رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ شهریور ۱۳۸۹
گزارشی از میزگرد تلویزیونی هلند، درباره‌ی مجازات سنگسار سکینه آشتیانی محمدی

من سنگسار می‌شوم چون یک زن هستم

فروغ.ن. تمیمی

عزالدین روح والسین، جوانی با ریشی کم‌پشت و نگاهی زیرکانه است. کت و شلوار کرم‌رنگی به تن دارد و کراوات پهنی هم بسته است؛ لباسی در ناهماهنگی کامل با عرقچین بافتنی قهوه‌ای رنگی که مانند کاسه‌ای تمام سر او را پوشانده است!

عزالدین شاید هنوز سی‌سال هم ندارد. او در کنار فمکه هالسما، رهبر چپ‌های سبز در هلند، در میزگرد تلویزیونی دو ژورنالیست معروف، یعنی یورون پاو و پل ویتمان نشسته است.

این برنامه، هرشب از شبکه‌ی یک تلویزیون هلند پخش می‌شود و به مسائل سیاسی و فرهنگی می‌پردازد. در برنامه‌ی شامگاه هفتم سپتامبر که بخشی از آن به موضوع مجازات سنگسار سکینه محمدی آشتیانی اختصاص داشت، نویسنده مراکشی‌الاصل هلندی، حفید بوازا هم حضور داشت.


عزالدین روح والسین

علت دعوت عزالدین روح والسین به این برنامه، مقاله‌ای است که روز سه‌شنبه‌ی گذشته در روزنامه‌ی مردم یا فولکس کرانت، درباره‌ی مسئله‌ی سنگسار سکینه محمدی آشتیانی در ایران نوشته است.

او در رد کمپینی که نویسنده‌ی مصری ساکن هلند، ناهید سلیم برای نجات سکینه به راه انداخته و هم در رد مقاله‌ای که حفید بوازا در دفاع از حقوق انسانی این زن نوشته است، می‌نویسد: «اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر یکی از محصولات فکری اندیشمندان غرب است و می‌تواند تنها در دنیای غرب معتبر باشد و برای بقیه‌ی جهان و به‌خصوص جهان اسلام سندیت و اعتباری ندارد.»


حفید بوازا

این مقاله‌ی تند و تیز در رد اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و یک‌سان نبودن همه‌ی بشریت در برایر ظلم‌ها و نابرابری‌هایی که به آنها روا می‌شود، منجر به دعوت او به این برنامه و بحث درباره‌ی موضوع سنگسار سکینه آشتیانی شد.

من با خواندن مقاله‌ی عزالدین و دیدن این برنامه‌ی تلویزیونی، به یاد یکی از آشنایان ایرانی خودم افتادم. جوانی با شیوه‌ی زندگی مدرن و هم تعلق خاطری کمرنگ و احساسی به اسلام ایدئولوژیک که یک بار با آسودگی تمام گفت: «سنگسار بخشی از سنت مردم در خاورمیانه و ایران است؛ سنتی که برای آنها کاربرد داشته و نمی‌توان با معیارهای غربی درباره‌ی آن قضاوت کرد.»

حال عزالدین هم در مقاله‌اش و هم در این بحث تلویزیونی در حالی که اجرای مجازات سنگسار را مسئله‌ای داخلی برای حکومت ایران می‌داند، خواهان عدم مداخله‌ی دولت‌های غرب در جلوگیری از سنگسار سکینه آشتیانی است.

او در پاسخ ویتمان، مجری برنامه که نظر او را درباره‌ی این مجازات می‌پرسد، با ژستی نابه‌جا و لبخندی مشمئزکننده، اجرای سنگسار را چندان جذاب نمی‌بیند و اذعان می‌کند که سنگسار مجازاتی بی‌رحمانه است، اما در همان لحظه در پاسخ سئوال صریح پاو که آیا تو این نوع مجازات را محکوم می‌کنی، از دادن پاسخ طفره می‌رود و می‌گوید: «این قانون در ایران مجاز و این تنها خداوند است که حق وضع قوانین را دارد.»

عزالدین اینگونه ادامه می‌دهد که چون دولت ایران کشوری مستقل است و دوران سلطه‌ی استعماری غرب هم بر جهان به پایان رسیده، مسلمانان در اجرای قوانین خود در سرزمین‌های‌شان آزاد هستند و دخالت دولت‌های غربی در این ماجرا باز نشانی از سلطه‌جویی و استعمار نو است. عزالدین با رد اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، به تصویب اعلامیه‌ی حقوق بشر اسلامی در سال ۱۹۹۰ در قاهره اشاره می‌کند و اجرای این اعلامیه را برای جهان اسلام مشروع و مجاز می‌داند.

عزالدین روح والسین، علوم سیاسی هم خوانده و خود را یک روشنفکر مسلمان می‌داند و حال با سر و وضعی مدرن البته با حفظ عرق‌چین به نشانه‌ی مسلمانی (کلاهی که اغلب مردان مراکشی سنتی بر سر می گذارند)، خواهان تفکیک حقوق بشر جهانی و حقوق بشر اسلامی از هم است؛ بحثی که البته تازه نیست و دولتمردان اسلامی در ایران، همواره درباره‌ی آن داد سخن داده‌اند.

او البته در پاسخ حفید بوازا که گوشزد می‌کند، تو خودت از تمام مواهب یک زندگی امروزی و مدرن در هلند برخورداری و حتی حق آزادی بیان را از صدقه‌ی سر همین دموکراسی غربی به دست آورده‌ای، حرفی ندارد که بزند. اشاره‌ی حفید بوازا یعنی همان موهبتی که تاکنون از جهان اسلام دریغ شده است.

عزالدین البته فراموش می‌کند که تکنولوژی پیشرفته هم یکی از محصولات سده‌های اخیر در غرب است که در تمام جهان به کار گرفته شده است؛ تکنولوژی‌ای که هم او و هم سایر بنیادگرایان مسلمان در استفاده از آن به هیچ وجه تردیدی به خود راه نمی‌دهند.

فمکه هالسما، رهبر چپ‌های سبز در ادامه‌ی میزگرد خطاب به عزالدین می‌گوید: «زندگی و حقوق انسانی افراد حق طبیعی آنها و نه بخشی از مالکیت دولت‌هاست و برای حفظ جان افراد در شرایطی که حقوق آنها زیر پا گذاشته می‌شود، باید بدون در نظر گرفتن ملیت و نژاد تلاش کرد.


فمکه هالسما، رهبر چپ‌های سبز

عزالدین البته با طرح گناهکار بودن سکینه محمدی آشتیانی به جرم زنا، به عنوان یک مسلمان حاضر به دفاع از حقوق او نیست! این‌همه در شرایطی است که خود عزالدین در مقاله‌اش در روزنامه‌ی مردم، مطابق با قانون شرع، شهادت چهار شاهد عادل را که عمل عشق‌بازی شخص زناکار را با چشمان خود دیده باشند، برای اجرای مجازات سنگسار لازم می‌داند و حتی گوشزد می‌کند که اگر این شهادت دروغ باشد، این شاهدان هشتاد ضربه شلاق خواهند خورد. آیا او در این مورد از رییس دادگاهی که سکینه در آن محاکمه می‌شود چیزی شنیده است؟

حفید بوازا، نویسنده‌ی هلندی به درستی از قول سکینه آشتیانی نقل قول می‌کند که «این اتفاق برای من افتاده، چون من یک زن هستم» و سکینه درواقع بر این واقعیت تلخ تاکید می‌کند که زن بودن، زنانگی و عشق ورزیدن یک زن، جرمی بزرگ و نابخشودنی در قاموس تفکری بنیادگرایی اسلامی است. این بدن و روح زنانه است که هم مجرم، هم آلت جرم و هم محل وقوع جرم است.

کارزار جهانی برای نجات سکینه محمدی آشتیانی از مجازات سنگسار، هم‌چنان ادامه دارد. این وجدان بشریت و تلاش انسان‌های بیدار در سراسر دنیا است که با انتشار صدها نامه و جمع کردن هزاران امضا و برپایی ده‌ها تظاهرات توانسته‌اند موضوع سنگسار سکینه را به موضوع یک اعتراض جهانی علیه پایمال شدن حقوق بشر در ایران تبدیل کنند و واکنش‌های رسمی و اعتراضی بسیاری از دولت‌های جهان از رییس‌جمهور برزیل گرفته تا پارلمان اروپا، وزرای خارجه فرانسه، ایتالیا و چهره‌های مشهوری مانند کارلا برونی، همسر سارکوزی رییس‌جمهور فرانسه و بسیاری دیگر را با خود همراه کنند. حال پسر سکینه محمدی آشتیانی، سجاد قادرزاده برای نجات جان مادرش، از پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک‌های جهان تقاضای کمک کرده است.

سجاد می‌گوید که مادرش اخیراً نودو نه ضربه شلاق خورده، دوهفته است از ملاقات محروم شده و به احتمال زیاد پس از ماه رمضان اعدام خواهد شد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

برخی چه ساده لوحانه دشمن دشمنشان را دوست خود می پندارند. بسیاری از این افراد بعلت تظاهر دولت ایران به عناد با امریکا این دولت را پشتیبانی می کنند و آن را قهرمان می نامند و بر تمام فعالیتهای ضد انسانی آنها نیز صحه می گذارند. نتیجه ی این تفکر همانا چیزی جز ترویج دیکتاتوری نیست.

-- نوا ، Sep 10, 2010 در ساعت 11:45 PM

من اگر جای دولت هنلند بودم او را به کشور پدر مادری خود بر میگرداندم یک انسان ستزی مثل او جایش در بین هم فکران خود یعنی بنیادگران اسلامی است تفکر او برای جامعه هنلد بسیار خطرناک است او حتمن برای گشترش افکار خود در هلند تلاش بسیار میکند واقعن ببینید اسلام و تفکر اسلامی هر کجا میرود چه بلایی بر سر ان جامعه میاورد کشورهای اسلامی را کنار بگذارید تکلیف انها معلوم است حالا شما به مسلمانان اروپا بنگرید و معدوده ایی که در ان برای خود بوجود اوردند یک نوکه پا بروید لندن ببینید در منطقه مسلمانان چه خبر است مردم با چه شکل و ظاهری رفت امد میکنند باور نمیکنید فکر میکنید به یک قرن پیش باز گشته اید در بعضی ار نقاط برلین المان هم دست کمی از لندن ندارد اگر مردم المان یکمی سخت نگرفته بودند خدا میداند برلین را به ایران و عربستان دومی تبدیل میکردند بنظر من باید اروپا با تمام وجود جلوی اسلامگران و بکل جلوی مسلمانان را بیگرد وگرنه در ٢٠ یا ٣٠ سال اینده قوانین شرعی هم در اروپا جای قوانین انسانی را خواهد گرفت و در هر کوچه و خیابان ماموران نهی از منکر اسلامی در حال شلاق زدن مردم را شاهد خواهید بود واقعن بترسد از اسلام و اسلامگرایان ایران را نابود کردند کافی نبود سیل ایرانیان اسلامگرا روانه اروپا شده است من خودم به تازه گی چندین بار زنان و دختران ایرانی با حجاب کامل را در خیابانهای شهریی که زندگی میکنم دیده ام که در حال فارسی حرف زندن بودند که بسیار باعث تعجبم شد چیزی که در ٢٠ سال گذشته حتی یکبار ندیده بودم از این جا هم باید فرار کنیم دیگر بکجا میتوانیم فرار کنیم به کره ماه? یا باید کاریی اساسی کرد و مبارزه با انها را از همین حالا که هنوز قدرتی ندارند شذوع کرد که فردا بسیار دیر خواهد بود

-- kk ، Sep 11, 2010 در ساعت 11:45 PM