رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر در ایران > فعالان مدنی آذربایجان در زندان | ||
فعالان مدنی آذربایجان در زندانپانتهآ بهرامیpantea.bahrami@yahoo.comرسانههای فارسی زبان، اغلب مورد انتقاد قرار میگیرند که حوادث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بخصوص دستگیریهای فعالان سیاسی و مدنی در شهرستانهای ایران را کمتر پوشش خبری میدهند.
یکی از این حوادث، حملهی بسیجیها در روز بیستم تیرماه ۱۳۷۸ به دانشگاه تبریز بود که منجر به زخمی و کشته شدن و همچنین دستگیری و پایین کشیدن دانشجویان زخمی از تخت بیمارستانها شد. به گفتهی نادر ضامن، دانشجوی سابق رشتهی پزشکی در تبریز، عدهای از جمله خود وی با تیر چند بسیجی، زخمی شدند. همچنین دختری از آخرین طبقهی خوابگاه دختران تبریز به پایین پرتاب و کشته شد. به عقیدهی برخی از فعالان اجتماعی آذربایجانی، نظیر چنین حوادثی، انعکاس درخوری در رسانهها نیافته است و تنها بخشی از آن به کمبود منابع قابل دسترس برمیگردد. فعالان دانشجویی در زندان یاشار حکاکپور، مسئول روابط عمومی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان، در مورد دستگیریهای اخیر میگوید: «ازجمله باید به یونس سلیمانی، دانشجوی دانشگاه همدان و مدیر مسئول سابق نشریهی دانشجویی الدریم اشاره کرد، یا به احمد آقایی دبیر کانون فرهنگی دانشگاه همدان و نعیم احمدی و آدین خواجهای، دانشجویان دانشگاه تبریز و عدهی دیگری که بیشتر از فرهیختگان جامعهی آذربایجان هستند.
خلاصه بین آنها دکتر، مهندس، نویسنده و شاعر وجود دارد و همگی در زندان بهسر میبرند. بر اساس اخباری که برای ما آمده، یونس سلیمانی را با دادن شوک الکتریکی و تزریق آمپولهای روانگردان به شدت مورد شکنجه قرار دادهاند. در ملاقاتی که خانوادهی وی با او داشتند، وضعیت این دانشجو را بسیار وخیم توصیف کردهاند.» بازداشت به خاطر شادی دستگیریهای آذربایجان اما تنها منحصر به دانشجویان نیست. حتی فعالین مدنیای که سازماندهی جشنی به نام جشن طبیعت را در این منطقه بر عهده داشتند، دستگیر شدند. گوبی که پاسخ شادی در دل طبیعت، زندان و دستگیری است. داریوش عندلیبیان یکی از آنهاست که اکنون به قید وثیقه آزاد و منتظر دادگاهش است. ماجرا را از زبان خود وی بشنویم: «۱۳ فرودرین مثل سالهای قبل برنامه داشتیم؛ موسیقی و رقص. مردم هم استقبال خیلی زیادی از این برنامه کردند. به گفتهی ماموران امنیتی بین هفت تا هشت هزار نفر آمده بودند. از یکی از عاشیقهای معروف ارومیه نیز دعوت کرده بودیم. متاسفانه نیروهای امنیتی برنامه را مختل کردند، مرا دستگیر کردند و با خودشان بردند. مردم تهدید کردند که اگر مرا آزاد نکنند، با آنها درگیر میشوند. به همین دلیل نیروهای امنیتی مجبور شدند مرا رها کنند. به ما ۳۰ دقیقه وقت دادند که برنامه را تمام کنیم. به عاشیق ارومیه هم اجازهی اجرای برنامه ندادند. نیروهای امنیتی از نزدیک از مردم فیلمبرداری میکردند. مردم اعتراض کردند و ناراحت شدند. نیروهای امنیتی قبول نکردند که فیلمبرداری نکنند. مردم هم میوه و کفش و سنگ به سوی نیروهای امنیتی پرتاب کردند. ما به خاطر اینکه مردم داشتند صدمه میدیدند برنامه را قطع کردیم. آنها هم تجهیزات ما را ضبط کردند. فردای آن روز که برای گرفتن وسایلمان رفتیم ما را دستگیر کردند به اتهام تبلیغ علیه نظام، تهدید امنیت ملی و تبلیغ مسائل سیاسی آذربایجان. پرونده را هم به ادارهی اطلاعات فرستادند. بعد آن را برای دادگاه و بازپرسی شعبهی دو، آقای خطیب فرستادند. دو، سه بار ما را برای بازجویی بردند. میپرسیدند: چگونه این همه آدم را جمع کردید؟ علت و هدف تجمع چه بود؟ با چه کسانی ارتباط دارید؟ کی به شما دستور میدهد؟ بعد مرا با قید ضمانت آزاد کردند. بهبود قلیزادی که چهار ماه در انفرادی در زیر فشار بود و اکنون در بند عمومی هست، ضمانت مرا کرد. پرونده رابه دادگاه انقلاب مهاباد ارجاع دادند. کسانی که با ما دستگیر شدند، ستار برازش، یوسف سودبر، سجاد عزیزی و بابک آکسون بودند که همه با گذاشتن ضمانت و وثیقه آزاد شدیم. بابک اکسون، صاحب شرکت اینترنتی در میاندوآب بود که از آن موقع به بعد شرکت ایشان را تعطیل کردند و شورای تامین امنیت شهری اجازهی فعالیت به شرکت او را نمیدهد.» یاشارحکاکپور، فعال حقوق بشر، با تاکید بر اینکه در ماههای گذشته، ۴۵ فعال مدنی آذربایجانی، درپی دستگیریهای گسترده بازداشت شدهاند، ادامه میدهد: «فعالان آذربایجانی که از اردیبهشت و خرداد ۸۹ بازداشت شده بودند، از جمله آیت مهرعلی بیگلو، بهبود قلیزاده، زهرا و حمید فرجزاده، حسن رحیمی و عدهی دیگری که با گذشت چهارماه هنوز در بازداشت ادارهی اطلاعات به سر میبرند، اکنون به بندهای زندان تبریز، بند هشت که مخصوص زندانیان مواد مخدر است منتقل شدهاند. در روزهای گذشته نیز شاهد دستگیریهای تازهای در آذربایجان بودیم که حسن والایی، فعال مدنی آذربایجان و مدیر کوهنوردی جلجک از آن جملهاند که روز ۱۳ شهریور ۸۹ توسط ماموران اطلاعات در مغان دستگیر شدند. همچنین حسین نصیری به زندان تبریز منتقل شده، سعید متینپور، فعال حقوق بشر آذربایجانی که از تیرماه سال گذشته در بازداشت و در اوین به سر میبرد، ممنوع الملاقات است. بر اساس اخباری که داریم اجازهی تلفن نیز ندارد و فشارها روی وی افزایش پیدا کرده است.» |
نظرهای خوانندگان
به نظرم شماها هیچ نگرانی برای یکپارچگی ایران ندارید (نقشه کردستان بزرگ در سایت شما هرگز فراموش نمی شود و عکسهای گرگها در ورزشگاه تراختوور منعکس کننده اینکه من ترکم و با ترکهای دشت آلتائی هم نژاد- خواست واقعی شما را نشان میدهد). این ددان دشمنی خویش را با ایران - فردوسی حافظ و سعدی و حتی جنبش سبز اعلام نمودند پس من به عنوان یک ایرانی وطن پرست نیازی نمی بینم با دشمنان خویش صرف اینکه با جمهوری اسلامی مشکل دارند هم سنگر شوم. اینان به مجض قدرت یافتن به من و بقیه هموطنان و حتی همشهریان مخالف خویش رحم نخواهند کرد.
-- رضا ، Sep 18, 2010 در ساعت 06:30 PMما با گروهی فاشیستی روبرو هستیم که میخواهند ایران را به ورطه جنگ داخلی بکشانند تا با بالکانیزه کردن ایران به هدف خویش برسند. خواستهای اینها فراتر از درخواستهای مدنی است.
خوب فعال آذزبایجانی یعنی چه؟ مگر فعال خراسانی و اصفهانی و یا تهرانی هم داریم ؟
-- مینو ، Sep 18, 2010 در ساعت 06:30 PMفعال فعال است و سیاسی , حالا از هر جا که باشد , و قابل ستایش البته اگر قصدش مبارزه علیه دیکتاتوری حاکم و در مسیر آزادی قاطبه ملت ایران بوده باشد. اگر هم قصد دیگری دارد که نمیدانم چطور باید با چنین فعالی برخورد کرد و باید از آن دفاع کرد یا آنرا دفع کرد.
مگر نگراني براي يكپارچگي با سكوت و بي توجهي به آنچه واقع ميشود ،قابل رفع است؟
-- mehrdad ، Sep 19, 2010 در ساعت 06:30 PMلابد فكر ميكنيد با خاموشي و دم بر نياوردن به درد ورنج انسانها(از هر رنگ ونژادي )و هيچكس را جز خود بشر حساب نكردن وحدت ويكپارچگي يك خاك (كه به خودي خود وبدون انسانهائي كه روي آن مي زيند ارزشي ندارد)قابل تداوم است؟
آخر اينقدر دم مي زنيد از سعدي كه گفته :بني آدم اعضاي يكديگرند(كه البته اين شعر اصلا شعر سعدي نيست و به غلط مشهور شده كه بر سر در سازمان ملل هم نقش بسته.اصلا از اين خبر ها نيست).
يا مدام گوش فلك را كر كرده ايد با اعلاميه حقوق بشر كوروش در2500 سال قبل واين اباطيل بي بنياد(مفهومي كه فقط 200سال سابقه دارد واز انقلاب كبير فرانسه سر چشمه گرفته).
گيريم كه اين فعالين از نژاد تركان آلتائي يا هر جاي ديگر باشند مگر بشر يا بني آدم نيستند؟
شما فكر نمي كنيد كه چرا اين گروه فاشيست يا همان ددان ميخواهند ايران را به سمت بالكانيزاسيون بكشانند؟
حتما يا مرض دارند يا طبق معمول اتهامات دولت شاه(آموزگار)يا حتي همين ها از خارج ولابد از تركيه آمده اند . گيرم چنين باشد لابد شما هم ميخواهيد به زعم خودتان يك كشتار ديگر مثل مال سال 25 راه بيندازيد و بعد بگوئيد كوروش حقوق بشر داده.
جدي جدي فكر ميكنيد هنوز هم سال 25 است (مثل اينها كه هنوز هم در فكر سالهاي دهه 60هستند) . يعني واقعا شما دلتان براي يكپارچگي ميسوزد؟ اگر اين طور است چرا به جاي حل مسائل و مشكلات بد تر گره را كورتر ميكنيد ودر آتش خشونت مي دميد خب با تدبير حلش كنيد.
يعني حق شما به همه قسم حق و حق ديگران كف روي آب؟ شما را به دنيا آورده اند وما ها را نجار از چوب تراشيده؟
جهت اطلاع خانم مينو عرض ميكنم فعال آذر بايجاني همان است كه شما در تهران ميگوئيد ترك خر(بازجو هاي از تهران آمده هم به آيدين و ديگر بچه ها مي گفته اند ترك خر اعتراف كن حتي صحبت استعمال بطري هم در ميان بوده ، قيافه آيدين و عده اي از بچه ها اصلا قابل شناسائي هم نبوده)يعني ما ها كه وقتي تهران ميرويم و كلي هم سعي ميكنيم كمتر تركي صحبت بكنيم- كه مبادا آقايان و خانم هاي فارس زبان صحبت كردن يا كارو بارشان را ول كنند و شروع كنند به ورانداز كردن ما مثل اينكه بني بشر نديده اند-آدم نيستيم؟ (از همان ها كه كوروش بهشان حقوق داده)
(در حالي كه اصلا نه مرض داريم نه از تركيه آمده ايم ؛تازه اگر اين شكلي بود كه چرا اينهمه هم كتك مفت ميخورديم كسي كه از تركيه آمده چه دليلي دارد خودش رابدهد دم مشت و لگد وبطري و باطوم )
بيچاره ايراني جماعت ؛فئوداليسم تا مغز استخوانش نفوذ كرده در فرانسه شهروندان حقوق بشر را داير كرده اند ولي ما اينجا باز هم كپي كاري ميكنيم به سبك خودمان يك چوپاني حتما بايد بالاي سرمان باشد حتي براي كسب حقوق بشر(بقول مرحوم محمد مختاري نظام شبان -رمگي) حقوق بشر مان را كوروش ميدهد يا اينكه مردم تا سال57 بي دين بوده اند ولي به دولتي سر ولي فقيه همه مسلمان شديم و يامارا اعليحضرت آريامهر رهنمون ميشود به دروازه هاي تمدن بزرگ و هزار جور امثال اين مراحم كه چوپانهاي مختلف القيافه ما رمگان را مورد مرحمت قرار ميدهند .
از يك مطلب بي موضوعيت پايه درست مي كنيم براي ايجاد دولت ملي ؛مطلبي كه از شدت بي در و پيكر بودن حتي توسط دولت فعلي -كه ازقضا دشمن سبز ها هم هست_مورد استفاده واقع شده و به گردن كوروشش چفيه آويخته مي شود.
اگر اين وسط واقعا كساني ادعاي دموكرات بودن دارند اجازه بدهند مردم هر منطقه اي خودشان تصميم بگيرند و بعد هم به تصميم مردم احترام بگذارند حتي تجريه و جدا سري.
بين مردم همين منطقه كه بروي اصلا تعداد افرادي كه حتي چيزي از تجزيه شنيده اند يا در صورت آشنائي علاقه به تجزيه دارند مي شود گفت بسيار معدود است. منتها با اين الم شنگه ها كه عده اي راه مي اندازند خيلي از افراد معتدل را هم به سمت تندروها سوق مي دهند.
در آخر لازم به ذكر است كه تكلم به زبان مادري و بهره بردن از امكانات هر كسي حق آن كس محسوب ميشود و هيچ كس نمي تواند جلوي آنرا بگيرد چه بخواهيم چه نخواهيم. به قول شعاري قديمي زمين مال اوست كه مي كاردش.