رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ مرداد ۱۳۸۹
گفت‌وگو با ژیلا بنی یعقوب، روزنامه‌نگار و ناصر زرافشان، حقوقدان:

به این دلیل خبرنگاران در زندان هستند

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

هفدهم مرداد ماه در ایران، روز خبرنگار نامگذاری شده است؛ ایران اما سال‏هاست که به‌عنوان بزرگ‏ترین زندان خبرنگاران در جهان، از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز اعلام می‏شود.

Download it Here!

در سی ساله‏ی اخیر، به‌ویژه در یک سالی که از انتخابات ریاست جمهوری دوره‏ی دهم می‏گذرد، همواره ده‏ها روزنامه‏نگار و اهل قلم در زندان بوده‏اند.

تعداد زیادی از این روزنامه‏نگاران اینک به‏ قید وثیقه در بیرون از زندان به‏سر می‏برند و عده‏ای هنوز در داخل زندان‏ها هستند. هفده تن از آنها نیز دومین هفته‏ی اعتصاب غذای خود در داخل زندان را پشت سر می‏گذارند، در حالی که خانواده‏ها از تماس تلفنی یا دیدار هفتگی با آنها محروم هستند.در چنین شرایطی، روز هفدهم و هجدهم مردادماه، جلسات متعددی در ایران، برای گرامی‏داشت روز خبرنگار برگزار شده است.

روز یکشنبه، محمود احمدی‏نژاد در جمع خبرنگاران، از برخورد قوه‏ی قضاییه با خبرنگاران انتقاد کرد و گفت: «دولت حاضر است همه‏ی شکایات خود را از خبرنگارانی که علیه دولت مطالبی نوشته‏اند، پس بگیرد.»
روز گذشته صادق لاریجانی، رییس قوه‏ی قضاییه اما در مقام دفاع از برخورد قوه‏ی قضاییه با خبرنگاران، اظهارات آقای احمدی‏نژاد را خلاف واقع خواند و گفت: «توقع از رییس‌جمهوری این است که ادبیاتش متین و فاخر و با تعابیر جاافتاده باشد.»

در پیوند با «روز خبرنگار» در ایران و این موضع‏گیری‏ها، با ژیلا بنی‏یعقوب، روزنامه‏نگار و همسر بهمن احمدی امویی، روزنامه‏نگاری که اینک در زندان و در اعتصاب غذای خشک به‏سر می‏برد و هم‏چنین آقای ناصر زرافشان، حقوقدان، گفت‏وگویی انجام داده‏ام.


ژیلا بنی یعقوب؛ عکس از کسوف

ژیلا بنی‏یعقوب روز گذشته و در زمان قرار ملاقات هفتگی، همراه با سایر خانواده‏های زندانیان سیاسی، به زندان مراجعه کرده و برای سومین هفته‏ی متوالی با ممنوعیت ملاقات مواجه شده است. این در حالی است که خانواده‏ها اعلام آمادگی کرده بودند تا در شکستن اعتصاب غذای زندانیان همکاری کنند. برخی از زندانیان، از جمله بهمن احمدی امویی، وارد اعتصاب غذای خشک شده‏اند.

خانم بنی‏یعقوب در این‏باره می‏گوید:

«بارها خانواد‏ها در ملاقات‏ها و تماس‏هایی که با مسئولین دادستانی و یا زندان داشته‏اند، این درخواست را مطرح کرده‏اند که به خانواده‏ها اجازه بدهید در حل مشکل به‏وجود آمده مشارکت کنند. آنها خواسته‏اند اجازه داده شود تا تماس و ملاقاتی با همسران و فرزندان‏شان داشته باشند و از آنها بخواهند که اعتصاب غذای‏شان را بشکنند.

ما حتی نمی‏دانیم این‌همه پیامی که شخصیت‏های مختلف صادر کرده‏اند و از آنها خواسته‏اند که اعتصاب غذای‏شان را بشکنند، به گوش‏شان رسیده است یا نه. ما نمی‏دانیم و نمی‏توانیم بفهیم که چرا کسانی و گروه‏هایی نمی‏خواهند مشکل حل شود.»

ژیلا بنی‌یعقوب درباره‏ی روز خبرنگار می‏گوید:

«این‌روزها به مناسبت روز خبرنگار، خیلی از سازمان‏های دولتی و غیر دولتی در ایران مشغول به‏قول خودشان بزرگداشت روز خبرنگار هستند و می‏گویند: هیچ خبرنگاری به خاطر انتقاد در زندان نیست.در حالی که همسر من بهمن احمدی امویی، نمونه‏ی روزنامه‏نگاری است که صرفاً و صرفاً به خاطر مقالات انتقادی‏اش، بیش از یک سال است که در زندان به‏سر می‏برد و در روز خبرنگار در گوشه‏ی سلول انفرادی و در گرسنگی و تشنگی رها شده است.


ژیلا بنی یعقوب و همسرش بهمن احمدی امویی

مقامات مسئول و آقای احمدی‏نژاد می‏گویند هیچ خبرنگاری به خاطر انتقاد نباید در زندان باشد و می‏دانم در پاسخ به گفته‏های ما، طبق معمول، بسیاری از مقامات خواهند گفت آنهایی که در زندان هستند، خبرنگار و روزنامه‏نگار نیستند، بلکه جرایم دیگری دارند.من بارها گفته‏ام و بازهم می‏گویم که اگر فقط یک دلیل کوچک، یک مدرک محکم بیاورند که در پرونده‏ی همسر من چیزی به جز فعالیت روزنامه‏نگاری وجود دارد، بدون اعتراض تحمل خواهم کرد که بهمن تا آخر عمرش در زندان اوین باشد.

همسر من اما فقط و فقط به خاطر نوشتن مقالات انتقادی از دولت آقای احمدی‏نژاد و به‏خاطر انجام وظایف حرفه‏ای‌اش که به عنوان مثال سردبیری سایتی به نام «خرداد نو» بوده، در زندان است. تمام فعالیت‏های روزنامه‏نگاری او مصداق اقدام علیه امنیت ملی، اغتشاش و از این قبیل جرایم شناخته شده که هیچ‏‏گونه مدرکی در این زمینه وجود ندارد. تمام مدارکی که در پرونده‏ی همسر من و تقریباً همه‏ی روزنامه‏نگاران وجود دارد و به خاطر آنها محکوم به سال‏های طولانی زندان شده است، تنها و تنها مقالات آنها است.»

هزینه‌های این حرفه‌ی پرخطر

ناصر زرافشان، حقوقدان، در مورد حرف‌های اخیر محمود احمدی‏نژاد مبنی بر این که دولت همه‏ی شکایات خود را از خبرنگاران پس می‏گیرد و هم‌چنین پاسخ‏ آقای لاریجانی، می‏گوید: «به لحاظ حقوقی، این نوع جرایم تا شاکی نداشته باشد، قابل رسیدگی نیست. البته من نمی‏خواهم وارد این دعوا بشوم، چرا که در این سطح صحبت را اصلاً قبول ندارم، اما چون شما پرسیده‌اید، می‏گویم.


ناصر زرافشان

آقای احمدی‏نژاد گفته‏اند تمام شکایاتی که دولت علیه خبرنگاران دارد را پس می‌گیرد. حقش است که پس بگیرد و وقتی این شکایات پس گرفته شد، اصولاً دیگر شاکی‏ای وجود ندارد و دیگر دعوایی وجود ندارد که رییس قوه‏ی قضاییه مصر باشد که به آن رسیدگی کند یا نه.یعنی اگر دستگاه‏های دولتی علیه خبرنگاران طرح دعوی کرده‏اند، وقتی دعوی‏شان را پس بگیرند، صورت مسئله پاک شده و بحثی در کار نیست.»

به عقیده‌ی این حقوقدان، «خبرنگار و حقوق خبرنگار هم مانند بسیاری از مسائل دیگر بهانه‏ی تصفیه‏ حساب‏های شخصی و گروهی قرار گرفته است. آدم هشیار از خلال این موضع‏گیری‏های ظاهری، حال این بار بین آقای رییس‌جمهور و رییس قوه‏ی قضاییه، باید بعضی اختلافات و نیت‏های واقعی‏تر شخصی یا گروهی را که بین اینها و گروه‏های‏شان وجود دارد، تشخیص بدهد و شناسایی کند.»

در انتقادی که محمود احمدی‏نژاد از برخورد قوه‏ی قضاییه با خبرنگاران کرده، از جمله اشاره کرده است: «مواردی بوده است که هیئت منصفه خبرنگاری را بی‏گناه تشخیص داده، اما قاضی رأی به محکومیت او داده است.»لاریجانی، رییس قوه‏ی قضایی، در پاسخ به این بخش از صحبت احمدی‏نژاد گفته است: «استقلال قاضی این حکم را می‏کند که حتی برخلاف نظر هیئت منصفه رأی بدهد.»

ناصر زرافشان در این زمینه می‏گوید: «هیئت منصفه، به‏طور کلی فقط یک مسئله را حل می‏کند و به این سئوال مشخص جواب می‏دهد که آیا متهم مجرم هست یا نه. در جاهایی که هیئت منصفه وجود دارد، این حق هیئت منصفه است و دادگاه باید به آن توجه کند.

ما این فرمول‏ها را از بیرون گرفته‏ایم، ولی می‏خواهیم به شکل مضحکی تقلید کنیم. در حالی که این هیئت منصفه است که می‏گوید: متهم مجرم هست یا مجرم نیست. اگر نظر هیئت منصفه این بود که متهم مجرم است، قاضی اختیار دارد میزان مجازاتش را تعیین کند. این نوع رابطه‏ی بین هیئت منصفه و قاضی در دادگاه‏هایی است که هیئت منصفه وجود دارد.»

بحث هیئت منصفه‏ی مطبوعات، امری است که سال‏هاست مورد چالش قرار دارد و ازجمله روزنامه‏نگاران ایرانی به ترکیب این هیئت منصفه‏ اعتراض دارند.زرافشان با تاکید بر این که ما اصلاً هیئت منصفه‏ای به آن معنا نداریم می‌گوید:

«هیئت منصفه یعنی منعکس‌کننده‏ی کل بزرگ‏تری که اسم آن جامعه است. اما نگاه کنید که آیا از روز اولی که دادگاه مطبوعات تشکیل شده است، مجموعه‏ای که اسمش هیئت منصفه است، ذره‏ای این خصوصیت را دارد یا نه؟

در دادگاه‏هایی که به جرایمی رسیدگی می‏کند که متنفع یا متضرر از آن جرایم، خود جامعه است و نه یک شخص خاص، فلسفه‏ی حضور هیئت منصفه این است که نماینده‏ی همه‏ی جامعه باشد. به همین دلیل در ترکیب هیئت منصفه باید نمایندگان اصناف و لایه‏های اجتماعی مختلف حضور داشته باشند. فرض حقوقی این است که یک هیئت منصفه، نماینده‏ی کل بزرگ‏تری است که جامعه است.

اما به هیچ‏وجه ما در ایران هیئت منصفه‏ای که چنین صفتی داشته باشد را نداریم. شما ترکیب هیئت منصفه و افرادی که در آن حضور دارند را می‏شناسید و می‏دانید از چه عناصری تشکیل شده‏اند. یعنی این خیلی فریب وقیجانه‏ای است که نام آن جماعت را هیئت منصفه بگذارند. بنابراین اگر ما بخواهیم وارد این دعوا بشویم که قاضی حق دارد رأی هیئت منصفه را نادیده بگیرد یا خیر، دنباله‏روی دعوای مضحک آن دو شده‏ایم.»

به این ترتیب، در صورتی که هیئت منصفه‏‏ای مورد قبول وجود داشت، صحبت لاریجانی درست نبود و قاضی نمی‏توانست خلاف رأی هیئت منصفه رأی بدهد.

زرافشان ادامه می‌دهد: «قاضی مکلف به تبعیت از رأی هیئت منصفه در کلیت قضیه است. اگر هیئت منصفه فردی را بی‏گناه تشخیص داد، بی‏گناه است. در این‌باره قاضی نمی‏تواند کاری بکند. اما اگر هیئت منصفه شخص را مجرم شناخت، آن وقت میزان مجازاتش را برابر قوانین موجود، قاضی تعیین می‏کند. من اما می‏خواهم از این چهارچوب بیرون بروم. این نگاه، نگاه فریبنده‏ای است که ما خودمان را زائده‏ی دعوای دو نفر بکنیم که در موقعیت هردوی آنان، اما و اگر وجود دارد.«

ناصر زرافشان، بر اساس تجربه‌ی خود از درگیری مدام قوه‏ی قضاییه با روزنامه‏نگاران و اهالی مطبوعات، در پاسخ به این که چرا این همه روزنامه‏نگار در زندان هستند، می‌گوید:

«دلیل آن بسیار روشن این است. قدرت نمی‏تواند آزادی بیان را تحمل کند. بحث، بحث آزادی بیان است. در هیچ جا حقوق ویژه‏ای به نام حقوق خبرنگار وجود ندارد. جایگاه طبیعی و واقعی این حقوق، حق آزادی بیان است.

مرجع قدرت در تمام طول تاریخ با حق آزادی بیان درگیری داشته است. چرا که آزاد اندیشیدن و آزادانه بیان کردن، مصالح و منافع قدرت را به‏خطر می‏اندازد. قدرت حافظ وضع موجود است. به این دلیل در همه‏‌جای دنیا و در همه‏جای تاریخ، مرجعی که آزادی بیان را محدود کرده است، مرجع قدرت بوده است.

بنابراین موضع قوه‏ی مجریه و قوه‏ی قضاییه به عنوان دو رکن از این قدرت واحد، در برابر آزادی بیان خیلی تفاوتی نمی‏کند. آزادی بیان برای هیچ‏یک بیش از دیگری قابل تحمل نیست. اگر ذات و ماهیت این مسئله را فهمیدیم، متوجه می‏شویم که چرا روزنامه‏نگاران ما زندان هستند.»

وی در مورد موج مهاجرت خبرنگاران، روزنامه‏نگاران و اهالی مطبوعات به خارج از کشور می‌گوید:

«می‏خواهم به مناسبت روز خبرنگار و به حرمت خبرنگارانی که در زندان هستند، گریزی هم به موج خروج خبرنگاران عمدتاً دوم خردادی بزنم تحت این عنوان غیر قابل توجیه که شرایط کار در ایران وجود ندارد. مثل این که قرار است همه‌چیز آماده باشد برای این‏که من بروم یک کار مرتب را که همه‏ی شرایط آن آماده است، انجام بدهم. نه ... این قابل قبول نیست. به‏خصوص که بخشی مانده‏اند و هزینه‏‏اش را در زندان دارند تحمل می‏کنند.

می‏خواهم بگویم کسانی که به خارج از ایران رفته‏اند و تصور می‏کنند کارشان را جای دیگری انجام می‏دهند، دچار خطا هستند. این تصور باطل است. در این‏جا باید ماند. باید این هزینه را قبول کرد. این کار، کار ویژه‏ای است. ذات این کار به یک معنای خاص سیاسی است و هزینه دارد. باید بایستند و کارشان را انجام بدهند.به حرمت خبرنگارانی که این‏جا مانده‏اند و در زندان‏اند؛ و به حرمت و مناسبت این روز، باید گفت این کار هزینه دارد. بیرون رفتن توجیه ندارد. باید ماند و کار کرد.

ما بعد از کودتای سال ۳۲ هم چنین قضایایی را داشتیم. در آن دوران هم اهل مطبوعات یکی از گروه‏هایی بودند که به شدت زیر ضرب قرار گرفتند و متلاشی‏شان کردند، ولی چنین موجی به دنبال آن پدید نیامد. آنها ماندند، مبارزه کردند و کار کردند. به‏هرحال یاد آن دوستانی را که در زندان هستند، به این مناسبت گرامی می‏دارم و امیدواریم که نتیجه و ثمره‏ی مجموعه‏ی تلاش‏ها مثبت باشد و آن چیزی باشد که در ذهن همه است.»

Share/Save/Bookmark