی کمترازنیم قرن حقوق بشر خودرابه رخ وراث چندهزارساله تاریخ پرافتخار این مرزوبوم نکشند شمارابه اعتقاداتتان (البته اگردارید) بیش ازاین باآبروی جهانی این مردم بافرهنگ بازی نکنید .من هرگز معتقد به بی گناهی یانکیها نیستم ولی میگویم ماباید هرجا محق هستیم مثل مردان مرد( نه نامردان این دوره که فقط رجزخانی مردانه میکنند وادعای مردانگی دارند وازصفات مردانگی که درخیلی اززنان این مرزوبوم به وفور یافت میشودبهره ای نبرده اند ) بایستیم وازحق این ملت درجامعه جهانی دفاع کنیم وحرف حق خودرا به ناحقان دنیا به قبولانیم نه اینکه کودکانه بهانه گیری وگروکشی کنیم وآبروی این مردم بافرهنگ راکه درطول هزاران سال به دست آمده به دلایل کودکانه برباددهیم . گواینکه تاریخ اشتباه هرفرد وایدئولو ژی را به پای خودش مینویسد وگناه دگران رابه پای مانخواهند نوشت ولی بی آبروی موقت آن دامنگیراین نسل خواهد شد............

-- یک ایرانی ، Oct 18, 2010 در ساعت 03:15 PM