رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر در ایران > قفسهایی طلایی، اما تنگ | ||
قفسهایی طلایی، اما تنگایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comشیرین عبادی برندهی جایزهی صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ در دیدارش از پاریس، به مناسبت انتشار ترجمهی کتابش، قفس طلایی، به زبان فرانسه، خواستارمجازاتهای بینالمللی مسئولان جمهوری اسلامی به دلیل نقض گستردهی حقوق بشر در ایران شد.
روزنامههای پرتیراژ و معتبر فرانسه، رادیو تلویزیونهای سراسری این کشور، ضمن معرفی کتاب تازهی شیرین عبادی، به زندگی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او به عنوان یک وکیل دعاوی و به ویژه به عنوان یک فعال حقوق بشر پرداختند، وی به دلیل فعالیتهای حقوق بشری بارها به زندان رفته و تهدید به مرگ شده است. روز دوشنبه ۱۶ مارس، در باشگاه مطبوعات، پرس کلاب پاریس، دهها روزنامهنگار و چهرهی رادیو تلویزیونی فرانسه گرد آمده بودند. بعد از معرفی کتاب تازهی شیرین عبادی که نخستین رمان او نیز هست، روزنامهنگاران حاضر در این جلسه، ساعتها به پرسشهایی در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی امروز ایران از شیرین عبادی پرداختند و او به همهی آنها پاسخ داد. از مسائل هستهای و نقض حقوق بشر گرفته تا اعدام نوجوانان که جمهوری اسلامی رکورددار جهانی است و مسائلی که خود شیرین عبادی از سانسور اپوزیسیون ایران توسط جمهوری اسلامی بیان کرد و در همین زمینه، موسسههای نوکیا، زیمنس و اوتلست را به دلیل همکاری و فروش محصولاتشان به جمهوری اسلامی به باد انتقاد گرفت.
رمان قفس طلایی، نخست در ایتالیا و به زبان ایتالیایی توسط انتشارات معتبر ریتسلی منتشر شده و در فرانسه هم به زبان فرانسه توسط انتشارات لاشیپل در ۲۲۸ صفحه منتشر شد و در کتابفروشیها به فروش میرسد. قفس طلایی روایت و سرگذشت ۴ شهروند ایرانی است که زندگی آنها با رویداد انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ زیر و رو میشود که به نوعی روایت تاریخ ۳۰ سال اخیر ایران و آنچه بر مردم این کشور در این دوران گذشته است. در پایان نشست مطبوعاتی روز ۱۶ مارس در پاریس، خانم شیرین عبادی در گفتوگوی ویژه با رادیو زمانه شرکت کرد، از ایشان خواستم هدفش را از نوشتن این رمان بیان کند. این که چرا یکنفر چیزی را مینویسد شاید به نوعی نیاز درونی انسان برگردد. من از طریق بیان سرنوشت یک خانواده میخواستم مقطعی از تاریخ ایران را نشان دهم، تجربه به من نشان داده است که خواندن کتابهای تاریخی صرف، کمی ثقیل است. مردم کمتر دقت میکنند و بیشتر دوست دارند از خلال سرگذشتهای واقعی، تاریخ را بشناسند. بر همین روال من از طریق درج سرگذشت یک خانواده، میخواستم نشان دهم که در این ۳۰ سال چه اتفاقی افتاد. اینکه نام را رمان قفس طلایی گذاشتهاید حتما به خود داستان ارتباط دارد. بله، این کتاب داستان سه برادر و یک خواهر است؛ این برادرها هر کدام اسیر ایدئولوژی هستند و به همین مناسبت مشکلاتی برایشان پیش میآید.
خواهر که ایدئولوژی خاصی ندارد و دوست من نیز هست بارها به من گفته بود که برادران من از ایدئولوژی یک قفس برای خودشان ساختند و حاضر نیستند از آن قفس بیرون بیایند، به دلیل اینکه این جمله چندین بار در کتاب تکرار میشود من اسم این کتاب را قفس طلایی گذاشتم که اشاره به هر شخصی است که یک ایدئولوژی، چه مذهبی و چه غیر مذهبی برای خودش انتخاب میکند به دور خود میپیچد و میخواهد دنیا را تنها از آن دریچه نگاه کند. خانم عبادی چرا کتابتان اول در اروپا درآمد، اول در اروپا و حالا در فرانسه، آیا فکر میکنید به فارسی هم درمیآید؟ مدتها است که سانسور در ایران بسیار شدید شده است، حتی کتاب خاطرات من را نیز اجازهی چاپ ندادهاند، بدیهی بود که این کتاب را نیز اجازهی چاپ نمیدادند بنابراین اساسا من درخواست نکردم، بار اول انتشارات ریتسلی در ایتالیا این را چاپ کرد، بعد به زبان اسپانیولی و پرتغالی ترجمه شد. امروز هم رونمایی از ترجمهی فرانسوی این کتاب بود، چند ماه دیگر نیز در آمریکا به زبان انگلیسی بیرون خواهد آمد. این کتاب را من فقط زمانی به زبان فارسی ترجمه خواهم کرد که بدانم در ایران امکان چاپش هست.
امروز برای معرفی کتابتان روزنامهنگاران زیادی اینجا بودند، ولی مسائل ایران خیلی مطرح شد، یکی از پرسشهایی که شد این بود که چرا شما به ایران برنمیگردید؟ من یک روز قبل از انتخابات برای شرکت در یک سمینار سه روزه به اسپانیا رفتم، روز چهارم که میخواستم برگردم، دیگر آن ایران، ایرانی نبود که من ترک کرده بودم. خبرنگاران خارجی را اخراج کرده بودند، تعداد زیادی خبرنگار دستگیر شده بود، سانسور شدیدی بود، افراد زیادی از جمله تعدادی از همکاران دستگیر شده بودند. همکاران من از ایران به من گفتند که به ایران برنگرد، تو خارج از ایران میتوانی مفیدتر باشی، به جای ایران به سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر برو و بگو که چه اتفاقاتی افتاده است، از آن تاریخ من با همکارانم در ایران در ارتباط نزدیک و همه روز هستم و با همکاری هم کارها را اداره میکنیم و آنها هنوز هم از من میخواهند که به ایران برنگردم. هر زمان که همکارانم در ایران به من نیاز داشتند و یا احساس کردم که در ایران مفیدتر هستم، بدون لحضهای درنگ به ایران برخواهم گشت. خانه، زندگی، دفتر وکالتم، همسرم، خانوادهام و .. همه و همه در ایران هستند.
خانم عبادی، امروز، برای معرفی کتابتان رسانههای مهمی از جمله تلویزیونها، رادیوها و روزنامههای فرانسوی اینجا بودند، شما ضمن برشمردن مسائلی که امروز در ایران میگذرد، چندین خواسته به خصوص از فرانسویها داشتید، میشود راجع به این خواستهها نیز بفرمایید؟ یکی از مشکلاتی که ایران با آن مواجه است سانسور است. میدانیم که رادیو و تلویزیون در ایران دولتی است و به علت سانسور یک سویه اخبار می گوید، از چند سال قبل بیبیسی و صدای آمریکا به زبان فارسی تلویزیون داشتند، برنامه میدادند و برنامهی آنها نیز مورد علاقهی مردم بود. البته دولت ایران با این برنامهها موافق نبود. باید نقش بیبیسی را در هنگام سقوط شاه یادآوری کنم، در آن زمان تمام اعلامیهها و تمام انقلابیون با بیبیسی مصاحبه میکردند، آن موقع بیبیسی خوب بود، حالا که مدتی گذشته است، بیبیسی بد شده است، این را من نمیفهمم، به هر حال از آنجایی که دولت ایران موافق اطلاعرسانی به صورت کامل نیست، با ارسال پارازیتهای شدید جلوی پخش برنامه را گرفته است، این دو کانال تلویزیونی روی ستلایت هاتبرد، متعلق به شرکت یوتلست که یک شرکت فرانسوی است برنامه میداد.
از طرف دیگر دولت ایران تلویزیون برونمرزی دارد و برای زبانهای غیر فارسی روی همین ستلایت برنامه پخش میکند، یعنی شرکت ایران هم مشتری یوتلست است و در همین جا باید اضافه کنم، اگر پخش برنامه به زبان فارسی، مورد اعتراض دولت ایران است، خود دولت ایران نیز برای بقیهی کشورها همین کار را میکند. اما با ارسال پارازیت اجازه نمیدهد که مردم ایران به این دو کانال تلویزیونی غیر ایران دسترسی داشته باشند. معقولترین کار این بود که شرکت یوتلست به دولت ایران اخطار کند که ارسال پارازیت را قطع کند، اما تنها کاری که یوتلست کرد، بیبیسی و صدای آمریکا را از برنامهی هاتبرد حذف کرد. هرچند این دو کانال روی ستلایت دیگری برنامه میدهند اما همان ستلایت مشکلاتی دارد که مانع از دسترسی همهی مردم به این تلویزیونها است، در این جا وقتی که صحبت بود که چه نوع معاملاتی باید با ایران شود، من با تحریم اقتصادی ایران مخالفم، زیرا به مردم صدمه میزند اما در عین حال نباید معاملاتی صورت بگیرد که دولت ایران را در سانسور و یا سرکوب مردم تقویت کند.
کاری که یوتلست کرده است، دقیقا کمک به سانسور دولتی است، یا اینکه شرکت نوکیا و زیمنس ابزاری را به ایران داده است که میتوانند موبایلها و اساماسها را کنترل کنند، بارها اعتراض کردیم که این نوع معاملات به ضرر ملت ایران است، در حقیقت ما با این نوع معاملات روبهرو هستیم ولی به هیچوجه با تحریم اقتصادی که به ضرر مردم است موافق نیستیم. در آستانهی نوروز هستیم، همینجا شما از دولت خواستار شدید از جمهوری اسلامی که زندانیان سیاسی را به خاطر نوروز آزاد کند. بله، آزادی زندانیان سیاسی، خصوصا زنان در بند، افرادی که جز حقطلبی و دموکراسی خواستهی دیگری ندارند، مورد درخواست من و همهی ایرانیان است. امیدواریم که در هنگام تحویل سال، همه در کنار خانوادهشان در کنار سفرهی هفتسین باشند. سپاسگزارم. به شما سال نو را از طرف همکارانم تبریک میگویم. خیلی ممنون، عید شما هم مبارک، سال نو بر همهی هموطنان خوش. |