رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر در ایران > پناهجویان ترکیه در میان امید و ناامیدی | ||
پناهجویان ترکیه در میان امید و ناامیدیپانتهآ بهرامیپس از انتخابات خرداد ٨٨ و سرکوب مخالفان، موج جدیدی از مهاجرت اجباری از ایران بالا گرفت. این موج ترک ناخواستهی ایران، شامل فعالان مدنی، حقوق بشر، زنان، روزنامهنگاران، دانشجویان، کارگران و حتی افرادی که در تظاهرات خیابانی شرکت کردند، میشود. حمیدرضا عسگرینژاد، پناهندهای که ١٨ ماه را در ترکیه گذرانده و یکی از شاهدان عینی این موج درخواست پناهندگی بوده است، از تجربیات خود میگوید:
ایمیلی از یکی از دوستان دریافت کردم که یکی از افرادی که دورادور میشناختم به ترکیه آمده است و تو به هر طریقی میتوانی به او کمک کن. وقتی من ایشان را دیدم واقعا وحشت کردم؛ تمام صورت و بدنش کبود شده بود، آنقدر از دست لباسشخصیها کتک خورده بود که همهجای بدنش کبود بود. ایشان به دلیل اینکه مجبور بودند قاچاق خارج شوند، از ١٢ شب تا ٤ صبح در آب یخ بودند تا بتوانند از مرز رد شوند. زانو درد و کمر دردهای وحشتناک، سردردهای وحشتناک که بر اثر باطومهایی که بر سرشان خورده بود به وجود آمده بود نیز تا مدتها وجود داشت.
در شش ماه اول سال ٢٠٠٩، ٧٣٩ نفر و در شش ماه دوم همان سال ١٢٤٢ نفر ایرانی در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل برای درخواست پناهندگی ثبتنام کردهاند. یعنی ٦٠ درصد از افرادی که درخواست پناهندگی کردهاند در نیمهی دوم سال و پس از انتخابات ثبتنام نمودهاند. با این حال میزان درخواست پناهندگان به کمیساریای عالی در سال ٢٠٠٩، ١٩٨١ نفر بوده و در سال ٢٠٠٨ این تعداد به ٢١١٦ نفر رسیده است. که کاهش اندکی را در سال گذشته به سال ٢٠٠٨ نشان میدهد. این آمار مربوط به ایرانیانی است که در کمیساریای عالی در ترکیه ثبتنام کردهاند و درخواست پناهندگی ایرانیان در بقیهی کشورها را دربر نمیگیرد. دلجو آبادی، از فعالین نهاد همبستگی با پناهندگان ایرانی، یکی از حادترین مشکلات را ورود غیرقانونی برخی از پناهجویان ایرانی به ترکیه میداند که احتمال اخراج آنها وجود دارد. آنان حتی پاسپورت دارند اما به خاطر شرایط امنیتی و پلیسی در مرزهای ایران و اینکه شناسایی نشوند، ترجیح میدهند غیرقانونی وارد ترکیه شوند. به دلیل اینکه دولت ترکیه در سال ٢٠٠٦ یک مقداری قانون را عوض کرد و اساسا سیاستش، به دلیل پیوستن به اتحادیهی اروپا به این جهت رفت که برای بستن موج مهاجرت غیرقانونی سختگیریهایی کند؛ در نتیجه نسبت به پناهندگان نیز سختگیریهای خود را افزایش داد. افرادی که غیرقانونی وارد میشوند، اگر در مسیر رسیدن به سازمان ملل دستگیر شوند، احتمال اینکه بلافاصله دیپورت شوند، وجود دارد. برای همین بهترین کار این است که حتما افرادی را در داخل یا خارج از کشور مطلع کنند تا در صورت بازداشت، حتما با دفتر سازمانی مثل سازمان ما یا مستقیما با دفتر سازمان ملل تماس بگیرند. اگر بتوانند مستقیما تماس بگیرند، احتمال اینکه بتوانند جلوی دیپورتشان گرفته شود، هست. اگر غیرقانونی آمده باشند، شاید امنتر باشد که خودشان را در وان معرفی کنند، زیرا اگر در مسیر وان به آنکارا دستگیر شوند، خوب نیست. حمیدرضا عسگرینژاد، روزنامهنگار سابق روزنامهی شرق بوده و در روزنامههای همشهری، ایران و صاحب قلم نیز قلم میزده است. نوشتن مطلب در مورد سندیکای شرکت واحد و مسئلهی زنان، مواردی بوده است که حساسیت حاکمیت را برانگیخت، به هرحال در جمهوری اسلامی همواره فشار زیاد بوده است، حال چه اتفاقی میافتدکه حمیدرضا مجبور به ترک ایران میشود: وقتی که هیچجا نمیتواند بنویسد، خودش را سانسور میکند، دبیر سرویس و سردبیرش سانسور میکنند و همه چیز سانسور و نوشته میشود، واقعا برای یک روزنامهنگار سختترین و عذابآورترین چیز است. میگویند وقتی از روزنامهنگار قلمش را بگیری، او مرده است. مجبور شدم به شهر خودم زنجان برگردم و در شهر خودم تنها به عنوان خبر جمع کن از اینترنت آنهم تنها برای ٥٠ هزار تومان به کار مشغول شدم. من چکار باید کنم؟ آیا باید تا آخر عمر برای زندگی در جامعهای که نمیتوانم در ان کار دلخواهم را انجام دهم عذاب بکشم؟ دلجو آبادی نزدیک به ١٧ سال است که نهاد همبستگی با پناهجویان ایرانی را بنیان گذاشته است. این نهاد در سه زمینه به پناهندگان ایرانی در ترکیه خدمات ارائه میدهد. اول کمک در زمینهی مالی، دوم مشاوره برای آمادگی پناهندگان در مصاحبههایی که از سوی سازمان ملل در ترکیه به عمل میآید و سوم مساعدتهای حقوقی. برنامهی کوچک ما، تبدیل به یک سازمان غیرانتفاعی ثبت شدهای در آمریکا شد. تا الآن فکر میکنم به بالای ١٥٠٠ خانواده کمک کردهایم، بیشتر از نیم میلیون دلار کمک در ترکیه تقسیم کردهایم. کار دیگرمان مساعدت حقوقی است و در درجهی اول مشاورهی تلفنی میدهیم و برای مصاحبه آمادهشان میکنیم زیرا سیستم سازمان ملل با سیستمهای دولتی فرق می کند. کار سومی که انجام دادیم، امکان فرستادن شکایت به دادگاه حقوق بشر اروپا هست، دادگاه حقوق بشر اروپا، دادگاهی است که احکام آن ضمانت اجرایی دارد.
حمیدرضا حدود ١٨ ماه را در ترکیه گذرانده تا توانست از طریق دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به کشور مقصد و یا کشور سوم، امریکا برسد. او دو مورد را پایهای ترین مشکل پناهجویان ترکیه میداند. اولی مشکلات مالی و به ویژه اینکه پناهجویان اجازهی کار ندارند و تهیهی هزینهی زندگی برای آنان دشوار است و این پناهجویان بدون آمادگی ایران را ترک میکنند. من نیاز مالی داشتم، محبور بودم کار کنم ولی اجازهی کار نداشتم و مجبور به انجام کار سیاه بودم. من به کارگاهی رفتم، کار سیاهی پیدا کردم و حاضر شدم با حقوق یک سوم، از ساعت ٧ صبح تا ٩ شب، دو ماه آنجا کار کنم و به زحمت توانستم پول یک ماهم را از آنان بگیرم. این مشکلی بود، که هنوز هم هست و ادامه دارد. حمیدرضا مشکل پایهای دیگر را بلاتکلیفی طولانی پناهجویان میداند. برای من تاریخ مصاحبه ١١ ماهه در نظر گرفته بودند. منتهی بعد از اینکه گزارشگران بدون مرز تایید کرد - بنده یک روزنامهنگاری بودم که فعالیتهای اجتماعی نیز داشتهام - تاریخ مصاحبهی من سه ماه و نیم شد ولی بعد از سه ماه و نیم، شش ماه طول کشید تا من جواب قبولی بگیرم. برای تعیین کشور، ما در یو-ان هیچگونه اجازهی اظهار نظر نداریم. وقتی برای مصاحبهی کشوری رفتم، احساس کردم در چالهمیدان هستم، زیرا مترجم، بسیار برخورد بد و زنندهای با من داشت. از ایشان خواستم که اگر ممکن است من به کشور آلمان بروم زیرا دوستانی آنجا دارم که به لحاظ روحی میتوانند من را ساپورت کنند. به من با لحن بد و زنندهای گفتند که اینجا خانهی خاله نیست و شما حق نداری در این مورد حرف بزنی، فقط به سوالی که از شما میپرسیم پاسخ دهید. نهاد همبستگی با پناهندگان ایرانی تا به حال پروندههایی را به دادگاه حقوق بشر ارائه داده است. دادگاه حقوق بشر اروپا در ٢٢ سپتامبر ٢٠٠٩ در شکایتی که نهاد همبستگی به نمایندگی از دو پناهجوی ایرانی در سال ٢٠٠٨ به این دادگاه ارئه داده بود، در حکمی استدلالهای متعدد دولت ترکیه برای اخراج خودسرانهی این دو پناهجو را مردود اعلام کرد. دادگاه دولت ترکیه را موظف به پرداخت ٢٠ هزار یورو به هر یک از شاکیان پرونده نمود. دلجو رای دادگاه را یکی از موفقیتهای نهاد همبستگی میداند. این اولین شکایتی است که از طرف پناهندگان به این دادگاه رفته است و همچین خسارتی نصیب آنها شده است، ما خودمان شش یا هفت پروندهی دیگر داریم، از ماه سپتامبر به بعد یک پروندهی دیگر هم حکم خورد، خانمی با فرزندش که به دلیل دیپورت و بازداشت خودسرانه، به او نیز ٢٠ هزار یورو خسارت دادهاند. الآن اگر ما کسی را بگوییم اشتباه برخورد کرده ایم، خیلی جدیتر حق ما را میگیرند و نمیگذارند دیگر کار به آنجا برسد.
حمیدرضا در مورد تجربهی مصاحبه با کمیساریای عالی پناهندگی معتقد است که فرد، باید کاملا روی مورد، کیس و یا داستان خود متمرکز شود. سوالات به هیچوجه کلی نیست، بلکه: سوالات اصلا کلی پرسیده نمیشود، بلکه تنها در مورد خود شخص، اینکه چرا زندان رفتی و بازجویی شدی، چه نوع بازجوییهایی از تو شد، آیا شکنجه شدی یا خیر، تاریخش چه بود و سوالات بسیار جزیی است. اصرار ویژهای روی تاریخها میکنند، واقعا اگر تاریخش یادشان نیست، خیلی راحت بگویند، تاریخ یادم نیست. زیرا اینها منتظرند یک مورد تفاوت تاریخی از دهان آدم بیرون بیاید و همین شاید باعث شود جواب مثبتی از دفتر کمیساریای عالی پناهندگان گرفته نشود. یکی از سرویسهایی که شما ارئه میدهید این است که قبل از مصاحبه پناه جو را آماده میکنید تا بتواند کیس خودش را درست مطرح کند. مصاحبههای سازمان ملل، خیلی بسته و متودهای مورد استفاده، درست نیست. مقداری هم مرتبط با محتوی پرونده است که همین که یک دور سیر مصاحبه را طی میکنند، کمکشان میکند که اگر چیزی را باید یادشان بیاید، یادشان بیاید و اگر سندی هست که باید ارائه دهند، کمکشان کنند. پناهندههایی که در ترکیه هستند و اساسا افرادی که بخواهند با سازمان شما تماس بگیرند از چه طریقی اقدام کنند؟ وبسایتتان چیست؟ وبسایت ما این است: «http://www.irainc.org» که البته مخفف «Iranian Refugees Alliance Inc» است. اگر پناهجویی وارد ترکیه شود وخودش را معرفی کند، آیا دولت ترکیه به هیچ عنوان میتواند این فرد را به ایران بفرستد یا اینکه دیپورت کند؟ زیرا یادم است در دههی ٨٠ چنین مواردی بود و بر اساس سازشهایی که دولت ترکیه با دولت ایران کرده بود، این کار را میکردند. متاسفانه هنوز هست، منتهی به آن شکل بیحساب و کتاب دههی ٨٠ نیست. در سال ٢٠٠٧ و ٢٠٠٨ حداقل ٧ پناهندهی ایرانی را صرفا به علت اینکه فعالیت سیاسی راجع به مسائل ایران داشتهاند یا به سیستم پناهندگی ترکیه انتقاد کردهاند و با رسانهها مصاحبه کردهاند، با وجود اینکه همهی کارهایشان انجام شده بود و منتظر بلیط هواپیما بودند، متسفانه یا به ایران یا عراق دیپورت کردند. در مورد همین مسئله نیز شکایتهای در دادگاه حقوق بشر اروپا تحت بررسی است.
پس یکی از دلایلی که پناهجویان ترکیه با رسانهها مصاحبه نمیکنند همین است؟ دقیقا، یکی از دلایلش همین است. این موارد بوده است و پلیس هم مرتب هشدار میدهد. متاسفانه پلیس بسیاری از پناهجویان را مجبور به جاسوسی میکند در غیر این صورت پلیس از کجا میفهمد که کسی مثلا با صدای آمریکا مصاحبه کرده است. پناهندهها را وادار میکنند علیه یکدیگر گزارش دهند و بعد به کسی که گزارش میدهد امکاناتی میدهند. یک وحشتشان این است که ایرانیها با فعالین کرد ترکیه همکاری نکنند. بسیاری از پناهجویان ترکیه به دلیل روند طولانی تصمیمگیری و رسیدگی دفتر کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد بسیار ناامید شدهاند، به ویژه ان که گروههای مختلفی برای کمک آمدهاند، با آنها مصاحبه کردهاند و نتیجهای نیافتهاند. حمیدرضا از این تجربه میگوید. در این ٩ ماه، گزارشگران بدون مرز که توانسته است در اوایل آن بسیار خوب کار کند، توانستند چند نفر را خارج و به کشور فرانسه منتقل کنند در بقیهی موارد هیچکدام از این گروهها کاری انجام ندادند. پناهندگان بسیار دلمرده و ناامید شدهاند، افرادی که واقعا جانشان در ایران در خطر بوده است، از مشکلی فرار کردهاند و خودشان را به ترکیه رساندهاند، امروز آنجا بلاتکلیف و سردرگم ماندهاند. در هر کشوری که هستیم، نمایندهها و دفاتر سازمان ملل را با کارهایی که میتوانیم انجام دهیم، تحت فشار بگزاریم تا به کار این افراد سرعت ببخشد و هرکاری که از دستمان بر میآید در مورد کمکهای مالی، پزشکی و... از این بچهها دریغ نکنیم. |
نظرهای خوانندگان
ممنون از تلاش های شما در زمانه . گزارش ارزشمندی است
-- فرشید فاریابی ، Mar 23, 2010 در ساعت 06:03 PMسلام وسپاس از توجه شما تازه به ترکیه آمدم امیدوارم بتوانم از مشاورات و راهنمایی هاتون استفاده کنم
-- ایران ، Aug 12, 2010 در ساعت 06:03 PMمن دو بار دیپورت ایران شودم حالا که پروندم بسته هست خواهش می کنم مرا راهنمای کنید پرونده من مربط به سال 2000 هست
-- اسو ، Oct 28, 2010 در ساعت 06:03 PM